روابط بین الملل
زهرا اکبری؛ غلامرضا حداد
چکیده
در سالهای اخیر شاهد رقابتی چندجانبه میان چین و امریکا یودهایم. جمهوری اسلامی ایران با جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی خود، در این رقابت حائز اهمیت راهبردی است. رقابت چین و امریکا و درواقع تغییر روند اعمال یکجانبه قدرت در سطح جهان، فرصتی برای کشورهایی همچون ایران است تا راهبردهای جدیدی را برای خود تعریف کنند و ضمن پرهیز از دخالت مستقیم در ...
بیشتر
در سالهای اخیر شاهد رقابتی چندجانبه میان چین و امریکا یودهایم. جمهوری اسلامی ایران با جایگاه ویژه ژئوپلیتیکی خود، در این رقابت حائز اهمیت راهبردی است. رقابت چین و امریکا و درواقع تغییر روند اعمال یکجانبه قدرت در سطح جهان، فرصتی برای کشورهایی همچون ایران است تا راهبردهای جدیدی را برای خود تعریف کنند و ضمن پرهیز از دخالت مستقیم در درگیریهای احتمالی آتی، از آن بیشترین بهره را ببرند. لذا در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش: مناسبترین استراتژیها برای ایران جهت بهرهگیری از رقابت چین و امریکا کدام هستند؟، بر مبنای مفهوم قدرت هوشمند، از الگوی تحلیلی SWOT جهت استخراج استراتژیها استفاده شده است که نظامدهنده دادههایی است که با استفاده از منابع اسنادی-کتابخانهای و مصاحبه نیمهساختمند با صاحبنظران جمعآوری شدهاند. در این الگو؛ قوتها + فرصتها: راهبردهای تهاجمی، قوتها + تهدیدها: راهبردهای محافظهکارانه، ضعفها + فرصتها: راهبردهای رقابتی، و ضعفها + تهدیدها: راهبردهای تدافعی را بدست دادهاند. اهم استراتژیهای مذکور شامل استفاده همزمان از فناوریهای دو قدرت در عین تلاش برای کاهش وابستگی به طرفین؛ توجه به مقوله دیپلماسی عمومی-رسانهای جهت اقناع افکار عمومی در اتخاذ راهبردهای جدید؛ و برقراری روابط تجاری مناسب با سایر کشورها در کنار چین، برای جلوگیری از وابستگی به یک کشور هستند.
روابط بین الملل
سجاد صادقی
چکیده
تحولپژوهشی و آسیبشناسی دانش روابطبینالملل ایرانی دچار فقر نظری است. حال آنکه دلایل عدم شکلگیری نظریههای ایرانی فراگیر جز از طریق کشف نقاط ضعف با یک نگاه تطبیقی بر اساس این سئوال که «چرا جامعۀ دانشگاهی روابطبینالملل امریکا و اروپا توانست و ما نتوانستیم» میسر نخواهد بود. اهمیت این موضوع تا جایی است که بدون فهم ...
بیشتر
تحولپژوهشی و آسیبشناسی دانش روابطبینالملل ایرانی دچار فقر نظری است. حال آنکه دلایل عدم شکلگیری نظریههای ایرانی فراگیر جز از طریق کشف نقاط ضعف با یک نگاه تطبیقی بر اساس این سئوال که «چرا جامعۀ دانشگاهی روابطبینالملل امریکا و اروپا توانست و ما نتوانستیم» میسر نخواهد بود. اهمیت این موضوع تا جایی است که بدون فهم این مسئله که ضعف حاصل از دانش اکتسابی چه چالشهایی را برای دانش روابط بینالملل ایجاد کرده است نمیتوان راهکار برای برون رفت از شرایط فعلی ارائه داد. در این مسیر «سنجش دانشاکتسابی حاصل از آموزش در دانشگاه» مسئلۀ مهمی است. بر این اساس «دانشاکتسابی» 375 دانشجو و دانشآموختۀ روابطبینالملل از 15 دانشگاه، ابتدا به روش «تحلیل محتوا مقولهای» مبتنی بر کلیدواژههای نظری مورد «مفهومسنجی» قرار گرفته و سپس نتایج حاصله با رویکرد «خودارزیابی» محک خورده و در نهایت بر مبنای مقایسۀ آماری نتایج هر دو سبک سنجش با واقعیتهای موجود، به یک تحلیل و سنجش واقعگرای تطبیقی دست یافتیم. نتایج نهایی ضعف نظری دانشاکتسابی را تایید و فرضیه این پژوهش را به اثبات رساند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در وضعیت کنونی اصلاح منطبق بر واقعیت فرآیند «دانشاکتسابی حاصل از آموزش» میبایست اولویت جامعۀ دانشگاهی روابطبینالملل ایران باشد.
روابط بین الملل
سید حمزه صفوی؛ امیرحسین الهامی؛ احمد رمضانی
چکیده
در پژوهش حاضر روش تحقیق آمیخته (کمی - کیفی)، راهبرد تحقیق اکتشافی، افق زمانی آن میان مدت (10 ساله) و جمع آوری داده ها نیز آمیخته (اسنادی - میدانی) است. ابتدا با مطالعه اسنادی و همچنین مصاحبه، 67 پیشران حضور راهبردی چین در 8 مولفه PESTEL+DS (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناورانه، زیست محیطی، حقوقی، دفاعی و امنیتی) به علاوه 7 روند جهانی – منطقه ای ...
بیشتر
در پژوهش حاضر روش تحقیق آمیخته (کمی - کیفی)، راهبرد تحقیق اکتشافی، افق زمانی آن میان مدت (10 ساله) و جمع آوری داده ها نیز آمیخته (اسنادی - میدانی) است. ابتدا با مطالعه اسنادی و همچنین مصاحبه، 67 پیشران حضور راهبردی چین در 8 مولفه PESTEL+DS (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناورانه، زیست محیطی، حقوقی، دفاعی و امنیتی) به علاوه 7 روند جهانی – منطقه ای شناسایی شد. سپس با پرسشنامه (35 نفر)، اثرگذاری، اهمیت و عدم قطعیت هر یک از پیشران ها مشخص شد (طبق ضریب لاوشه؛ روایی 55 پیشران - روند تایید شده و 19 پیشران - روند روایی مورد نظر را کسب نکردند). درمجموع، 22 پیشران - روند اهمیت و عدم قطعیت بالاتر از ارزش آستانه را کسب کردند. با استفاده از آزمون فریدمن 7 پیشران نهایی انتخاب و حالت های کیفی آنها استخراج شد. در نهایت 4 سناریو با ناسازگاری صفر با پرسشنامه ماتریس تاثیر متقاطع و نرم افزار سناریو ویزارد ترسیم و تدوین شده و تاثیرات آنها بر امنیت ملی ج.ا.ا مورد ارزیابی قرار گرفت.
