روابط بین الملل
حسین فتاحی اردکانی
چکیده
یازده سپتامبر و حمله آمریکا به عراق و افغانستان زمینههای تغییر در راهبرد کشورهای خاورمیانه را فراهم آورد. عربستان که به لحاظ ماهوی به تأمین امنیت از سوی آمریکا وابسته است، پس از این حوادث به دنبال بازنگری در راهبرد منطقهای و متنوع سازی منابع امنیتی خود برآمد. این تغییر راهبردی به واسطه درک رهبران جدید عربستان از تغییر موازنه قدرت ...
بیشتر
یازده سپتامبر و حمله آمریکا به عراق و افغانستان زمینههای تغییر در راهبرد کشورهای خاورمیانه را فراهم آورد. عربستان که به لحاظ ماهوی به تأمین امنیت از سوی آمریکا وابسته است، پس از این حوادث به دنبال بازنگری در راهبرد منطقهای و متنوع سازی منابع امنیتی خود برآمد. این تغییر راهبردی به واسطه درک رهبران جدید عربستان از تغییر موازنه قدرت از غرب به شرق بوده است. ظهور قدرت-های نوظهوری مثل چین و وابستگیهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی متقابل میان کشورهای منطقه و قدرتهای نوظهور، زمینه را برای گذار از جهان تک قطبی به چند قطبی فراهم آورده است. پرسش پژوهش حاضر این است که دلایل تغییر در راهبرد منطقهای عربستان سعودی چیست؟ براساس فرضیه طراحی شده، سه عامل مهم رو به افول نهادن جهان تک قطبی و پایان حمایتگری آمریکا، تلاش روسیه برای بازیابی قدرت فرامنطقهای خود و خیز چین برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی باعث شده تا عربستان ضمن بازنگری در راهبرد منطقهای خود از این فضای ایجاد شده به نفع خود استفاده کرده و در راستای منافع ملی و توسعه سیاسی و اقتصادی روابطش را با همسایگان بهبود بخشد. در نتیجه راهبرد دولت قدرتمند جایگزین راهبرد منطقه قدرتمند با مشارکت و همکاری همسایگان شده است.
روابط بین الملل
زکیه آفتابی؛ مراد کاویانی راد؛ شیرخان انوری
چکیده
منابع آب مشترک در جهتدهی به مناسبات هیدروپلیتیک کشورها نقش تعیینکنندهای دارند. سرچشمه رودخانههای هیرمند و هریررود در افغانستان است که به واسطه شیب زمین به سمت ایران سرازیر میشوند. از این رو، افغانستان در مناسبات هیدروپلیتیک با ایران، موقعیت بالادستی دارد. پژوهش حاضر بر آن است که رویکرد کارگزاران افغان به عنوان متغیر موثر ...
بیشتر
منابع آب مشترک در جهتدهی به مناسبات هیدروپلیتیک کشورها نقش تعیینکنندهای دارند. سرچشمه رودخانههای هیرمند و هریررود در افغانستان است که به واسطه شیب زمین به سمت ایران سرازیر میشوند. از این رو، افغانستان در مناسبات هیدروپلیتیک با ایران، موقعیت بالادستی دارد. پژوهش حاضر بر آن است که رویکرد کارگزاران افغان به عنوان متغیر موثر در مناسبات هیدروپلیتیک این کشور با ایران را طی زمان بررسی کند. دروندادهای مورد نیاز پژوهش با روش کتابخانهای و میدانی گردآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان داد؛ روند مناسبات هیدروپلیتیک دو کشور، همکاری در سطوح تبادلات و حمایتهای کلامی و بیان سیاستهای شفاهی؛ درگیری و کشمکش در سطوح گزارههای کلامی که نشان دهنده ناهماهنگی در تعامل و وجود تنش در کلام با طرف ایرانی است. متغیرهای نیاز افغانستان به منابع آب برای توسعه، سیاسی کردن آب توسط طرف ایرانی، خشکسالیهای پیاپی و حیثیتیسازی آب برای مردم افغانستان عوامل کلیدی موثر بر مناسبات هیدروپلیتیک افغانستان با ایران از دیدگاه کارگزاران و خبرگان افغان شناسایی شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که همکاریهای سازماندهی شده اقتصادی بین دو کشور میتواند به ایجاد منافع پایدار و بهبود مناسبات هیدروپلیتیک دو کشور منجر شود.
روابط بین الملل
مصطفی کاکا؛ مختار صالحی
چکیده
هوش مصنوعی را می توان از شاخص ها و نتایج مهم انقلاب صنعتی پنجم دانست. تحولی که بسیاری از کشورها را به فکر اتخاذ یک راهبرد مناسب جهت مدیریت عواقب آن انداخته است. هدف مقاله حاضر پاسخ به این سوال است که چرا اتحادیه اروپا اقدام به سیاستگذاری در حوزه فناوری هوش مصنوعی نموده است؟ بنا بر فرضیه، اتحادیه اروپا بنا دارد قوانین و سیاستگذاری ...
بیشتر
هوش مصنوعی را می توان از شاخص ها و نتایج مهم انقلاب صنعتی پنجم دانست. تحولی که بسیاری از کشورها را به فکر اتخاذ یک راهبرد مناسب جهت مدیریت عواقب آن انداخته است. هدف مقاله حاضر پاسخ به این سوال است که چرا اتحادیه اروپا اقدام به سیاستگذاری در حوزه فناوری هوش مصنوعی نموده است؟ بنا بر فرضیه، اتحادیه اروپا بنا دارد قوانین و سیاستگذاری مناسب و پایداری در حوزه هوش مصنوعی وضع نماید تا ضمن مدیریت عواقب آن، شرایط دستیابی به هوش مصنوعی خوب و قابل اعتماد را در راستای استقلال استراتژیک خود فراهم نماید. فرضیه فوق، از دریچه نظریه سیاستگذاری عمومی و تنظیمگری به بحث گذاشته می شود. روش جمع آوری اطلاعات در قالب استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است. سپس، اطلاعات جمع آوری شده به صورت روش کیفی در قالب روش تحلیل مضمون، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. یافتههای تحقیق نشان میدهد اتحادیه اروپا در تلاش است با وضع قوانین و دستورالعملها، ریسک پذیرش تکنولوژی جدید را به حداقل رسانده و الزامات امنیتی و حکمرانی را متناسب با هوش مصنوعی باز تنظیم نماید.
