نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
2 * استاد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد (نویسنده مسئول)
3 *** استادیار جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد
چکیده
تساهل سیاسی و داشتن نگرشی مبتنی بر اجازه فعالیت برای تمامی گروهها و احزاب سیاسی، جزئی جداناشدنی از دموکراسی است. عدم وجود تساهل سیاسی، مانع از ایجاد همبستگی در تحقق اهداف نظام سیاسی شده و در بالاترین سطح به خشونت سیاسی نیز منجر خواهد شد. پرسش تحقیق حاضر دارای دو بخش است: تساهل سیاسی در نمونه مورد بررسی در چه سطحی است؟ چه عواملی بر تساهل سیاسی اثرگذار هستند؟ بنابراین، هدف از این پژوهش که به روش پیمایش انجام گرفته است، سنجش تساهل سیاسی و عوامل مؤثر بر آن در میان دانشجویان دانشگاه فردوسی است. با توجه به پیشینه نظری، متغیرهای سرمایه اجتماعی، آگاهی سیاسی، تحصیلات، جنسیت و سن بهعنوان عوامل مؤثر بر تساهل سیاسی انتخاب گردیدند. نتایج حاصل نشان میدهند که تساهل سیاسی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نیز نشان میدهد که سرمایه اجتماعی بیشترین اثرگذاری را داراست و پس از آن آگاهی سیاسی و سطح تحصیلات قرار دارند. همچنین، سرمایه اجتماعی درونگروهی تأثیر بیشتری بر تساهل سیاسی داراست نسبت به سرمایه اجتماعی برونگروهی.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Measure of Political Tolerance and the Factors Affecting it; Case Study Survey: Students at Ferdowsi University of Mashhad
نویسندگان [English]
- Abolghasem Shahryari 1
- Mohsen Khalili 2
- Hossein Akbari 3
چکیده [English]
Political tolerance and permission of activity for all groups and political parties,
is an inseparable component of democracy, especially in countries like Iran with
various groups and political parties, each of them has a unique outlook and
approach. Lack of political tolerance, prevents the creation of solidarity in
achieving the goals of the political system and political will at the highest levels
of political violence. This question has two parts: what is the level of political
intolerance in this sample? What factors are affecting the political tolerance?
Therefore, the aim of this study is to survey, measure of the political tolerance
and its influencing factors among students in Ferdowsi University. According to
the theoretical background, social capital variables, political awareness,
education, gender and age as factors influencing political tolerance were
selected. The results show that political tolerance is desirable. The results of the
research also show that social capital has the greatest impact and political
awareness and education is second and third in terms of importance. Moreover,
Bridging Social Capital has a greater impact on political tolerance than
Bonding Social Capital
کلیدواژهها [English]
- Political Tolerance
- Social Capital
- Political Awareness
- Education
- Ferdowsi University
مقدمه و بیان مسئله
پیچیده شدن امر سیاست در جوامع و ظهور احزاب و گروهها و نحلههای فکری متفاوت در عرصه سیاسی از یکسو و از سوی دیگر بروز درگیریهایی در میان این عقاید، دانشمندان علوم سیاسی را بر آن داشت تا مفهوم تساهل[1] را که در آغاز برای تساهل دینی[2] از سوی جان لاک[3] در نوشته خود با عنوان «در باب تساهل»[4] ارائه گردید را به عرصه سیاسی نیز تعمیم داده و مفهوم تساهل سیاسی[5] را به کار برند. تساهل سیاسی که به معنی «تمایل به اجازه بیان ایدهها و یا پیگیری منافع افراد و گروههای گوناگون» (Sullivan et al, 1979: 784)آورده شده است، امکان همزیستی صلحآمیز افراد و گروههایی را فراهم میکند که از دیدگاههای متفاوتی برخوردارند و با روشهای متفاوت در جامعهای واحد زندگی میکنند (Galeotti, 2001: 275)؛ بهبیان دیگر، تساهل یک رابطه دوطرفه و اجتماعی است، که فرد را بهصورت ذهنی یا عینی با طرف مقابل خود درگیر میکند و با آگاهی از این نوع تقابل به این نتیجه میرساند که سازش و همزیستی مسالمتآمیز و پذیرش دیگری مخالف یا متفاوت، ضروری است (پایا،1381: 126).
تساهل در برابر باورها و رفتارهای متنوع، پیشفرض دموکراسی است و همواره مورد تأیید محققان و دانشمندان علوم سیاسی بوده است (Peffley and Rohrscheder, 2003؛Gibson, 2006 ؛ Pyatt & Paxton, 2007؛ Quintelier, 2008؛ (Freitag and Rapp, 2015؛ زیرا افراد ممکن است کلیشه و نگرش تعصبآمیز داشته باشد، اما برای یک دموکراسی با عملکرد خوب، آنها حداقل باید بپذیرند که اعضای گروهی را که دوست ندارند، اجازه داشته باشند تا عقاید خود را ترویج دهند (Verkuyten and et al, 2010:46). همچنین باید در نظر داشت که هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ منطقی، تساهل منزلی بر سر راه نیل به آزادی است (بشیریه،1370: 123) و بهطور تلویحی نیز صحبت از تساهل سیاسی به معنای افتتاح گفتمان آزادی اعتقاد و آزادی بیان است (عسگری و شارعپور،1388:3؛ Arwine and Mayer, 2012:13).
امروزه، تساهل سیاسی نه بهعنوان یک ضرورت اخلاقی، بلکه بهعنوان یک ارزش اجتماعی که باید یک جامعه کثرتگرا دارای آن باشد (Tsang, 2014: 286) مطرح گردیده است. آنچه تساهل سیاسی را بااهمیت ساخته، پیامدهایی است که وجود آن برای جامعه به بار میآورد: ترویج نقادی و روحیه نقدپذیری، جایگزین کردن دیالوگ بهجای مونولوگ، عقلانی جلوه دادن فضای جامعه، ترویج مسئولیت اجتماعی و امکان گفتگو میان افراد و گروهها، افزایش اعتماد و حسن ظن در کلیه روابط اجتماعی و در نهایت افزایش وحدت و همگرایی ملی. به همین منوال میتوان پیامدهای منفی عدم وجود تساهل سیاسی را نیز برشمرد: تقویت روحیه انزواطلبی، ترویج تکروی و مهمترین و شدیدترین جلوه آنکه عبارت است از: خشونت سیاسی (Hutchison, 2014: 797)؛ بهبیان دیگر، نبود تساهل سیاسی، یک جامعه را به سمت ناپایداری یا سرکوب و یا هر دو سوق میدهد (Tsang, 2014: 286).
در جامعه ایران نیز بروز تعارضاتی در عرصه احزاب و عقاید سیاسی و همچنین روی دادن رگههایی از خشونت سیاسی، نشان میدهد که مسئله تساهل سیاسی برای دولت به مسئلهای مهم و چالشبرانگیز تبدیل شده است (بشیریه،1370: 119). ازآنجاکه در عرصه سیاسی ایران دو حزب فراگیر وجود دارند که به رقابت با یکدیگر میپردازند، عدم وجود تساهل سیاسی سبب خواهد گردید که میدان رقابت به عرصهای برای طرد سیاسی تبدیل گردیده و جامعه را از وفاق بازدارد و سبب هدر رفتن بخش عمدهای از انرژی و توان اعضای جامعه شود. در چنین شرایطی بهجای اینکه توان افراد برای حل مسائل و پیشرفت جامعه ساماندهی شود، در راستای مقابله با یکدیگر قرار میگیرد و احتمال ظهور و بروز خشونت سیاسی افزایش خواهد یافت. بر این اساس و با توجه به اینکه محیط دانشگاه و نگرش سیاسی دانشجویان همواره در تاریخ سیاسی ایران از عوامل اثرگذار بر عرصه سیاسی بوده است، هدف اصلی این تحقیق در وهله اول سنجش میزان تساهل سیاسی در میان دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد و سپس بررسی عوامل مؤثر بر آن است.
اهمیت و ضرورت تحقیق
دو دلیل را میتوان برای ضرورت این تحقیق برشمرد:1. عدم وجود تساهل سیاسی سبب خواهد شد تا زمینه برای برخورد و خشونت سیاسی فراهم گردد؛ بنابراین به دست آوردن نمایی از وضعیت این متغیر شرایط را برای بررسی دقیق آن فراهم میسازد. 2. کمبود منابع پژوهشی در باب تساهل سیاسی در ایران: بررسی در میان تحقیقات علمی بین سالهای 2000 تا انتهای 2015 در زبان لاتین نشان میدهد که حدود 30 هزار مقاله و کتاب در این بازه وجود دارد که کلیدواژه «تساهل سیاسی» در آنها موجود است. این در حالی است که تحقیقات موجود در همین بازه در داخل کشور کمتر از 30 مورد است.[6] در این میان، سهم کارهای تجربی سنجش تساهل سیاسی در ایران بسیار اندک (کمتر از 10 پژوهش) است. درنتیجه، ازآنجاکه دانشجویان قشر ممتازی در جامعه محسوب میگردند و در شکلدهی به آگاهی سایر اقشار مردم نقش مهمی را بر عهده دارند، سنجش تساهل سیاسی آنان به شناخت و سیاستگذاری بهتر در این زمینه یاری میرساند.
