محمدرضا خطیبی نژاد؛ ابوالفضل دلاوری؛ حسن محدثی گیلوایی
چکیده
این مقاله با طرح دو مفهوم تاریخمندی و حیات اجتماعیِ برآمده از انقلاب اسلامی درصدد فهم نسبت دو مفهوم مزبور با تحولات اجتماعی ایران پس از انقلاب است. ادعای مقاله این است که انقلاب اسلامی از طریق خلق تاریخمندی و سپس ایجاد حیات اجتماعی نوین بر تحولات اجتماعیِ ایران تأثیر بنیادین گذاشته است. رهیافت مقاله برگرفته از نظام روابط اجتماعی (نظام ...
بیشتر
این مقاله با طرح دو مفهوم تاریخمندی و حیات اجتماعیِ برآمده از انقلاب اسلامی درصدد فهم نسبت دو مفهوم مزبور با تحولات اجتماعی ایران پس از انقلاب است. ادعای مقاله این است که انقلاب اسلامی از طریق خلق تاریخمندی و سپس ایجاد حیات اجتماعی نوین بر تحولات اجتماعیِ ایران تأثیر بنیادین گذاشته است. رهیافت مقاله برگرفته از نظام روابط اجتماعی (نظام کنش) و روش آن مبتنی بر جامعهشناسی تاریخی (فردیت تاریخی وبر) است. براساس تحلیل و تبیین ارائه شده در مقاله، انقلاب اسلامی حیات اجتماعی ایرانیان را در سه بُعد ذهنی، عینی و کنشی تغییر داد. در بُعد ذهنی، حق حاکمیت ملی بهمثابه حق تعیین سرنوشت به مردم واگذار شد. در بُعد عینی (ساختاری)، بافتهای نهادی جدید ایجاد شد. و در بُعد کنشی، زمینهها و شرایط کنشگری در عرصه عمومی فراهم شد. بهطور کلی، با وقوع انقلاب اسلامی، امکان تحقق امر سیاسی، امر اجتماعی، امر دینی و زندگی روزمره، با تفسیری ویژه، بازتولید شد
مصطفی رشیدی؛ فتحعلی خانمحمدپور؛ بهادر زارعی
چکیده
روابط دولتها در گذشته بیشتر مبتنی بر ابزارهای نظامی و قدرت سخت بوده است. امروزه فرهنگ و قدرت نرم به عنوان یک شاخص مهم در توسعه روابط بین دولتها نقش بازی میکند. دولتها در عصر جدید به دنبال آنند تا از ابزارهای متفاوت برای برقراری دیپلماسی کارا استفاده نمایند. امروزه کشوری از دیپلماسی موفق برخوردار است که با گسترش ابزارهای ...
بیشتر
روابط دولتها در گذشته بیشتر مبتنی بر ابزارهای نظامی و قدرت سخت بوده است. امروزه فرهنگ و قدرت نرم به عنوان یک شاخص مهم در توسعه روابط بین دولتها نقش بازی میکند. دولتها در عصر جدید به دنبال آنند تا از ابزارهای متفاوت برای برقراری دیپلماسی کارا استفاده نمایند. امروزه کشوری از دیپلماسی موفق برخوردار است که با گسترش ابزارهای تعامل خود با دیگر کنشگران، به تعریف هویتی مناسبی در نزد دیگر دولتها دست یابد. یکی از ابعاد جدید دیپلماسی، بهرهگیری از ارتباطات دانشگاهی و به اصطلاح «دیپلماسی آموزش عالی» است، که مدنظر نگارندگان این پژوهش است. لذا در این مقاله سعی شده تا براساس رویکرد برساختگرایی و توجه به اصولی مانند شناخت، تعامل و تأثیر آن بر بازتعریف هویتها و منافع کنشگران در ارتباط با یکدیگر، به بررسی نقش آموزش عالی بر مناسبات سیاسی ایران و اتحادیه اروپا پرداخته شود. سوال اساسی این پژوهش عبارت است از: روابط دانشگاهی و دیپلماسی آموزش عالی چه تأثیری میتواند بر مناسبات سیاسی ایران و اتحادیه اروپا داشته باشد؟ روش این مقاله به شیوه تحلیلی- توصیفی است.