روابط بین الملل
صدیقه آذین؛ مهدی هدایتی شهیدانی؛ احمد جانسیز
چکیده
انقلاب صنعتی چهارم و رشد فناوریهایی مانند هوش مصنوعی بهعنوان شوک ادراکی، رقابت قدرتهای بزرگ را متحول کرده است. سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی باعث میشوند کشورهای مالک فناوری توان شبکهای بیشتری پیدا کنند و در آینده جهانی نقش موثری داشته باشند. بر این اساس این سوال مطرح میشود که ایالات متحده و چین چه نوع رقابت ژئوپلیتیکی برای ...
بیشتر
انقلاب صنعتی چهارم و رشد فناوریهایی مانند هوش مصنوعی بهعنوان شوک ادراکی، رقابت قدرتهای بزرگ را متحول کرده است. سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی باعث میشوند کشورهای مالک فناوری توان شبکهای بیشتری پیدا کنند و در آینده جهانی نقش موثری داشته باشند. بر این اساس این سوال مطرح میشود که ایالات متحده و چین چه نوع رقابت ژئوپلیتیکی برای مرکزیت در شبکههای کلیدی قرن بیست و یکم در پیش گرفتهاند؟ فرضیه موجود آن است که آمریکا و چین رقابت ژئوپلیتیکی در شبکههای فناورانه در حوزه دیجیتال و امور مالی که منعکسکننده دیدگاههای گستردهتر آنها از ثبات استراتژیک و همچنین زمینه ساختاری که با بیاعتمادی و احساس رقابت توام شده است را در پیش گرفتهاند. گفتارهای آنها به برداشتهای نادرست دامن میزند که میتواند از طریق اقدامات اعتمادساز فناورانه مورد توجه قرار گیرد اما بعید است که به دلیل تنشهای مداوم شبکهای بهبود یابد. هدف نظری مقاله تبیین علل و عوامل بروز جنگهای شبکهای در نظم نوین جهانی و هدف کاربردی ارائه مدل بروز رقابتهای فناورانه در وضعیت گذار در سیستم پیچیده بینالملل است که این مهم براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش روندپژوهی و نمونهپژوهی و استفاده از منابع اسنادی –کتابخانهای و تارنماهای معتبر مجازی انجام شده است.
روابط بین الملل
لیلا مروتی؛ ارسلان قربانی
چکیده
حادثه یازده سپتامبر با بسط دامنهی فعالیتهای تروریستی در مقیاس جهانی، توجه کنشگران نظام بینالملل را به تهدیدات برآمده از تروریسم معطوف نمود. این مقاله درصدد توضیح و تبیین گفتمانهای ضدتروریستی آمریکا و چین در چارچوب منطق نتیجه و تناسب میباشد. پرسش اصلی این مقاله این است که چگونه میتوان با توجه به منطق نتیجه و تناسب نحوهی ...
بیشتر
حادثه یازده سپتامبر با بسط دامنهی فعالیتهای تروریستی در مقیاس جهانی، توجه کنشگران نظام بینالملل را به تهدیدات برآمده از تروریسم معطوف نمود. این مقاله درصدد توضیح و تبیین گفتمانهای ضدتروریستی آمریکا و چین در چارچوب منطق نتیجه و تناسب میباشد. پرسش اصلی این مقاله این است که چگونه میتوان با توجه به منطق نتیجه و تناسب نحوهی مواجههی آمریکا و چین را با پدیده تروریسم تبیین نمود؟ در پاسخ به این پرسش این مقاله مدعی است که گفتمان ضد تروریستی آمریکا در قالب گفتمان نتیجه محور و در مقابل گفتمان ضد تروریستی چین در قالب گقتمان تناسب محور قابل ارزیابی میباشند. یافته اصلی مقاله این است که رویکرد ضد تروریستی آمریکا برمنطق نتیجه حاکم است بر این مبنا تصمیمات ضدتروریستی آمریکا در عرصهی سیاست خارجی معطوف به کسب نتیجهی مطلوب حتی به قیمت استفاده از جنگ و زور نظامی میباشد. در مقابل، چین در خصوص مبارزه با تروریسم رویکرد چندجانبه و تعاملی با کشورهای دیگر، رژیمسازی و عضویت در سازمانها و نهادهای بینالمللی را در دستور کار قرار داده است. بر این اساس، منطق حاکم بر اقدامات ضد تروریستی چین منطق تناسب است. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان و نظریهی لاکلا و موف نگاشته شده است.
روابط بین الملل
آزیتا صالحی؛ نوذر شفیعی؛ شهروز ابراهیمی؛ سعید وثوقی
چکیده
ایران و چین به عنوان دو قدرت تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه تلاش میکنند از طریق دیپلماسی عمومی، نفوذ خود را افزایش دهند. نفوذ این دو بویژه در عراق و لبنان قابل توجه است. سوال این است که چه تفاوت ها و شباهت هایی در دیپلماسی عمومی ایران و چین جهت نفوذ در عراق و لبنان وجود دارد؟ فرضیه مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که ایران ...
بیشتر
ایران و چین به عنوان دو قدرت تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه تلاش میکنند از طریق دیپلماسی عمومی، نفوذ خود را افزایش دهند. نفوذ این دو بویژه در عراق و لبنان قابل توجه است. سوال این است که چه تفاوت ها و شباهت هایی در دیپلماسی عمومی ایران و چین جهت نفوذ در عراق و لبنان وجود دارد؟ فرضیه مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که ایران با تاکید بر پیوندهای تاریخی و مذهبی آنهم با حمایت از گروههای سیاسی و اجتماعی در لبنان و عراق، نفوذ خود را تقویت کرده است این در حالی است که چین ضمن بهره گیری از ابزارهای فرهنگی، از ابزارهای اقتصادی(پروژههای زیرساختی و سرمایهگذاری) آنهم از طریق دولت های عراق و لبنان به دنبال نفوذ خود بوده است. به عبارت دیگر تفاوت و تشابه دو کشور در ابزارها و شیوه نفوذ است. یافته های پژوهش نشان داد دیپلماسی عمومی یکی از ابزارهای رایج در سیاست خارجی کشورها است و هر کشوری سعی می کند بر اساس مزیت های نسبی خود جهت نفوذ از آن استفاده کند.
روابط بین الملل
سروش شعبانی خطیبانی؛ علی علیزاده
چکیده
ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی همواره در ثباتآفرینی ناتوان بوده است. دلایل متنوعی برای این ناکامی بیان شده، اما هدف این پژوهش، پرداختن به مهمترین مولفههای درونمنطقهای موثر بر این ترتیبات امنیتی است. روش پژوهش این تحقیق استقرایی، روش توصیفی در کنار روش تحلیل اسنادی کیفی و همچنین براساس روش گردآوری کتابخانهای و مبانی نظری واقعگرایی ...
