علیرضا ازغندی؛ عبدالمهدی مستکین
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، صفحه 9-32
چکیده
جایگاه برجستهی شاهنامهی فردوسی درتکوین سازههای هویتی ایرانیان درطول بیش از هـزار سـال همـواره
بستر مناسبی برای شناخت لایههای زیرین و اعماق روح جمعی ایرانیان به شمار رفته است. از اینرو غور و تعمق
در این اثر پرارج، درک هر چه بهتری از نوع جهانبینی و نگرش ایرانیان در عرصهی روابـط بـینالملـل را ارائـه
میدهد. به بیان دیگر شاید هیچ اثری ...
بیشتر
جایگاه برجستهی شاهنامهی فردوسی درتکوین سازههای هویتی ایرانیان درطول بیش از هـزار سـال همـواره
بستر مناسبی برای شناخت لایههای زیرین و اعماق روح جمعی ایرانیان به شمار رفته است. از اینرو غور و تعمق
در این اثر پرارج، درک هر چه بهتری از نوع جهانبینی و نگرش ایرانیان در عرصهی روابـط بـینالملـل را ارائـه
میدهد. به بیان دیگر شاید هیچ اثری به شگرفی شاهنامهی فردوسی بازتابدهندهی آمال وآروزهای انسان ایرانی
در مسیر پر فراز و فرود تاریخ وهستی نباشد. بر این بنیان در ایـن مقالـه تـلاش گردیـده اسـت تـا بـا پیونـد میـان
پندارهای اسطورهای و آرایههای حماسی مندرج درشـاهنامه، تجلـی و بـه سـطح آمـدن اسـتمرارگونهی برخـی
رسوبات هویتی شاهنامه را در اکنونیت نگرش ایرانیان به عرصهی روابط بینالملل با محور قرار دادن عنصر خرَد
در شاهنامه، مورد پردازش و خوانشی نوقرار گیرد
غزاله طاهری عطار
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، صفحه 34-67
چکیده
در طول تاریخ، ملتهای بسیاری شکل گرفتهاند؛ ملتهایی با مشخصههای گونـاگون کـه گـاه بـا تکیـه بـرویژگیهای مطلوب خویش رهنمای نسلهای آینده شده و جوامع پس از خود را شکل دادهاند وگاهی در قالـبمللی فاقد تشکل و کمبهره از خردجمعی، به دلیل ضعف مدیریت و سوء تدبیر منقرض شـده، از اذهـان و یادهـامحو شده و به تاریخ پیوستهاند. بنابراین سؤالی شکل میگیـرد ...
بیشتر
در طول تاریخ، ملتهای بسیاری شکل گرفتهاند؛ ملتهایی با مشخصههای گونـاگون کـه گـاه بـا تکیـه بـرویژگیهای مطلوب خویش رهنمای نسلهای آینده شده و جوامع پس از خود را شکل دادهاند وگاهی در قالـبمللی فاقد تشکل و کمبهره از خردجمعی، به دلیل ضعف مدیریت و سوء تدبیر منقرض شـده، از اذهـان و یادهـامحو شده و به تاریخ پیوستهاند. بنابراین سؤالی شکل میگیـرد مبنـی بـر اینکـه »چـه عوامـل و الزامـاتی موجـبمیگردد که ملتی واحد و خردمند شکل گیرد و تداوم یابد؟«.در مقالهی حاضر، با هدف پاسخ به پرسش فوق، تلاش شد با تحلیل نگاشتهشدهها در حوزهی ملتسـازی وحکمرانی خوب با استفاده از روش نظریهپردازی داده بنیاد و تحلیل محتـوا، عوامـل موجـد ملـت و راهبردهـایتداومبخش موجودیت آن بازشناسی شوند، و بدین ترتیب الگویی متشکل از سه جزء تدوین و طراحی گردید. بهمنظور ارزیابی، تعدیل و اصلاح الگوی طراحی شده، با استفاده از روش دلفی و ضمن مراجعه به خبرگـان آگـاهدر زمینهی پژوهش مدل، طی دو دور دلفی مدل در اختیار هفده خبره قرار گرفت. در دور دوم دلفی مدل مـوردتأیید خبرگان قرار گرفت و بدین تریتب الگوی ملتسازی پایدار به مثابه رهآورد ملتسازی در پرتوی حکمرانیخوب اصلاح و بازطراحی گردید؛ الگویی متشکل از سه جزء: الف( الزامات آغازگر ملتسازی )هویت ملی عامو خاص(، ب( راهبردهای تداومبخش فراگرد ملتسازی )عدالت اجتمـاعی، کارآمـدی حکومـت، شـهروندی،جامعـهپـذیری سیاسـی( و ج( پیامـدهای حاصـل از تـدوام موجودیـت ملـت و فراگـرد ملـتسـازی )انسـجام ویکپارچگی ملی، اعتماد عمومی، صلح پایدار، توسعهی متوازن و پایدار، مشروعیت ملی و فراملی.