روابط بین الملل
سیدحسن میرفخرائی
چکیده
روابط ایران و روسیه در طول یک دهه اخیر به طور محسوسی توسعه یافته است. این توسعه مناسبات به نحوی محسوس بوده که حتی مدل شکلگیری آن را میتوان مبتنی بر مشارکت راهبردی در نظر گرفت. این توسعه در برخی از حوزهها نظیر همکاریهای سیاسی و یا مشارکت امنیتی-دفاعی بروندادهای بیشتری داشته و در سطوح اقتصادی و ژئواکونومیک بروز و ظهور کمتری داشته ...
بیشتر
روابط ایران و روسیه در طول یک دهه اخیر به طور محسوسی توسعه یافته است. این توسعه مناسبات به نحوی محسوس بوده که حتی مدل شکلگیری آن را میتوان مبتنی بر مشارکت راهبردی در نظر گرفت. این توسعه در برخی از حوزهها نظیر همکاریهای سیاسی و یا مشارکت امنیتی-دفاعی بروندادهای بیشتری داشته و در سطوح اقتصادی و ژئواکونومیک بروز و ظهور کمتری داشته است. در این چارچوب به نظر میرسد مولفههای ساختاری نقش تاثیرگذارتری بر این مدل توسعه روابط داشتهاند. مقاله حاضر با مفروض قراردادن این شرایط درپی پاسخ به این سوال کلیدی است که چه مولفههای ساختاری برمدل توسعه روابط ایران و روسیه در بازه سالهای 2015 تا 2023 تاثیرگذار بودهاند؟ در پاسخ فرضیهای که مطرح میشود مبتنی براین گزاره است که امضای برجام بین ایران و کشورهای 1+5 به عنوان عامل ساختاری تاثیرگذار بر سیاست خارجی ایران و جنگ اوکراین 2022 به عنوان عامل ساختاری تاثیرگذار بر سیاست خارجی روسیه در این فرایند تاثیرگذار بودهاند. در این چارچوب نوع مواجهه دو کشور با مولفه ساختاری تاثیرگذار بر بازیگر دیگر منجر به بازتولید این مناسبات شده است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی با اتکاء به چارچوب تئوریک نوواقعگرایی ساختاری در پی اثبات فرضیه است.
روابط بین الملل
فریده امانی کیکانلو؛ رضا سیمبر
چکیده
در پی حادثه 11 سپتامبر، آمریکا ذیل عنوان مبارزه علیه تروریسم وارد خاک افغانستان شد. اما بعد از گذشت 20 سال از آغاز حمله به این کشور، با امضای توافق نامه با طالبان در 29 فوریه 2020 متعهد به خروج ازافغانستان شد. از طرفی به دلیل اهمیت تحولات افغانستان برای ایران، هرگونه اقدام آمریکا در این کشور، متوجه امنیت ملی ایران است. هدف این مقاله، بررسی ...
بیشتر
در پی حادثه 11 سپتامبر، آمریکا ذیل عنوان مبارزه علیه تروریسم وارد خاک افغانستان شد. اما بعد از گذشت 20 سال از آغاز حمله به این کشور، با امضای توافق نامه با طالبان در 29 فوریه 2020 متعهد به خروج ازافغانستان شد. از طرفی به دلیل اهمیت تحولات افغانستان برای ایران، هرگونه اقدام آمریکا در این کشور، متوجه امنیت ملی ایران است. هدف این مقاله، بررسی پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان و شکلگیری یک خلاء قدرت فرامنطقهای در این کشور است. سوال پژوهش این است که "با خروج آمریکا از افغانستان و حاکمیت مجدد حکومت طالبان چه پیامدهایی برای امنیت ملی ایران بهعنوان همسایه استراتژیکی افغانستان ایجاد شده است"؟ فرضیه مقاله حاضر بدین صورت است: فرایند خروج آمریکا از اول می 2021 از سرزمینهای همجوار ایران پیامد مثبت اما چالش ایجاد یک افغانستان بیثبات تحت حاکمیت طالبان؛ تصادم قرائتهای مختلف از اندیشههای سیاسی اسلام و افزایش فعالیت اندیشههای قومی و تکفیری، ناامنی در مناطق شرقی کشور و کاهش امنیت ملی ایران بهعنوان پیامد منفی باقی بماند. این پژوهش با چارچوب رئالیستی، با روش تبیینی و بر اساس منابع اینترنتی و کتابخانهای نگاشته شده است.
روابط بین الملل
محمدهادی راجی؛ اصغر افتخاری
چکیده
یکی از چارچوبهای بررسی یکپارچه مؤلفههای فشار غربیها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ میتواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذیربط باشد. پرسش اصلی تحقیق حاضر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟تحقیق حاضر ...
بیشتر
یکی از چارچوبهای بررسی یکپارچه مؤلفههای فشار غربیها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ میتواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذیربط باشد. پرسش اصلی تحقیق حاضر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟تحقیق حاضر از دو حیث رویکردی و عملیاتی از اهمیت برخوردار است، از حیث رویکردی و نظری به یکپارچگی راهکارهای مقابله نظر دارد و از حیث عملیاتی میتواند برای مسئولان مرتبط با جنگ ترکیبی کارگشا باشد. این تحقیق از نوع اکتشافی بوده و فرضیهآزما نیست. برای گردآوری دادهها، از تکنیک اسنادی استفاده شده و برای تحلیل دادهها نیز از روش کیفی و از رویکرد توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا در سه سطح کلان(طراحی تصویر و بازطراحی نقش بینالمللی ایران)، نیمهکلان(تلاش برای سیاستگذاری پایا) و خُرد که در سطوح تکنیکی قابل پردازش است قرار دارد.
روابط بین الملل
سید روح الله حاج زرگرباشی؛ رضا ذبیحی
چکیده
منطقه خلیج فارس به دلایل ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی از دیرباز مورد توجه قدرت های بزرگ بوده است. اکنون به دنبال برخی تحولات جدید و فاصله گرفتن عربستان از آمریکا و همزمان نزدیک شدن این کشور به چین به عنوان یکی دیگری از قدرت های بزرگ که به دنبال نظم سازی در منطقه است، این پرسش اساسی مطرح می شود که نقشآفرینی چین در منطقه خلیج فارس چه تاثیری ...