بیشتر
ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی همواره در ثباتآفرینی ناتوان بوده است. دلایل متنوعی برای این ناکامی بیان شده، اما هدف این پژوهش، پرداختن به مهمترین مولفههای درونمنطقهای موثر بر این ترتیبات امنیتی است. روش پژوهش این تحقیق استقرایی، روش توصیفی در کنار روش تحلیل اسنادی کیفی و همچنین براساس روش گردآوری کتابخانهای و مبانی نظری واقعگرایی نوکلاسیک است. یاقتههای پژوهش ماحصل سه مولفه اصلی و شش شاخص هستند. این یافتهها در مولفه «ساختار قدرت منطقهای» (متشکل از دو شاخص «توزیع قدرت» و «قطببندی») به توزیع نامتوازن قدرت و فقدان قدرت خوشخیم درونی یا برونمنطقهای در قطببندی میان جمهوریهای منطقه می پردازند. در مولفه «عامل اقتصادی» (متشکل از دو شاخص «وابستگی متقابل اقتصادی (تجارت)» و «مشارکت در مسیرهای انتقال انرژی») به وابستگی اقتصادی بسیار اندک و سیاست حذف رقیب از خطوط انتقال انرژی توجه شده است. در مولفه نهایی «عامل نظامی – امنیتی» (متشکل از «مناقشات سرزمینی» و «تنشهای قومی») به مناقشات سرزمینی جانیافتاده و ویژگی خاص تنشهای قومی که موجب بدبینی به محیط خارجی می شوند، اشاره دارند. تمرکز صرف بر مولفههای درونمنطقهای نوآوری این پژوهش بوده است. در نتیجه باید اشاره کرد که این مولفهها خود فارغ از عوامل بیرونی، عاملی برای ناکارآمدی ترتیبات امنیتی منطقه از منظر ثباتآفرینی هستند.
روابط بین الملل
مجتبی عبدخدایی
چکیده
عدم آمادگی جهانی در مدیریت پاندمی کووید۱۹در دو سطح قابل تحلیل است. سطح خرد که به ضعف حکمرانی دولتها در قبال بحرانهای فراگیر باز میگردد و سطح کلان که ناشی از ساختار نظامبینالملل است.در سطح کلان،مدیریت این بحران با سه چالش بیاعتمادی، تبعیض و بیعدالتی، و نقش غیرمسئولانه قدرتهای بزرگ روبرو بوده و این پرسش را فراروی نهاده است ...
بیشتر
عدم آمادگی جهانی در مدیریت پاندمی کووید۱۹در دو سطح قابل تحلیل است. سطح خرد که به ضعف حکمرانی دولتها در قبال بحرانهای فراگیر باز میگردد و سطح کلان که ناشی از ساختار نظامبینالملل است.در سطح کلان،مدیریت این بحران با سه چالش بیاعتمادی، تبعیض و بیعدالتی، و نقش غیرمسئولانه قدرتهای بزرگ روبرو بوده و این پرسش را فراروی نهاده است که تا چه میزان نظام و نظم بینالملل میتواند بار مسئولیت انسانی مدیریت بحرانهای فراگیر را بدوش کشد؟ نظم جهانی کنونی بر دو ستون نظم وستفالیایی و نظم سرمایهداری لیبرال شکل گرفتهاست. این نظم بر اساس خردمدرن و انگارههای سکولاریسم بنیان شده و با جدایی از امر قدسی بر محوریت سودپرستی رشد یافته و برونداد ساختاری است که ابعاد مادی، نهادی و انگارهای آن تثبیت کننده منافع قدرتهای بزرگ و ایجاد توازن قدرت میان آنان است. از اینرو نمیتواند معیارهای انسانی مطرح در مدیریت بحرانهای فراگیر بشری مانند امنیتهمگانی و عدالت انسانی را ملاک سیاستگذاری و اقدام نماید. این نوشتار با بهرهگیری از روش تحلیلی و تبیینی و روش گزیدهگرایی، این دستاوردرا داشته است که مدیریت بحرانهای فراگیر بشری نیازمند تحول در مفهوم سیاست، امنیت، و تغییر در ساختار و فرایندهای نظام بینالملل در جهت ایجاد و نهادینهسازی مشارکت عادلانه است.
روابط بین الملل
وحید افراسیابان؛ سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
چکیده
این مقاله روابط چین و خاورمیانه را در مواجهه با روسیه مورد بررسی قرار میدهد. مقاله با استفاده از دیدگاه نظریه بازیها، رفتارها و تصمیمگیریهای طرفین را تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه چین میتواند با اتخاذ استراتژی همگرایی منطقهای با کشورهای خاورمیانه، توازن قدرت را در مواجهه با نفوذ روسیه در منطقه ایجاد و حفظ کند. پرسش ...
بیشتر
این مقاله روابط چین و خاورمیانه را در مواجهه با روسیه مورد بررسی قرار میدهد. مقاله با استفاده از دیدگاه نظریه بازیها، رفتارها و تصمیمگیریهای طرفین را تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه چین میتواند با اتخاذ استراتژی همگرایی منطقهای با کشورهای خاورمیانه، توازن قدرت را در مواجهه با نفوذ روسیه در منطقه ایجاد و حفظ کند. پرسش این است که چگونه میتوان از همگرایی منطقهای میان چین و کشورهای خاورمیانه بهعنوان راهبردی در جهت تعدیل توازن در مواجهه با نفوذ روسیه در منطقه استفاده کرد؟ فرضیه این است همگرایی منطقهای چین و کشورهای خاورمیانه با توجه به منافع مشترک اقتصادی، امنیتی و فرهنگی، میتواند نفوذ روسیه را در منطقه کاهش داده و توازن قدرت را در مواجهه با آن در منطقه به نفع چین تغییر دهد. این فرضیه با استناد به شواهد موجود، مورد ارزیابی قرار گرفته است. از آنجا که شواهد موجود نیازمند روشهای آماری و محاسباتی هستند، از روش کمّی با رویکرد تبیینی استفاده شده است. نتایج بهدست آمده، فرضیه را تأیید کرده و نشان دادهاند همگرایی منطقهای چین و خاورمیانه در حال گسترش است و میتواند نقش تعادلبخشی در برابر نفوذ روسیه و مواجهه با آن داشته باشد.
روابط بین الملل
محمدهادی راجی؛ اصغر افتخاری
چکیده
یکی از چارچوبهای بررسی یکپارچه مؤلفههای فشار غربیها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ میتواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذیربط باشد. پرسش اصلی این است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟ مقاله از دو حیث رویکردی ...
