حسن خدادی
چکیده
عدهای بر این باورند که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، حفظ شأن و عزت طلبی در سیاست خارجی بر منافع ملی رجحان داشته است و از این رهگذر منافع ملی بعضا مغفول واقع شدهاند. اما باید بیان کرد این میزان از توجه به شأن و عزتجویی میتواند بر گرفته از « فرهنگ استراتژیک منزلت طلب» ایرانیان باشد. این امر نه الزاما بعد از انقلاب اسلامی ...
بیشتر
عدهای بر این باورند که در سالهای پس از انقلاب اسلامی، حفظ شأن و عزت طلبی در سیاست خارجی بر منافع ملی رجحان داشته است و از این رهگذر منافع ملی بعضا مغفول واقع شدهاند. اما باید بیان کرد این میزان از توجه به شأن و عزتجویی میتواند بر گرفته از « فرهنگ استراتژیک منزلت طلب» ایرانیان باشد. این امر نه الزاما بعد از انقلاب اسلامی بلکه، قرنهاست در تعامل ایران با جهان خارج اعمال شده که میتوان دوران صفویه را به عنوان یکی از نخستین تجلیات تجربة فرهنگ استراتژیک منزلت طلبی در سیاست خارجی معاصر ایران نام برد.
این مقاله با کاربست مفهوم تحلیلی «عزتجویی» و با رویکردی تاریخی و روشی توصیفی ـ تحلیلی، در پی اثبات این فرضیه است که مفاهیم دیگری به جز کسب قدرت و امنیّت همچون « عزتجویی» قابلیّت تبیین سیاست خارجی ایران را در دوران صفویه دارد و بالتبع آن، پرسش اصلی مقاله پیش رو این گونه است که آیا مفاهیم دیگری به جز کسب «قدرت» و «امنیّت» همچون«عزتجویی» با سه مؤلّفۀ «محدودیّت خودخواسته در منازعات»، «اولویّتهویّت» و «منزلتجویی» قابلیّت تبیین سیاست خارجی ایران را در دوران صفویه دارد؟
راحله روحانی؛ علی اکبر امینی؛ ملک تاج خسروی
چکیده
آشنایی با عصرناصری به دلیل همزمانی باظهورتمدن جدید غرب وهمچنین دوره انتقال ایران به عصرمدرن دارای اهمیت به سزایی است. این مقاله به دنبال ریشهیابی علل شکل نگرفتن ساختارهای لازم برای نوسازی ودرپی آن توسعه انسانی در جامعه ایران عصر ناصری بوده است. شناخت ویژگیهای شخصیتی ناصرالدین شاه به دلیل شخصی شدن سیاست درآن دوره کمک شایانی به ...
بیشتر
آشنایی با عصرناصری به دلیل همزمانی باظهورتمدن جدید غرب وهمچنین دوره انتقال ایران به عصرمدرن دارای اهمیت به سزایی است. این مقاله به دنبال ریشهیابی علل شکل نگرفتن ساختارهای لازم برای نوسازی ودرپی آن توسعه انسانی در جامعه ایران عصر ناصری بوده است. شناخت ویژگیهای شخصیتی ناصرالدین شاه به دلیل شخصی شدن سیاست درآن دوره کمک شایانی به ریشهیابی عوامل موثر بر موضوع مورد مطالعه داشته است. محقق با روش پدیدار شناسی و با الگو قرار دادن نظریه آبراهام مازلو، شخصیت ناصرالدین شاه را تحلیل و تأثیر آن بر رفتارهای سیاسیاش را بررسی میکند و انعکاس تصمیمات شاه بر جامعه ایران را براساس نظریه پسانوسازی اینگلهارت شناسایی و عوامل موثر برعدم توسعه انسانی در ایران را تحلیل کرده است. فرضیه این پژوهش آن است که محیط زندگی دربار قاجار و عوامل اجتماعی آن دوره، سدی برای رفع نیازهای اساسی ناصرالدین شاه بوده و موجب شکلگیری شخصیت بیمار و مستبد در او شده است. طولانی بودن دوره حکمرانی ناصرالدین شاه موجب تأثیرگذاری شخص او بر تمام ارکان جامعه گشته که سیاست و حکومت درآن دوره را کاملا تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی پادشاه قرار داده بود. شخصیتی که به دلیل کمبودهای فراوان و با تصمیمات اشتباه مانعی برای نوسازی و توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشور شد و به تبع آن توسعه انسانی را در فرهنگ ایران عصر ناصری مکتوم گذاشت.