مبانی نظری
تبارشناسی مفهوم تساهل
پیش از ورود به بحث تساهل سیاسی و تعاریف موجود از آن، نگاهی گذرا بر پایههای مفهومی مفهوم تساهل خواهیم داشت. تساهل همچون سایر مفاهیم موجود در علوم اجتماعی و سیاسی، دارای پایههای هستیشناختی[7]، معرفتشناختی[8] و انسانشناختی[9] است.
مبنای هستیشناختی
این مبنا، ارسطویی است. از نظر ارسطو سرتاسر جهان هستی را کثرت و اختلاف و تنوع فراگرفته است. انسان بهعنوان موجودی که جوهر حقیقیاش عقل است، باید دست به گزینش بزند و در واقع سعادت او از طریق همین گزینش عقلانی و آزاد رقم میخورد و هر چه تفاوت و تکثر و اختلاف بیشتر باشد، فرصت گزینش عقلی، بیشتر و ارزش عمل بالاتر خواهد بود. برای حفظ این اختلافها و تنوعها وجود تساهل اجتنابناپذیر است؛ زیرا انسان تحت لوای تساهل، درصدد همگون کردن آرا و رویههای رفتاری است و از این طریق زمینه انتخاب و گزینش صحیح عقلی و عمل بر اساس آن را محدود میسازد. پس به نظر ارسطو تساهل، لازمه تکثر و بهتبع آن لازمه سعادت است. بر اساس این مبنا طرفداران تکثرگرایی تأکید میکنند که تمرکز قدرت، بهاحتمال زیاد، به خودکامگی و استبداد میانجامد و برای پرهیز از استبداد باید قدرت در میان افراد و گروههای مختلف توزیع شود (فتحعلی،1378: 13)؛ بهبیان دیگر، وجود تساهل نشانی برای دموکراسی و عدم وجود آن نشانی برای توتالیتاریسم است (بشیریه،1370: 120).
مبنای معرفتشناختی
این مبنا، همان نسبیت در باب معرفت و شناخت است. طبق این مبنا هیچ معرفت و شناختی، یقینی و مطلق نیست؛ چراکه هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد (Haug, 2014: 96). حتی اگر واقعیتی وجود داشته باشد، آدمیان در برداشت از آن واقعیت (ارزشی یا غیر ارزشی) گوناگون هستند و معیار مطلقی وجود ندارد که درست یا نادرست و حق یا باطل بودن برداشتهای مختلف را نشان دهد و هر برداشتی بهاندازه برداشت دیگر درست یا نادرست است؛ بنابراین بهتر است انسان از قضاوت درباره برداشتهای مختلف خودداری ورزد و نهتنها در مقابل برداشتها و نظریات مخالف بردبار باشد، بلکه با تأکید بر جدی بودن خطاپذیری در انسان از هرگونه پافشاری و اصرار بر آرا و نظریات خود بپرهیزد (فتحعلی،1378: 34). کارل پوپر[10] نیز بر این پایه تساهل تأکید دارد (بشیریه،1374: 14).
مبنای انسانشناختی
بر اساس این مبنا، از یکسو منبع و مرجعی ورای انسان وجود ندارد که ملاک حقانیت باشد و از سوی دیگر همه انسانها دارای ارزش و حقوقی برابرند. درنتیجه هیچکس یا گروهی حق تحمیل ارزشها و باورهای خود بر دیگران را ندارد (فتحعلی،1378: 41). ارزشها، باورها و سلایق هر فرد محترم است، مگر آنکه ضرر و زیانی برای دیگران به همراه آورد که میتوان از طریق قراردادهایی از آن جلوگیری کرد. لاک نیز در رساله در باب مدارا، عنوان میکند که اعمال عدم تساهل درباره شهروندانی که باور و آیینی، عمدتاً غیر از باور و آیین رسمی جامعه را پذیرفتهاند، عقلانی نیست؛ زیرا نمیتوان افراد را با زور به قبول باورها مجبور کرد. باور امری قابل تحمیل نیست و هرگونه اصرار در این زمینه به رواج نفاق منجر میشود. باورهای اصیل، ریشه در عمق جان افراد دارند و تغییر آنها به معنای تغییر هویت آنان است (پایا،1381: 133).
تعاریف تساهل و تساهل سیاسی
تساهل
واژه مدارا در زبانهای اروپایی، از ریشه لاتین تولرو[11] به معنای اجازه دادن و ابقا کردن است (فتحعلی،1378: 11). در بیانیه اصول تساهل که طی نشست بیست و هشتمین اجلاس عمومی یونسکو در 1995، مورد تصویب دولتها قرار گرفت، تساهل چنین تعریف شده است: احترام گذاشتن، پذیرش و ارج نهادن به فرهنگهای متنوع پیرامونمان، اشکال مختلف آزادی بیان و شیوههای متنوع انسان بودنAgius and Ambrosewicz,2003: 12)). در فرهنگ هریتیج[12]، تساهل چنین تعریف شده است: احترام به هویت و عقاید و رفتار دیگران و شناسایی حقوق رسمی افراد و گروهها برای داشتن عقاید مخالف (سراجزاده و دیگران،1383: 115).
مندوز و ادواردز[13] عناصر تنوع و اختلاف، نارضایتی، آگاهی و قصد (Mendus and Edwards, 1987: 12) را در مفهوم تساهل شناسایی میکنند. تساهل بهعنوان عمل آگاهانه فرد یا سازمانی در نظر گرفته میشود در خودداری از مخالفت و سرزنش یا خشونت علیه اعتقادات دیگری، بهرغم مخالفت شخص با آن اعتقادات. مدارا اساساً شکلی از خودداری (خودکنترلی) است (ادیبی سده و دیگران،1392: 355).هابرماس نیز در تقسیمبندی انواع کنش به استراتژیک، عقلانی و ارتباطی، تساهل را برای برترین کنش در نظر او که کنش ارتباطی است، ضروری میداند (هابرماس،1377: 158). با توجه به تعاریف ارائهشده میتوان دو اصل اساسی برای تساهل برشمرد: نخست؛ مدارا در عرصه تفاوتها معنا میدهد، جایی که تفاوت اساسی حضور داشته باشد و دوم؛ فرد به تفاوت موجود آگاهی داشته و آن را نمیپذیرد اما به تفاوت موجود احترام گذاشته و طی یک اقدام ارادی، از سرکوب عقاید دیگران خودداری کرده و دیگران متفاوت را به رسمیت شناخته و محترم میشمارد (جهانگیری و افراسیابی،1390: 159؛ Balint, 2014: 264). در ترجمه واژه تولرانس در زبان فارسی، واژههای متفاوتی ازجمله تسامح، تساهل، مدارا، بردباری، بیتفاوتی، تحمل و رواداری و... استفاده شده است؛ اما با در نظر آوردن دو اصل اشاره شده (اعتراض و عدم سرکوب)، بین این مفاهیم و تساهل تفاوت معنایی وجود دارد. در جدول شماره 1 این تفاوت بررسی شده است.
جدول شماره 1. تفاوت معنایی تساهل و دیگر مفاهیم
مفهوم |
نگرش نسبت به موضوع |
رفتار و عملکرد |
تساهل |
اعتراض |
عدم رد و سرکوب |
عدم تساهل |
اعتراض |
رد و سرکوب |
بیتفاوتی |
عدم اعتراض |
عمل رد |
عمل مصلحتجویانه مثبت |
عدم اعتراض |
عمل موافق |
عمل مصلحتجویانه منفی |
عدم اعتراض |
رد و سرکوب |
فداکاری |
اعتقاد و تأیید |
عمل غیر موافق |
لطف |
اعتقاد و تأیید |
عمل موافق |
آزادی |
اعتقاد |
عمل موافق |
تحمل |
عدم اعتراض |
عدم رد و سرکوب |
(بشیریه،1370: 123)
همچنین، هابرماس تمایزی ظریف بین تساهل و رفتار مدنی[14] قائل میگردد: رفتار مدنی بیشتر با جنبه حلوفصل مسائل و رفتار تساهلآمیز اغلب با اجتناب از نزاعهای عملی هماهنگ است. رفتار مدنی تا زمانی کفایت میکند که مجادله طرفین به موضوعهایی مربوط میشود که بتوان برای حلوفصل آنها، با زبان مشترک تمامی شهروندان، یعنی اخلاق و قانون به تصمیمهایی مشروع یا حتی به اجماع دست یافت، ولی اگر باورهای بنیادین طرفین تصادم داشته باشند و برای فرهنگ سیاسی زبان مشترکی وجود نداشته باشد، انتظار اتفاقنظر و وحدت به شکل عقلانی وجود نداشته و نهتنها نیاز به رفتار مدنی، بلکه نیاز به تساهل ضروری میشود (هابرماس،1377: 155).
