شجاع احمدوند؛ احمدرضا بردبار
چکیده
شواهد بسیاری است که افلاطون و ارسطو و حتی سقراط از اندیشه شرق و بویژه ایران تأثیر پذیرفتهاند. این مهم متأثر از دو رویداد بود. ابتدا، اوضاع آن زمانه یونان، مراوده یونانیان و ملل شرق خصوصاً ایرانیان، تردد مغها به آسیای صغیر و سفر متفکران یونانی به کشورهای شرق زمینه این آشنایی را مهیا کرد. دوم، ویژگیهای والای شاهآرمانی ایران که ...
بیشتر
شواهد بسیاری است که افلاطون و ارسطو و حتی سقراط از اندیشه شرق و بویژه ایران تأثیر پذیرفتهاند. این مهم متأثر از دو رویداد بود. ابتدا، اوضاع آن زمانه یونان، مراوده یونانیان و ملل شرق خصوصاً ایرانیان، تردد مغها به آسیای صغیر و سفر متفکران یونانی به کشورهای شرق زمینه این آشنایی را مهیا کرد. دوم، ویژگیهای والای شاهآرمانی ایران که همواره مبنای اندیشگی دینی و سیاسی دولت ایرانی محسوب میشد. شاهی خوب، باآیین و دادگر مقامی بوده است که فضیلتهای بایسته آن به کمالات الهی شباهت و نزدیکی تام داشته؛ شاه راستین و شایسته، که برگزیده خدا و نزدیکترین کس به او شناخته شده است، باید مظهر صفات خداوند و نماینده اراده او روی زمین باشد.
این مقاله میکوشد با روش تطبیقی به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که فیلسوف شاه در مدینه آرمانی افلاطونی چه نسبیتی با شاهآرمانی در اندیشه ایرانشهری دارد.
علی ایمانی؛ علی اصغر قاسمی
چکیده
مقاله حاضر به تبیین سیاستگذاری خدمت سربازی و فرایند ملتسازی در ایران بر اساس رهیافت دادهبنیاد میپردازد. محقق با بهرهگیری از فرایند چرخهای سیاستگذاری به تبیین چگونگی ورود مسئله ملتسازی و همچنین خدمت سربازی به تقویم سیاستگذاری در ایران معاصر میپردازد. بر اساس پژوهش حاضر «خدمت سربازی» و پدیده نوظهور «ملت» ...
بیشتر
مقاله حاضر به تبیین سیاستگذاری خدمت سربازی و فرایند ملتسازی در ایران بر اساس رهیافت دادهبنیاد میپردازد. محقق با بهرهگیری از فرایند چرخهای سیاستگذاری به تبیین چگونگی ورود مسئله ملتسازی و همچنین خدمت سربازی به تقویم سیاستگذاری در ایران معاصر میپردازد. بر اساس پژوهش حاضر «خدمت سربازی» و پدیده نوظهور «ملت» از آغاز قرن نوزدهم و تهاجم روسیه و انگلیس به ایران وارد تقویم سیاستی شد، یک اقدام سیاستی مهم در پاسخ به بحران تجاوز خارجی، صورتبندی سیاستهای خدمت سربازی بود. مطابق پژوهش حاضر ورود کلیدواژه ملت به ادبیات رسمی ایران تالی سیاستگذاری خدمت سربازی است، رابطهای تعاملی بین سیاستگذاری خدمت سربازی و فرایند ملتسازی در ایران معاصر وجود دارد؛ بنابراین محقق با بهرهگیری از روش نظریهپردازی دادهبنیاد به تبیین رابطه این دو مقوله میپردازد. بر اساس چرخه سیاستگذاری، طرح مسئله سیاستی خدمت سربازی و ورود به تقویم سیاستی در بخش بیان مسئله تبیین میشود. در نهایت، محقق پس از تبیین و واکاوی تعامل سیاستهای خدمت سربازی با فرایند ملتسازی در ایران، به ایضاح چگونگی تعامل و هماهنگی میان سیاستهای سربازی و فرایند ملتسازی در دو قرن اخیر ایران میپردازد.
سیدابراهیم سرپرست سادات
چکیده
با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار مردمسالاری دینی، پرسش از پیشینه مباحث نظری سازگاری و یا ناسازگاری دین و دموکراسی به مسئلهای بنیادین در عرصه نظامسازی تبدیل شد؛ موضوعی که کمتر پاسخ آن از دل اندیشههای اندیشهوران جریان فکری- سیاسی اسلامگرای دورة پهلوی دوم عرضه شده است. بااینحال، آیا میتوان نظریه مردمسالاری دینی را ...