فائز دین پرست؛ ساناز کرمی
چکیده
موضوع این مقاله ارزیابی وضعیت دانش سیاسی در ایران از منظر دانشوران این رشته است. پیشینه طولانی علوم سیاسی در ایران و طرح آموزه تحول در علوم انسانی، شناخت انتقادی وضعیت موجود این شاخه معرفت را ضروری میکند. جامعه این پژوهش که با روش فراترکیب و با هدف ارائه یک تصویر جامع از دیدگاههای موجود صاحبنظران انجام شده است، مقالات و آثار ...
بیشتر
موضوع این مقاله ارزیابی وضعیت دانش سیاسی در ایران از منظر دانشوران این رشته است. پیشینه طولانی علوم سیاسی در ایران و طرح آموزه تحول در علوم انسانی، شناخت انتقادی وضعیت موجود این شاخه معرفت را ضروری میکند. جامعه این پژوهش که با روش فراترکیب و با هدف ارائه یک تصویر جامع از دیدگاههای موجود صاحبنظران انجام شده است، مقالات و آثار علمی دانشوران حوزه دانش سیاسی است که در فاصله سالهای 88 تا 94 منتشر شده است. یافتههای پژوهش که با استفاده از نرمافزار تحلیل دادههای کیفیNvivo 10 انجام شده است، نشان میدهد که دانشوران این رشته، عمدتاً معرفت سیاسی را در ایران ضعیف میدانند. در کنار برخی قوتهای ذکر شده برای دانش موجود، ضعفهای ذکر شده برای دانش سیاسی در سه سطح به پیوستهی نظام کلان سیاسی – اجتماعی، سطح علم و سطح جامعه علمی قابل طبقهبندی است.
سعید سلیمان زاده؛ علی امیدی؛ عنایت الله یزدانی
چکیده
مجموعه حوادثی چون انقلاب اسلامی، تسخیر سفارت امریکا، بحران گروگانگیری و تز ضدامریکایی ایران بعد از 1979، منجر به پدیدهای به نام ایرانهراسی در جهان غرب بویژه امریکا شده است. اگرچه گمان میرفت رویکرد تعامل با غرب و توافق هستهای در دولت یازدهم مؤلفه ایرانهراسی را تضعیف نماید، ولی در عمل تغییر محسوسی در این زمینه صورت نگرفت و رویکرد ...
بیشتر
مجموعه حوادثی چون انقلاب اسلامی، تسخیر سفارت امریکا، بحران گروگانگیری و تز ضدامریکایی ایران بعد از 1979، منجر به پدیدهای به نام ایرانهراسی در جهان غرب بویژه امریکا شده است. اگرچه گمان میرفت رویکرد تعامل با غرب و توافق هستهای در دولت یازدهم مؤلفه ایرانهراسی را تضعیف نماید، ولی در عمل تغییر محسوسی در این زمینه صورت نگرفت و رویکرد تهاجمی دونالد ترامپ و افراد کابینهاش علیه تهران، حکایت از تشدید ایرانهراسی در سیاست خارجی امریکا دارد. در این پژوهش، سؤال اصلی این است که دلایل، اهداف و پیامدهای ایرانهراسی در سیاست خارجی امریکا در دوران پسابرجام چیست؟ فرضیه اصلی مقاله بر این است که نقش «مککارتیسم جدید در بازار ایدهها»، «هویت دولت» و «کنشهای گفتاری» از مهمترین دلایل تداوم ایرانهراسی در دوران پسابرجام محسوب میشوند که از جمله مهمترین اهداف آن نیز «القای هزینهمند بودن رابطه با ایران به منظور جلوگیری از بهبود اوضاع اقتصادی این کشور» و «تغییر رفتار جمهوری اسلامی نسبت به برخی مسائل منطقهای و داخلی» ارزیابی میگردد. در نهایت مهمترین پیامدهای آن نیز میتواند «احتمال فروپاشی برجام» و «بازتولید مجدد الگوی تخاصم و دشمنی بین دو کشور» باشد
محمدجواد فتحی؛ مجتبی عبدخدایی؛ صارم شیراوند
چکیده
بهرهگیری از مفاهیم سایر علوم، گاه میتواند در فهم بهتر مناسبات سیاسی و بینالمللی راهگشای پژوهشگران باشد. یکی از بهرههای مفهومی که در منظومه ژئوپلیتیک کاربرد یافته است، مفهوم «کد» و «ژنوم» ژئوپلیتیک است. ژنوم ژئوپلیتیک، نقشه ژنتیک سیاست هر کشور است که رفتار کشورها را در عرصه داخلی و بویژه خارجی تحت تأثیر ...