بیشتر
یکی از چارچوبهای بررسی یکپارچه مؤلفههای فشار غربیها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ میتواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذیربط باشد. پرسش اصلی این است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟ مقاله از دو حیث رویکردی و عملیاتی از اهمیت برخوردار است، از حیث رویکردی و نظری به یکپارچگی راهکارهای مقابله نظر دارد و از حیث عملیاتی میتواند برای مسئولان مرتبط با جنگ ترکیبی کارگشا باشد. این تحقیق از نوع اکتشافی بوده و فرضیهآزما نیست. برای گردآوری دادهها، از تکنیک اسنادی استفاده شده و برای تحلیل دادهها نیز از روش کیفی بهره برده شده است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا در سه سطح کلان (طراحی تصویر و بازطراحی نقش بینالمللی ایران)، نیمهکلان (تلاش برای سیاستگذاری پایا) و خُرد که در سطوح تکنیکی قابل پردازش است قرار دارد.
روابط بین الملل
سید روح الله حاج زرگرباشی؛ رضا ذبیحی
چکیده
منطقه خلیج فارس به دلایل ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی از دیرباز مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده است. اکنون به دنبال برخی تحولات جدید و فاصله گرفتن عربستان از آمریکا و همزمان نزدیک شدن این کشور به چین بهعنوان یکی دیگر از قدرتهای بزرگ که به دنبال نظمسازی در منطقه است، پرسش این است که نقشآفرینی چین در منطقه خلیج فارس چه تاثیری بر امنیت ...
بیشتر
منطقه خلیج فارس به دلایل ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی از دیرباز مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده است. اکنون به دنبال برخی تحولات جدید و فاصله گرفتن عربستان از آمریکا و همزمان نزدیک شدن این کشور به چین بهعنوان یکی دیگر از قدرتهای بزرگ که به دنبال نظمسازی در منطقه است، پرسش این است که نقشآفرینی چین در منطقه خلیج فارس چه تاثیری بر امنیت منطقهای ایران خواهد داشت؟ پاسخ به این پرسش، مستلزم تعریف و تقسیمبندی ابعاد امنیت منطقهای ایران است. لذا این فرضیه مطرح میشود که نقشآفرینی چین که طی سالهای اخیر و بهویژه از اواخر سال 2022 وارد فاز جدیدی شده است، ممکن است اثرات مخاطرهآمیزی بر امنیت منطقهای ایران در حوزههای نظامی داشته باشد، اما همزمان میتواند باعث افزایش امنیت منطقهای ایران از منظر سیاسی و اقتصادی شود. بر این اساس در صورتی که حضور چین صرفا اقتصادی و سیاسی باشد، امنیت منطقهای ایران افزایش مییابد، اما اگر این حضور نظامی باشد میتواند تهدیدی برای امنیت منطقهای ایران باشد. رویکرد این پژوهش تحلیلی-تبیینی، روش آن کیفی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای میباشد.
روابط بین الملل
غلامعلی چگنی زاده؛ علی اسمعیلی اردکانی؛ امید محمدیان پهلوان
چکیده
پرسش پژوهش بهدنبال دلیل تفاوت رفتارهای آلمان و فرانسه مقابل مسائل مشابه علیرغم اشتراکات بسیار است. برای رسیدن به پاسخ پرسش اصلی پژوهش، یک چارچوب تحلیلی «فرهنگ استراتژیک» با مجموعه متغیرهایی از سه سطح تحلیلی اصلی (داخلی، منطقهای و فرامنطقهای) طرح میشود. روش پژوهش، کیفی مبتنی بر مقایسه و دادههای جمعآوری شده از اسناد ...
بیشتر
پرسش پژوهش بهدنبال دلیل تفاوت رفتارهای آلمان و فرانسه مقابل مسائل مشابه علیرغم اشتراکات بسیار است. برای رسیدن به پاسخ پرسش اصلی پژوهش، یک چارچوب تحلیلی «فرهنگ استراتژیک» با مجموعه متغیرهایی از سه سطح تحلیلی اصلی (داخلی، منطقهای و فرامنطقهای) طرح میشود. روش پژوهش، کیفی مبتنی بر مقایسه و دادههای جمعآوری شده از اسناد بالادستی دفاعی و امنیتی، نظامی و تحلیلهای تاریخی است. بهعنوان نمونه، مقاله با تبیین دقیق ظرافتها و تفاوتهای رفتاری در رویکرد امنیتی دو کشور نشان میدهد چرا آلمان بر خلاف رویکرد سنتی غیرنظامی خود بر سر توقیف نفتکش استنا اپیمپرو انگلیس با ایران رفتاری متفاوت داشت؟ مقاله نشان میدهد در فرهنگ استراتژیک آلمان، پیگیری امنیتِ اروپا در پیوند با هویت اروپایی و فرهنگ استراتژیک فرانسه پیگیری امنیتِ اروپایی در پیوند با اندیشه گلیستی است. ادارک آلمانیها از تهدیدات شبکهای و فراگیر و اقدام نظامی را برای حفظ ثبات و نظم بینالمللی بهجا میدانند. در مقابل تصور نخبگان فرانسوی از جایگاه ژئوپولیتیکی کشور در مناطق دوردست و قاره آفریقا، اقدام نظامی ولو یکجانبه را در مجموعه اولویتهای فرهنگ استراتژیک این کشور قرار میدهد. مقایسه فرهنگهای استراتژیک دو کشور نشان میدهد؛ علیرغم وجود تعهد بالا به نهاد فراملی اتحادیه اروپایی، در سطح فرامنطقهای (نگرش به ناتو و تعریف حوزههای ژئوپولیتیکی) شکاف زیادی دارند.
روابط بین الملل
زهرا اکبری؛ غلامرضا حداد
چکیده
در سال های اخیر شاهد رقابتی چندجانبه میان چین و امریکا بودهایم. جمهوری اسلامی ایران با جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی خود، در این رقابت حائز اهمیت راهبردی است. رقابت چین و امریکا و در واقع تغییر روند اعمال یکجانبه قدرت در سطح جهان، فرصتی برای کشورهایی همچون ایران است تا راهبردهای جدیدی را برای خود تعریف کنند و ضمن پرهیز از دخالت مستقیم ...
