جامعه شناسی سیاسی
سیدشمس الدین صادقی؛ جواد بیگلری؛ مسعود اخوان کاظمی
چکیده
با گسترش شبکه های اجتماعی، سلبریتی ها بهعنوان گروه مرجع جدید اقدام به انعکاس دغدغه های مختلف مردم از طریق رسانه های مذکور نمودند. همین قضیه منجر به تاثیرگذاری این قشر از جامعه در فرایند توسعه سیاسی می گردد و موانعی را در این عرصه بهوجود می آورد. پرسش این است که سلبریتی ها چه نقش و جایگاهی در توسعه سیاسی ایران داشته ...
بیشتر
با گسترش شبکه های اجتماعی، سلبریتی ها بهعنوان گروه مرجع جدید اقدام به انعکاس دغدغه های مختلف مردم از طریق رسانه های مذکور نمودند. همین قضیه منجر به تاثیرگذاری این قشر از جامعه در فرایند توسعه سیاسی می گردد و موانعی را در این عرصه بهوجود می آورد. پرسش این است که سلبریتی ها چه نقش و جایگاهی در توسعه سیاسی ایران داشته اند؟ فرضیه این است که با توجه به مرجعیت چهره ها و سلبریتی زدگی سیاست در جمهوری اسلامی، این گروه می تواند موانعی جدی در روند توسعه سیاسی بهوجود آورد. این مقاله با بهره گیری از رویکرد نشانه شناسی، پست ها و استوری های سلبریتی ها که بهصورت هدفمتد در سکوی اینستاگرام انتخاب شده اند را برای نشان دادن تضعیف روند توسعه سیاسی به دلیل نقش آفرینی سلبریتی ها در سیاست ناشی از مرجعیت یافتن آنان در جامعه مورد خوانش قرار داده و با بهکارگیری روش کیفی از نوع تحلیل محتوا کیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای، اثرات مداخله ستارهها در روند فرسایش توسعه سیاسی مورد واکاوی قرار گرفته است. هدف این پژوهش نیز نشان دادن نقش سلبریتی ها در تضعیف فرآیند توسعه سیاسی و سلبریتی زدگی سیاست می باشد که مداخلات آنها در آینده منجر به نتایجی خواهد شد که روند توسعه سیاسی را مختل خواهد نمود.
جامعه شناسی سیاسی
مهدی میرکیایی
چکیده
نقل لطیفه در نقد گروههای حاکم، به یک دوره از حیات سیاسی تودهها اختصاص نداشته و استمرار آن گواه اهمیت آن در مواجهه ایشان با ارباب قدرت است و این پرسش را پیش میکشد که پراکنده شدن این لطیفهها چه کارکردی در حیات سیاسی تودهها دارد؟ فرضیه این است که تودهها با نقل لطیفههای سیاسی تلاش میکنند سلطه را در هر سه ساحت مادی، منزلتی ...
بیشتر
نقل لطیفه در نقد گروههای حاکم، به یک دوره از حیات سیاسی تودهها اختصاص نداشته و استمرار آن گواه اهمیت آن در مواجهه ایشان با ارباب قدرت است و این پرسش را پیش میکشد که پراکنده شدن این لطیفهها چه کارکردی در حیات سیاسی تودهها دارد؟ فرضیه این است که تودهها با نقل لطیفههای سیاسی تلاش میکنند سلطه را در هر سه ساحت مادی، منزلتی و ایدئولوژیک به چالش بکشند. در برخی موارد لطیفهها ابزار آموزش «تجاهل در برابر اصحاب سلطه» بود که در کاهش استثمار کاربرد مییافت. در این لطیفهها ستمپذیری در برابر ارباب قدرت در یک نظام مراقبت که از سوی تودهها برقرار میشد سرزنش میشد و گاهی نیز لطیفهها آینه آرزوهای تودهها میشدند تا وضعیت مطلوب آنها را تصویر کنند. چهارچوب نظری این پژوهش، نظریه روایتهای نهانی از جیمز سی. اسکات است که کوشش کرده اشکال گوناگون مقاومت فرودستان را در برابر نخبگان حاکم در دورههایی که تودهها آرام و بدون کنش به نظر میرسند تشریح و صورتبندی کند. پیش از این، پژوهشهایی پیرامون لطیفههای سیاسی کشورهای مختلف از مناظر گوناگون انجام شده است، اما تاکنون تحقیقی با بهرهگیری از نظریه روایتهای نهانی برای تشریح جایگاه این لطیفهها در حیات سیاسی عامه صورت نگرفته است.