بیشتر
بهرهگیری از مفاهیم سایر علوم، گاه میتواند در فهم بهتر مناسبات سیاسی و بینالمللی راهگشای پژوهشگران باشد. یکی از بهرههای مفهومی که در منظومه ژئوپلیتیک کاربرد یافته است، مفهوم «کد» و «ژنوم» ژئوپلیتیک است. ژنوم ژئوپلیتیک، نقشه ژنتیک سیاست هر کشور است که رفتار کشورها را در عرصه داخلی و بویژه خارجی تحت تأثیر قرار میدهد. کشورها ژنومهای سایر بازیگران را به عنوان کدهای ژئوپلیتیک در نظر میگیرند. درخور توجه است که تعامل یا تقابل کد/ ژنوم کشورها، فضایی را ایجاد میکند که میتواند همراستا یا مغایر با منافع ملی و منطقهای باشد. در این پژوهش تلاش میشود تا ضمن شناسایی مؤلفههای تاثیرگذار ژئوپلیتیک دو کشور ایران و عربستان سعودی، به این پرسش پاسخ داده شود که ابزارهای ژئوپلیتیک چه تاثیری در سیاست خارجی ایران وعربستان سعودی دارند؟ فرضیه مقاله عبارت است از اینکه ژنم ژئوپلیتیک و ویژگیهای وراثتی و جغرافیایی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در شکلگیری کدهای ژئوپلیتیک، جهتگیری و استراتژیهای این دو کشور در عرصه خارجی بسیار تاثیرگذار هستند و هر دو بازیگر در تلاش هستند تا ژنهای منفی و قدرتزدای خود را خاموش و ژنهای مثبت و قدرتزا را فعال نمایند و در عین حال رویکرد ژئوپلیتیک بر روابط این دو بازیگر حاکم است.
فرهاد قاسمی
چکیده
تکامل سیستمهای بینالملل خطی- سنتی و شکلگیری سیستمهای پیچیده و آشوبی، الگوی گذار قدرت سنتی را تغییر داده است و این تغییر در گذار سیستمی نیاز به دستگاه تحلیلی نوینی در قالب نظریه پیچیدگی و آشوب دارد که ادبیات موجود در روابط بینالملل به آن نپرداختهاند. از سوی دیگر ایران نیز از جمله کشورهای است که به دلیل کانونیت ...
بیشتر
تکامل سیستمهای بینالملل خطی- سنتی و شکلگیری سیستمهای پیچیده و آشوبی، الگوی گذار قدرت سنتی را تغییر داده است و این تغییر در گذار سیستمی نیاز به دستگاه تحلیلی نوینی در قالب نظریه پیچیدگی و آشوب دارد که ادبیات موجود در روابط بینالملل به آن نپرداختهاند. از سوی دیگر ایران نیز از جمله کشورهای است که به دلیل کانونیت در نظمهای منطقهای و پویشهای درونی، تحت تأثیر مستقیم الگوهای گذار قرار دارد. به همین سبب این پژوهش بر محوریت این پرسش اساسی شکل گرفته است که گذار در سیستم بینالمللی پیچیده و آشوبی و ایران به عنوان یک مورد چگونه تبیین میشود ؟ در پاسخ به پرسش پژوهش، نویسنده بر این باور است که گذار، پیوند مستقیمی با ویژگیهای پیچیدگی، از جمله شاخهای شدن نظم دارد و دراین راستا گذار شاخهای را ویژگی اصلی گذار در چنین سیستمهایی میداند و مدل گذار شاخهای را به عنوان مفهوم تحلیلی نوین، به ادبیات روابط بینالملل پیشنهاد میدهد. روش این پژوهش با بهرهگیری از رئالیسم انتقادی مبتنی بر استنتاج و ترکیب است و بر این اساس ابتدا قواعد سیستمهای پیچیده-آشوبی استخراج و با ترکیب آنها، مدل گذار شاخهای ارائه میشود.