بیشتر
در سال های اخیر شاهد رقابتی چندجانبه میان چین و امریکا بودهایم. جمهوری اسلامی ایران با جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی خود، در این رقابت حائز اهمیت راهبردی است. رقابت چین و امریکا و در واقع تغییر روند اعمال یکجانبه قدرت در سطح جهان، فرصتی برای کشورهایی همچون ایران است تا راهبردهای جدیدی را برای خود تعریف کنند و ضمن پرهیز از دخالت مستقیم در درگیری های احتمالی آتی، از آن بیشترین بهره را ببرند. پرسش پژوهش این است که مناسبترین استراتژی ها برای ایران برای بهره گیری از رقابت چین و امریکا کدام هستند؟ بر مبنای مفهوم قدرت هوشمند، از الگوی تحلیلی SWOT برای استخراج استراتژی ها استفاده شده است که نظام دهنده دادههایی است که با استفاده از منابع اسنادی- کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختمند با صاحبنظران جمعآوری شدهاند. در این الگو قوتها + فرصتها= راهبردهای تهاجمی، قوتها + تهدیدها= راهبردهای محافظهکارانه، ضعفها + فرصتها= راهبردهای رقابتی و ضعفها + تهدیدها= راهبردهای تدافعی را بدست دادهاند. اهم استراتژیهای مذکور شامل استفاده همزمان از فناوریهای دو قدرت در عین تلاش برای کاهش وابستگی به طرفین؛ توجه به مقوله دیپلماسی عمومی- رسانهای جهت اقناع افکار عمومی در اتخاذ راهبردهای جدید و برقراری روابط تجاری مناسب با سایر کشورها در کنار چین برای جلوگیری از وابستگی به یک کشور هستند.
روابط بین الملل
سجاد صادقی
چکیده
تحولپژوهشی و آسیبشناسی دانش روابط بینالملل ایرانی دچار فقر نظری است. حال آنکه دلایل عدم شکلگیری نظریههای ایرانی فراگیر جز از طریق کشف نقاط ضعف با یک نگاه تطبیقی بر اساس این پرسش که «چرا جامعه دانشگاهی روابط بینالملل امریکا و اروپا توانست و ما نتوانستیم» میسر نخواهد بود. اهمیت این موضوع تا جایی است که بدون فهم ...
بیشتر
تحولپژوهشی و آسیبشناسی دانش روابط بینالملل ایرانی دچار فقر نظری است. حال آنکه دلایل عدم شکلگیری نظریههای ایرانی فراگیر جز از طریق کشف نقاط ضعف با یک نگاه تطبیقی بر اساس این پرسش که «چرا جامعه دانشگاهی روابط بینالملل امریکا و اروپا توانست و ما نتوانستیم» میسر نخواهد بود. اهمیت این موضوع تا جایی است که بدون فهم این مسئله که ضعف حاصل از دانش اکتسابی چه چالشهایی را برای دانش روابط بینالملل ایجاد کرده است نمیتوان راهکاری برای برونرفت از شرایط فعلی ارائه داد. در این مسیر «سنجش دانش اکتسابی حاصل از آموزش در دانشگاه» مسئله مهمی است. بر این اساس «دانش اکتسابی» 375 دانشجو و دانشآموخته روابط بینالملل از 15 دانشگاه، ابتدا به روش «تحلیل محتوا مقولهای» مبتنی بر کلیدواژههای نظری مورد «مفهومسنجی» قرار گرفته و سپس نتایج حاصله با رویکرد «خودارزیابی» محک خورده و در نهایت بر مبنای مقایسه آماری نتایج هر دو سبک سنجش با واقعیتهای موجود، به یک تحلیل و سنجش واقعگرای تطبیقی بدست آمد. نتایج نهایی، ضعف نظری دانش اکتسابی را تایید و فرضیه این پژوهش را به اثبات رساند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در وضعیت کنونی، اصلاح منطبق بر واقعیت فرآیند «دانش اکتسابی حاصل از آموزش» میبایست اولویت جامعه دانشگاهی روابط بینالملل ایران باشد.
روابط بین الملل
سیدحسن میرفخرائی
چکیده
روابط ایران و روسیه در طول یک دهه اخیر به طور محسوسی توسعه یافته است. این توسعه مناسبات به نحوی محسوس بوده که حتی مدل شکلگیری آن را میتوان مبتنی بر مشارکت راهبردی در نظر گرفت. این توسعه در برخی از حوزهها نظیر همکاریهای سیاسی و یا مشارکت امنیتی-دفاعی بروندادهای بیشتری داشته و در سطوح اقتصادی و ژئواکونومیک بروز و ظهور کمتری داشته ...
بیشتر
روابط ایران و روسیه در طول یک دهه اخیر به طور محسوسی توسعه یافته است. این توسعه مناسبات به نحوی محسوس بوده که حتی مدل شکلگیری آن را میتوان مبتنی بر مشارکت راهبردی در نظر گرفت. این توسعه در برخی از حوزهها نظیر همکاریهای سیاسی و یا مشارکت امنیتی-دفاعی بروندادهای بیشتری داشته و در سطوح اقتصادی و ژئواکونومیک بروز و ظهور کمتری داشته است. در این چارچوب به نظر میرسد مولفههای ساختاری نقش تاثیرگذارتری بر این مدل توسعه روابط داشتهاند. مقاله حاضر با مفروض قراردادن این شرایط درپی پاسخ به این سوال کلیدی است که چه مولفههای ساختاری برمدل توسعه روابط ایران و روسیه در بازه سالهای 2015 تا 2023 تاثیرگذار بودهاند؟ در پاسخ فرضیهای که مطرح میشود مبتنی براین گزاره است که امضای برجام بین ایران و کشورهای 1+5 به عنوان عامل ساختاری تاثیرگذار بر سیاست خارجی ایران و جنگ اوکراین 2022 به عنوان عامل ساختاری تاثیرگذار بر سیاست خارجی روسیه در این فرایند تاثیرگذار بودهاند. در این چارچوب نوع مواجهه دو کشور با مولفه ساختاری تاثیرگذار بر بازیگر دیگر منجر به بازتولید این مناسبات شده است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی با اتکاء به چارچوب تئوریک نوواقعگرایی ساختاری در پی اثبات فرضیه است.
روابط بین الملل
فریده امانی کیکانلو؛ رضا سیمبر
چکیده
در پی حادثه 11 سپتامبر، آمریکا ذیل عنوان مبارزه علیه تروریسم وارد خاک افغانستان شد. اما بعد از گذشت 20 سال از آغاز حمله به این کشور، با امضای توافقنامه با طالبان در 29 فوریه 2020 متعهد به خروج از افغانستان شد. از طرفی به دلیل اهمیت تحولات افغانستان برای ایران، هرگونه اقدام آمریکا در این کشور، متوجه امنیت ملی ایران است. هدف این مقاله، بررسی ...