محمد جواد غلامرضا کاشی؛ سوسن ویسی
چکیده
این مقاله حول مسأله اقتدار و نسبت آن با سوژه آزاد مدرن در ایران امروز اختصاص دارد. فرض مقاله آن است که ساماندهی سیاسی جامعه ایرانی از مقطع ورود به دوران مدرن، جز با وصول به الگویی از نسبت میان اقتدار و سوژگی مقتضی جامعه مدرن امکانپذیر نیست. در دورههای مختلف تلاشهای متعددی برای برساختن این دوگانه صورت پذیرفته است به طوری که میتوان ...
بیشتر
این مقاله حول مسأله اقتدار و نسبت آن با سوژه آزاد مدرن در ایران امروز اختصاص دارد. فرض مقاله آن است که ساماندهی سیاسی جامعه ایرانی از مقطع ورود به دوران مدرن، جز با وصول به الگویی از نسبت میان اقتدار و سوژگی مقتضی جامعه مدرن امکانپذیر نیست. در دورههای مختلف تلاشهای متعددی برای برساختن این دوگانه صورت پذیرفته است به طوری که میتوان استدلال کرد؛ تنها اندیشههایی در عرصه سیاسی ایران اثرگذار بودهاند که در زمینه برقراری نسبت میان سوژه مدرن ایرانی و الگویی از اقتدار سیاسی نقشی ایفا کردهاند. نویسنده در این مقاله میکوشد تا نشان دهد که میراث فکری برآمده از آراء دکتر علی شریعتی، اگرچه خود نیازمند بازخوانی انتقادی است، هم بیانگر مضمون بحرانهای امروزی ماست و هم طرح اولیهای برای بازاندیشی نسبت به اقتدار سیاسی و سوژگی مدرن در ایران امروز به دست میدهد.
مهسا ادیبی؛ مجید توسلی رکن آبادی؛ سید محمد علی تقوی
چکیده
از زمان پیروزی انقلاب، گفتمان مسلط غربی تلاش خود در ارائه تصویری دشمنانه از اسلام و در رأس آن جمهوری اسلامی را آغاز کرد. امام خمینی که زعامت فکری و عملی انقلاب را در دست داشت برای خنثی کردن این اقدام، عکسالعمل متقابل و بیاعتبار کردن سیاست هراسافکنی غرب علیه اسلام شیعی و ایران را در دستورکار قرار داد و با استفاده از شیوه تصویرسازی ...
بیشتر
از زمان پیروزی انقلاب، گفتمان مسلط غربی تلاش خود در ارائه تصویری دشمنانه از اسلام و در رأس آن جمهوری اسلامی را آغاز کرد. امام خمینی که زعامت فکری و عملی انقلاب را در دست داشت برای خنثی کردن این اقدام، عکسالعمل متقابل و بیاعتبار کردن سیاست هراسافکنی غرب علیه اسلام شیعی و ایران را در دستورکار قرار داد و با استفاده از شیوه تصویرسازی یا بازتولید و بازنمایی غرب در قالب دیگری به مثابه دشمن و بیگانه، سیاست خارجی ایران را شکل داد. این نوشتار با کاربست رویکرد مطالعات پسااستعماری به عنوان چارچوب نظری و شیوه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، سعی در شناسایی ابعاد گوناگون این بازنمایی دارد و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که غرب در گفتمان سیاسی امام خمینی چگونه بازنمایی شده؟ و چه تاثیری بر شکل گیری سیاست خارجی ایران داشته است؟ امام خمینی به ترسیم یک مرز هویتی میان «ما»ی ایرانی و «دیگری» غربی پرداخت و به ترسیم تصویری از غرب اقدام کرد که واجد دالهایی چون امپریالیست، استثمارگر، شیطان، ظالم، مستکبر و طاغوت بود. تصویری که تاکنون تبدیل به نگرش غالب در سیاست خارجی ما شده و نحوه برخورد کنشگران سیاسی را با جهان بیرون شکل داده است.
حسین میرچراغ خانی؛ مسعود معینی پور
چکیده
ریشه چیستی، چرایی و چگونگی اندیشه رهبران اجتماعی سیاسی در نظام معرفتشناسی آنان نهفته است. فهم این نظام، کمک میکند تا حلقههای موثر در تحلیل مسائل سیاسی از دیدگاه افراد شناخته شود. با وجود آثار علمی متعدد درباره اندیشههای آیت الله خامنهای تاکنون اثری به طور خاص نظام معرفتشناسی وی را در تحلیل مسائل اجتماعی سیاسی بررسی نکرده ...