بیشتر
منطقه خلیج فارس به دلایل ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی از دیرباز مورد توجه قدرت های بزرگ بوده است. اکنون به دنبال برخی تحولات جدید و فاصله گرفتن عربستان از آمریکا و همزمان نزدیک شدن این کشور به چین به عنوان یکی دیگری از قدرت های بزرگ که به دنبال نظم سازی در منطقه است، این پرسش اساسی مطرح می شود که نقشآفرینی چین در منطقه خلیج فارس چه تاثیری بر امنیت منطقه ای ایران خواهد داشت؟ پاسخ موقت به این پرسش، مستلزم تعریف و تقسیم بندی ابعاد امنیت منطقه ای ایران است. بر این مبنا این فرض مطرح می شود که این نقش آفرینی که طی سالهای اخیر و به ویژه از اواخر سال 2022 وارد فاز جدیدی شده است، ممکن است اثرات مخاطره آمیزی بر امنیت منطقه ای ایران در حوزه های نظامی داشته باشد، اما همزمان می تواند باعث افزایش امنیت منطقه ای ایران از منظر سیاسی و اقتصادی شود. بر این اساس، در صورتی که حضور چین صرفا اقتصادی و سیاسی باشد امنیت منطقه ای ایران افزایش می یابد، اما اگر این حضور نظامی باشد، می تواند تهدیدی برای امنیت منطقه ای ایران باشد. رویکرد این پژوهش تحلیلی – تبیینی و روش آن کیفی است.
روابط بین الملل
حسین فتاحی اردکانی
چکیده
یازده سپتامبر و حمله آمریکا به عراق و افغانستان زمینههای تغییر در راهبرد کشورهای خاورمیانه را فراهم آورد. عربستان که به لحاظ ماهوی به تأمین امنیت از سوی آمریکا وابسته است، پس از این حوادث به دنبال بازنگری در راهبرد منطقهای و متنوع سازی منابع امنیتی خود برآمد. این تغییر راهبردی به واسطه درک رهبران جدید عربستان از تغییر موازنه قدرت ...
بیشتر
یازده سپتامبر و حمله آمریکا به عراق و افغانستان زمینههای تغییر در راهبرد کشورهای خاورمیانه را فراهم آورد. عربستان که به لحاظ ماهوی به تأمین امنیت از سوی آمریکا وابسته است، پس از این حوادث به دنبال بازنگری در راهبرد منطقهای و متنوع سازی منابع امنیتی خود برآمد. این تغییر راهبردی به واسطه درک رهبران جدید عربستان از تغییر موازنه قدرت از غرب به شرق بوده است. ظهور قدرت-های نوظهوری مثل چین و وابستگیهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی متقابل میان کشورهای منطقه و قدرتهای نوظهور، زمینه را برای گذار از جهان تک قطبی به چند قطبی فراهم آورده است. پرسش پژوهش حاضر این است که دلایل تغییر در راهبرد منطقهای عربستان سعودی چیست؟ براساس فرضیه طراحی شده، سه عامل مهم رو به افول نهادن جهان تک قطبی و پایان حمایتگری آمریکا، تلاش روسیه برای بازیابی قدرت فرامنطقهای خود و خیز چین برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت جهانی باعث شده تا عربستان ضمن بازنگری در راهبرد منطقهای خود از این فضای ایجاد شده به نفع خود استفاده کرده و در راستای منافع ملی و توسعه سیاسی و اقتصادی روابطش را با همسایگان بهبود بخشد. در نتیجه راهبرد دولت قدرتمند جایگزین راهبرد منطقه قدرتمند با مشارکت و همکاری همسایگان شده است.
روابط بین الملل
وحید افراسیابان؛ سیدجلال دهقانی فیروزآبادی
چکیده
مقاله حاضر، روابط چین و خاورمیانه را در مواجهه با روسیه مورد بررسی قرار میدهد. این مقاله با استفاده از دیدگاه نظریه بازیها، رفتارها و تصمیمگیریهای طرفین را تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه چین میتواند با اتخاذ استراتژی همگرایی منطقهای با کشورهای خاورمیانه، توازن قدرت را در مواجهه با نفوذ روسیه در منطقه ایجاد و حفظ کند. ...
بیشتر
مقاله حاضر، روابط چین و خاورمیانه را در مواجهه با روسیه مورد بررسی قرار میدهد. این مقاله با استفاده از دیدگاه نظریه بازیها، رفتارها و تصمیمگیریهای طرفین را تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه چین میتواند با اتخاذ استراتژی همگرایی منطقهای با کشورهای خاورمیانه، توازن قدرت را در مواجهه با نفوذ روسیه در منطقه ایجاد و حفظ کند. سوال مقاله این است که چگونه میتوان از همگرایی منطقهای میان چین و کشورهای خاورمیانه به عنوان راهبردی در جهت تعدیل توازن در مواجهه با نفوذ روسیه در منطقه استفاده کرد؟ در پاسخ، فرضیه بیان میکند همگرایی منطقهای چین و کشورهای خاورمیانه با توجه به منافع مشترک اقتصادی، امنیتی و فرهنگی، میتواند نفوذ روسیه را در منطقه کاهش داده و توازن قدرت را در مواجهه با آن در منطقه به نفع چین تغییر دهد. این فرضیه با استناد به شواهد موجود، مورد ارزیابی قرار گرفته است. از آنجا که شواهد موجود نیازمند روشهای آماری و محاسباتی هستند، از روش کمّی با رویکرد تبیینی استفاده شده است. نتایج به دست آمده، فرضیه را تأیید کرده و نشان دادهاند همگرایی منطقهای چین و خاورمیانه در حال گسترش است و میتواند نقش تعادلبخشی در برابر نفوذ روسیه و مواجهه با آن داشته باشد.
روابط بین الملل
زکیه آفتابی؛ مراد کاویانی راد؛ شیرخان انوری
چکیده
منابع آب مشترک در جهتدهی به مناسبات هیدروپلیتیک کشورها نقش تعیینکنندهای دارند. سرچشمه رودخانههای هیرمند و هریررود در افغانستان است که به واسطه شیب زمین به سمت ایران سرازیر میشوند. از این رو، افغانستان در مناسبات هیدروپلیتیک با ایران، موقعیت بالادستی دارد. پژوهش حاضر بر آن است که رویکرد کارگزاران افغان به عنوان متغیر موثر ...