بیشتر
در پی حادثه 11 سپتامبر، آمریکا ذیل عنوان مبارزه علیه تروریسم وارد خاک افغانستان شد. اما بعد از گذشت 20 سال از آغاز حمله به این کشور، با امضای توافقنامه با طالبان در 29 فوریه 2020 متعهد به خروج از افغانستان شد. از طرفی به دلیل اهمیت تحولات افغانستان برای ایران، هرگونه اقدام آمریکا در این کشور، متوجه امنیت ملی ایران است. هدف این مقاله، بررسی پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان و شکل گیری خلاء قدرت فرامنطقه ای در این کشور است. پرسش این است که با خروج آمریکا از افغانستان و حاکمیت مجدد حکومت طالبان چه پیامدهایی برای امنیت ملی ایران به عنوان همسایه استراتژیکی افغانستان ایجاد شده است؟ فرضیه مقاله این است که فرایند خروج آمریکا از اول مِی 2021 از سرزمین های همجوار ایران پیامد مثبت اما چالش ایجاد یک افغانستان بی ثبات تحت حاکمیت طالبان؛ تصادم قرائتهای مختلف از اندیشههای سیاسی اسلام و افزایش فعالیت اندیشههای قومی و تکفیری، ناامنی در مناطق شرقی کشور و کاهش امنیت ملی ایران به عنوان پیامد منفی باقی بماند. این پژوهش با چارچوب رئالیستی با روش تبیینی و بر اساس منابع اینترنتی و کتابخانه ای نگاشته شده است.
روابط بین الملل
سید حمزه صفوی؛ امیرحسین الهامی؛ احمد رمضانی
چکیده
در این پژوهش روش تحقیق آمیخته (کمی - کیفی)، راهبرد تحقیق اکتشافی، افق زمانی آن میانمدت (دهساله) و جمع آوری دادهها نیز آمیخته (اسنادی - میدانی) است. ابتدا با مطالعه اسنادی و همچنین مصاحبه، 67 پیشران حضور راهبردی چین در 8 مولفه PESTEL+DS (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناورانه، زیست محیطی، حقوقی، دفاعی و امنیتی) به علاوه 7 روند جهانی – منطقهای ...
بیشتر
در این پژوهش روش تحقیق آمیخته (کمی - کیفی)، راهبرد تحقیق اکتشافی، افق زمانی آن میانمدت (دهساله) و جمع آوری دادهها نیز آمیخته (اسنادی - میدانی) است. ابتدا با مطالعه اسنادی و همچنین مصاحبه، 67 پیشران حضور راهبردی چین در 8 مولفه PESTEL+DS (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناورانه، زیست محیطی، حقوقی، دفاعی و امنیتی) به علاوه 7 روند جهانی – منطقهای شناسایی شد. سپس با پرسشنامه (35 نفر)، اثرگذاری، اهمیت و عدم قطعیت هر یک از پیشرانها مشخص شد (طبق ضریب لاوشه؛ روایی 55 پیشران - روند تایید شده و 19 پیشران - روند روایی مورد نظر را کسب نکردند). در مجموع 22 پیشران - روند اهمیت و عدم قطعیت بالاتر از ارزش آستانه را کسب کردند. با استفاده از آزمون فریدمن، 7 پیشران نهایی انتخاب و حالتهای کیفی آنها استخراج شد. در نهایت 4 سناریو با ناسازگاری صفر با پرسشنامه ماتریس، تاثیر متقاطع و نرمافزار سناریو ویزارد ترسیم و تدوین شده و تاثیرات آنها بر امنیت ملی ج.ا.ا مورد ارزیابی قرار گرفت.
روابط بین الملل
سیده مریم موسوی؛ فرهاد قاسمی
چکیده
تحول جنگها و شکلگیری گونهای جدید از آن با عنوان جنگهای شبکهای و نحوه بازدارندگی در برابر آن، تبدیل به دغدغهای اساسی در میان کشورها شده است، اما ادبیات روابط بینالملل نسبت به این وضعیت پاسخگو نبوده یا پاسخ مناسبی ارائه نداده است. پرسش این است که بازدارندگی در برابر جنگهای شبکهای چگونه خواهد بود؟ در پاسخ به پرسش ...
بیشتر
تحول جنگها و شکلگیری گونهای جدید از آن با عنوان جنگهای شبکهای و نحوه بازدارندگی در برابر آن، تبدیل به دغدغهای اساسی در میان کشورها شده است، اما ادبیات روابط بینالملل نسبت به این وضعیت پاسخگو نبوده یا پاسخ مناسبی ارائه نداده است. پرسش این است که بازدارندگی در برابر جنگهای شبکهای چگونه خواهد بود؟ در پاسخ به پرسش اصلی، فرضیه مقاله این که بازدارندگی شبکهای با تمرکز بر معادله قدرت متمرکز تهدید، با عنوان بازدارندگی شبکهای تمرکزگرا، ابزاری کارآمد در برابر جنگهای شبکهای محسوب میشود. برای بررسی این فرضیه از روش ابداکشن در قالب نظریه پیچیدگی آشوب بهره گرفته میشود. در این پژوهش، رفتار سیستم بینالملل در قالب سیستمهای انطباقی پیچیده بازگفت میشود و با توجه به تغییر شکل نظم به نظم شاخهای و دگرگونیهای ایجاد شده به تبع آن، بازدارندگی شبکهای تمرکزگرا بهعنوان نمونهای نوآورانه از موج ششم بازدارندگی مدلسازی میشود و کارآمدی آن در وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در شبکه منطقهای غرب آسیا مورد بررسی قرار میگیرد.
روابط بین الملل
سعید میراحمدی؛ علی امیدی
چکیده
پیشرفتها در زمینه هوش مصنوعی عدهای را به این باور رسانده است که در آیندهای نهچندان دور نهتنها تصمیمات سیاسی بلکه تصدی مناصب سیاسی هم به هوش مصنوعی واگذار شود. به همین دلیل این پژوهش درصدد است با اتکا به روش ترکیبی یا آمیخته، به این پرسش پاسخ دهد: هوش مصنوعی در تصمیمگیری سیاست خارجی چه کاربردی دارد و ظرفیتها و چالشهای کاربرد ...