تساهل سیاسی
بررسی و سنجش تساهل سیاسی در اوایل دهه 1950 در امریکا آغاز گردید. از آن زمان تاکنون تعاریف گوناگونی از تساهل سیاسی ارائه شده است. برخی از مهمترین تعاریف تساهل سیاسی عبارتاند از:
جدول شماره 2- تعریف مفهومی تساهل سیاسی
محقق |
تعریف |
تأکید |
پیترکینگ[15] (1976) |
شناسایی حق گردهمایی صاحبان عقاید مخالف و قائل شدن حق اعتراض برای گروههایی است که مورد تأیید فرد نیستند |
قائل شدن حق اعتراض برای گروههای سیاسی |
گیبسون و بینگام[16] (1982) |
تعمیم آزادیهای سیاسی به کسانی که از لحاظ سیاسی متفاوت هستند |
قائل شدن آزادیها سیاسی موجود برای همه |
وگت[17] (2002) |
تساهل نسبت به اعمال افراد در فضای عمومی یا احترام به آزادیهای مدنی دیگران |
قائل شدن آزادی مدنی برای همه |
پیات و پاکستون[18] (2007) |
در نظر گرفتن اصول دموکراسی و پشتیبانی از آزادیهای مدنی، حقوق اقلیتها و غیره، و استفاده از آنها در عمل برای گروههایی که مورد علاقه فرد نیستند |
قائل شدن آزادی مدنی برای همه |
هارل[19] (2010) |
نگرش در سطح فردی که اجازه میدهد تا گروه مختلف در بیان نظرات و یا حفظ شیوههایی که موردنظر آنهاست، آزاد باشند |
تأکید بر آزادی بیان برای همه |
اسچوادل و گرانئو[20] (2014) |
نگرش افراد یا گروهها به اینکه آزادی بیان را برای تمامی گروهها و افراد به رسمیت بشناسند |
تأکید بر آزادی بیان برای همه |
شاخص اصلی تساهل سیاسی در تعاریف گوناگون، عبارت است از: نوعی کثرتپذیری سیاسی و به معنی حق مشارکت تمامی گروهها و احزاب و نحلههای فکری در حرکتهای سیاسی است؛ بهبیان دیگر، پذیرش حضور عقاید مختلف در صحنه سیاسی (میری،1377: 266).
پیشینه نظری و تجربی
محققان و پژوهشگران علوم اجتماعی و سیاسی، متغیرهای گوناگونی را معرفی کردهاند که توانایی اثرگذاری بر تساهل سیاسی و افزایش یا کاهش آن را دارا هستند. در این بخش، نظریات موردنظر در این پژوهش و نحوه اثرگذاری آنها بر تساهل سیاسی بهطور اجمال مورد بررسی قرار گرفته است.
سرمایه اجتماعی[21]
ازجمله عواملی که مؤثر بر افزایش تساهل سیاسی، داشتن رابطه با و تعامل با گروههای گوناگون است. هرچه روابط اجتماعی فرد بیشتر باشد، منابع وی نیز برای کسب اطلاعات و پردازش آنها و آگاهی یافتن، بیشترتر خواهد بود و بلعکس. این روابط اجتماعی در نظریات جامعهشناسی و علوم سیاسی معاصر، در مفهوم سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. سرمایه اجتماعی که عبارت است از: «مجموعهای هدفمند و ساختیافته از کنش میان اعضای یک گروه یا جامعه که هنجارها و قاعدههای مختص خود را داراست و تعقیب و دستیابی به اهداف مشترک را تسریع بخشیده و هزینههای عمل را کاهش میدهد» (عبدالهی و موسوی،1386: 195). این نوع از سرمایه، از طریق تقویت هنجارهای مستحکم بده - بستان، تسهیل جریان اطلاعات را ممکن میسازد (پیران و دیگران،1385:13 Putnam,1993:37; Dwiningrum, 2103: 147;(Uzzi & Dunlap, 2005: 54;. سرمایه اجتماعی جریان گردش و مبادله اطلاعات را تسریع و تسهیل میکند و اطلاعات مفیدی در مورد فرصتها و گزینههای مختلف در اختیار افراد قرار داده (Coleman, 1994: 302) و به دلیل همین افزایش گردش اطلاعات، توانایی اثرگذاری بر تساهل سیاسی را داراست.
بنابراین، فرض اساسی و مزیت اصلی سرمایه اجتماعی، فراهم آوردن امکان ارزیابی اطلاعات از طریق ایجاد پیوندهای شبکهای[22] است. شبکههای اجتماعی اطلاعات ارائهشده به شهروندان را به لحاظ کمی و کیفی افزایش داده و سبب میشود که نگرش افراد به برون گروه تغییر یابد (Robinson, 2010: 496)؛ بهبیان دیگر، قرار گرفتن در معرض تنوع در شبکهای از روابط اجتماعی، بهطور معمول برای پرورش توسعه مهارتهای شناختی کلیتر لازم است و شرایط را برای استفاده از اصول دموکراتیک انتزاعی در رفتار، فراهم میسازد. تنوع در عقاید و افکار، انگیزه لازم جهت کاهش اتکای کامل بر روی اعتقادات را کرده و شرایط را جهت تجدیدنظر در موقعیت یا ارزشها و پذیرش نظرات دیگران، مهیا میسازد Harell, 2008: 2)؛ Harell, 2011: 726). فاین[23] معتقد است «سرمایه اجتماعی یک سیستم محوری است که از بروز خشونت و کشمش جلوگیری میکند و تساهل را افزایش میدهد» (فاین،1385: 285).
پوتنام[24] (2000) معتقد است که حضور در انجمنهای داوطلبانه با افزایش میزان تساهل در افراد همراه است؛ زیرا این انجمنها افراد دارای نگرشها و دیدگاههای متفاوت را گرد هم میآورد و سبب میشود تا نگرشهای متفاوت در کنار یکدیگر قرار گرفته و تعارض نظرات کاهش یابد. در مقابل، عدم تساهل نیز به دلیل عدم مشارکت است که سبب میشود تا حضور دیگریِ متفاوت بهعنوان منشأ خطر تلقی گردد (عسگری و شارعپور،1388: 2). مشارکت داوطلبانه به فرد اجازه میدهد تا تعهدات خود را به ورای اجتماعات طبیعی (مثل خانواده) تعمیم دهد و بدین ترتیب با اعیان فرهنگی و اجتماعی در عرض جامعه به صورتی بیشتر عامگرایانه برخورد نماید (چلبی،1391: 243). اما سرمایه اجتماعی بهعنوان یک سازه اجتماعی دارای ابعاد و تقسیمبندیهایی است که مهمترین آنها عبارتاند از سرمایه اجتماعی درونگروهی و سرمایه اجتماعی برونگروهی. نظریهپردازان سرمایه اجتماعی معتقدند که تمایز میان این دو، تأثیر بسزایی در روند اثرگذاری آن دارد.
سرمایه اجتماعی درونگروهی یا اتصالی[25] که به سرمایه اجتماعی قدیم نیز معرفی گردیده است، به پیوندهای اجتماعی اشاره دارد که بر تشابه و صمیمیت استوار است. پوتنام از واژه سرمایه اجتماعی درونگروهی برای انجمنهایی استفاده کرده که با تأکید بر انسجام درونی به حذف غریبهها میپردازند (احمدی فیروزجانی و دیگران، 1385: 96)؛ بنابراین منافعی که در این گروه به سبب سرمایه اجتماعی حاصل میشود، تنها از سوی اعضای گروه و نه همگان مورد بهرهبرداری قرار میگیرد؛ زیرا اعضای این نوع گروهها معمولاً با تعداد اندکی از افراد همسان خود رابطه اجتماعی دارند (Woolcock,2001:13). سرمایه اجتماعی درونگروهی همانند چسب در جامعهشناسی برای حفظ وفاداری در گروهها به کار میآید (فیلد[26]،1384: 50؛Aldridge & et al, 2002: 11). در این نوع از سرمایه اجتماعی بر منابع شخصی محدود مثل پیوندهای خانوادگی، همسایگی و پیوندهای دوستی نزدیک تأکید میشود.