روانشناسی سیاسی
یلدا نیکپور؛ رضا خلیلی؛ میرشهرام صفری
چکیده
این پژوهش به دنبال سنجش و مقایسه آگاهی سیاسی در دانشجویان رشته های فنی و علوم انسانی دانشگاه های تهران است. پرسشنامه به صورت آنلاین در صفحات علمی مرتبط منتشر شد و 256 نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران که در رشتههای فنی مهندسی، علوم پایه، علوم پزشکی و علوم انسانی در حال تحصیل بودند، در این مطالعه شرکت کردند. پس از کنار گذاشتن ...
بیشتر
این پژوهش به دنبال سنجش و مقایسه آگاهی سیاسی در دانشجویان رشته های فنی و علوم انسانی دانشگاه های تهران است. پرسشنامه به صورت آنلاین در صفحات علمی مرتبط منتشر شد و 256 نفر از دانشجویان دانشگاههای تهران که در رشتههای فنی مهندسی، علوم پایه، علوم پزشکی و علوم انسانی در حال تحصیل بودند، در این مطالعه شرکت کردند. پس از کنار گذاشتن پرسشنامه رشتهها و دانشگاههای غیرمرتبط، پاسخهای 124 نفر (57 دانشجوی فنی و 67 دانشجوی علوم انسانی) که بر اساس نتایج برنامه جیپاور برای این کار لازم بود، مبنای تحلیل قرار گرفت. به منظور سنجش آگاهی و گرایشهای سیاسی از الگوی قطبنمای سیاسی استفاده شد. همچنین آزمودنی ها به پرسشنامه های استاندارد طبقه بندی ایدئولوژی اخلاقی و پرسشنامه منفعت طلبی نیز پاسخ دادند. نتایج نهایی نشان می دهد که دو گروه دانشجویان فنی و علوم انسانی در متغیر محور اجتماعی (اقتدارگرا- آزادیخواه) قطبنمای سیاسی با یکدیگر تفاوت معنادار دارند. علاوه بر این، ارتباط منفی معناداری میان متغیرهای محور اجتماعی (اقتدارگرا - آزادیخواه) قطبنمای سیاسی و خرده مقیاس نسبیت قانون های اخلاقی پرسشنامه استاندارد طبقه بندی ایدئولوژی اخلاقی دیده شد. خرده مقیاس نسبیت قانون های اخلاقی پرسشنامه استاندارد طبقه بندی ایدئولوژی اخلاقی و پرسشنامه منفعت طلبی نیز ارتباط مثبت معنادار با یکدیگر داشتند.
اقتصاد سیاسی
احمد رضا بردبار؛ هدی یوسفی نجف آبادی
چکیده
در فرایند گذار از رژیم پهلوی به نظام جمهوری اسلامی؛ یکی از ارزشهای انقلابی، مبارزه با فساد اقتصادی، شکاف طبقاتی و انحصار سرمایه ملی در دست اقلیت حاکم بود، امری که در طی سالها سبب ایجاد ادراکی از محرومیت در اذهان عمومی مردم جامعه شده بود. اهتمام در جهت تحقق این امر از رهگذر ضدارزش ساختن ثروت و ارجنهادن به مفاهیمی مانند برابری و ...