بیشتر
منابع آب مشترک در جهتدهی به مناسبات هیدروپلیتیک کشورها نقش تعیینکنندهای دارند. سرچشمه رودخانههای هیرمند و هریررود در افغانستان است که به واسطه شیب زمین به سمت ایران سرازیر میشوند. از این رو، افغانستان در مناسبات هیدروپلیتیک با ایران، موقعیت بالادستی دارد. پژوهش حاضر بر آن است که رویکرد کارگزاران افغان به عنوان متغیر موثر در مناسبات هیدروپلیتیک این کشور با ایران را طی زمان بررسی کند. دروندادهای مورد نیاز پژوهش با روش کتابخانهای و میدانی گردآوری شده است. یافتههای پژوهش نشان داد؛ روند مناسبات هیدروپلیتیک دو کشور، همکاری در سطوح تبادلات و حمایتهای کلامی و بیان سیاستهای شفاهی؛ درگیری و کشمکش در سطوح گزارههای کلامی که نشان دهنده ناهماهنگی در تعامل و وجود تنش در کلام با طرف ایرانی است. متغیرهای نیاز افغانستان به منابع آب برای توسعه، سیاسی کردن آب توسط طرف ایرانی، خشکسالیهای پیاپی و حیثیتیسازی آب برای مردم افغانستان عوامل کلیدی موثر بر مناسبات هیدروپلیتیک افغانستان با ایران از دیدگاه کارگزاران و خبرگان افغان شناسایی شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که همکاریهای سازماندهی شده اقتصادی بین دو کشور میتواند به ایجاد منافع پایدار و بهبود مناسبات هیدروپلیتیک دو کشور منجر شود.
روابط بین الملل
سیده مریم موسوی؛ فرهاد قاسمی
چکیده
تحول جنگها و شکلگیری گونهای جدید از آن با عنوان جنگهای شبکهای و نحوه بازدارندگی در برابر آن، تبدیل به دغدغهای اساسی در میان کشورها شده است، اما ادبیات روابط بینالملل نسبت به این وضعیت پاسخگو نبوده یا پاسخ مناسبی ارائه نداده است. پرسش این است که بازدارندگی در برابر جنگهای شبکهای چگونه خواهد بود؟ در پاسخ به پرسش ...
بیشتر
تحول جنگها و شکلگیری گونهای جدید از آن با عنوان جنگهای شبکهای و نحوه بازدارندگی در برابر آن، تبدیل به دغدغهای اساسی در میان کشورها شده است، اما ادبیات روابط بینالملل نسبت به این وضعیت پاسخگو نبوده یا پاسخ مناسبی ارائه نداده است. پرسش این است که بازدارندگی در برابر جنگهای شبکهای چگونه خواهد بود؟ در پاسخ به پرسش اصلی، فرضیه مقاله این که بازدارندگی شبکهای با تمرکز بر معادله قدرت متمرکز تهدید، با عنوان بازدارندگی شبکهای تمرکزگرا، ابزاری کارآمد در برابر جنگهای شبکهای محسوب میشود. برای بررسی این فرضیه از روش ابداکشن در قالب نظریه پیچیدگی آشوب بهره گرفته میشود. در این پژوهش، رفتار سیستم بینالملل در قالب سیستمهای انطباقی پیچیده بازگفت میشود و با توجه به تغییر شکل نظم به نظم شاخهای و دگرگونیهای ایجاد شده به تبع آن، بازدارندگی شبکهای تمرکزگرا بهعنوان نمونهای نوآورانه از موج ششم بازدارندگی مدلسازی میشود و کارآمدی آن در وضعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در شبکه منطقهای غرب آسیا مورد بررسی قرار میگیرد.
روابط بین الملل
سعید میراحمدی؛ علی امیدی
چکیده
پیشرفتها در زمینه هوش مصنوعی عدهای را به این باور رسانده است که در آیندهای نهچندان دور نهتنها تصمیمات سیاسی بلکه تصدی مناصب سیاسی هم به هوش مصنوعی واگذار شود. به همین دلیل این پژوهش درصدد است با اتکا به روش ترکیبی یا آمیخته، به این پرسش پاسخ دهد: هوش مصنوعی در تصمیمگیری سیاست خارجی چه کاربردی دارد و ظرفیتها و چالشهای کاربرد ...
بیشتر
پیشرفتها در زمینه هوش مصنوعی عدهای را به این باور رسانده است که در آیندهای نهچندان دور نهتنها تصمیمات سیاسی بلکه تصدی مناصب سیاسی هم به هوش مصنوعی واگذار شود. به همین دلیل این پژوهش درصدد است با اتکا به روش ترکیبی یا آمیخته، به این پرسش پاسخ دهد: هوش مصنوعی در تصمیمگیری سیاست خارجی چه کاربردی دارد و ظرفیتها و چالشهای کاربرد آن چیست؟ فرضیه پژوهش این است که در وضعیت فعلی، هوش مصنوعی قادر به تصمیمگیری مستقل در سیاست خارجی نیست و در عوض در سیاست خارجی در قالب سیستمهای پشتیبان و مکمل یا مشاور تصمیمگیری کاربرد دارد. به بیان دیگر یافتهها نشان میدهند که علیرغم اینکه سیستمهای هوش مصنوعی در ارائه پشتیبانی تصمیمگیری به سیاستگذاران امیدوارکننده بودهاند، اما هنوز قادر به جایگزینی قضاوت و شهود انسانی در تصمیمگیری سیاست خارجی نیستند. در نتیجه بهتر است که هوش مصنوعی را بهعنوان یک ابزار مکمل بهجای یک تصمیمگیرنده مستقل در نظر بگیریم. همچنین اگرچه در بسیاری از موارد، تصمیمگیرندگان انسانی به کمک هوش مصنوعی میتوانند تصمیمات بهتر و قابل اعتمادتری بگیرند اما چالشهای آن نیز مواردی چون عدم دسترسی به دادههای با کیفیت و سوگیریهای الگوریتمی، آسیبپذیری در برابر اطلاعات جعلی دشمن، ملاحظات اخلاقی و غیره است.
روابط بین الملل
سیداصغر کیوان حسینی؛ حبیب اله فدوی
چکیده
اگرچه در دهه ابتدایی انقلاب اسلامی، نشانههایی از «گفتمان آرمانگرایی» در سیاست خارجی ایران وجود داشت، اما متعاقب استقرار دولت سازندگی در سال 1368، بهتدریج قرائن بروز تحول در گفتمان مزبور در جهت تمایل بهسوی اولویتبخشی به اهداف داخلی در برابر اهداف فراملی آشکار شد، آنچه که در قالب کلی «عملگرایی» مورد بحث واقع شده ...