بااینهمه اکثر متفکران حوزه سرمایه اجتماعی این نوع را نامناسب و ضد توسعهای میدانند. پوتنام معتقد است که این نوع از سرمایه اجتماعی از طریق ایجاد وفاداری درونگروهی قوی، میتواند سبب بروز تعارضهای شدید با بیگانگان شود و در راستای اهداف بدخواهانه و ضد اجتماعی عمل کنند و در رفتارهایی چون فرقهگرایی، قومگرایی و تخریب تجلی پیدا کرده (Putnam, 2000: 22) و به عدم تحمل و نبود تساهل نسبت به دیگران بینجامد و بیگانه یا غیرستیزی را جان بخشد؛ علاوهبراین، سرمایه اجتماعی درونگروهی، جامعه را دچار چنددستگی میکند؛ زیرا برخی گروهها برای تقویت انسجام درونیشان اقدام به حذف دیگران میکنند و به همین دلیل نیز خاصیت طرد کنندگی دارد و اثر منفی بر معاشرتپذیری اجتماعی میگذارد (نوغانی و اصغرپور،1385: 681؛ Rhodes, 2012: 166).
در مقابل سرمایه اجتماعی درونگروهی، سرمایه اجتماعی برونگروهی یا پیوندی[27] مطرح میشود که پوتنام (2000) آنرا بهعنوان پل ارتباطی گروههای اجتماعی گوناگون (تعامل افراد با خارج از محیط بسته) تعریف میکند. این نوع از سرمایه اجتماعی بهصورت خاص به پیوند اجتماعات و افراد اشاره دارد و دارای دو کارکرد اصلی است: 1- تسهیل انتشار اطلاعات 2- تقویت اتصال با منابع خارجی (موحد و دیگران،1387: 174). در این نوع سرمایه اجتماعی تأکید بر روی پیوندهایی است که اعضای یک گروه با اعضای سایر گروهها برای دسترسی به اطلاعات و حمایت برقرار میکنند (آزاد ارمکی و دیگران،1388: 73). پوتنام معتقد است سرمایه اجتماعی برونگروهی، افراد متعلق به تقسیمات اجتماعی متنوع را گرد هم میآورد که برای اتصال به ابزارها و امکانات خارجی و نشر اطلاعات مفید است و یک بینش جامعهشناختی فراهم میکند که میتواند هویتها و تعاملات وسیعتری را به وجود آورد (Putnam, 2000: 22). هر چه میزان این نوع از سرمایه اجتماعی در جامعهای بالاتر باشد، امکان انجام توافقات و حل اختلافات بیشتر میشود. به همین دلیل نیز در برابر سرمایه اجتماعی درونگروهی که به چسب اجتماعی شهرت یافته است، سرمایه اجتماعی برونگروهی را روغن اجتماعی نامیدهاند (Aldridge & et al, 2002: 12)؛ بنابراین، سرمایه اجتماعی برونگروهی سبب میشود تا از طریق در کنار یکدیگر قرار گرفتن افراد، تضارب آرا کاهش یافته و تساهل افراد نسبت به عقاید افزایش یابد.
تحقیقات انجامگرفته در داخل و خارج از کشور، اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر تساهل را مورد تأیید قرار دادهاند: (Miller and Sear, 1986؛ Cigler and Joslyn, 2002؛ Weber, 2003؛ Couture and Penn 2003؛ Paxton, 2004؛ Harell, 2010؛ Farrar and et al, 2010؛ Robinson, 2010؛ Harell, 2011؛ Rhodes, 2012؛ Eisenstein and Clark, 2014؛ چلبی و امیر کافی، 1383؛ مقتدایی، 1389؛ جهانگیری و افراسیابی،1390؛ گلابی و رضایی،1392؛ شریفی،1392؛ ادیبی سده و دیگران،1392). تمایز تحقیق حاضر با پیشینه تجربی ذکرشده این است که علاوه بر بررسی اثرگذاری سرمایه اجتماعی بر تساهل سیاسی، تفکیک سرمایه اجتماعی درون و برونگروهی نیز صورت پذیرفته و اثرگذاری آنها نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
آگاهی سیاسی[28]
ازجمله عواملی که میتواند بر افزایش تساهل سیاسی مؤثر باشد، آگاهی افراد از روندها و فعالیتهای موجود در عرصه سیاسی است که با مفهوم «آگاهی سیاسی» معرفی میگردد؛ آگاهی سیاسی عبارت است از: طرز تلقیها و ارزیابیها از مسائل خاص سیاسی یا شخصیتها و حوادث سیاسی (مسعودنیا و دیگران،1391: 10). هرچه آگاهی سیاسی فرد بالاتر باشد، بدین معنی است که از روندها و مسائل موجود در عرصه سیاسی اطلاعات بیشتری دارد و با نگرشی وسیعتر به این فعالیتها نظر میاندازند. کارپینی و کیتر[29] استدلال میکنند که احتمال مشارکت شهروندان مطلع در امور سیاسی بیشتر است و هرچه شهروند مطلعتر باشد، احتمالاً سایر شرایط شهروندی مطلوب نظیر تساهل سیاسی را از خود بروز میدهند (مسعودنیا و دیگران،1391: 11)؛ بنابراین، بالا بودن آگاهی سیاسی فرد بدو کمک میکند تا نگاهی تساهلجویانه به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی داشته باشد. در تحقیقات خارجی، وگاس[30] (2010) تأثیر این متغیر را مورد تأکید قرار داده است اما در میان تحقیقات داخلی، تاکنون آگاهی سیاسی بهعنوان عاملی مؤثر بر تساهل سیاسی، مورد بررسی قرار نگرفته است؛ بنابراین آگاهی سیاسی برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفته و اثرگذاری آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تحصیلات
ازجمله متغیرهایی است که تحقیقات عدیدهای بر اثرگذاری آن بر تساهل سیاسی تأکید کرده و وجود رابطه مثبت میان سطح تحصیلات و تساهل سیاسی را تأیید کردهاند: (Sullivan and et al, 1982؛ Bobo and Licari, 1989؛ Sullivan and Transue, 1999؛ Day and Bauman, 2000؛ Lauderdale, 2001؛ Peffley and et al, 2001؛ Dineen, 2001؛ Vogt, 2002؛ Halpern, 2004؛ Hinckley, 2010؛ Chzhen, 2013؛ Widmalm and Oskarsson, 2013؛ Hutchison, 2014؛ Schwadel and Garneau, 2014؛ Tsang, 2014؛ Fleming, 2014؛ Freitag and Rapp, 2015؛ آزاد ارمکی و دیگران،1388؛ ترکارانی،1388؛ مقتدایی،1389؛ شریفی،1392؛ گلابی و رضایی،1392).
اما در این میان، کمتر به بحث نظری درباره رابطه میان این دو متغیر پرداخته شده است. کوتاهترین و در عین یکی از مؤثرترین تحلیلهای نظری دراینباره را تالکوت پارسونز[31] ارائه کرده است. وی معتقد است که با طولانی شدن دوره تحصیل، مرحله دیگری در فرآیند جامعهپذیری صورت میگیرد. در این مرحله افراد شخصیت افتراقیتری پیدا میکند و درنتیجه به ادراک مقولات پیچیدهتر و درعینحال منطقیتر از دنیا توفیق مییابد. مراحل تحصیلات دانشگاهی و مواجهه با دنیای تخصصهای حرفهای و شناختهای تخصصی برای جوانان، جامعهپذیری عمیقتر و ماندگارتری به وجود میآورد (روشه،1391: 188). پیامد این مرحله از جامعهپذیری این است که فرد بر اساس شناختهایی که کسب کرده است، نگرشی متفاوت به دنیای پیرامون خود خواهد داشت و با تساهل بیشتری عقاید و نظرات موجود در رابطه با مسائل گوناگون ازجمله مسائل سیاسی را تحلیل و بررسی خواهد کرد.
متغیرهای زمینهای
در تحقیقات مختلف، علاوه بر متغیرهایی که بهعنوان متغیر مستقل و یا کنترل انتخاب شده و رابطه آنها با تساهل سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است، دو متغیر جمعیت شناختی جنسیت و سن نیز وارد تحلیل شده و رابطه معناداری بین این دو و تساهل سیاسی گزارش شده است. دلیل انتخاب این دو متغیر اثرگذاری این دو در جریان جامعهپذیری فرد است. جنسیت و ویژگیهایی که بدان تعلق میگیرد، سبب میشود تا فرد ویژگیهای خاصی را فراگیرد. همچنین، با افزایش سن، اطلاعات و دیدگاههای متفاوتی در اختیار فرد قرار میگیرد که بر نگرش وی تأثیر میگذارد. برخی از تحقیقاتی که وجود این رابطه را تأیید کردهاند عبارتاند از: (Sotelo, 1999؛ Peffley and et al, 2001؛ Hinckley, 2010؛ Hutchison, 2014؛ Conejero, 2014؛ (Freitag and Rapp, 2015.