بیشتر
پیشرفتها در زمینه هوش مصنوعی عدهای را به این باور رسانده است که در آیندهای نهچندان دور نهتنها تصمیمات سیاسی بلکه تصدی مناصب سیاسی هم به هوش مصنوعی واگذار شود. به همین دلیل این پژوهش درصدد است با اتکا به روش ترکیبی یا آمیخته، به این پرسش پاسخ دهد: هوش مصنوعی در تصمیمگیری سیاست خارجی چه کاربردی دارد و ظرفیتها و چالشهای کاربرد آن چیست؟ فرضیه پژوهش این است که در وضعیت فعلی، هوش مصنوعی قادر به تصمیمگیری مستقل در سیاست خارجی نیست و در عوض در سیاست خارجی در قالب سیستمهای پشتیبان و مکمل یا مشاور تصمیمگیری کاربرد دارد. به بیان دیگر یافتهها نشان میدهند که علیرغم اینکه سیستمهای هوش مصنوعی در ارائه پشتیبانی تصمیمگیری به سیاستگذاران امیدوارکننده بودهاند، اما هنوز قادر به جایگزینی قضاوت و شهود انسانی در تصمیمگیری سیاست خارجی نیستند. در نتیجه بهتر است که هوش مصنوعی را بهعنوان یک ابزار مکمل بهجای یک تصمیمگیرنده مستقل در نظر بگیریم. همچنین اگرچه در بسیاری از موارد، تصمیمگیرندگان انسانی به کمک هوش مصنوعی میتوانند تصمیمات بهتر و قابل اعتمادتری بگیرند اما چالشهای آن نیز مواردی چون عدم دسترسی به دادههای با کیفیت و سوگیریهای الگوریتمی، آسیبپذیری در برابر اطلاعات جعلی دشمن، ملاحظات اخلاقی و غیره است.
روابط بین الملل
سیداصغر کیوان حسینی؛ حبیب اله فدوی
چکیده
اگرچه در دهه ابتدایی انقلاب اسلامی، نشانههایی از «گفتمان آرمانگرایی» در سیاست خارجی ایران وجود داشت، اما متعاقب استقرار دولت سازندگی در سال 1368، بهتدریج قرائن بروز تحول در گفتمان مزبور در جهت تمایل بهسوی اولویتبخشی به اهداف داخلی در برابر اهداف فراملی آشکار شد، آنچه که در قالب کلی «عملگرایی» مورد بحث واقع شده ...
بیشتر
اگرچه در دهه ابتدایی انقلاب اسلامی، نشانههایی از «گفتمان آرمانگرایی» در سیاست خارجی ایران وجود داشت، اما متعاقب استقرار دولت سازندگی در سال 1368، بهتدریج قرائن بروز تحول در گفتمان مزبور در جهت تمایل بهسوی اولویتبخشی به اهداف داخلی در برابر اهداف فراملی آشکار شد، آنچه که در قالب کلی «عملگرایی» مورد بحث واقع شده است. در این میان سیاست امنیتی جمهوری اسلامی نیز با نوآوریهای جدیدی مواجه شد. دگرگونی که محصول شرایط پساجنگ داخلی و تحولات نوظهور منطقهای و بینالمللی بود و نشانههایی از ظرفیت روشنفکرانه متکی به اجماع (نسبی) میان تصمیمگیرندگان را به همراه داشت. پرسش اصلی مقاله عبارت است از: در چارچوب نظام سیاستگذاری امنیتی دولت سازندگی در بازه زمانی 1368 تا 1376، چگونه میان ملاحظات توسعهای و امنیتی ارتباط برقرار شد؟ فرضیه مورد نظر نیز این است که در چارچوب سیاست امنیتی، «توسعه اقتصادی» بهعنوان محوریترین راهبرد سیاست امنیتی دولت سازندگی (1376-1368) قرار گرفت و متناسب با این الگو و نقش ملی، امنیت ملی و توسعه ملی همسان و یکسان تلقی شد. یافته اصلی مقاله نیز اینکه عملگرایی ناظر بر سیاستگذاری امنیتی دولت سازندگی، فراتر از تجربهای تاریخی، به ظرفیتی روشنفکرانه در بطن نظام مدیریتی کلان کشور اشاره دارد که در شرایط بحرانی میتواند دستگیر تصمیمگیرندگان باشد.
روابط بین الملل
عبدالمجید سیفی؛ حسین دلاور
چکیده
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوعسازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوعسازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم در ...
بیشتر
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوعسازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوعسازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم در بازار انرژی و تاثیرگذاری بر طیف وسیعی از دولتهای اسلامی و عربی، نمونه خوبی برای استراتژی باخترگرایی چین است. در این راستا، پرسش اصلی این است که باخترگرایی چه جایگاهی در رفتار راهبردی چین دارد و جایگاه عربستان سعودی در این استراتژی کجاست؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که با توجه به وضعیت توزیع قدرت در نظام بینالملل و ایجاد فرصتهای جدید در حوزههای نیاز به منابع انرژی، مقابله با گسترش نفوذ ایالات متحده و ابتکاراتی نظیر جاده ابریشم نوین، جایگاه استراتژی باخترگرایی در رفتار راهبردی چین تقویت شده و در این استراتژی، عربستان سعودی جایگاه کلیدی دارد. مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی و تبیینی انجام شده است.
روابط بین الملل
ابوالفضل آنائی
چکیده
بحران بلندمدت سرمایهداری متاخر، بستری برای تکوین دگردیسیهای پیچیده در نظام جهانی بوده است. در این بردار زمانی بلندمدت، روند افول سیکل هژمونی ایالات متحده و جابجایی کانون جغرافیایی نظاممند انباشت جهانی سرمایه بسوی چین، تغییرات اساسی در سازوکارهای سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی نظام جهانی پدید آورده که بازساخت سرمایهداری ...
بیشتر
بحران بلندمدت سرمایهداری متاخر، بستری برای تکوین دگردیسیهای پیچیده در نظام جهانی بوده است. در این بردار زمانی بلندمدت، روند افول سیکل هژمونی ایالات متحده و جابجایی کانون جغرافیایی نظاممند انباشت جهانی سرمایه بسوی چین، تغییرات اساسی در سازوکارهای سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی نظام جهانی پدید آورده که بازساخت سرمایهداری را از کنترل تمدن غربی خارج نموده است. در این سپهر؛ واکاوی استحاله سیستمی سرمایهداری بینالمللی، تغییرات مورفولوژی قدرت و عملکرد سازمانهای بینالمللی و منطقهای در مقیاس جهانی بر پایه روند تکوین غیرقطعی کنترل هژمونیک چینی یک ضرورت در شناخت دگردیسی ساختی نظام جهانی و گرایش ساختاری بحران سیستمی سرمایهداری متاخر ارزیابی میشود. پرسش اصلی این است که پیامد(های) گذار به سیکل احتمالی چهارم هژمونیک چینی در بازساخت نظام جهانی سرمایهداری چگونه خواهد بود؟ فرضیه این است که سیکل چهارم احتمالی هژمونیک چینی خاستگاهی برای تکوین مدیریت افقی نظام جهانی و ظهور کانونهای متکثر بینالمللی قدرت خواهد بود. این پژوهش به روش تحلیل سیستمی بر پایه ایجاد الگوی نظری ترکیبی از تحلیل نظامهای جهانی و نظریه عدم قطعیت در انشعابهای سیستمی انجام میگیرد.