بیشتر
در فرایند گذار از رژیم پهلوی به نظام جمهوری اسلامی؛ یکی از ارزشهای انقلابی، مبارزه با فساد اقتصادی، شکاف طبقاتی و انحصار سرمایه ملی در دست اقلیت حاکم بود، امری که در طی سالها سبب ایجاد ادراکی از محرومیت در اذهان عمومی مردم جامعه شده بود. اهتمام در جهت تحقق این امر از رهگذر ضدارزش ساختن ثروت و ارجنهادن به مفاهیمی مانند برابری و عدالت اجتماعی ممکن مینمود. پرسش این است که فرایند استحاله مفهوم ثروت در ایران پس از انقلاب اسلامی چگونه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش با بهرهگیری از نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر باید گفت برخی عوامل و رویدادها سبب شدند تا ثروتاندوزی بهنوعی ارزش در نظام اجتماعی تبدیل شود. به این منظور رویکرد دولتهای پس از انقلاب و میزان تطبیقپذیری آنها با ارزشهای انقلابی بررسی میگردد. دادههای مورد استفاده در پژوهش به طریق اسنادی گردآوری و با روش تحلیل محتوا واکاوی شدهاند.
تحولات جهان اسلام
فاطمه سوری؛ غلامرضا خواجه سروی
چکیده
این مقاله به تحلیل تحول مفهوم مقاومت تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران میپردازد و بهویژه بررسی میکند که چگونه این انقلاب بهعنوان یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی قرن بیستم با معرفی نوعی مقاومت که بر مبنای مذهب و معنویت استوار است، گفتمانهای سیاسی و فکری را دگرگون کرده است. این مقاله با بهکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی بر روی ...
بیشتر
این مقاله به تحلیل تحول مفهوم مقاومت تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران میپردازد و بهویژه بررسی میکند که چگونه این انقلاب بهعنوان یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی قرن بیستم با معرفی نوعی مقاومت که بر مبنای مذهب و معنویت استوار است، گفتمانهای سیاسی و فکری را دگرگون کرده است. این مقاله با بهکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی بر روی متون بنیادین و گفتارهای ایدئولوگهای اصلی انقلاب، به واسازی مؤلفههای اصلی این چارچوب نوظهور میپردازد. یافتهها سه چرخش گفتمانی محوری را شناسایی میکنند: ۱) محوریت یافتن اصول الهیاتی شیعی بهعنوان منطق اصلی مبارزه سیاسی و جابجاسازی بنیادهای سکولار- ناسیونالیستی یا مارکسیستی؛ ۲) بازتعریف «رهاییبخشی» از یک هدف عمدتاً مادی و ضداستعماری به یک مأموریت تمدنساز و آخرالزمانی و ۳) برساختن مدلی تحت عنوان «مقاومت تعالیگرا» که مبارزه را نه یک راهبرد واکنشی بلکه یک کنش وجودی، هویتبخش و ایجابی تعریف میکند. این مقاله استدلال میکند که سهم گفتمانی اصلی انقلاب، نه صرفاً افزودن یک نمونه مذهبی به مدلهای مقاومت، بلکه ارائه فعالانه یک چارچوب نظری بدیل بود. این چارچوب با به چالش کشیدن مفروضات غالباً سکولار در نظریههای مقاومت پسااستعماری، مسیرهای تحلیلی جدیدی برای درک تقاطع دین، هویت و منازعات سیاسی میگشاید.
جامعه شناسی سیاسی
رضا صحت منش
چکیده
سقوط اصفهان و پایان حکومت صفوی، موجب طرح الگوهای تازهای برای به دست آوردن حکومت در ایران شد. ملک محمود سیستانی تبار کیانی را پیش کشید و افغان ها، حکومت استکفایی به نیابت از خلافت عثمانی را مطرح کردند. به علاوه الگوی صفوی مبنی بر نیابت از امامان معصوم (ع)، کماکان پابرجا بود. در میان مدعیان اما، نادر افشار به حکومت رسید و ...
