صالح اسکندری؛ مسعود جعفر نژاد؛ علیرضا گلشنی
چکیده
چکیده مقاله حاضر با رویکرد عاملیت اجتماعی و با تمرکز بر یک مجموعه نمونه از بیانات مقام رهبری در زمان قبل و بعد از انتخابات سال 1388 به عنوان یکی از پرحاشیهترین رخدادهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی در ایران، در صدد بررسی این مسئله است که آیا رخدادهای سیاسی برهه انتخابات 1388 بر رویکرد سیاسی شخصیت رهبری تاثیر داشته است؟ فرضیه تحقیق این است ...
بیشتر
چکیده مقاله حاضر با رویکرد عاملیت اجتماعی و با تمرکز بر یک مجموعه نمونه از بیانات مقام رهبری در زمان قبل و بعد از انتخابات سال 1388 به عنوان یکی از پرحاشیهترین رخدادهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی در ایران، در صدد بررسی این مسئله است که آیا رخدادهای سیاسی برهه انتخابات 1388 بر رویکرد سیاسی شخصیت رهبری تاثیر داشته است؟ فرضیه تحقیق این است که ساختار و کنش سیاسی متاثر از عاملیت اجتماعی شخصیت رهبری است و نه بالعکس. در مطالعه از روش تحلیل گفتمان و تحلیل مضمون مجموعه 30 سخنرانی مقام رهبری قبل و بعد از انتخابات سال 1388 استفاده شده است. مقاله در نهایت اثبات کرده است از نظرِ مبانی تغییری در گفتمان رهبری رخ نداده است و مواضعِ رهبری قبل از انتخابات و پس از آن با یک رویکرد واحد دنبال شده است و بنابراین، فرضیه تحقیق تائید شده است. با این حال مطالعه نشان دهنده وجود تفاوتهایی در روش واکاوی مسائل و نه در شیوه مواجهه با خود موضوع در گفتار رهبری در این دو برهه زمانی رخ داده است.
هادی آجیلی؛ رحیم افشاریان
چکیده
سیاستخارجی کشورها اگرچه راهبرد یکسانی را در نظام بینالملل دنبال میکند اما رویکرد دولتهای مختلف بهلحاظ روشی، کارکردی و اولویت اجرا متفاوتاند. رویکارآمدن دولتیازدهم در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. رویکرد اعتدالی بیش از همه در شعار این دولت برجسته است. این گفتمان اگرچه بر مبنای سه اصل «عزت»، «حکمت» و ...
بیشتر
سیاستخارجی کشورها اگرچه راهبرد یکسانی را در نظام بینالملل دنبال میکند اما رویکرد دولتهای مختلف بهلحاظ روشی، کارکردی و اولویت اجرا متفاوتاند. رویکارآمدن دولتیازدهم در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. رویکرد اعتدالی بیش از همه در شعار این دولت برجسته است. این گفتمان اگرچه بر مبنای سه اصل «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» بنیانشده اما سعی در بازسازی چهره جدیدی از ایران در عرصه بینالملل از یک «تهدید بالقوه» به یک «مطلوب اثرگذار» دارد. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «دالمرکزی در گفتماناعتدالی سیاستخارجی دولتیازدهم ج.ا.ا. کدام است؟» و در آزمون پاسخهای مختلف، این فرضیه شکل میگیرد که «تعاملمؤثر و سازنده»، دال مرکزی این گفتمان میباشد. ازآنجاکه رویهها و رفتاراجتماعی در زندگی سیاسی در سنت انتقادی تحلیلگفتمان حائز اهمیت است و نظامهای معنایی و ساختارهای هنجاری زمینهساز کنش و برآیند ویژهای در آن میشوند، سیاستخارجیاعتدالی در بحثحاضر نیز از این منظر واکاوی میشود. باتوجه به تغییر در نگاه دولتیازدهم به نقش بازیگران بینالمللی بهویژه کشورهای غربی، بدیهیاست که ادامه کنشگفتاری موصوف با رویکرد مثبت به تعاملسازنده، بازسازی چهره ایران و شکست اجماع ضدایرانی و ساختگی غرب علیه این کشور در عرصهجهانی را بهدنبال دارد.