بیشتر
ریشه چیستی، چرایی و چگونگی اندیشه رهبران اجتماعی سیاسی در نظام معرفتشناسی آنان نهفته است. فهم این نظام، کمک میکند تا حلقههای موثر در تحلیل مسائل سیاسی از دیدگاه افراد شناخته شود. با وجود آثار علمی متعدد درباره اندیشههای آیت الله خامنهای تاکنون اثری به طور خاص نظام معرفتشناسی وی را در تحلیل مسائل اجتماعی سیاسی بررسی نکرده است. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی با رویکردی معرفتشناسانه در صدد کشف نظام معرفتشناسی آیت الله خامنهای در مسائل اجتماعی سیاسی برآمده است. در پاسخ به این پرسش که آیت الله خامنهای با چه معیاری به تحلیل مسائل سیاسی میپردازند به این نتیجه میرسیم که نظام معرفتشناسی ایشان با اتکا به فرآیند چهارگانه شناخت یعنی، امکان شناخت قضیههای سیاسی، قابلیت پذیرش صدق و کذب قضایای سیاسی، امکان تشخیص قضیه سیاسی صادق از کاذب و ارتباط بین قضایای سیاسی به تحلیل مسائل میپردازد. مهمترین وجه تمایز نظام معرفتی وی با سایر تحلیلگران سیاسی در ترکیب دادههای تجربی با سنجشهای عقلانی و تطبیق وحیانی است.
قاسم میسایی؛ فائز دین پرست؛ عباس تقی پور
چکیده
موضوع این نوشتار بررسی جایگاه توسعه سیاسی در برنامههای توسعه ج.ا.ا است. ضمن این که توسعه؛ یک مفهوم کلی و تقسیم ناپذیر است. در این جا صرفاً در مقام تحقیق به بررسی جداگانه بعد سیاسی آن پرداخته میشود. بدین منظور با توجه به نظریات موجود، مفهوم توسعه سیاسی شاخصسازی میشود و به سوال ذیل پرداخته میشود: توسعه سیاسی چه جایگاهی در برنامههای ...
بیشتر
موضوع این نوشتار بررسی جایگاه توسعه سیاسی در برنامههای توسعه ج.ا.ا است. ضمن این که توسعه؛ یک مفهوم کلی و تقسیم ناپذیر است. در این جا صرفاً در مقام تحقیق به بررسی جداگانه بعد سیاسی آن پرداخته میشود. بدین منظور با توجه به نظریات موجود، مفهوم توسعه سیاسی شاخصسازی میشود و به سوال ذیل پرداخته میشود: توسعه سیاسی چه جایگاهی در برنامههای پنجساله سوم، چهارم، پنجم و ششم داشته است؟ به منظور پاسخگویی به این پرسش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است و بندهای برنامههای توسعه به عنوان واحدهای زمینه انتخاب شدهاند. یافتههای مقاله حاکی از آن است که توسعه سیاسی در سه برنامه توسعه ج.ا.ا مورد توجه بودهاست. ولی میزان این توجه در هر یک از برنامههای سهگانه متفاوت است. این میزان توجه در برنامههای سوم، چهارم، پنجم و ششم نیز به ترتیب شامل 31 درصد، 50 درصد، 29 درصد و 43 درصد است. طبق آمار به دست آمده میزان توجه به توسعه سیاسی در برنامههای توسعه، حرکتی افزایشی داشته، با این استثنا که این توجه در برنامه پنجم و ششم نسبت به دو برنامه دیگر کاهش پیدا کرده است.
مهدیه حیدری؛ حسین دهشیار
چکیده
جدی ترین تهدیدی که در یک بحران بین الملل از سوی هر یک از بازیگران درگیر در بحران ادراک میشود، تهدید ارزشهای اساسی آنهاست. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، به دنبال فهم الگوی رفتاری ایران در مدیریت بحران سوریه است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که چرا ایران حداکثر خشونت را برای مدیریت بحران سوریه بکار برده است؟ پاسخ ...