مسعود اخوان کاظمی؛ سید شمس الدین صادقی؛ ایوب پروندی
چکیده
ظهور گروههای تکفیری سلفی بعنوان بازیگرانی غیررسمی،بر ابهام در آینده منطقه غرب اسیا و شکل منازعات آن افزوده است. سئوالات و ابهامات فراوانی پیرامون چشمانداز وضعیت منطقه غرب اسیا در پرتو وجود گروههای تکفیری تروریستی و آینده منازعات و بحرانهای این منطقه در هنگامه خارج شدن این گروهها از صحنه معادلات قابل طرح است. در پژوهش ...
بیشتر
ظهور گروههای تکفیری سلفی بعنوان بازیگرانی غیررسمی،بر ابهام در آینده منطقه غرب اسیا و شکل منازعات آن افزوده است. سئوالات و ابهامات فراوانی پیرامون چشمانداز وضعیت منطقه غرب اسیا در پرتو وجود گروههای تکفیری تروریستی و آینده منازعات و بحرانهای این منطقه در هنگامه خارج شدن این گروهها از صحنه معادلات قابل طرح است. در پژوهش صورتگرفته، با بهرهگیری از تکنیکهای آیندهپژوهی، شامل روندپژوهی (تحلیل کیفی روند)، تجزیه و تحلیل پیشرانها، به عنوان نیروهای تغییرساز و از طریق برهمکنش روندها و پیشرانها، به خلق سناریوها (مطلوب، محتمل و ممکن) پرداخته شده است. سناریوهای استخراج شده عبارتند از: الف) سـناریوهای مطلـوب: 1-سناریوی مطلوب اول: نـابودی کامل گروههای تکفیری و شکلگیری حکومتهای دموکراتیک در کشورهای درگیر منازعه بر اساس مدل تقسیم قدرت؛ 2- سناریوی مطلوب دوم: سرکوب موقتی گروههـای تکفیری و حاکمشدن مدل حکومتی جمهوری اسلامی عربی (ماندن بشار اسد در مسند ریاست جمهوری) ب) سناریوهای محتمل: 1- سناریوی محتمل اول: خارج شدن گروههای تکفیری از داعیهداری تشکیل حکومت؛ اما تقسیم داخلی قدرت در بین قومیتها و مذاهب؛2-سناریوی محتمل دوم: تجزیه سوریه، عراق، لیبی و سایر کشورهای درگیر بحران و شکلگیری بازیگران جدید در صحنه معادلات منطقه (تشکیل دولت کردستان در سطح منطقه)؛ ج) سناریوی ممکن: پیشروی نیروهای تکفیری مدعی حکومت اسلامی و تسخیر سرزمینهای بیشتر.
محسن بیات؛ ابراهیم طاهری؛ مهدی ذوالفقاری
چکیده
سیاست امنیتی ایران در عراق و سوریه با تکیه بر سازماندهی و آموزش نیروهای شبه نظامی، اعزام مشاوران بلندپایه و نقشآفرینی مستقیم، متمایز و منحصر به فرد شده است. این سیاست مورد توجه محافل سیاسی و علمی قرار گرفته و پرسشهای مهمی در مورد چرایی آن مطرح شده است؛ چرا ایران در کشورهایی همانند سوریه و عراق سیاست امنیتی متفاوتی دارد؟ در پاسخ ...