بیشتر
اگرچه در دهه ابتدایی انقلاب اسلامی، نشانههایی از «گفتمان آرمانگرایی» در سیاست خارجی ایران وجود داشت، اما متعاقب استقرار دولت سازندگی در سال 1368، بهتدریج قرائن بروز تحول در گفتمان مزبور در جهت تمایل بهسوی اولویتبخشی به اهداف داخلی در برابر اهداف فراملی آشکار شد، آنچه که در قالب کلی «عملگرایی» مورد بحث واقع شده است. در این میان سیاست امنیتی جمهوری اسلامی نیز با نوآوریهای جدیدی مواجه شد. دگرگونی که محصول شرایط پساجنگ داخلی و تحولات نوظهور منطقهای و بینالمللی بود و نشانههایی از ظرفیت روشنفکرانه متکی به اجماع (نسبی) میان تصمیمگیرندگان را به همراه داشت. پرسش اصلی مقاله عبارت است از: در چارچوب نظام سیاستگذاری امنیتی دولت سازندگی در بازه زمانی 1368 تا 1376، چگونه میان ملاحظات توسعهای و امنیتی ارتباط برقرار شد؟ فرضیه مورد نظر نیز این است که در چارچوب سیاست امنیتی، «توسعه اقتصادی» بهعنوان محوریترین راهبرد سیاست امنیتی دولت سازندگی (1376-1368) قرار گرفت و متناسب با این الگو و نقش ملی، امنیت ملی و توسعه ملی همسان و یکسان تلقی شد. یافته اصلی مقاله نیز اینکه عملگرایی ناظر بر سیاستگذاری امنیتی دولت سازندگی، فراتر از تجربهای تاریخی، به ظرفیتی روشنفکرانه در بطن نظام مدیریتی کلان کشور اشاره دارد که در شرایط بحرانی میتواند دستگیر تصمیمگیرندگان باشد.
روابط بین الملل
عبدالمجید سیفی؛ حسین دلاور
چکیده
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوعسازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوعسازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم در ...
بیشتر
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوعسازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوعسازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم در بازار انرژی و تاثیرگذاری بر طیف وسیعی از دولتهای اسلامی و عربی، نمونه خوبی برای استراتژی باخترگرایی چین است. در این راستا، پرسش اصلی این است که باخترگرایی چه جایگاهی در رفتار راهبردی چین دارد و جایگاه عربستان سعودی در این استراتژی کجاست؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که با توجه به وضعیت توزیع قدرت در نظام بینالملل و ایجاد فرصتهای جدید در حوزههای نیاز به منابع انرژی، مقابله با گسترش نفوذ ایالات متحده و ابتکاراتی نظیر جاده ابریشم نوین، جایگاه استراتژی باخترگرایی در رفتار راهبردی چین تقویت شده و در این استراتژی، عربستان سعودی جایگاه کلیدی دارد. مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی و تبیینی انجام شده است.
روابط بین الملل
ابوالفضل آنائی
چکیده
بحران بلندمدت سرمایهداری متاخر، بستری برای تکوین دگردیسیهای پیچیده در نظام جهانی بوده است. در این بردار زمانی بلندمدت، روند افول سیکل هژمونی ایالات متحده و جابجایی کانون جغرافیایی نظاممند انباشت جهانی سرمایه بسوی چین، تغییرات اساسی در سازوکارهای سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی نظام جهانی پدید آورده که بازساخت سرمایهداری ...
بیشتر
بحران بلندمدت سرمایهداری متاخر، بستری برای تکوین دگردیسیهای پیچیده در نظام جهانی بوده است. در این بردار زمانی بلندمدت، روند افول سیکل هژمونی ایالات متحده و جابجایی کانون جغرافیایی نظاممند انباشت جهانی سرمایه بسوی چین، تغییرات اساسی در سازوکارهای سیاسی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی نظام جهانی پدید آورده که بازساخت سرمایهداری را از کنترل تمدن غربی خارج نموده است. در این سپهر؛ واکاوی استحاله سیستمی سرمایهداری بینالمللی، تغییرات مورفولوژی قدرت و عملکرد سازمانهای بینالمللی و منطقهای در مقیاس جهانی بر پایه روند تکوین غیرقطعی کنترل هژمونیک چینی یک ضرورت در شناخت دگردیسی ساختی نظام جهانی و گرایش ساختاری بحران سیستمی سرمایهداری متاخر ارزیابی میشود. پرسش اصلی این است که پیامد(های) گذار به سیکل احتمالی چهارم هژمونیک چینی در بازساخت نظام جهانی سرمایهداری چگونه خواهد بود؟ فرضیه این است که سیکل چهارم احتمالی هژمونیک چینی خاستگاهی برای تکوین مدیریت افقی نظام جهانی و ظهور کانونهای متکثر بینالمللی قدرت خواهد بود. این پژوهش به روش تحلیل سیستمی بر پایه ایجاد الگوی نظری ترکیبی از تحلیل نظامهای جهانی و نظریه عدم قطعیت در انشعابهای سیستمی انجام میگیرد.
روابط بین الملل
محمد علی بصیری؛ میلاد میری نام نیها
چکیده
هویت از منظر مفهومی دلالت بر مجموعهای از خصوصیات ادراکی افراد و جوامع بشری در جهت تمایز از یکدیگر دارد. این مفهوم همواره بهمثابه مستمسکی برای حکومتها در جهت ارضا منافع ذهنیشان در سطوح فراملی مطرح بوده است. امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی یکی از راهبردهای مهم بهمنظور پیشبرد این روند میباشد، ولی تجارب ناشی از کاربست آن در ...
بیشتر
هویت از منظر مفهومی دلالت بر مجموعهای از خصوصیات ادراکی افراد و جوامع بشری در جهت تمایز از یکدیگر دارد. این مفهوم همواره بهمثابه مستمسکی برای حکومتها در جهت ارضا منافع ذهنیشان در سطوح فراملی مطرح بوده است. امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی یکی از راهبردهای مهم بهمنظور پیشبرد این روند میباشد، ولی تجارب ناشی از کاربست آن در اعصار مختلف همواره نشان از خسران توسعه عینی کشورها در درازمدت دارد؛ لذا این پرسش مطرح است که امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی چگونه باعث ایجاد تضاد در میان منافع ذهنی و عینی میشود. فرضیه پژوهشگران با تأکید بر نمونه آلمان نازی، شوروی و جمهوری خلق چین بیان میدارد که راهبرد مزبور به دلیل تهی ساختن منابع اقتصادی و انسانی در جهت اعمال جبر معنایی بر دیگری، توأم با واکنش بدیهی دیگران به این امر موجبات انحطاط توسعه عینی کشور و تضاد آن با منافع ذهنی حکومت را فراهم میکند. بهرهگیری از جهتگیری تحلیلی نوآورانه مبتنی بر نظریه امنیتیکردن مکتب کپنهاگ، در نهایت موجب تصدیق فرضیه مذکور شده است. شایان ذکر است که روش این پژوهش از نوع تحلیل محتوی توأم با بهرهگیری از دادههای کتابخانهای و آماری بوده است.
روابط بین الملل
غلامرضا حداد
چکیده
در بیش از چهار دهه که از حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگذرد، تقابل با ایالات متحده بهعنوان محوری اساسی و هدفی غائی در سیاست خارجی ایران، همچنان پُردوام مانده و محدوده آزادی عمل آن را در سایر موضوعات تعیین کرده است. اما چرا این سیاست خارجی علیرغم چرخش های نسبی در نقاط عطف کابینه ها و با وجود هزینههای قابل توجه در ...