امیر مسعود شهرام نیا؛ جمیل میلانی؛ جواد کرمی راد
چکیده
مشارکت سیاسی یکی از پیچیده ترین مسائل جوامع جدید و در عین حال پر طرفدارترین حوزههای مشارکت در عصر حاضر است. در این پژوهش، انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران به عنوان یکی از وجوه مشارکت سیاسی یا بهتر بگوئیم مهمترین آنها در این کشور، با توجه به رویکردهای رفتار انتخاباتی موجود در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرد. هدف از این پژوهش ...
بیشتر
مشارکت سیاسی یکی از پیچیده ترین مسائل جوامع جدید و در عین حال پر طرفدارترین حوزههای مشارکت در عصر حاضر است. در این پژوهش، انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ایران به عنوان یکی از وجوه مشارکت سیاسی یا بهتر بگوئیم مهمترین آنها در این کشور، با توجه به رویکردهای رفتار انتخاباتی موجود در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر سیاستهای اقتصادی و مناظرات تلویزیونی در پیروزی محمود احمدی نژاد است. در واقع فرضیه اصلی این تحقیق بر این مبنا قرار دارد که دولت نهم سیاستهای خود قبل از انتخابات را عمدتا بر سیاستهای اقتصادی برای کسب پیروزی در انتخابات دهم تنظیم کرده است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش استفاده شد و طی آن 385 پرسشنامه به تناسب جمعیت در بخشهای شهری و روستایی بخش جلگه توزیع گردید. محیط پژوهش بخش جلگه از توابع استان اصفهان است و جامعه آماری تحقیق نیز رأی دهندگان در انتخابات دهم ریاست جمهوری هستند. چارچوب نظری این مقاله اقتصاد سیاسی و نظریه ایدئولوژی مسلط است.
محدجواد فتحی؛ حمیدرضا آصفی؛ ابوذر نظریان
چکیده
حوزه دریای خزر به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ونیز منابع عظیم انرژی خصوصاً نفت و گاز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.در سالهای اخیر رقابت بر سر منابع انرژی این حوزه بین بازیگران منطقهای و فرامنطقهای افزایش یافته که این امر علاوه بر بروز تنش و رویارویی بین بازیگران، بیثباتی و ناامنی را در منطقه تشدید کرده است.علاوه بر این چگونگی ...
بیشتر
حوزه دریای خزر به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی ونیز منابع عظیم انرژی خصوصاً نفت و گاز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.در سالهای اخیر رقابت بر سر منابع انرژی این حوزه بین بازیگران منطقهای و فرامنطقهای افزایش یافته که این امر علاوه بر بروز تنش و رویارویی بین بازیگران، بیثباتی و ناامنی را در منطقه تشدید کرده است.علاوه بر این چگونگی ونحوه انتقال انرژی حوزه دریای خزر وارائه طرحها و مسیرهای پیشنهادی جهت انتقال انرژی از سوی کشورهای مختلف بر این ناامنی و بیثباتی افزوده است.در میان طرحها و پیشنهادهای متفاوت انتقال انرژی حوزه خزر، انتقال انرژی از طریق خط لوله نکاـجاسک که از سوی ایران ارائه شده، از زمره پیشنهادات قبل تأمل وحائز اهمیت میباشد.از این رو سوال پژوهش حاضر این است که مسیر انتقال انرژی خط لوله نکاـجاسک از نظر ژئواکونومیکی وژئواستراتژیکی چه تأثیری بر امنیت ملّی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشد؟ اساس دریافت نگارندگان بر این است که اجرایی شدن خط لوله نکاـجاسک علاوه بر مزیتها و فواید اقتصادی و تجاری و افزایش قدرت چانهزنی ایران در مناسبات منطقهای وفرامنطقهای، با پیوند خوردن امنیت خطوط لوله با امنیت ملّی ایران، افزایش ضریب امنیت ملّی این کشور را نیز در پی خواهد داشت.