بیشتر
سیاست امنیتی ایران در عراق و سوریه با تکیه بر سازماندهی و آموزش نیروهای شبه نظامی، اعزام مشاوران بلندپایه و نقشآفرینی مستقیم، متمایز و منحصر به فرد شده است. این سیاست مورد توجه محافل سیاسی و علمی قرار گرفته و پرسشهای مهمی در مورد چرایی آن مطرح شده است؛ چرا ایران در کشورهایی همانند سوریه و عراق سیاست امنیتی متفاوتی دارد؟ در پاسخ به این پرسش، تبیینهای فراوانی در چارچوب نظریات مادینگر مطرح شدند. هدف این مقاله ارائه تبیینی تفسیری و بدیل با روش تحلیل اسنادی است. این روش علاوه بر طرح دقیق پرسش، هدف و فرضیه تحقیق، شامل ارائه یک چارچوب فکری تعاملی-دیالتیک با هدف هدایت پژوهش، انتخاب منابع دارای ویژگیهای اصالت، اعتبار، نمایندگی و معنا، گردآوری دادهها بر اساس روش «تحلیل محتوا» و پردازش دادهها و نتیجهگیری از آنها میشود. این تبیین مبتنی بر این فرضیه است که مهمترین عامل شکلدهنده به سیاست امنیتی ایران، هویت اسلامی است و بیثباتی فزاینده در منطقه و خلاء قدرت به عنوان متغییر میانجی تنها فرصتی برای تأثیرگذاری ملموستر هویت اسلامی بر سیاست امنیتی فراهم کرده است.
حدیث اقبال
چکیده
سؤال اصلی این پژوهش آن است که ریشههای شکلگیری شناخت و رفتار تروریستها و بالاخص مهمترین گروه تروریستی موجود یعنی داعش چیست و چه مدلی در این راستا می توان ارائه داد؟ چارچوب شناخت اجتماعی، بر مبنای تعامل فرد با محیط به طرح موضوعاتی چون «خاستگاه شناختی»، «سبکهای شناختی»، «الگوهای شناختی» و «ظرفیت شناختی» ...
بیشتر
سؤال اصلی این پژوهش آن است که ریشههای شکلگیری شناخت و رفتار تروریستها و بالاخص مهمترین گروه تروریستی موجود یعنی داعش چیست و چه مدلی در این راستا می توان ارائه داد؟ چارچوب شناخت اجتماعی، بر مبنای تعامل فرد با محیط به طرح موضوعاتی چون «خاستگاه شناختی»، «سبکهای شناختی»، «الگوهای شناختی» و «ظرفیت شناختی» به بررسی «زبان»، «خاستگاه زیستی – روانی»، «سازههای ذهنی» و «فرهنگ اجتماعی» پرداخته و ریشههای شکلگیری شناخت تروریستهای داعش را توضیح میدهد. به منظور ترسیم مدل ذهنی تروریستهای داعش از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار Xmind استفاده شده است. مضامین استخراج شده و موجودبرای ترسیم مدل ذهنی شامل عقاید (ترجیح نقل بر عقل، فقه التکفیر، سلفیگری و حافظه گذشتهگرا، نصگرایی جمودی)، استعارهها (بدعت، شریعت، جهاد، خلافت و خلیفه)، فضای زندگی (نابنهجاری بازتولید شده در خانواده، احساس محرومیت نسبی)، خاستگاه زیستی- روانی (دونیمگی و تفکر سیاه – سفید و همه یا هیچ، مرگپرستی، خشونت بدخیم، سلطه غریزه، هذیان عظمت و خودستاییِ مرضی، شخصیت ضد اجتماعی)، گروه (حس تعلق و خویشاوندی ساختگی، خطر به مثابه ارزش، فشار اطاعت و موفقیت) و بحران هویت (مناقشه و تداخل فرهنگی، هژمونی غرب و حقارت عرب، احیای شکوه اسلامی) است. برمبنای تحلیل و تبیین این مضامین، مدلی نیز ترسیم شده است.
احمد رضا بردبار؛ پویش پراشی
چکیده
ساختار ایدئولوژی ناخودآگاه با بحران در نظام ارزشی خود مواجه میشود؛ بیارزش شدن نظام ارزشی و غیبت معنا از بارزترین این بحرانها است. نقطه آغاز بیارزش شدن نظام ارزشی و غیبت معنا، بروز دوباره نهیلیسم خفته در تاریخ حیات انسان است. برای غلبه بر نهیلیسم، هر ایدئولوژی با توجه به متن اندیشه خود درصدد پاسخگویی است؛ اندیشه اسلامی نیز ...