غلامعلی چگنی زاده
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، صفحه 69-92
چکیده
قدرت بین المللی بوده است. فرضیه ی این نوشتار بر وجود لایه های غنی فکری و فلسفی در انقلاب اسلامی و ایرانی به منظور مشارکت فعالانه در مسیر تغییر هندسه ی قدرت بین المللی دلالت داشت. در پاسخ به پرسش واکاوی پیرامون قابلیت های فلسفی موجود در فرهنگ ایرانی و اسلامی در فرآیند تغییر هندسه ی قدرت بین المللی، نوشتار حاضر با رهیافتی عقلانی، منابع ...
بیشتر
قدرت بین المللی بوده است. فرضیه ی این نوشتار بر وجود لایه های غنی فکری و فلسفی در انقلاب اسلامی و ایرانی به منظور مشارکت فعالانه در مسیر تغییر هندسه ی قدرت بین المللی دلالت داشت. در پاسخ به پرسش واکاوی پیرامون قابلیت های فلسفی موجود در فرهنگ ایرانی و اسلامی در فرآیند تغییر هندسه ی قدرت بین المللی، نوشتار حاضر با رهیافتی عقلانی، منابع گرایش به تغییر هندسه ی موجود قدرت جهانی را در متن حیات فرهنگی ایران تبیین نمود. بر این اساس نوشتار حاضر مدعی شد که انگاره ی (ایده) مطالبه ی تغییر در نظم های گوناگون (خرد و کلان) اجتماعی، بنیان و نیز عصار هی انقلاب اسلامی و محصولی از محتوای فرهنگی تاریخی ایران اس ت. نکته ی دیگر آن که مطالب هی تغییر به نحوی تناقض آمیز به بستری از شناسایی گری و پذیرش گری اقوام دیگر (همسایه) می انجامد، این فرآیند دو سویه هم ش امل اراده ی تغییر و هم شامل میل به هم نوایی است.
سید محمد طباطبایی؛ علی سلیمانی
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، صفحه 93-123
چکیده
منازعات میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی از طریـق دیـدگاههـای مختلـف در متـون روابـطبینالملل مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاههایی چون سازهانگاری، رئالیسم، توازن قوای منطقهای، از جملهاین دیدگاهها هستند. در مقالات فوق وضعیت ژئوپولوتیکی، ایـدئولوژیک، ژئواسـتراتژیک، ژئوکـالچر و البتـهمسائل و مبانی دیگری مورد بررسی محققان ...
بیشتر
منازعات میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی از طریـق دیـدگاههـای مختلـف در متـون روابـطبینالملل مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاههایی چون سازهانگاری، رئالیسم، توازن قوای منطقهای، از جملهاین دیدگاهها هستند. در مقالات فوق وضعیت ژئوپولوتیکی، ایـدئولوژیک، ژئواسـتراتژیک، ژئوکـالچر و البتـهمسائل و مبانی دیگری مورد بررسی محققان و پژوهشگرانی قـرار گرفتـه اسـت کـه بـه انحـاء مختلـف سـعی دربازگویی دلایل و آثار این منازعهی دائمی در خاورمیانه داشتهاند. اما در این مقاله کوشش شده است که هر کداماز این دو دولت به عنوان یک نظام هنجاری و ارزشی دیده شوند که در قالـب گفتمـانهـای متفـاوت، سـعی درگسترش هنجارها و ارزشهای خود در عرصـهی بـینالمللـی دارنـد. بنـابراین پرسـش اصـلی مقالـهی حاضـر درخصوص واکاوی عواملی است که باعث ایجاد دیدگاهی سلبی میان دو کشور شده است. در واقع بایـد بگـوییمکه گسترش نظام ارزشی هر یک از این دو، باعث ورشکستگی هنجارهای دولت دیگر در نظام بینالملل میشود.به عبارتی دیگر؛ گسترش هنجارهای هر کدام از این دو نظام ارزشی متضاد، اسـتمرار و حیـات آن کشـور را درعرصهی نظام بینالملل تضمین خواهد کرد و عرصهی تنفس را برای دولت حریف تنگ خواهد نمود
محمد مهدی مظاهری؛ اعظم ملایی
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، صفحه 125-146
چکیده
نویسندگان در این پژوهش تلاش دارند تا با کنکاش و واکاوی جعب هی سیاه دولت در ایران معاصر؛ به بررسی؛ مسائل داخلی، ماهیت دولت، هویت نوعی و هویت نقشی آ ن و در نهایت آثار این مسائل بر رویکردهای سیاست خارجی بپردازند. در این راستا ابتدا بستر نظری مناسب با استفاده از مبانی مکتب سازنده گرایی و با تاکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری طرح ...