حمیدرضا محمدی؛ ابراهیم احمدی
چکیده
مطالعه و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر روابط ژئوپلیتیکی(همگرایی و واگرایی) از اولویتهای اصلی جهت برقراری روابط خارجی مطلوب با همسایگان و دیگر کشورهای جهان است. روابط منطقهای دو کشور همسایه و دوست- ایران و پاکستان، با وجود زمینههای متعدد همگرایی، در حال حاضر از جنبههای گوناگون واگرایانه است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی ...
بیشتر
مطالعه و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر روابط ژئوپلیتیکی(همگرایی و واگرایی) از اولویتهای اصلی جهت برقراری روابط خارجی مطلوب با همسایگان و دیگر کشورهای جهان است. روابط منطقهای دو کشور همسایه و دوست- ایران و پاکستان، با وجود زمینههای متعدد همگرایی، در حال حاضر از جنبههای گوناگون واگرایانه است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است که در آن با مراجعه به منابع معتبر کتابخانهای، علل و زمینههای اصلی واگرایی روابط ژئوپلیتیکی دو کشور تحلیل و توصیف شده است. مقاله با تقسیم عوامل واگرایی دو کشور به دو سطح اصلی(عواملی که به طور سُنتی در واگرایی دو کشور دخیلاند) و همتکمیلی(نقش اصلی و اساسی عربستان سعودی در ادامة منازعات دو کشور، اختلافات دو کشور در افغانستان، نوع برخورد و منطق ایران در منازعات هند و پاکستان) روابط واگرایی دو کشور را شرح و بسط میدهد؛ سپس بر اساس تلفیقی از سطوح دوگانه، عواملی نظیر: 1) لزوم تشزدایی روابط ایران با عربستان سعودی؛2) اهمیت حل بحران سیاسی افغانستان؛3) اهمیت جایگاه(انرژیک) ایران در روند همگرایی هند و پاکستان و 4) مشارکت دوجانبه در سازمانهای منطقهای و جهانی، را به عنوان گزینههای همگرایی روابط، پیشنهاد میدهد.
جلال درخشه؛ امیررضا جعفری هرندی
چکیده
ایالاتمتحده آمریکا با حمله نظامی به عراق در سال 2003 میلادی تلاش داشت تا با مدیریت هوشمند منابع مختلف قدرت به اهداف و منافع از پیش تعیین شده خود دست یابد؛ از اینرو نفوذ در ساختارهای عراق از جمله برنامههای اصلی آمریکا برای تأمین اهدافش در این کشور عربی است. در این مقاله تلاش میشود تا چگونگی مدیریت آمریکا بر منابع قدرت سخت در صحنه ...
بیشتر
ایالاتمتحده آمریکا با حمله نظامی به عراق در سال 2003 میلادی تلاش داشت تا با مدیریت هوشمند منابع مختلف قدرت به اهداف و منافع از پیش تعیین شده خود دست یابد؛ از اینرو نفوذ در ساختارهای عراق از جمله برنامههای اصلی آمریکا برای تأمین اهدافش در این کشور عربی است. در این مقاله تلاش میشود تا چگونگی مدیریت آمریکا بر منابع قدرت سخت در صحنه میدانی عراق مورد بررسی قرار گیرد. از اینرو این نوشتار در پاسخ به این سؤال که ابعاد نفوذ سخت آمریکا در عراق جدید چیست به دنبال واکاوی ابزارها و شیوههای نفوذ سخت ایالاتمتحده در عراق جدید با تمرکز بر دوره خروج نیروهای نظامی آمریکایی از عراق نگاشته شده است. بررسی منابع کتابخانهای و حوادث میدانی حاکی از آن است که آمریکا با بهرهگیری از معاهدات تسلیحاتی (با توجیه تلاش برای تقویت توان دفاعی عراق)، تجهیز مخالفین حکومت مرکزی و استفاده از ظرفیت شرکتهای امنیتی خصوصی و نیز کمک گرفتن از مساعدتهای مالی به دنبال نفوذ در ساختار نظامی- امنیتی عراق است تا بتواند از این طریق به منافع خود در سطوح منطقهای و بینالمللی دست یابد.