بیشتر
سقوط اصفهان و پایان حکومت صفوی، موجب طرح الگوهای تازهای برای به دست آوردن حکومت در ایران شد. ملک محمود سیستانی تبار کیانی را پیش کشید و افغان ها، حکومت استکفایی به نیابت از خلافت عثمانی را مطرح کردند. به علاوه الگوی صفوی مبنی بر نیابت از امامان معصوم (ع)، کماکان پابرجا بود. در میان مدعیان اما، نادر افشار به حکومت رسید و به مدت 23 سال در رأس قدرت بود. نگارنده در پژوهش پیشرو قصد دارد با روش تحلیلی و استفاده از منابع اصلی عصر افشاریه، تلاشهای نادر را در این زمینه بکاود و به این پرسش پاسخ دهد که نادرشاه افشار برای کسب قدرت و ایجاد مبانی مشروعیت از چه الگوهایی استفاده کرد؟ با بررسی و تحلیل داده ها، آشکار شد که نادر در پی صفوی زدایی و زدودن میراث صفوی در ایران بود. شاهان متأخر صفوی با فرورفتن در تَشرُع و تأکید بر نیابت از امام معصوم (ع)، وظایف شاهی را تغییر داده بودند. از اینرو نادرشاه با الگوبرداری از تیمور گورکانی و تلفیق سنن ترکمان و ایرانی، مشروعیت سنتی پیشاصفوی را احیاء کرد. بدین ترتیب چهره شاه ترمیم و بر رزم آوری سلطان تأکید شد. در این روند، سپاهیان بر روحانیون، سنیان بر شیعیان و غیرایرانیان بر رعایای ایرانی برتری یافتند.
روابط بین الملل
محمد تمیم حیدری؛ رضا سیمبر
چکیده
تاریخ سیاسی افغانستان حکایت از آن دارد که روند دولت- ملتسازی در افغانستان همواره با چالشهای گوناگونی همراه بوده و این کشور نتوانسته است دولت ملی و فراگیری را پایهگذار باشد. هدف از این نوشتار، بررسی چالشهای داخلی ایجاد دولت ملی در افغانستان است که تحت تأثیر عوامل مختلف داخلی شکل گرفته و انسجام یافته است. پرسش اصلی نوشتار ...
بیشتر
تاریخ سیاسی افغانستان حکایت از آن دارد که روند دولت- ملتسازی در افغانستان همواره با چالشهای گوناگونی همراه بوده و این کشور نتوانسته است دولت ملی و فراگیری را پایهگذار باشد. هدف از این نوشتار، بررسی چالشهای داخلی ایجاد دولت ملی در افغانستان است که تحت تأثیر عوامل مختلف داخلی شکل گرفته و انسجام یافته است. پرسش اصلی نوشتار این است: چالشهای داخلی ایجاد دولت ملی در افغانستان کدامند؟ فرضیه این است که ازهم گسیختگیهای قومی، شکافهای مذهبی، تقابل ایدئولوژی های متضاد، فقر و بیسوادی گسترده، مشروعیت متزلزل سیاسی و سیاست خارجی ناکارآمد، مهمترین چالشهای داخلی ایجاد دولت ملی در افغانستان است که از عواملی چون: رژیم جمهوریت، طالبان، نیروهای مسلح غیرمسئول و گروه های مافیایی مواد مخدر تأثیر پذیرفته است. مسئله یاد شده با استفاده از چارچوب نظریه دولت های شکننده و روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج بهدست آمده حکایت از آن دارد که چالش های مطرح شده فوق با تأثیرپذیری از تفوق طلبی ها، رقابت ها و کنش های ناموزون و غیر سازنده متغیرهای داخلی؛ افغانستان را در امر تأمین امنیت، ثبات سیاسی و ایجاد دولت ملی و فراگیر در بازه زمانی (۲۰۲۱-۲۰۰۱) ناکام ساخته است.