چارچوب نظری
بر اساس آنچه بیان گردید و برای بالا بردت قدرت تبیین، چارچوب نظری پژوهش حاضر یک چارچوبی تلفیقی است: سرمایه اجتماعی به دلیل درگیر نمودن فرد در شبکهای از روابط و در اختیار قرار دادن حجم وسیعی از اطلاعات، فرد را یاری میرساند تا شناخت بهتری از مسائل سیاسی و گروههای و احزاب موجود پیدا نموده و از طریق مباحثه و آشنایی بیشتر با آنها، نگرش متفاوتی را نسبت بدانها پیدا نماید؛ اما این ویژگی را بر اساس نظریه پوتنام، فقط نوع خاصی از سرمایه اجتماعی که وی آن را سرمایه اجتماعی برونگروهی یا پیوندی مینامد، داراست؛ درحالیکه نوع دیگر سرمایه اجتماعی که درونگروهی نام دارد، به این دلیل که فقط بر روابطی که فرد با گروه موجود خود دارد تأکید میورزد، نهتنها تأثیری بر افزایش تساهل سیاسی ندارد، بلکه با تقویت نگرشهای خاصگرایانه، ضمن اثرگذاری منفی بر تساهل سیاسی، انزوای اجتماعی و احتمال وقوع چنددستگی سیاسی را افزایش میدهد؛ بنابراین در این پژوهش، در کنار بررسی سرمایه اجتماعی، اثرگذاری سرمایه اجتماعی درون و برونگروهی نیز مطمحنظر خواهند بود. آگاهی سیاسی دیگر متغیری است که سنجیده شده و اثرگذاری آن بر تساهل سیاسی بررسی خواهد شد. اگر آگاهی سیاسی فرد در سطح مناسب باشد، نشان از آن دارد که وی از روندها و حوادث و رویدادهای موجود در عرصه سیاسی کشور دارای اطلاعات مناسبی است و به همین دلیل نگرشی را داراست که اجازه ظهور و بروز عقاید مختلف سیاسی را بلامانع میداند. همچنین، با استناد به نظر پارسونز و با توجه به جامعه آماری که دانشگاه است، سطوح تحصیلی موجود در دانشگاه و اثرگذاری آنها بر تساهل سیاسی را که به گفته پارسونز به دلیل روی دادن سطح جدیدی از جامعهپذیری است، موردنظر است. دو متغیر جمعیتشناختی جنسیت و سن نیز با استناد به پژوهشهای قبلی انتخاب گردیدهاند.
مدل تحقیق
مدل شماره 1- مدل نظری پژوهش
فرضیات
1- با افزایش سرمایه اجتماعی، تساهل سیاسی نیز افزایش مییابد؛
2- با افزایش آگاهی سیاسی، تساهل سیاسی نیز افزایش مییابد؛
3- بین زنان و مردان در تساهل سیاسی، تفاوت معنادار وجود دارد؛
4- بین سطوح مختلف تحصیلات، تفاوت معنادار در تساهل سیاسی وجود دارد؛
5- با افزایش سن، تساهل سیاسی افزایش مییابد.
فرضیه فرعی
سرمایه اجتماعی برونگروهی تأثیر بیشتری در تساهل سیاسی در مقایسه با سرمایه اجتماعی درونگروهی دارد.
جامعه آماری
«کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 34-93» جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادهاند. جامعه آماری مشتمل بر حدود 21 هزار دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری است که در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند.
حجم نمونه
حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران[32] 400 نفر تعیین گردید. بهمنظور پوشش دادن هرچه بهتر دانشکدههای موجود در دانشگاه، تعداد 600 پرسشنامه جمعآوری گردید که پس از بررسی و حذف پرسشنامههای با خطای بالا، 548 پرسشنامه وارد تحلیل شد.
شیوه نمونهگیری
در این تحقیق جهت نمونهگیری، از نمونهگیری طبقهای (دانشکده) و تصادفی استفاده گردید. بدین ترتیب که با توجه به حجم جمعیت هر یک از دانشکدهها، سهم هر دانشکده از تعداد کل جامعه آماری تعیین شد و درنتیجه پرسشنامهها بهتناسب سهم بین دانشکدههای نمونه توزیع گردید. دانشجویان با روش تصادفی در رشته انتخاب شدند.
معرفی ابزار
بهمنظور جمعآوری اطلاعات موردنیاز از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. سرمایه اجتماعی در طیف لیکرت و در ابعاد اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکه اجتماعی و انسجام اجتماعی مورد سنجش قرار گرفته است؛ ازآنجاکه هدف، ساخت سرمایه اجتماعی درون و برونگروهی بوده است، اعتماد در دو بُعد اعتماد شخصی و تعمیمیافته، شبکه در دو بُعد شبکه عمودی و افقی، انسجام در دو بُعد همبستگی با نزدیکان و افراد ناآشنا سنجیده شده است. مقطع تحصیلی در سه سطح موجود در دانشگاه (کارشناسی-ارشد-دکتری) سنجیده شد. سن بهصورت سن مداوم مورد پرسش قرار گفت. جنسیت نیز در دو وضع (مرد/زن) پرسیده شد. برای سنجش آگاهی سیاسی نیز، در دو بعُد آگاهی از شخصیتها و آگاهی از وظایف نهادهای سیاسی کشور طراحی گردید. در هر سؤال پنج جواب طراحی شد که یک جواب صحیح و مابقی نادرست بودند. از جمع پاسخهای صحیح، میزان آگاهی سیاسی مورد سنجش قرار گرفت. برای سنجش تساهل سیاسی از رویکرد «دوستی حداقل»[33] استفاده شده است. این رویکرد عبارت است از: ارائه فهرستی از گروههای سیاسی موجود (با قرار دادن گروههای افراطی و میانهرو) و درخواست اعلام نظر از پاسخگو در رابطه با هریک از آنان (Haasan and Cunningham, 2014: 292; Petersen and et al, 2010: 583). این رویکرد توسط سالیوان و همکارانش در سال 1982 طراحی گردیده است (Gibson, 2013: 48).در این روش، علاوه بر سنجش تساهل سیاسی، میزان عدم مقبولیت گروههای سیاسی نیز سنجیده میشوند. گویههایی که در این روش ارائه میشوند چنیناند: آزادی بیان، آزادی تجمع، برگزاری سخنرانی عمومی و... (Harell, 2010: 408؛ Gibson and Bingham,1982: 603). پرسشنامه طراحیشده عبارت است از:
جدول شماره 3. تعریف عملیاتی تساهل سیاسی
گروههای سیاسی |
سطوح پذیرش |
مؤتلفه اسلامی کارگزاران اعتماد ملی جبهه پایداری جبهه مشارکت انصار حزبالله نهضت آزادی |
میتوانند آزادانه عقاید خود را تبلیغ کنند میتوانند سخنرانی عمومی داشته باشند میتوانند نشریه داشته باشند باید فعالیت آنها محدود شود نباید اجازه هیچگونه فعالیتی داشته باشند |
روایی و پایایی
جهت بررسی قابلیت اعتماد[34] پرسشنامه از آماره آلفای کرون باخ[35] که میزان همبستگی درونی گویههای مربوط به یک شاخص را نشان میدهد، استفاده شده است. آلفای محاسبهشده برای شاخصهای مورد بررسی در جدول زیر آورده شده است:
جدول شماره 4. پایایی شاخصهای پژوهش
شاخص |
سرمایه اجتماعی |
آگاهی سیاسی |
تساهل سیاسی |
آلفا |
819/0 |
792/0 |
918/0 |
تفسیر: تمامی شاخصهای بررسیشده از میزان آلفای مناسبی برخوردار هستند؛ بنابراین میتوان از شاخصهای موردنظر جهت آزمون فرضیات سود جست. جهت بررسی اعتبار یا روایی[36] پرسشنامه در این تحقیق از روایی سازه[37] که به معنی توانایی سؤالات طراحیشده در انعکاس ویژگیهای سازه مورد اندازهگیری است، استفاده و جهت روایی سازه، از تحلیل عاملی[38] سود جسته شد. بهمنظور بالا بردن دقت، گویههایی که دارای بار عاملی کمتر از 5/0 بودند، در جدول درج نگردیدند. نتایج تحلیل عاملی در مورد متغیرهای گوناگون در جداول زیر آورده شد:
جدول شماره 5 - تحلیل عاملی تساهل سیاسی
گروه
بار عاملی |
کارگزاران |
اعتماد ملی |
جبهه مشارکت |
نهضت آزادی |
موتلفه |
پایداری |
انصار حزبالله |
1 |
761/0 |
753/0 |
841/0 |
878/0 |
|
|
|
2 |
|
|
|
|
829/0 |
852/0 |
828/0 |
تفسیر: احزاب و گروههای مطرحشده برای سنجش این متغیر، در دو عامل شناسایی شدهاند: احزاب و گروههای اصولگرا و اصلاحطلب. بهبیان دیگر، در تحلیل عاملی مشخص میگردد که نگرش پاسخگویان نسبت به گزینههای ارائهشده بهگونهای بوده است که میتوان آنها را در دو دسته جدا از هم تقسیمبندی نمود.