بیشتر
با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار مردمسالاری دینی، پرسش از پیشینه مباحث نظری سازگاری و یا ناسازگاری دین و دموکراسی به مسئلهای بنیادین در عرصه نظامسازی تبدیل شد؛ موضوعی که کمتر پاسخ آن از دل اندیشههای اندیشهوران جریان فکری- سیاسی اسلامگرای دورة پهلوی دوم عرضه شده است. بااینحال، آیا میتوان نظریه مردمسالاری دینی را در آرای اندیشهوران اسلامگرای پیش از انقلاب اسلامی ریشهیابی کرد؟ بهعنوان فرضیه بیان میشود که آرای استاد مطهری، حامل الگویی از مردمسالاری دینی است و میتواند، پیشقراول گفتگوهای نظری در این عرصه باشد. هدف نوشتار حاضر آن است که زمینههای نظری، مستعد و پشتیبان از آرای اندیشهوران جریان اسلامگرای پیش از انقلاب اسلامی را عرضه کند تا در تقویت نظری الگوی مردمسالاری دینی به کار آید. این مقاله، با کاربست روش جریان- گفتمان، تلاش میکند آرای استاد مطهری را درباره دموکراسی، استحصال و نسبت آن را با مردمسالاری دینی و صورت تحققیافته آن در دوره جمهوری اسلامی بیان کند. بازشناسی الگوی دموکراسیِ اصولی مستند به آرای استاد مطهری، مؤلفههای آن، مختصات دینی آن و بازشناسی تداومِ برخی مبانی و مؤلفههای این الگو در الگوی مردمسالاری دینی دوره جمهوری اسلامی، یافتههای مقاله است.
ابوالقاسم شهریاری؛ محسن خلیلی؛ حسین اکبری
چکیده
تساهل سیاسی و داشتن نگرشی مبتنی بر اجازه فعالیت برای تمامی گروهها و احزاب سیاسی، جزئی جداناشدنی از دموکراسی است. عدم وجود تساهل سیاسی، مانع از ایجاد همبستگی در تحقق اهداف نظام سیاسی شده و در بالاترین سطح به خشونت سیاسی نیز منجر خواهد شد. پرسش تحقیق حاضر دارای دو بخش است: تساهل سیاسی در نمونه مورد بررسی در چه سطحی است؟ چه عواملی ...
بیشتر
تساهل سیاسی و داشتن نگرشی مبتنی بر اجازه فعالیت برای تمامی گروهها و احزاب سیاسی، جزئی جداناشدنی از دموکراسی است. عدم وجود تساهل سیاسی، مانع از ایجاد همبستگی در تحقق اهداف نظام سیاسی شده و در بالاترین سطح به خشونت سیاسی نیز منجر خواهد شد. پرسش تحقیق حاضر دارای دو بخش است: تساهل سیاسی در نمونه مورد بررسی در چه سطحی است؟ چه عواملی بر تساهل سیاسی اثرگذار هستند؟ بنابراین، هدف از این پژوهش که به روش پیمایش انجام گرفته است، سنجش تساهل سیاسی و عوامل مؤثر بر آن در میان دانشجویان دانشگاه فردوسی است. با توجه به پیشینه نظری، متغیرهای سرمایه اجتماعی، آگاهی سیاسی، تحصیلات، جنسیت و سن بهعنوان عوامل مؤثر بر تساهل سیاسی انتخاب گردیدند. نتایج حاصل نشان میدهند که تساهل سیاسی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نیز نشان میدهد که سرمایه اجتماعی بیشترین اثرگذاری را داراست و پس از آن آگاهی سیاسی و سطح تحصیلات قرار دارند. همچنین، سرمایه اجتماعی درونگروهی تأثیر بیشتری بر تساهل سیاسی داراست نسبت به سرمایه اجتماعی برونگروهی.
یاسر اسماعیلزاد امامقلی؛ حسنعلی احمدی فشارکی
چکیده
نسل نوین مطالعات امنیتی، نتیجه گذر از جنگ سرد است که مفاهیم و تعاریف سنتی از امنیت را بهسوی جنبههای متنوعی مانند امنیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی معطوف کرد. این مقاله میکوشد تا تاثیر یکی از خطرناکترین و پیچیدهترین تهدیدات امنیتی بینالمللی یعنی داعش بر امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحلیل کند. سؤال اساسی این است ...