بیشتر
نویسندگان در این پژوهش تلاش دارند تا با کنکاش و واکاوی جعب هی سیاه دولت در ایران معاصر؛ به بررسی؛ مسائل داخلی، ماهیت دولت، هویت نوعی و هویت نقشی آ ن و در نهایت آثار این مسائل بر رویکردهای سیاست خارجی بپردازند. در این راستا ابتدا بستر نظری مناسب با استفاده از مبانی مکتب سازنده گرایی و با تاکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری طرح می شود سپس با تشریح چگونگی شکلگیری هویت دولت در ایران معاصر به آسیب شناسی سیاست گذاری خارجی پرداخته می شود. ایده ی محوری مقاله این است که جهت گیری های سیاست خارجی ایران عمیقاً متاثر از رویکردهای هویتی دولت است، با این وجود به دلیل ضعف یا فقدان نهادهای مدنی، تعاریف هویتی دولت نه در تعامل منطقی با ملت بلکه بیشتر بر اساس نگرش های نخبگان سیاسی حاکم شکل می گیرد. چنین فرآیندی آثار زیا نباری بر سیاست گذاری خارجی ایران داشته و سبب تضییع منافع ملی کشور گردیده است.
ابراهیم برزگر
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، صفحه 147-164
چکیده
رفتارشناسی سیاسی تکفیریها، ذهن پژوهشگران را به سوی شباهت آنان با جریان خوارج در تاریخ صدراسلام در دورهی امام علی)ع( و ادامهی این جریان تا چند قرن بعد، سوق میدهد. موارد بسیار زیادی، شباهتموضعگیریها، رفتارها و استدلالهای اندیشهای را، در ذهن، مفهومسازی »نوخارجی« یا »خوارج زمان« تولید وتداعی میکند. در این نوشتار ضمن طرح دشواره ...
بیشتر
رفتارشناسی سیاسی تکفیریها، ذهن پژوهشگران را به سوی شباهت آنان با جریان خوارج در تاریخ صدراسلام در دورهی امام علی)ع( و ادامهی این جریان تا چند قرن بعد، سوق میدهد. موارد بسیار زیادی، شباهتموضعگیریها، رفتارها و استدلالهای اندیشهای را، در ذهن، مفهومسازی »نوخارجی« یا »خوارج زمان« تولید وتداعی میکند. در این نوشتار ضمن طرح دشواره فهم تکفیریها، این ادعا و فرضیه طرح میشود که میتوانآنان را »نوخوارج« دانست و از عقبهی شناخت خود در مورد خوارج به عنوان »معلومات« برای شناخت»مجهولات« - در اینجا تکفیریها- استفاده کرد و به اندیشهورزی پرداخت.شواهد و مؤیدات و گروه شاهد دال بر اثبات این ادعا یا فرضیه ارائه شده است. روش تحقیق در اینپژوهش، مقایسهای است. پیدا کردن مجرای فهمی جدید برای رمزگشایی از رفتارهای شگفتآور تکفیریها ونیز استفاده از قاعدهمندیهای رفتاری خوارج با استفاده از پژوهش تاریخی و بهرهگیری از آن قواعد برایرفتارشناسی »نوخوارجیون« از یافتههای این نوشتار است. در این مقاله بیست و پنج شباهت اعتقادی، شباهتخلقی و شباهت رفتاری بین این دو دسته سنتی و مدرن شناسایی شده است
علیرضا اقا حسینی؛ سید جواد امام جمعه زاده؛ عاطفه فروغی
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، صفحه 125-146
چکیده
نویسندگان در این پژوهش تلاش دارند تا با کنکاش و واکاوی جعب هی سیاه دولت در ایران معاصر؛ به بررسی؛ مسائل داخلی، ماهیت دولت، هویت نوعی و هویت نقشی آ ن و در نهایت آثار این مسائل بر رویکردهای سیاست خارجی بپردازند. در این راستا ابتدا بستر نظری مناسب با استفاده از مبانی مکتب سازنده گرایی و با تاکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری طرح ...
بیشتر
نویسندگان در این پژوهش تلاش دارند تا با کنکاش و واکاوی جعب هی سیاه دولت در ایران معاصر؛ به بررسی؛ مسائل داخلی، ماهیت دولت، هویت نوعی و هویت نقشی آ ن و در نهایت آثار این مسائل بر رویکردهای سیاست خارجی بپردازند. در این راستا ابتدا بستر نظری مناسب با استفاده از مبانی مکتب سازنده گرایی و با تاکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری طرح می شود سپس با تشریح چگونگی شکلگیری هویت دولت در ایران معاصر به آسیب شناسی سیاست گذاری خارجی پرداخته می شود. ایده ی محوری مقاله این است که جهت گیری های سیاست خارجی ایران عمیقاً متاثر از رویکردهای هویتی دولت است، با این وجود به دلیل ضعف یا فقدان نهادهای مدنی، تعاریف هویتی دولت نه در تعامل منطقی با ملت بلکه بیشتر بر اساس نگرش های نخبگان سیاسی حاکم شکل می گیرد. چنین فرآیندی آثار زیا نباری بر سیاست گذاری خارجی ایران داشته و سبب تضییع منافع ملی کشور گردیده است.