جدول شماره 6. تحلیل عاملی متغیرهای مستقل
تغیر تحلیل عاملی |
سرمایه اجتماعی |
آگاهی سیاسی |
||||
اعتماد |
مشارکت |
انسجام |
شبکه |
اشخاص |
نهادها |
|
بار عاملی |
631/0 |
720/0 |
669/0 |
597/0 |
784/0 |
802/0 |
تفسیر: ابعاد طراحیشده جهت سنجش متغیرهای مستقل پژوهش، از روایی مناسبی برخوردار هستند و میتوان از ترکیب آنها متغیرهای موردنظر را ترکیب کرد.
یافتهها
الف) آمار توصیفی
جدول شماره 7. تقاطع جنسیت و مقطع تحصیلی
مقطع جنسیت |
کارشناسی |
ارشد |
دکتری |
جمع |
||||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
|
مرد |
61 |
1/11 |
188 |
3/34 |
80 |
6/14 |
329 |
2/60 |
زن |
52 |
4/9 |
133 |
3/24 |
34 |
1/6 |
219 |
8/39 |
جمع |
113 |
6/20 |
321 |
6/58 |
114 |
8/20 |
548 |
100 |
توصیف: در متغیر جنسیت، اکثریت نسبی را مردان با حدود 60 درصد دارند. در متغیر مقطع تحصیلی نیز دوره ارشد با حدود 59 درصد اکثریت نسبی را داراست. دورههای دکتری و کارشناسی نیز هرکدام حدود 21 درصد از حجم نمونه را به خود اختصاص دادهاند.
توصیف شاخص متغیرهای مستقل و وابسته
جدول شماره 8. توزیع پاسخگویان در متغیرها
متغیرها |
گزینهها |
فراوانی |
درصد |
متغیرها |
گزینهها |
فراوانی |
درصد |
||
تساهل سیاسی |
پایین |
269 |
1/49 |
سرمایه اجتماعی |
پایین |
124 |
6/22 |
||
متوسط |
123 |
4/22 |
متوسط |
338 |
7/61 |
||||
بالا |
156 |
5/28 |
بالا |
86 |
7/15 |
||||
جمع |
548 |
100 |
جمع |
548 |
100 |
||||
میانگین: 9/44 |
میانگین:2/56 |
||||||||
سرمایه اجتماعی اتصالی |
پایین |
34 |
2/6 |
سرمایه اجتماعی پیوندی |
پایین |
198 |
1/36 |
||
متوسط |
222 |
5/40 |
متوسط |
284 |
9/51 |
||||
بالا |
292 |
3/53 |
بالا |
66 |
12 |
||||
جمع |
548 |
100 |
جمع |
418 |
100 |
||||
میانگین: 2/71 |
میانگین: 2/41 |
||||||||
آگاهی سیاسی |
پایین |
298 |
4/54 |
سن |
زیر 20 سال |
34 |
2/6 |
||
متوسط |
130 |
7/23 |
بین 20 تا 30 |
430 |
4/78 |
||||
بالا |
120 |
9/21 |
بالاتر از 30 |
84 |
4/15 |
||||
جمع |
548 |
100 |
جمع |
548 |
100 |
||||
میانگین: 1/36 |
میانگین: 5/26 |
||||||||
توصیف: در متغیر تساهل سیاسی، بیشترین پاسخگویان تساهل در سطح پایین را انتخاب کردهاند؛ بهطوریکه درصد این گروه تقریباً بهاندازه جمع پاسخگویانی است که تساهل سیاسی متوسط و بالا را انتخاب کردهاند. بازتاب این وضعیت در میانگین این متغیر پدیدار شده است: میانگین 45 از 100.
در متغیر سرمایه اجتماعی، اکثریت نسبی را گزینه متوسط به خود اختصاص داده است و گزینههای بعدی به ترتیب سرمایه اجتماعی پایین و سپس سرمایه اجتماعی در سطح بالا هستند. حضور بیش از 60 درصدی پاسخگویان در گزینه متوسط، میانگین را نیز در حد میانه قرار داده است: میانگین 56 از 100 که میزان اندکی از حد میانه بالاتر است.
در سرمایه اجتماعی اتصالی یا درونگروهی، اکثریت نسبی پاسخگویان (بیش از 53 درصد)، میزان بالا در این نوع سرمایه اجتماعی را گزارش کردهاند و در مقابل کمتر از 10 درصد سطح پایین را گزارش کردهاند. به همین دلیل میانگین این نوع از سرمایه اجتماعی در سطح بسیار مطلوبی قرار گرفته است: میانگین 71 از 100.
در سرمایه اجتماعی پیوندی یا برونگروهی، اکثریت نسبی را سطح متوسط داراست اما به دلیل اینکه بیش از 36 درصد نیز سطح پایین در این متغیر را انتخاب کردهاند، میانگین این متغیر کاهش یافته است: میانگین 41 از 100؛ بنابراین اگر میانگین شاخص ترکیبی سرمایه اجتماعی در حد متوسط قرار گرفته است، به دلیل پایین بودن نوع برونگروهی آن است.
بدترین وضعیت را در متغیر آگاهی سیاسی شاهد هستیم که در آن اکثریت نسبی سطح پایین آگاهی سیاسی را کسب کردهاند (بیش از 54 درصد) و به همین دلیل نیز شاهد افت شدید میانگین این متغیر هستیم: میانگین 36 از 100.
در متغیر سن نیز با توجه به میانگین محاسبهشده و توزیع پاسخگویان، اکثریت مطلق پاسخگویان در دوره جوانی قرار دارند.
جدول شماره 9. میانگین تساهل سیاسی نسبت به احزاب و گروهها
شاخص متغیر |
میزان |
میانگین (دامنه 0 تا 100) |
|||||
کم |
متوسط |
زیاد |
|||||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
||
مؤتلفه اسلامی |
267 |
9/48 |
78 |
2/14 |
202 |
9/36 |
8/44 |
کارگزاران |
53 |
7/9 |
311 |
7/56 |
184 |
6/33 |
2/67 |
اعتماد ملی |
56 |
2/10 |
306 |
9/55 |
191 |
9/34 |
8/64 |
جبهه پایداری |
250 |
6/45 |
162 |
6/29 |
136 |
8/24 |
5/36 |
جبهه مشارکت |
63 |
5/11 |
310 |
6/56 |
175 |
9/31 |
8/63 |
انصار حزبالله |
293 |
5/35 |
122 |
2/22 |
133 |
3/24 |
3/41 |
نهضت آزادی |
99 |
1/18 |
301 |
9/54 |
148 |
27 |
5/60 |
تساهل با اصولگرایی |
245 |
7/44 |
112 |
4/20 |
191 |
9/34 |
9/40 |
تساهل با اصلاحطلبی |
105 |
1/19 |
201 |
6/36 |
243 |
3/44 |
1/64 |
توصیف: بهترین وضعیت را در میان گروهها و احزاب مورد بررسی، کارگزاران داراست که میانگین 67 از 100 را کسب کرده است. پس از آن بهترتیب اعتماد ملی، جبهه مشارکت، نهضت آزادی، مؤتلفه اسلامی، انصار و در نهایت پایینترین میانگین که به جبهه پایداری تعلق دارد با میانگین حدود 37 از 100. همچنان که در بخش روایی نیز بیان گردید، در این جدول نیز میتوان شکافی میان دو جریان بهاصطلاح راست و چپ ایران را مشاهده نماییم. در یکسو گروهها و احزاب منتسب به جریان اصولگرا وجود دارند که میانگین هر سه آنها زیر 50 است و در طرف دیگر احزاب منتسب به جریان اصلاحطلب که میانگین بالای 60 را کسب کردهاند. نمود این شرایط در میانگین تساهل با اصولگرایی و اصلاحطلبی بازتاب یافته که شاهد تفاوتی چشمگیر میان میانگین این دو هستیم: تفاوتی حدود 24 امتیاز. نکته قابل ذکر دیگر، تعداد افرادی است که در طیف مورد اشاره برای سنجش تساهل سیاسی در جدول شماره 8، قرار گرفتهاند: در تساهل با اصولگرایی، 213 نفر مخالف هرگونه فعالیت این جریان بودهاند و در مقابل 100 نفر نیز موافقت کامل با این جریان سیاسی داشتهاند. در تساهل با اصلاحطلبی نیز 70 نفر محدودیت کامل جریان چپ را خواستار شدهاند و در مقابل 135 پاسخگو نیز موافقت کامل با این جریان سیاسی داشتهاند. این اعداد و ارقام، نشان از وجود یک شکاف در میان پاسخگویان دارد.
ب) تحلیل
آزمون فرضیات
با توجه به نوع شاخصهای سنجیده شده، دو نوع آماره برای آزمون فرضیات مطرحشده انتخاب شدند؛ برای شاخصهایی که در سطح سنجش فاصلهای بودند از آزمون همبستگی پیرسون[39] (جدول شماره 10) و برای شاخصهایی که در سطح سنجش ترتیبی و اسمی بودند از آماره تفاوت میانگینها[40] (جدول شماره 11).