بیشتر
ساختار ایدئولوژی ناخودآگاه با بحران در نظام ارزشی خود مواجه میشود؛ بیارزش شدن نظام ارزشی و غیبت معنا از بارزترین این بحرانها است. نقطه آغاز بیارزش شدن نظام ارزشی و غیبت معنا، بروز دوباره نهیلیسم خفته در تاریخ حیات انسان است. برای غلبه بر نهیلیسم، هر ایدئولوژی با توجه به متن اندیشه خود درصدد پاسخگویی است؛ اندیشه اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اندیشه اسلامی درگیر با سیطره نهیلیسمی است که نظام معنایی و ارزشی این اندیشه را مانند دیگر اندیشهها آماج حمله قرار داده است. تکنولوژی و گسترش بدون مرز آگاهی، راه را برای نفوذ نهیلیسم هموار کرده است و اندیشه اسلامی در این بین، مسیر معنابخشی و بازارزشسازی را پیگرفته است. یکی از نمودهای بازارزشسازی و معنادهی نو در اندیشه اسلامی، در جنبشها و اندیشههای افراطی آشکار شده است که عنوان کلی افراطگرایی اسلامی به آن اطلاق میشود و سازمانها و گروههایی چون القاعده، طالبان و داعش نیز نمونههایی از این افراطگرایی بهشمار میرود. وجه بارز این اندیشهها زبان خشونت است. در واقع با بیانی موجز میتوان بیان داشت که افراطگرایی اسلامی، نتیجه منطقی سیطره نهیلیسم نو است. هدف این پژوهش مقایسه افراطگرایی اسلامی و نهیلیسم است که با استفاده از روش مطالعه تطبیقی صورت پذیرفته است.
محمد ابوالفتحی؛ بنفشه رستمی؛ مسعود نادری
چکیده
قیامهای مردمی سال 2011 موسوم به بهار عربی ، تغییرات سیاسی برخی از کشورهای خاورمیانه را در پی داشت که تأثیرات وسیعی بر تعاملات سیاسی و امنیتی منطقه گذاشته به نحوی که منجر به تغییر نظم منطقهای و تحول نقشها و بازیگران منطقهای شده است. عربستان سعودی به عنوان یک کشور محافظهکار که همواره به دنبال سیاست حفظ وضع موجود در منطقه ...
بیشتر
قیامهای مردمی سال 2011 موسوم به بهار عربی ، تغییرات سیاسی برخی از کشورهای خاورمیانه را در پی داشت که تأثیرات وسیعی بر تعاملات سیاسی و امنیتی منطقه گذاشته به نحوی که منجر به تغییر نظم منطقهای و تحول نقشها و بازیگران منطقهای شده است. عربستان سعودی به عنوان یک کشور محافظهکار که همواره به دنبال سیاست حفظ وضع موجود در منطقه بوده با شروع تحولات در منطقه به منظور حفظ موازنه قوا به سیاست تهاجمی در منطقه روی آورده است. قطر نیز به عنوان یکی از اعضای GCC که به عنوان دولتی میانجیگر در منطقه شناخته میشود، تحولات منطقه را فرصتی مناسب برای افزایش نقش و جایگاه خود ارزیابی کرد. حال این پژوهش با نگاهی تطبیقی به بررسی سیاست خارجی عربستان و قطر در قبال بحران سوریه میپردازد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که این دو کشور با وجود اختلافات ایدئولوژیکی با هدف ارتقای جایگاه منطقهای خود و حذف رقبا وارد بحرانهای منطقهای شده و با اتخاذ رویکردی که منجر به تشدید درگیریها در منطقه شده است، منافع آنها را مورد مخاطره قرار داده و آنها را رودر روی یکدیگر قرار خواهد داد.