بیشتر
جدی ترین تهدیدی که در یک بحران بین الملل از سوی هر یک از بازیگران درگیر در بحران ادراک میشود، تهدید ارزشهای اساسی آنهاست. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، به دنبال فهم الگوی رفتاری ایران در مدیریت بحران سوریه است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که چرا ایران حداکثر خشونت را برای مدیریت بحران سوریه بکار برده است؟ پاسخ احتمالی که مطرح میشود این است که ایران برمبنای برداشت تهدید ارزشهای اساسی خود در بحران سوریه، بیشترین میزان خشونت را برای مدیریت بحران به کار برده است. در این پژوهش با کاربست الگوی مکتب استنفورد در مدیریت بحران، به این نتیجه می رسیم که احساس تهدید ارزشهای اساسی ایران در بحران سوریه که شامل تهدید تمامیت ارضی ایران، تهدید عمق استراتژیک آن، تهدید فروپاشی محور مقاومت و در نهایت برهم خوردن توازن ایدئولوژیکی منطقه ای، پاسخ خشونت آمیز ایرن را ایجاب کرده است. شیوه گردآوری دادهها و اطلاعات در این نوشتار بر مبنای روش کتابخانه ای است که مشتمل بر استفاده از کتب و مقالات داخلی و خارجی، نشریات و مطبوعات و سایتهای اینترنتی معتبر است.
حسن بشیر؛ محسن امین
چکیده
سخنرانی سالانه رهبران سیاسی در مجمع عمومی سازمان ملل از بارزترین فرصتها برای اعضای این سازمان است تا رویکرد بینالمللی دولت متبوعشان را در تریبونی جهانی عرضهکنند. در مقاله حاضر ضمن بهکارگیری روشهای تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان تلاش شده متن سخنرانی حسن روحانی و دانلد ترامپ در مجمع عمومی سال2017م از حیث کمی وکیفی ...
بیشتر
سخنرانی سالانه رهبران سیاسی در مجمع عمومی سازمان ملل از بارزترین فرصتها برای اعضای این سازمان است تا رویکرد بینالمللی دولت متبوعشان را در تریبونی جهانی عرضهکنند. در مقاله حاضر ضمن بهکارگیری روشهای تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان تلاش شده متن سخنرانی حسن روحانی و دانلد ترامپ در مجمع عمومی سال2017م از حیث کمی وکیفی بررسی میشود و گفتمانهای مذکور در چارچوب نظریه مدیریت هماهنگ معنا (CMM) به عنوان یکی از نظریات حوزه ارتباطات میان فرهنگی عرضه شود. کاربست این نظریه در تحلیلگفتمان نشان داد، در حالیکه سخنان روحانی عمدتاً از موضع «معترض»، متوجه مسائل منطقهای و روابط برابر ایران-جهان بوده؛ ترامپ با اتخاذ موضعی بالا به پایین در مقام «ناظم جهان»، الگویی از دولت و ملت آمریکا را به عنوان برنامه عمل سایر کشورها ارائه کرده است. همچنین بهرهمندی از سه سطح تفسیری، انتقادی و کاربردی نظریه CMMروشن کرد که اولاً؛ تضادهای هویتی عرضه شده در دو سخنرانی ناشی از الگوی متفاوت جهانی فرهنگ نزد هرکدام از سخنرانان بوده و ثانیاً؛ تنها راه حل، اتخاذ راه سومی است که میتواند وجهه تهدیدآمیز یا معترض طرفین را در بستری محترمانه و در عین حال عادلانه به مفاهمه، گفتگو و تعامل مبدل سازد و امکان ارتباطات دوسویه را در قالب سازمانهای فراملی فراهم آورد.
فرزاد رستمی؛ قدرت احمدیان؛ حمیدرضا کریمی
چکیده
ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا دو کنشگر مهم در عرصه جهانیاند که از نقشی تأثیرگذار در معادلات بینالمللی برخوردارند و برخورد منافع آنها با یکدیگر طبیعی به نظر میرسد. اما به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا اختلافنظرهای بین بروکسل و واشنگتن را تشدید کرده است. در این میان توافق هستهای ایران و 1+5 که از یک سو مورد حمایت اروپا ...
بیشتر
ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا دو کنشگر مهم در عرصه جهانیاند که از نقشی تأثیرگذار در معادلات بینالمللی برخوردارند و برخورد منافع آنها با یکدیگر طبیعی به نظر میرسد. اما به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا اختلافنظرهای بین بروکسل و واشنگتن را تشدید کرده است. در این میان توافق هستهای ایران و 1+5 که از یک سو مورد حمایت اروپا و از سوی دیگر مورد خشم ترامپ قرار دارد. آینده مبهمی را پیش روی خود میبیند. سعی این مقاله، پاسخگویی به این سوال است که چه سناریویی در مواجهه با این موضوع میتواند در دستور کار اتحادیه اروپا قرار گیرد؟ در پاسخ به این سوال، ضمن بررسی دیدگاه اروپایی و دیدگاه آمریکاییِ مقابل آن، چهار سناریو بررسی شد که عبارت اند از: سناریوی اول؛ دور شدن اتحادیه اروپا و ایالات متحده و واگرایی در روابط فراآتلانتیک، سناریوی دوم؛ همنوایی و همسویی با ایالات متحده، سناریوی سوم؛ متقاعد کردن ترامپ به حفظ برجام ضمن تعهد به همگرایی در روابط فراآتلانتیک و سناریوی چهارم؛ سیاست کجدار و مریز اروپا و آمریکا در دوره ترامپ. روش تحقیق در این مقاله سناریونویسی در چارچوب نظریه بازیها است.