جدول شماره 10.آزمون فرضیات مبتنی بر همبستگی پیرسون
شماره فرضیه |
متغیر وابسته |
متغیر مستقل |
معناداری |
شدت همبستگی |
نتیجه آزمون |
1 |
تساهل سیاسی |
سرمایه اجتماعی |
000/0 |
*564/0 |
تأیید |
2 |
آگاهی سیاسی |
000/0 |
*461/0 |
تأیید |
|
5 |
سن |
021/0 |
066/0 |
تأیید |
|
6 |
سرمایه اجتماعی پیوندی |
000/0 |
*514/0 |
تأیید |
|
6 |
سرمایه اجتماعی اتصالی |
010/0 |
113/0 |
تأیید |
|
* معناداری در سطح 01/0 |
تفسیر: تمامی فرضیات تأیید میگردند. در میان متغیرهای بررسی شده، شاخص ترکیبی سرمایه اجتماعی دارای بیشترین شدت همبستگی با تساهل سیاسی است و پس از آن به ترتیب متغیرهای آگاهی سیاسی و سن قرار گرفتهاند. معناداری فرضیه 1 و 2 در سطح 01/0 است؛ بدین معنی که با افرایش هر یک این دو متغیر بهاحتمال 99 درصد شاهد افرایش تساهل سیاسی خواهیم بود. سطح معناداری متغیر سن، 05/0 است و شدت همبستگی آن نیز بسیار پایین. نکته قابل توجه، خروجی آزمون در مورد فرضیه فرعی مطرحشده که تفاوت اثرگذاری سرمایه اجتماعی درون و برونگروهی بود. نتایج حاصل نشان میدهد که سرمایه اجتماعی پیوندی یا برونگروهی اثرگذاری بسیار متفاوتی از سرمایه اجتماعی اتصالی یا درونگروهی داشته است. این تمایز هم در شدت همبستگی این دو و هم در سطح معناداری آزمون آنها قابل مشاهده است. شدت همبستگی بالا و معناداری در سطح 01/0 متعلق به سرمایه پیوندی و شدت همبستگی پایین و معناداری در سطح 05/0 از آن سرمایه اتصالی است.
جدول شماره 11. آزمون فرضیات مبتنی بر تفاوت میانگینها
شماره فرضیه |
متغیر آزمون |
نوع آزمون |
معناداری |
نتیجه |
3 |
جنسیت |
Independent Sample T-test |
004/0 |
تأیید |
4 |
مقطع تحصیلی |
Anova |
002/0 |
تاتید |
تفسیر: در متغیر جنسیت، با توجه به میانگین محاسبهشده (41 برای دختران و 48 برای پسران) و همچنین سطح خطای 01/0 انتخابشده، بهاحتمال 99 درصد تفاوت مشاهدهشده در میان دختران و پسران معنادار است؛ بنابراین، متغیر جنسیت و جامعهپذیری که در مورد این دو صورت میپذیرد، مؤثر بر تساهل سیاسی است.
در متغیر مقطع تحصیلی، با توجه به میانگین محاسبهشده (کارشناسی: 4/37، ارشد: 2/45، دکتری: 1/52) تفاوت مشاهدهشده معنادار است و بهاحتمال 99 درصد سطح بالای تحصیلات، منجر به تساهل سیاسی بیشتر خواهد شد.
مدل معادلات ساختاری[41]
برای ارائه تبیینی بهتر و بررسی دقیقتر دادهها، از نرمافزار EQS برای بررسی رابطه میان متغیرهای سنجیده شده سود جستهایم. مدلسازی معادلات ساختاری، ابزاری است در دست محقق جهت بررسی ارتباطات میان چندین متغیر در یک مدل. مدل معادلات ساختاری، مدل نظری فرض شده را آزمون کمی میکند و رابطه بین متغیرهای مشاهدهشده را نشان میدهد. بهطور اخصتر، مدلهایی که فرض میکنند چطور مجموعهای از متغیرها یک سازه را تعریف میکند و چطور این سازهها به هم مرتبط میشوند در معادلات ساختاری قابل آزمون است؛ بهبیان دیگر، مدل معادلات ساختاری نشان میدهد چگونه متغیرهای در پیوند با یکدیگر قرار گرفتهاند. در معادله ساختاری، رگرسیون، تحلیل عاملی و تحلیل مسیر در کنار هم مورد بررسی قرار میگیرد (شارعپور،1380: 207) و به همین دلیل تصویری بهتر از نحوه اثرگذاری متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته را به نمایش میگذارد. استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری مزایای زیادی دارد که برخی از آنها عبارتاند از: الف) تخمین روابط چندگانه ب) قابلیت بررسی تأثیر هم خطی پ) آزمون روابط جعلی و غیرواقعی.
برازش مدل طراحیشده برای بررسی رابطه میان متغیرهای انتخاب گردیده، در مدل زیر به تصویر کشیده شده است.
مدل شماره 2. برازش مدل تحقیق
جدول شماره 12. برازش مدل پژوهش
آماره |
CFI |
GFI |
BONETT |
NFI |
IFI |
MFI |
AGFI |
Q2 |
RMSFA |
میزان |
932/0 |
922/0 |
921/0 |
930/0 |
933/0 |
929/0 |
970/0 |
31/45 |
000/0 |
تفسیر: درباره آمارههای آورده شده باید یادآور شد که هفت آماره (CFI- - IFI -NFI - BONETT -GFIMFI- AGFI) زمانی برازندگی مدل را تأیید خواهند کرد که بین (1-9/0) باشند. آماره (RMSFA) هنگامی برازندگی را تأیید میکند که نزدیک به صفر باشد و بیش از 1/0 نباشد. آماری خی دو (Q2) نیز بر اساس جدول مربوط به خود مقایسه گردیده و باید تفاوت معنادار داشته باشد. بر این اساس، برازش مدل پژوهش در تمامی آمارهها مورد تأیید قرار میگیرد.
تفسیر نتایج مدل معادلات ساختاری
اثرگذاری احزاب و گروههای موردنظر که در متغیر تساهل سیاسی سنجیده شدهاند نشان میدهد که ترتیب اثرگذاری در ساخت شاخص تساهل سیاسی عبارت است از: کارگزاران، اعتماد ملی، مؤتلفه اسلامی، جبهه مشارکت، نهضت آزادی، انصار حزبالله و جبهه پایداری؛ بنابراین معادله ساختاری نشان میدهد که در میان جریان اصولگرا، مؤتلفه اسلامی شرایط بهتری را داراست و همسنگ جریان اصلاحطلب در نظر گرفته شده است. در میان متغیرهای مورد بررسی نیز، پس از حذف همپوشانی میان متغیرها و تحلیل مسیر در مدل مورد نظر، سرمایه اجتماعی دارای بیشترین اثرگذاری است با ضریب 53/0 همچنین در مدل مشخص گردیده است که ضریب اثرگذاری سرمایه اجتماعی برونگروهی در ساخت شاخص ترکیبی سرمایه اجتماعی بیش از دو برابر سرمایه اجتماعی درونگروهی است و به همین میزان نیز اثرگذاری آن بر تساهل سیاسی بیش از سرمایه اجتماعی درونگروهی است.
آگاهی سیاسی متغیر بعدی است که دارای بیشترین ضریب اثرگذاری بر تساهل سیاسی است: ضریب 20/0 دو بُعد موردنظر در ساخت شاخص آگاهی سیاسی که عبارت بودند از آگاهی به «عملکرد نهادها و آگاهی به جریانها و مسئولین»، دارای ضریب مشابه هم در ساخت شاخص آگاهی سیاسی هستند. متغیر تحصیلات که با توجه به میانگینهای محاسبهشده تساهل سیاسی آنها و برای ورود به معادله ساختاری به دو دسته تحصیلات تکمیلی و دوره کارشناسی تقسیم گردید، دارای اثرگذاری بعدی بر تساهل سیاسی است: ضریب 9/0 متغیر جنسیت با ضریب اثرگذاری 4 در رتبه بعدی اثرگذاری بر تساهل سیاسی انتخاب شده است. متغیر سن نیز گرچه فرضیه آن تأیید گردید اما در معادله ساختاری، شدت همبستگی اندک آن نیز جعلی شناسایی شده و ضریب تعیینی برای آن مشخص نشده است. با توجه به مباحث نظری طرحشده که در آن عامل سن و جنسیت و مقطع تحصیلی را عواملی برمیشمارد که در جریان جامعهپذیری فرد تأثیر میگذارند، مدل اثرگذاری جنسیت، مقطع تحصیلی و سن بر آگاهی سیاسی و سرمایه اجتماعی نیز برازش گردید:
مدل شماره 3- برازش مدل اثرگذاری بر سرمایه اجتماعی و آگاهی سیاسی
تفسیر: نتایج حاصل در مدل شماره 3 مشخص میسازد که اثرگذاری متغیرهای جنسیت و تحصیلات و سن، بر روی سرمایه اجتماعی و آگاهی سیاسی سبب شده است تا ضریب اثرگذاری آنها در مدل تساهل سیاسی کاهش یابد. در این میان، همچنان که پارسونز تأکید میکند، تحصیلات تأثیر بسزایی داشته است و بالاترین ضریبها بر آگاهی سیاسی و سرمایه اجتماعی داراست. همچنین، سن و جنسیت، اثرگذاری بیشتری بر آگاهی سیاسی داشتهاند تا بر سرمایه اجتماعی؛ بنابراین، ضریب اثرگذاری سرمایه اجتماعی و آگاهی سیاسی بر تساهل سیاسی بدین دلیل است که متغیرهای سن و جنسیت و مقطع تحصیلی بر آنها اثرگذار هستند و قسمت اعظم ضریب اثرگذاری خود بر تساهل سیاسی را از طریق این دو متغیر، بر جای میگذارند.