بیشتر
در بیش از چهار دهه که از حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگذرد، تقابل با ایالات متحده بهعنوان محوری اساسی و هدفی غائی در سیاست خارجی ایران، همچنان پُردوام مانده و محدوده آزادی عمل آن را در سایر موضوعات تعیین کرده است. اما چرا این سیاست خارجی علیرغم چرخش های نسبی در نقاط عطف کابینه ها و با وجود هزینههای قابل توجه در این محور و هدف کلان، مصرّانه استمرار داشته است؟ در این مقاله مبتنی بر برداشتی آزاد از رویکرد سازه انگاری در شاخه هویت محور و ترکیب با گونه شناسی های دولت در اقتصاد سیاسی و تلفیق سطوح تحلیل فروملی و فراملی، تلاش شده است از تکوین و تثبیت هویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالب فرایند دگرسازی از آمریکا، فهمی ارائه شود که استکبارستیزی در درون فرهنگی تعارضی بهعنوان پردوامترین محور این سیاست خارجی و تبعات ساختاری آن در سیاست داخلی و نیز دلایل تصلب و گریزناپذیریِ آن را توضیح دهد. یافته های این پژوهش مبتنی بر سازههای مفهومی هویت یابی دگرسازانه، دگرهای سه گانه، هویت یابی فرافکنانه، قواعد تکوینی و تنظیمی و منابع تخصیصی و اقتداری و دوگانه دولت اندامواره- ابزاری دلایل تصلّب ساختاری در دشوار شدن چرخشهای بنیادین را توضیح داده و در نهایت به امکان سنجی و ارزیابی ظرفیت ها و ضرورت های تغییر در محورهای اساسی و اهداف غائی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.
روابط بین الملل
فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ علی دهقان
چکیده
فرایند آسیاییشدن منطقه خلیج فارس تحت تأثیر الزامهای گوناگون سیاسی- اقتصادی، بیشک مهمترین چرخش سیاسی- دیپلماتیک کشورهای عربی این منطقه از زمان تأسیس تا به امروز بوده است. رابطه میان آسیا و خلیج فارس که از دههها قبل آغاز شد، امروزه تحت تأثیر عواملی چندگانه به مرحلهای نوین از تکامل خود رسیده است. این نوشتار با اتکا بر روش توصیفی- ...
بیشتر
فرایند آسیاییشدن منطقه خلیج فارس تحت تأثیر الزامهای گوناگون سیاسی- اقتصادی، بیشک مهمترین چرخش سیاسی- دیپلماتیک کشورهای عربی این منطقه از زمان تأسیس تا به امروز بوده است. رابطه میان آسیا و خلیج فارس که از دههها قبل آغاز شد، امروزه تحت تأثیر عواملی چندگانه به مرحلهای نوین از تکامل خود رسیده است. این نوشتار با اتکا بر روش توصیفی- تحلیلی و با اتکا بر روش استنتاج علی و بهرهگیری از رویکرد چندعلیتی خرد و کلان درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چه مؤلفههای سیاسی- اقتصادی منجر به آسیایی شدن خلیج فارس و چرخش اعضای شورای همکاری خلیج فارس به سوی شرکای آسیایی شده است؟ ادعای این مقاله آن است که افزایش توجه سیاست خارجی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به روابط آسیایی ناشی از تاثیرگذاری مولفههایی در سطوح فرد، نقش، جامعه، دولت و ساختار نظام بینالملل است. یافتههای این پژوهش بیانگر این است که فارغ از تعاملات تاریخی در زمینههای فرهنگی، انرژی، تجاری و نظامی؛ عواملی نظیر تغییر نسل در رهبران شورا، ضرورت ایجاد اقتصاد مولد و تضمین بقا و مشروعیت دولتهای خلیج فارس در کنار تحولاتی در سطح ساختار بینالمللی از جمله تسریع انتقال قدرت از غرب به شرق، خیزش خارقالعاده چین و ضرورت موازنهسازی منطقهای منجر به تثبیت و تسریع آسیایی شدن اعضای شورا در سالهای اخیر شده است.
روابط بین الملل
علیرضا سمیعی اصفهانی؛ احسان جعفری فر
چکیده
بسیاری از تحلیلگران، قدرتگیری جریانات پوپولیســـتی در اروپا را نماد و مُسَـــبِب ناپایداری و «گسست سیاست» اروپایی خوانده اند. ظهور سریع رهبران و احزاب پوپولیست در قدرت از میانه دهه 2000 تا سالهای پایانی دهه 2010 نشان داد که شیوع و مقبولیت پوپولیسم به بالاترین حد خود در 30 سال گذشته رسیده است. به ویژه از سال 2016، به قدرت رسیدن ...
بیشتر
بسیاری از تحلیلگران، قدرتگیری جریانات پوپولیســـتی در اروپا را نماد و مُسَـــبِب ناپایداری و «گسست سیاست» اروپایی خوانده اند. ظهور سریع رهبران و احزاب پوپولیست در قدرت از میانه دهه 2000 تا سالهای پایانی دهه 2010 نشان داد که شیوع و مقبولیت پوپولیسم به بالاترین حد خود در 30 سال گذشته رسیده است. به ویژه از سال 2016، به قدرت رسیدن احزاب و جنبش های پوپولیستی مخالف آموزههای لیبرالیســـتی در اروپا و ایالات متحده به نگرانی ها در خصوص گسترش شیوه های اقتدارگرایی سیاست در این کشورها دامن زده است. پرسش اصلی پژوهش این است که علل و زمینه های قدرتیابی جریانات پوپولیستی و بهویژه احزاب راست رادیکال در طی دو دهه گذشته در اروپا چه بوده است؟ یافتههای پژوهش با بهرهگیری از رویکردی بدیع در قالب نظریه «عرضه و تقاضا» پوپولیستی نشان می دهد که مطالبات و نارضایتی های 1- اقتصادی و 2- اجتماعی- فرهنگی در سَمت تقاضا (رویکرد پایین به بالا) و در مقابل، استراتژی ها و سازوکارهای سیاسی- نهادی بکار گرفته از سوی دولتمردان و احزاب پوپولیستی در سَمت عرضهِ سیاست های پوپولیستی (رویکرد بالا به پایین)، موجب رویآوری رأیدهندگان اروپایی به رهبران و احزاب راست افراطی و فراهم شدن شرایط بسیج سیاسی شهروندان از سوی این احزاب شده است. روش پژوهش، کیفی از نوع تبیین علی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
روابط بین الملل
مهین نظری؛ نوذر شفیعی؛ نفیسه واعظ
چکیده
این پژوهش با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی درصدد پاسخ به چرایی این پرسش است که چین چه نقش و جایگاهی در آینده اقتصادی و سیاسی منطقه خلیج فارس دارد؟ و این نوع از رقابت چه تأثیری بر منافع ملی ج.ا.ایران خواهد داشت؟ فرضیه این است که به موازات ارتقای جایگاه تجاری چین در زنجیره اقتصاد جهانی و افزایش نیاز این کشور به انرژیهای فسیلی، پکن حضور ...