محمود مقدس؛ امیر نورانی مکرم دوست
چکیده
تحولات چند سال اخیر شمال آفریقا که به برکناری دیکتاتوریهای قدیمی تونس و مصر منجر شد از جمله حوادث جالب و شگفت چند سال اخیر محسوب میشود که اذهان بسیاری از اندیشمندان را متوجه خود کرده است. این مقاله قصد دارد خوانشی تازه از علل وقوع تحولات مصر در سال 2011 که به برکناری حسنی مبارک منجر شد ارائه کند. لذا، در پاسخ به چرایی وقوع انقلاب مصر، ...
بیشتر
تحولات چند سال اخیر شمال آفریقا که به برکناری دیکتاتوریهای قدیمی تونس و مصر منجر شد از جمله حوادث جالب و شگفت چند سال اخیر محسوب میشود که اذهان بسیاری از اندیشمندان را متوجه خود کرده است. این مقاله قصد دارد خوانشی تازه از علل وقوع تحولات مصر در سال 2011 که به برکناری حسنی مبارک منجر شد ارائه کند. لذا، در پاسخ به چرایی وقوع انقلاب مصر، از رویکرد ساختاری نئوپاتریمونیالیسم در تبیین این پدیده استفاده میشود چراکه اعتقاد بر این است که بهتر میتواند خاستگاهها و ریشههای تحولات فوق را تبیین کند. در این راستا، این فرضیه به آزمون گذاشته میشود که ماهیت نئوپاتریمونیال حکومت مصر با ویژگیهای خاص خود همچون شخصی بودن قدرت، حامیپروری، فساد، وابستگی به قدرت خارجی با دستکاری در ماهیت ساز و کارهای جامعه مدنی همچون احزاب، سندیکاها، بخش خصوصی به تشدید ناکارآمدی رژیم و در نتیجه اعتراضات مردمی سال 2011 انجامیده است.
بهروز نامداری؛ کیهان برزگر
چکیده
این مقاله به بررسی نقش منابع غیرمتعارف نفت بر ساختار درونی و تصمیمگیریهای سازمان اوپک میپردازد. نحوه تعامل اعضا در سازمان اوپک نشان میدهد که منابع جدید نفت شیل نحوه رفتار متقابل و تصمیمگیری درون این سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجا که جایگاه و قدرت این سازمان بینالمللی، همواره تحت تأثیر اختلافات ساختاری درون این ...
بیشتر
این مقاله به بررسی نقش منابع غیرمتعارف نفت بر ساختار درونی و تصمیمگیریهای سازمان اوپک میپردازد. نحوه تعامل اعضا در سازمان اوپک نشان میدهد که منابع جدید نفت شیل نحوه رفتار متقابل و تصمیمگیری درون این سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجا که جایگاه و قدرت این سازمان بینالمللی، همواره تحت تأثیر اختلافات ساختاری درون این سازمان بوده است و تولید از منابع نامتعارف نفت که قسمت عمده آن در خارج از حوزه سرزمینی اعضای اوپک است، میتواند به تعمیق اختلافات در درون این سازمان و یا ترمیم آنها بینجامد، هرگونه تغییر اساسی در میزان تأثیرگذاری اوپک در اقتصاد جهانی میتواند کلیت وجودی آن را تحت تأثیر قرار دهد. این نوشتار با استفاده از متغیر تاریخی اختلافات درون سازمان اوپک و انطباق آن با سناریوهای کمی آتی تولید نفت از منابع متعارف و غیرمتعارف به این نتیجه میرسد که ورود و تداوم متغیر نفت شیل به بازار بینالمللی انرژی، همزمان میتواند عامل تداوم و استحکام سازمان اوپک و یا از همگسیختگی این سازمان بینالمللی بعد از چندین دهه فعالیت در بازار انرژی جهانی شود.