نتیجهگیری
بررسی عوامل مؤثر بر تساهل سیاسی نشان میدهد که سرمایه اجتماعی و بهویژه نوع برونگروهی آن تأثیر بسزایی در افزایش تساهل سیاسی دارد. حالآنکه سرمایه اجتماعی برونگروهی که نوع مناسب سرمایه اجتماعی است در مقایسه با سرمایه اجتماعی درونگروهی، از میانگین مناسبی برخوردار نیست؛ در نتیجه میتوان چنین عنوان کرد که سرمایه اجتماعی موجود در نمونه موردبررسی، بیشتر ویژگیهای یک جماعت یا گمن شافت را داراست که در آن گروه نزدیک فرد مورد تأکید قرار داشته و مشارکت فرد نیز در سطح مطلوبی نیست؛ اما همچنان که پوتنام تأکید میکند، این سرمایه اجتماعی برونگروهی است که بر سایر متغیرها ازجمله تساهل سیاسی اثرگذار است؛ بنابراین یکی از دلایل نامناسب بودن تساهل سیاسی در نمونه مورد بررسی، نامناسب بودن سرمایه اجتماعی برونگروهی است که سبب شده تا اطلاعات افراد نسبت به دنیای پیرامون کاهش یافته و بهتبع آن تساهل سیاسی آنها کاهش یابد.
آگاهی سیاسی نیز دیگر متغیر مؤثر بر تساهل سیاسی شناسایی شده است؛ اما این متغیر نیز چون سرمایه اجتماعی برونگروهی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست و همین وضعیت نیز سبب شده است تا تساهل سیاسی نیز پایینتر از حد میانه قرار گیرد. آگاهی سیاسی نامناسب نشان از آن دارد که اطلاعات و نگرش مناسبی نسبت بدان چه در دنیای پیرامون در جریان است، وجود ندارد.
متغیر تحصیلات نیز که تأکید فراوانی بر آن صورت گرفته است، در معادله ساختاری تأیید میگردد که نظر پارسونز مبنی بر اینکه با افزایش دوره تحصیلی، جامعهپذیری مجددی صورت میپذیرد که سبب میشود تا نگرشهای فرد مورد بازبینی و تغییر قرار گیرد، صحیح است. همچنان که سطوح تحصیلی در تساهل سیاسی تفاوت معناداری را دارا هستند، این تفاوت در سرمایه اجتماعی و آگاهی سیاسی نیز قابل مشاهده است؛ بهبیان دیگر، اگر تساهل سیاسی افرادی که سالهای تحصیلی بیشتری را طی کردهاند، بالاتر است به این دلیل است که از یکسو دارای سرمایه اجتماعی بالاتر و روابط اجتماعی بهتر هستند و از سوی دیگر از آگاهی سیاسی مطلوبتری برخوردارند. در مدل شماره 3 نیز مشخص میگردد که اثرگذاری تحصیلات بر سرمایه اجتماعی و آگاهی سیاسی مناسب بوده و به همین دلیل در برازش مدل پژوهش (مدل شماره 2)، اثرگذاری تحصیلات بر تساهل سیاسی کمتر از سرمایه اجتماعی و آگاهی سیاسی است؛ زیرا قسمتی از این اثرگذاری از طریق اثرگذاری تحصیلات بر سرمایه اجتماعی و آگاهی سیاسی روی میدهد.
در رابطه با متغیرهای سن و جنسیت نیز این مسئله صدق میکند: قسمتی از اثرگذاری این دو متغیر بر متغیرهای سرمایه اجتماعی و آگاهی سیاسی بوده است و به همین دلیل در مدل برازش شده پژوهش، جنسیت اثرگذاری اندکی داشته و سن نیز فاقد اثرگذاری شناسایی شده است. در نهایت وضعیت نامناسب تساهل سیاسی نشان از وجود شکاف سیاسی است. نتایج پژوهش نشان میدهد که با نوعی عدم تساهل در عرصه سیاسی روبهرو هستیم. این عدم تساهل میتواند به دو دلیل باشد: 1. عقاید قالبی که پیچیدگی جهان اجتماعی را تقلیل داده و سادهسازی میکند و باعث سوگیری در انتخاب و تفسیر و نگهداری اطلاعات اجتماعی میشود 2. تعصب، که به همراه ابعاد اعتقادی و رفتاری و عاطفی خاص آن فهمیده میشود. قرار گرفتن پاسخگویان در دو سوی طیف نگرش سیاسی، حکایت از این امر دارد که دو قطب در نگرش سیاسی وجود دارند که روبهروی هم قرار گرفتهاند و نسبت به یکدیگر نیز نگرش مناسبی ندارند. این رویداد نشان از آغاز «تقسیم شدن[42]» یا قطاعی شدن جامعه دارد و تقابل دو طیف اندیشهای را حکایت میکند. پیامد قطاعی شدن جامعه آنهم در جامعهای پیچیده و در حال تغییر که مدارا داشتن در آن گریزناپذیر است، این است که جامعه را از وفاق و نظم پویای خود باز خواهد داشت و سبب هدر رفتن بخش عمدهای از انرژی و توان اعضای جامعه میشود. بهجای اینکه توان افراد برای حل مسائل و پیشرفت جامعه ساماندهی شود، در راستای مقابله با یکدیگر قرار میگیرد. در چنین شرایطی احتمال ظهور و بروز خشونت سیاسی افزایش خواهد یافت. همچنان که ذکر گردید، یکی از دلایل چنین شرایطی محدود بودن تعامل بین گروهی است. در جامعهای سرمایه درونگروهی بر سرمایه اجتماعی برونگروهی برتری دارد، تنها یک منبع برای کسب دانش و آگاهی وجود دارد و آنهم دایره نزدیکان فرد است که روابط عمودی موجود در آن بیشتر در جهت افزایش و تأکید بر همبستگی درونی است. این شرایط سبب خواهد شد تا فضای دوقطبی بر نگرش سیاسی اعضای جامعه حاکم شده و مجال گفتگو را از بین ببرد. این در شرایطی است که به گفته هابرماس، در چنین شرایطی تساهلورزی از سوی افراد جهت زندگی مدنی کنش ارتباطی، امری گریزناپذیر است؛ بنابراین، قرار گرفتن در معرض عقاید دیگران و داشتن مراوده با افراد گوناگون، سبب خواهد شد تا تساهل سیاسی فرد افزایش یابد و شرایط برای کنش سیاسی عقاید گوناگون سیاسی، مناسب گردد.
[1].Tolerance
[2].Religious Tolerance
[3].John Locke
[4].Letter on Toleration
[5].Political Tolerance
[6]. برای تحقیقات لاتین از سایت: Worldcat.org و برای تحقیقات داخلی از سایت:Noormags.com سودبرده شده است.
[7].Ontological
[8].Epistemological
[9].Anthropological
[10]. Karl Popper
[11]. Tolero
[12]. The American Heritage Dictionary
[13]. Mendus and Edwards
[14]. Civil Behavior
[15]. Peter King
[16]. Gibson & Bingham
[17]. Vogt
[18]. Pyatt and Paxton
[19]. Harell
[20]. Schwadel and Garneau
[21]. Social Capital
[22]. Network Ties
[23]. Ben Fine
[24]. Robert Putnam
[25]. Bonding Social Capital
[26]. John Field
[27]. Bridging Social Capital
[28]. Political Awareness
[29]. Carpini and Keter
[30]. Viegas
[31]. Talcott Parsons
[32]. Cochran Formula
[33]. Least-liked
[34]. Reliability
[35]. Cronbach alpha
[36]. Validity
[37]. ConstructValidity
[38]. Factor Analyze
[39]. Pearson Correlation
[40]. T-test
[41]. Structural Equation Model
[42]. Divided Society