سیدعبدالامیر نبوی؛ مریم رحیمی
چکیده
خاورمیانه و شمال آفریقا که همواره موقعیتی حساس و مورد توجه قدرتهای بینالمللی و منطقهای داشته است، بیش از چهار سال است که با تحولات و رویدادهایی روبرو شده که معادلات منطقهای و بینالمللی را دستخوش دگرگونی قرار داده است. در این میان تحولات مصر که پس از تونس به قطار تغییرات پیوست، پرسشهایی را درباره دگرگونی فرهنگ سیاسی، عوامل ...
بیشتر
خاورمیانه و شمال آفریقا که همواره موقعیتی حساس و مورد توجه قدرتهای بینالمللی و منطقهای داشته است، بیش از چهار سال است که با تحولات و رویدادهایی روبرو شده که معادلات منطقهای و بینالمللی را دستخوش دگرگونی قرار داده است. در این میان تحولات مصر که پس از تونس به قطار تغییرات پیوست، پرسشهایی را درباره دگرگونی فرهنگ سیاسی، عوامل موثر بر این دگرگونی و توان اثرگذاری این دگرگونی بر تحولات سیاسی حال و آینده مصر مطرح میکند. آنچه به-نظر میرسد آن است که پیامدهای گسترش شبکههای مجازی اطلاعاتی - ارتباطی در مصر، زمینه گذار از فرهنگ سیاسی شبهمدرن در این کشور فراهم نموده و انقلاب 25 ژانویه مهمترین تجلی چنین تحولی است، هرچند پایداری برخی عناصر فرهنگی، شرایط دوره پس از مبارک – بهویژه در زمینه تحقق و تثبیت دموکراسی - را با چالشهایی روبرو میکند. لذا مقاله حاضر تلاش میکند ضمن توجه به ساختار جمعیتی و فرهنگی مصر و با بررسی و تحلیل ثانویه دادههای جمعآوریشده طی سه تحقیق میدانی مرکز الاهرام در سال 2011، به تجزیه و تحلیل روابط متغیرهای مطرحشده پرداخته و میزان اثرگذاری آنها را مورد سنجش قرار میدهد.
حسن مجیدی؛ جبار شجاعی
چکیده
شکل گیری خیزش 2011 مصر،موجب شد تا نظامی از تداخل گفتمانی در این کشور شکل گرفته و نوعی از تقابل و تعامل را بین سکولارها با مسلک دموکراتیک و اقتدارگرایی و همچنین اسلام گرایان با دو مرام یادشده، شاهد باشیم.از این رو،شاهد شکل گیری مجموعه ای از گفتمان هاییم که در نزاع با هم، سعی در به حاشیه رانی رقیب و تثبیت نظام معنایی خود داشته اند.یکی از ...
بیشتر
شکل گیری خیزش 2011 مصر،موجب شد تا نظامی از تداخل گفتمانی در این کشور شکل گرفته و نوعی از تقابل و تعامل را بین سکولارها با مسلک دموکراتیک و اقتدارگرایی و همچنین اسلام گرایان با دو مرام یادشده، شاهد باشیم.از این رو،شاهد شکل گیری مجموعه ای از گفتمان هاییم که در نزاع با هم، سعی در به حاشیه رانی رقیب و تثبیت نظام معنایی خود داشته اند.یکی از این گفتمانها،گفتمان سکولار اقتدارگرا می باشد.بدین ترتیب،سؤال اینجاست که معنا و مفهوم گفتمان یادشده و همچنین مؤلفه های آن کدامند و چه گروه ها و احزابی از آن پیروی می کنند؟. پاسخ بدین پرسش با روش لاکلایی، اینگونه گشت که گفتمان مزبور سعی دارد تا دالهایی چون توسعه اقتصادی،حقوق شهروندی و کرامت انسانی،مبارزه با تروریسم،عدالت اجتماعی و استقلال در سیاست خارجی را به وسیله ی دال مرکزی «امنیت» معنابخشی کرده و هویتی جدید بیافریند.نظامیان مصر که از همین منطق گفتمانی پیروی می کنند،توانستند تا با امنیتی سازی مصر و به زور شمشیر ، گفتمان رقیبشان را به حاشیه رانده و خود را هژمون سازند.