مرتضی شیرودی
چکیده
جهان اسلام در دهههای اخیر، دستخوش حوادثی از درون (وقوع جنبشها و غیره) و از بیرون (یکجانبهگرایی امریکایی و غیره) بوده و نیز، جهانی شدن، متفاوت از گذشته و از غرب مسیحی به سوی اسلام سیاسی جریان یافته و تأثیراتی، بر جای نهاده! چنین تأثیراتی تاکنون و از دریچه روش تحلیل گفتمان، بررسی نشده است! پرسش این است که "گفتمان اسلام سیاسی ...
بیشتر
جهان اسلام در دهههای اخیر، دستخوش حوادثی از درون (وقوع جنبشها و غیره) و از بیرون (یکجانبهگرایی امریکایی و غیره) بوده و نیز، جهانی شدن، متفاوت از گذشته و از غرب مسیحی به سوی اسلام سیاسی جریان یافته و تأثیراتی، بر جای نهاده! چنین تأثیراتی تاکنون و از دریچه روش تحلیل گفتمان، بررسی نشده است! پرسش این است که "گفتمان اسلام سیاسی در مواجهه و مفاهمه با جهانی شدن در شمال افریقا به مثابه یکی از حوزههای معرفتی تأثیرگذار در جهان تسنن، چگونه صورتبندی شده است؟ گمانه آن است که صورتبندی جدیدی در گفتمان اسلام سیاسی این حوزه شکل گرفته به گونهای که در آن، نشانهها و دالهایی ظاهر شده که در ضدیت و غیریت با اسلام سیاسی، مفصل بندی میشود (پسااسلام سیاسی). غرض، دستیابی به علل اصلی این تغییر، در دو شخصیت قرضاوی و غنوشی و دو حزب اخوان المسلمین و النهضه است. دستیابی به این هدف که با مطالعه مجموعه وسیعی از دادههای زبانی و غیر زبانی از جمله گزارشها، حوادث تاریخی و مصاحبههای نمایندگان اسلام سیاسی دو کشور به روش تحلیل گفتمان دنبال شده،صورتبندی پسااسلام سیاسی در منازعه و مراوده جهانی شدن و اسلام سیاسی، در نظر و عمل را نشان میدهد.
حمید رضا رحمانی زاده دهکردی؛ محمدهادی جوکار
چکیده
ربط و نسبت دینبا انگارۀ عقلانیت، دلمشغولی مستمر دینداران ژرف نگر بوده است. عرصۀ دین پژوهی مواجه با پرسشهای جدید در این زمینه است. اندیشمندان اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند و آشنایی مسلمانان با الزامات عصر جدید زمینۀ شروع پرسشهای جدید در نسبت بین دینداری و عقلانیت است. چون در تجربۀ انسان غربی نیز، مواجهه با چنین مسئلهای ...
بیشتر
ربط و نسبت دینبا انگارۀ عقلانیت، دلمشغولی مستمر دینداران ژرف نگر بوده است. عرصۀ دین پژوهی مواجه با پرسشهای جدید در این زمینه است. اندیشمندان اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند و آشنایی مسلمانان با الزامات عصر جدید زمینۀ شروع پرسشهای جدید در نسبت بین دینداری و عقلانیت است. چون در تجربۀ انسان غربی نیز، مواجهه با چنین مسئلهای را میتوان یافت، بهرهگیری از الگوهای پاسخگویی به این پرسش میتواند پرتویی بر برخی زوایای پنهان ارتباط دین و عقلانیت بیافکند. یک الگو، پاسخی است که توماس آکویناس به مسئله رابطۀ عقل و دین داده است. در این تحقیق بر اساس روش جستاری اسپریگنز که یکی از روشهای فهم نظریه سیاسی است به واکاوی این مسئله در اندیشه آکویناس خواهیم پرداخت. پرسش این است که «آکویناس مسئله ارتباط عقل و دین را چگونه آسیب شناسی میکند و تصویر ایده آل بازسازی شدۀ او برای برون رفت از آن چه ویژگیهایی دارد ؟» برای پاسخ، زوایای مختلف اندیشۀ سیاسی آکویناس تجزیه و تحلیل شده است. فرضیۀ تحقیق چنین است که راه حل تعارض عقل و شرع در حوزۀ عمومی از منظر آکویناس در جمع بین این دو حوزۀ معرفتی و همکاری گسترده بین متولیان آن است.