اقتصاد سیاسی
مجیدرضا مومنی؛ فاطمه دمیرچی
چکیده
جهانیشدن بهعنوان یکی از تحولات پیچیده عصر حاضر سبب شکلگیری یک شبکه جهانی متعامل گردیده است. یکی از ابعاد برجسته جهانیشدن، توجه فزاینده به مسائل زیستمحیطی در سطح جهانی است. در این زمینه، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بهویژه عربستان و امارات بهواسطه پیوندهای اقتصادی خود با بازار جهانی، همواره تحت تأثیر روندهای بینالمللی ...
بیشتر
جهانیشدن بهعنوان یکی از تحولات پیچیده عصر حاضر سبب شکلگیری یک شبکه جهانی متعامل گردیده است. یکی از ابعاد برجسته جهانیشدن، توجه فزاینده به مسائل زیستمحیطی در سطح جهانی است. در این زمینه، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بهویژه عربستان و امارات بهواسطه پیوندهای اقتصادی خود با بازار جهانی، همواره تحت تأثیر روندهای بینالمللی قرار داشتهاند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر جهانیشدن بر سیاستگذاری اقتصاد سبز در عربستان و امارات میباشد. پرسش این است که جهانیشدن چگونه سیاستگذاری اقتصاد سبز در کشورهای عربستان و امارات را طی سالهای ۲۰۱۵ تا 2024 تحت تأثیر قرار داده است؟ فرضیه این است که جهانیشدن با فراهمسازی بستر پیوستن این کشورها به اقتصاد جهانی، زمینه سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه زیرساختهای سبز را ایجاد کرده و این کشورها را به رعایت توافقات زیستمحیطی و حرکت بهسوی اقتصاد سبز سوق داده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد جهانیشدن، سیاستگذاری اقتصاد سبز در عربستان و امارات را از طریق تسهیل دسترسی به سرمایهگذاریهای بینالمللی و فناوریهای نوین تسریع کرده است. برای آزمون فرضیه از روش آمیخته و تکنیک فرآیندیابی استفاده شده است تا مکانیسمهای علّی تأثیر جهانیشدن بر سیاستگذاری اقتصاد سبز در این دو کشور تبیین شود.
روابط بین الملل
مصطفی کاکا؛ مختار صالحی
چکیده
هوش مصنوعی را میتوان از شاخصها و نتایج مهم انقلاب صنعتی پنجم دانست. تحولی که بسیاری از کشورها را به فکر اتخاذ یک راهبرد مناسب برای مدیریت عواقب آن انداخته است. هدف مقاله پاسخ به این پرسش است که چرا اتحادیه اروپا اقدام به سیاستگذاری در حوزه فناوری هوش مصنوعی نموده است؟ بنا بر فرضیه، اتحادیه اروپا بنا دارد قوانین و سیاستگذاری مناسب ...
بیشتر
هوش مصنوعی را میتوان از شاخصها و نتایج مهم انقلاب صنعتی پنجم دانست. تحولی که بسیاری از کشورها را به فکر اتخاذ یک راهبرد مناسب برای مدیریت عواقب آن انداخته است. هدف مقاله پاسخ به این پرسش است که چرا اتحادیه اروپا اقدام به سیاستگذاری در حوزه فناوری هوش مصنوعی نموده است؟ بنا بر فرضیه، اتحادیه اروپا بنا دارد قوانین و سیاستگذاری مناسب و پایداری در حوزه هوش مصنوعی وضع نماید تا ضمن مدیریت عواقب آن، شرایط دستیابی به هوش مصنوعی خوب و قابل اعتماد را در راستای استقلال استراتژیک خود فراهم نماید. فرضیه فوق از دریچه نظریه سیاستگذاری عمومی و تنظیمگری به بحث گذاشته میشود. روش جمعآوری اطلاعات در قالب استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی است. سپس اطلاعات جمعآوری شده به روش کیفی در قالب روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد اتحادیه اروپا در تلاش است با وضع قوانین و دستورالعملها، ریسک پذیرش تکنولوژی جدید را به حداقل رسانده و الزامات امنیتی و حکمرانی را متناسب با هوش مصنوعی بازتنظیم نماید.