روابط بین الملل
محمد علی بصیری؛ میلاد میری نام نیها
چکیده
هویت از منظر مفهومی دلالت بر مجموعهای از خصوصیات ادراکی افراد و جوامع بشری در جهت تمایز از یکدیگر دارد. این مفهوم همواره بهمثابه مستمسکی برای حکومتها در جهت ارضا منافع ذهنیشان در سطوح فراملی مطرح بوده است. امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی یکی از راهبردهای مهم بهمنظور پیشبرد این روند میباشد، ولی تجارب ناشی از کاربست آن در ...
بیشتر
هویت از منظر مفهومی دلالت بر مجموعهای از خصوصیات ادراکی افراد و جوامع بشری در جهت تمایز از یکدیگر دارد. این مفهوم همواره بهمثابه مستمسکی برای حکومتها در جهت ارضا منافع ذهنیشان در سطوح فراملی مطرح بوده است. امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی یکی از راهبردهای مهم بهمنظور پیشبرد این روند میباشد، ولی تجارب ناشی از کاربست آن در اعصار مختلف همواره نشان از خسران توسعه عینی کشورها در درازمدت دارد؛ لذا این پرسش مطرح است که امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی چگونه باعث ایجاد تضاد در میان منافع ذهنی و عینی میشود. فرضیه پژوهشگران با تأکید بر نمونه آلمان نازی، شوروی و جمهوری خلق چین بیان میدارد که راهبرد مزبور به دلیل تهی ساختن منابع اقتصادی و انسانی در جهت اعمال جبر معنایی بر دیگری، توأم با واکنش بدیهی دیگران به این امر موجبات انحطاط توسعه عینی کشور و تضاد آن با منافع ذهنی حکومت را فراهم میکند. بهرهگیری از جهتگیری تحلیلی نوآورانه مبتنی بر نظریه امنیتیکردن مکتب کپنهاگ، در نهایت موجب تصدیق فرضیه مذکور شده است. شایان ذکر است که روش این پژوهش از نوع تحلیل محتوی توأم با بهرهگیری از دادههای کتابخانهای و آماری بوده است.
روابط بین الملل
غلامرضا حداد
چکیده
در بیش از چهار دهه که از حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگذرد، تقابل با ایالات متحده بهعنوان محوری اساسی و هدفی غائی در سیاست خارجی ایران، همچنان پُردوام مانده و محدوده آزادی عمل آن را در سایر موضوعات تعیین کرده است. اما چرا این سیاست خارجی علیرغم چرخش های نسبی در نقاط عطف کابینه ها و با وجود هزینههای قابل توجه در ...
بیشتر
در بیش از چهار دهه که از حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگذرد، تقابل با ایالات متحده بهعنوان محوری اساسی و هدفی غائی در سیاست خارجی ایران، همچنان پُردوام مانده و محدوده آزادی عمل آن را در سایر موضوعات تعیین کرده است. اما چرا این سیاست خارجی علیرغم چرخش های نسبی در نقاط عطف کابینه ها و با وجود هزینههای قابل توجه در این محور و هدف کلان، مصرّانه استمرار داشته است؟ در این مقاله مبتنی بر برداشتی آزاد از رویکرد سازه انگاری در شاخه هویت محور و ترکیب با گونه شناسی های دولت در اقتصاد سیاسی و تلفیق سطوح تحلیل فروملی و فراملی، تلاش شده است از تکوین و تثبیت هویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالب فرایند دگرسازی از آمریکا، فهمی ارائه شود که استکبارستیزی در درون فرهنگی تعارضی بهعنوان پردوامترین محور این سیاست خارجی و تبعات ساختاری آن در سیاست داخلی و نیز دلایل تصلب و گریزناپذیریِ آن را توضیح دهد. یافته های این پژوهش مبتنی بر سازههای مفهومی هویت یابی دگرسازانه، دگرهای سه گانه، هویت یابی فرافکنانه، قواعد تکوینی و تنظیمی و منابع تخصیصی و اقتداری و دوگانه دولت اندامواره- ابزاری دلایل تصلّب ساختاری در دشوار شدن چرخشهای بنیادین را توضیح داده و در نهایت به امکان سنجی و ارزیابی ظرفیت ها و ضرورت های تغییر در محورهای اساسی و اهداف غائی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.
روابط بین الملل
فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ علی دهقان
چکیده
فرایند آسیاییشدن منطقه خلیج فارس تحت تأثیر الزامهای گوناگون سیاسی- اقتصادی، بیشک مهمترین چرخش سیاسی- دیپلماتیک کشورهای عربی این منطقه از زمان تأسیس تا به امروز بوده است. رابطه میان آسیا و خلیج فارس که از دههها قبل آغاز شد، امروزه تحت تأثیر عواملی چندگانه به مرحلهای نوین از تکامل خود رسیده است. این نوشتار با اتکا بر روش توصیفی- ...
بیشتر
فرایند آسیاییشدن منطقه خلیج فارس تحت تأثیر الزامهای گوناگون سیاسی- اقتصادی، بیشک مهمترین چرخش سیاسی- دیپلماتیک کشورهای عربی این منطقه از زمان تأسیس تا به امروز بوده است. رابطه میان آسیا و خلیج فارس که از دههها قبل آغاز شد، امروزه تحت تأثیر عواملی چندگانه به مرحلهای نوین از تکامل خود رسیده است. این نوشتار با اتکا بر روش توصیفی- تحلیلی و با اتکا بر روش استنتاج علی و بهرهگیری از رویکرد چندعلیتی خرد و کلان درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چه مؤلفههای سیاسی- اقتصادی منجر به آسیایی شدن خلیج فارس و چرخش اعضای شورای همکاری خلیج فارس به سوی شرکای آسیایی شده است؟ ادعای این مقاله آن است که افزایش توجه سیاست خارجی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به روابط آسیایی ناشی از تاثیرگذاری مولفههایی در سطوح فرد، نقش، جامعه، دولت و ساختار نظام بینالملل است. یافتههای این پژوهش بیانگر این است که فارغ از تعاملات تاریخی در زمینههای فرهنگی، انرژی، تجاری و نظامی؛ عواملی نظیر تغییر نسل در رهبران شورا، ضرورت ایجاد اقتصاد مولد و تضمین بقا و مشروعیت دولتهای خلیج فارس در کنار تحولاتی در سطح ساختار بینالمللی از جمله تسریع انتقال قدرت از غرب به شرق، خیزش خارقالعاده چین و ضرورت موازنهسازی منطقهای منجر به تثبیت و تسریع آسیایی شدن اعضای شورا در سالهای اخیر شده است.