بیشتر
نسل نوین مطالعات امنیتی، نتیجه گذر از جنگ سرد است که مفاهیم و تعاریف سنتی از امنیت را بهسوی جنبههای متنوعی مانند امنیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی معطوف کرد. این مقاله میکوشد تا تاثیر یکی از خطرناکترین و پیچیدهترین تهدیدات امنیتی بینالمللی یعنی داعش بر امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحلیل کند. سؤال اساسی این است که «پدیده داعش بهعنوان یک تهدید؛ چه نسبتی با امنیت ایران دارد؟» تجزیه و تحلیل دادههای موجود نمایانگر آن است که حضور و نفوذ داعش در منطقه از منظر امنیتی بهمثابه شمشیری دو لبه برای امنیت ایران عمل مینماید که در صورت عدم توجه به هر تیغه، تحلیل تأثیر وجود داعش بر امنیت ایران ناقص و نارسا خواهد بود. این مقاله میکوشد با روش پژوهش تبیینی و با استفاده از ابزار کتابخانهای و فیشبرداری منابع داخلی و خارجی، تأثیر متغیر مستقل «تهدید داعش» بر «امنیت ایران» را واکاوی کند.
پیمان زنگنه؛ سمیه حمیدی
چکیده
بحران یمن از جمله مسائل چالشبرانگیز منطقه خاورمیانه است که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در جهتدهی به سمتوسوی تحولات آن مؤثرند. از جمله بازیگران منطقهای در این بحران، ایران و عربستان هستند که کنش رفتاری متضادی را در یمن از خود به نمایش گذاشتهاند. نوشتار حاضر بر آن است تا عوامل مؤثر بر تقابل این دو کشور را در بحران یمن مورد ...
بیشتر
بحران یمن از جمله مسائل چالشبرانگیز منطقه خاورمیانه است که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در جهتدهی به سمتوسوی تحولات آن مؤثرند. از جمله بازیگران منطقهای در این بحران، ایران و عربستان هستند که کنش رفتاری متضادی را در یمن از خود به نمایش گذاشتهاند. نوشتار حاضر بر آن است تا عوامل مؤثر بر تقابل این دو کشور را در بحران یمن مورد بررسی قرار دهد. دستاوردهای این نوشتار نشان میدهد که بر اساس نظریه سازهانگاری، انگارههای هویتی دو کشور ایران و عربستان، جهتدهنده سیاست خارجی آنها در یمن است. ازاینرو به دلیل برداشتهای عینی و ذهنی متفاوتی که هریک از آنها نسبت به محیط پیرامونی خود دارند، کنشهای رفتاری متعارضی را در عرصه تحولات داخلی یمن از خود بروز دادهاند. در این راستا تقابل دو ذهنیت اسلام شیعی و اسلام سلفی – وهابی به همراه درک هرکدام از شرایط عینی خود و دیگری، سبب شده تا ایران با نگرش تعاملی (لاکی-کانتی) و عربستان با رویکرد تهاجمی (هابزی) به کنشگری در یمن بپردازد.
رضا التیامی نیا؛ علی باقری دولت آبادی؛ جاسب نیکفر
چکیده
بحران یمن صرفاً ناشی از نقشآفرینی بازیگران داخلی نیست، بلکه ناشی از نقشآفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای همانند عربستان سعودی، شورای همکاری خلیج فارس، امریکا و رژیم صهیونیستی است که در روند شکلگیری بحران یمن و تشدید آن نقش تعیینکنندهای ایفا کردهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد کارگزاران سیاست امریکا معتقدند که ...
بیشتر
بحران یمن صرفاً ناشی از نقشآفرینی بازیگران داخلی نیست، بلکه ناشی از نقشآفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای همانند عربستان سعودی، شورای همکاری خلیج فارس، امریکا و رژیم صهیونیستی است که در روند شکلگیری بحران یمن و تشدید آن نقش تعیینکنندهای ایفا کردهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد کارگزاران سیاست امریکا معتقدند که با درگیر ساختن ایران در عرصه منطقهای و مناطقی که عمق استراتژیک پایگاه اجتماعی و سیاسی ایران محسوب میشوند، فرسایش قدرت و توان منطقهای و سیاسی ایران و محور مقاومت را به وجود خواهد آورد. پرسش اصلی آن است که عوامل اصلی شکلگیری بحران یمن و نقش بازیگران داخلی و خارجی بهویژه امریکا و عربستان سعودی در بحران یمن چیست. روش پژوهش اسنادی است. چارچوب نظری پژوهش حاضر معطوف به بهرهگیری از نظریه جان فوران (چرایی ناکامی انقلابها و توازن منطقهای در نظامهای ناهمگون در محیطهای راهبردی آشوبساز است) است.