بیشتر
این پژوهش با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی درصدد پاسخ به چرایی این پرسش است که چین چه نقش و جایگاهی در آینده اقتصادی و سیاسی منطقه خلیج فارس دارد؟ و این نوع از رقابت چه تأثیری بر منافع ملی ج.ا.ایران خواهد داشت؟ فرضیه این است که به موازات ارتقای جایگاه تجاری چین در زنجیره اقتصاد جهانی و افزایش نیاز این کشور به انرژیهای فسیلی، پکن حضور گستردهتری در منطقه خلیج فارس در قالب مراودات نفت و صادرات کالا و خدمات با کشورهای منطقه خواهد داشت. بر این اساس، پکن تلاش خواهد کرد تا با کمترین تعارضی، آسیبها و دغدغههای امنیت انرژی در این منطقه را در برابر واشنگتن، پشت سر بگذارد. از سوی دیگر ایالات متحده با درک جایگاه مهم خلیج فارس در عرصه سیاست و اقتصاد جهانی، حاضر نیست میدان را به رقبای جهانی بهویژه چین که با رشدی چشمگیر، هژمونی جهانیِ ایالات متحده را در معرض خطر قرار داده است، واگذار نماید. با توجه به رقابتهای واشنگتن و پکن، تهران نیز میتواند از رهگذر تأمین انرژی مورد نیاز چین، دو هدف اصلی را دنبال نماید: 1- تأمین امنیت انرژی چین، 2- فروش نفت و برگشت ارز ناشی از آن با هدف مقاومسازی اقتصاد کشور در برابر تحریمهای تحمیلی مجموعه غرب و ایالات متحده.
روابط بین الملل
ارسلان قربانی؛ هادی ترکی؛ سعید میرترابی؛ غلامرضا کریمی
چکیده
روابط ایران و چین دارای فراز و فرودهایی بوده که حدود یک دهه اخیر در قالب مشارکت جامع راهبردی بیشترین مراودات سیاسی و اقتصادی را با هم تجربه کردهاند. حاکمیت ج.ا. ایران با یاس از غرب، رویکرد «نگاه به شرق» را در پیش گرفته که این مشارکت منجر به توافقنامه 25 ساله بین تهران و پکن شد. عوامل، متغیرها و مولفههای داخلی و خارجی برای بررسی ...
بیشتر
روابط ایران و چین دارای فراز و فرودهایی بوده که حدود یک دهه اخیر در قالب مشارکت جامع راهبردی بیشترین مراودات سیاسی و اقتصادی را با هم تجربه کردهاند. حاکمیت ج.ا. ایران با یاس از غرب، رویکرد «نگاه به شرق» را در پیش گرفته که این مشارکت منجر به توافقنامه 25 ساله بین تهران و پکن شد. عوامل، متغیرها و مولفههای داخلی و خارجی برای بررسی این مشارکت مهم هستند. از یکسو لایههای هویتی دخیل هستند، از طرفی رویکرد واقعگرایانه و به نحوی ضدیت با هژمون که از درک و شناخت کارگزاران دولتها شکل گرفته، موثر میباشند. پرسش این است که برای درک بهتر این مشارکت چه سنتزی میتوان ارائه داد؟ فرضیه این است که مشارکت جامع با رویکرد چندوجهی، اشتراکات هویتی و رویکردی ضد هژمون شناخت ادارکی از محیط بینالملل و شرایط داخلی و سیاست خارجی تاثیرگذار بوده است که ما را برای شناخت بهتر سیاست خارجی ایران در ارتباط با چین در قالب این مشارکت رهنمون میسازد. مقاله از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بهره برده و دادهها کتابخانهای و اینترنتی میباشند.
روابط بین الملل
سجاد صادقی
چکیده
علیرغم اینکه جامعه دانشگاهی روابط بینالملل در دهههای اخیر تلاش کرده تا بدون حذف، تغییر بنیادی و با تکیه بر رویکرد «روابط بینالملل جهانی» بر وسعت دید نظریهپردازی جریان اصلی بیفزاید، به موازات شاهد تلاش نظریهپردازان ملیگرا برای ایجاد نظریات بومی هستیم که با قدرت گرفتن جریان فکری- حاکمیتی «خودیاریگرا» ...
بیشتر
علیرغم اینکه جامعه دانشگاهی روابط بینالملل در دهههای اخیر تلاش کرده تا بدون حذف، تغییر بنیادی و با تکیه بر رویکرد «روابط بینالملل جهانی» بر وسعت دید نظریهپردازی جریان اصلی بیفزاید، به موازات شاهد تلاش نظریهپردازان ملیگرا برای ایجاد نظریات بومی هستیم که با قدرت گرفتن جریان فکری- حاکمیتی «خودیاریگرا» این روند تشدید شده است؛ اما نظریهپردازی بومی تا امروز موفق به کسب جایگاه و هویت دانشگاهی مستقل نشده و مورد استقبال پژوهشگران قرار نگرفته است که این عدم شکلگیری را برخی به عملکرد جریان اصلی روابط بینالملل نسبت میدهند. در جریان اصلی نیز برخی نقش روابط بینالملل امریکایی را پررنگتر دیده و بر تاثیرگذاری عمیق امریکا در فرآیند نظریهپردازی تاکید دارند. مبنای این استدلال، پذیرش نقش «چیرهطلبانه بینالمللی» امریکا میباشد که موجب تولید و مدیریت وقایع بینالمللی متعدد دانسته شده که در نهایت برای پژوهشگران بومیگرا نیز چارهای جز انتخاب مسائل و تحلیل از منظر تاثیرگذاری عمیق سیاست خارجی امریکا باقی نگذاشته است. در اینجا بحث روند مشروعیتیابی از طریق امکان اجرایی شدن نظریات، موضوع مهمی است که «سندروم کیسینجر» را در اندیشمندان غیرامریکایی تشدید مینماید. در این پژوهش 500 مقاله علمی- پژوهشی از میان مقالههای منتشر شده در سالهای 1398، 1399 و 1400 مجلات علمی- پژوهشی روابط بینالملل ایران مورد بررسی و تاثیرگذاری امریکا بر ادبیات روابط بینالملل ایرانی مورد واکاوی قرار گرفته است.
روابط بین الملل
مرجان بدیعی ازنداهی؛ فرزین زندی؛ کیومرث یزدان پناه درو
چکیده
جنوب غرب آسیا یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیکی از نظر رقابتهای جهانی است. تشدید روزافزون رقابتهای ژئوپلیتیکی در این منطقه موثر و راهبردی و اختلاف رخداده میان ایران و کشورهای منطقه بر سر چگونگی تامین امنیت در این حوزه، تبدیل به چالش بزرگی شده است. ایران در این حوزه با در پیش گرفتن رویکرد «امنیت برای همه یا هیچکس» اقدام ...
بیشتر
جنوب غرب آسیا یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیکی از نظر رقابتهای جهانی است. تشدید روزافزون رقابتهای ژئوپلیتیکی در این منطقه موثر و راهبردی و اختلاف رخداده میان ایران و کشورهای منطقه بر سر چگونگی تامین امنیت در این حوزه، تبدیل به چالش بزرگی شده است. ایران در این حوزه با در پیش گرفتن رویکرد «امنیت برای همه یا هیچکس» اقدام به کسب برتری در تزاحم ژئوپلیتیکی خود با ایالات متحده کرده و از آنجا که توان رویارویی مستقیم با ابرقدرتی چون آمریکا را ندارد، به اتخاذ رویکردی نو در استراتژی ژئوپلیتیکی خود از سال 2003 و پس از جنگ عراق روی آورده است. این پژوهش با بررسی خوانشهای دو استراتژی «منطقه خاکستری» و «ژئوپلیتیک مقاومت» در پی پاسخ به این پرسش است که ایران به چه شکل به دنبال تامین امنیت مطلوب خود در جنوب غرب آسیا است و با چه روشهایی میتواند استراتژی ژئوپلیتیکی خود را پیادهسازی نماید؟ نتایج این پژوهش نشان میدهد رقابت ژئوپلیتیکی ایران در جنوب غرب آسیا بویژه با ایالات متحده، به طراحی استراتژی ژئوپلیتیکی خاصی منجر شده که ایران آن را «محور مقاومت» میخواند در حالی که محافل علمی آمریکایی از آن با عنوان «منطقه خاکستری» یاد میکنند. در این استراتژی، ایران با تمرکز بر پنج حوزه نظامی، سیاسی، اقتصادی، اطلاعاتی- روایتی و فرهنگی (مذهبی) و با اتکا بر همکاری و پشتیبانی از گروههای شبهنظامی غیردولتی در برخی کشورهای منطقه، میکوشد تا اهداف امنیتی خود را محقق سازد.
روابط بین الملل
سید جلال دهقانی فیروزآبادی؛ سعید چهرآزاد
چکیده
زمینه اصلی این پژوهش، ارائه چارچوبی گسترده است که از طریق آن نقش هوش مصنوعی در استفاده غیراخلاقی از کارکردهای آن در مسائل امنیتی بصورت نظری و عملی مورد ارزیابی جدی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که درونمایه های امنیت ملی بر اساس آموزه های دوران استیلاء و هژمونی؛ هوش مصنوعی را چگونه می توان در قالب تروریسم، جنگ، تنازع ...
بیشتر
زمینه اصلی این پژوهش، ارائه چارچوبی گسترده است که از طریق آن نقش هوش مصنوعی در استفاده غیراخلاقی از کارکردهای آن در مسائل امنیتی بصورت نظری و عملی مورد ارزیابی جدی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که درونمایه های امنیت ملی بر اساس آموزه های دوران استیلاء و هژمونی؛ هوش مصنوعی را چگونه می توان در قالب تروریسم، جنگ، تنازع و دفاع مسئله دار کرد؟ در پاسخ به پرسش، این فرضیه مطرح می گردد که «امنیت ملی» بر اساس شاخصه های معرفتی- عملی ارائه شده، ظرفیت و قابلیت تببین و تفهیم این مسئله را دارد چراکه بر اساس نظریه های موجود در مطالعات امنیت ملی اعم از جریان اصلی و جریان انتقادی، هیچکدام بصورت جامع و کامل، نه می تواند درونمایه های مذکورِ امنیت ملی در عصر هوش مصنوعی و کلان داده را مسئله مند کند و نه پاسخگوی مسائل مرتبط با این حوزه در ساحتِ عملِ مناسبات امنیت ملی باشد. زمینهسازی برای کاربست عملی امنیت ملی با رویکرد داده بنیاد جز با نگاه مسئله مند تروریسم، جنگ و تنازع به سامان نخواهد شد و یکی از مصادیق راهبردی این الگوواره، «امنیت ملی الگوریتمی» است که پتانسیل ایجاد و تکوین نظم نوین امنیتی دیگری را به اثبات رسانیده است.
روابط بین الملل
مختار قاسمی؛ سید سعید میرترابی حسینی؛ محمدولی مدرس؛ فریده محمدعلیپور
چکیده
روابط عربستان و چین طی سال های 2011 تا 2022 رشد و توسعه چشمگیری داشته است. این روابط از نفت شروع و به تجارت، سرمایهگذاری، فناوری و همکاری های نظامی گسترده شده است. توسعه روابط عربستان و چین در نیازمندی های طرفین در بخش انرژی و برنامه های راهبردی توسعه ای مشترک ریشه دارد اما این پژوهش قصد دارد گسترش روابط ریاض- پکن را از منظر ...
بیشتر
روابط عربستان و چین طی سال های 2011 تا 2022 رشد و توسعه چشمگیری داشته است. این روابط از نفت شروع و به تجارت، سرمایهگذاری، فناوری و همکاری های نظامی گسترده شده است. توسعه روابط عربستان و چین در نیازمندی های طرفین در بخش انرژی و برنامه های راهبردی توسعه ای مشترک ریشه دارد اما این پژوهش قصد دارد گسترش روابط ریاض- پکن را از منظر یک عامل قدرتمند بیرونی یعنی تحول در سیاست انرژی ایالات متحده بررسی نماید. پرسش اصلی مقاله این است که سیاست انرژی امریکا در سالهای 2011 تا 2022، چگونه بر روابط عربستان و چین تاثیر گذاشته است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش و با روش تجربی و تبینی مورد آزمون قرار گرفته این است که سیاست انرژی امریکا در سالهای 2011 تا 2022، از طریق افزایش تولید نفت و گاز شیل و تقویت رویکرد نئومرکانتیلیستی در حوزه انرژی این کشور، روند نزدیک شدن دو کشور چین و عربستان به یکدیگر با محوریت بخش نفت و تلاش پکن – ریاض برای گسترش همکاری ها به سایر حوزه ها را تقویت کرده است. یافته مقاله حاکی از آن است که همکاری های چین و عربستان با ملاحظه حساسیت های ایالات متحده به این روابط، در آینده نیز گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد.