افشین رستمی؛ علی امیری؛ حامد عباسی
چکیده
تحولات و وقایع ژئوپولیتیکی همواره از عواملی هستند که زمینهساز ایجاد فرصتها و چالشهای ژئوپولیتیکی برای بازیگران سیاسی میباشند و بازیگران سیاسی درصدد هستند تا بیشترین بهره را از فرصتهای ژئوپولیتیکی برده و چالشها را حذف یا کمرنگ نمایند. جنگ عراق علیه ایران از وقایعی بود که ضمن خلق چالشهای ژئوپولیتیکی برای ایران، ...
بیشتر
تحولات و وقایع ژئوپولیتیکی همواره از عواملی هستند که زمینهساز ایجاد فرصتها و چالشهای ژئوپولیتیکی برای بازیگران سیاسی میباشند و بازیگران سیاسی درصدد هستند تا بیشترین بهره را از فرصتهای ژئوپولیتیکی برده و چالشها را حذف یا کمرنگ نمایند. جنگ عراق علیه ایران از وقایعی بود که ضمن خلق چالشهای ژئوپولیتیکی برای ایران، فرصتهای ژئوپولیتیکی را نیز برای آن به خصوص در شرق مدیترانه فراهم آورد. از آنجا که امروزه منطقه شرق مدیترانه مهمترین حوزه نفوذ ایران شمرده میشود، این مقاله میکوشد بررسی نماید که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چگونه باعث معنادار شدن بنیانهای ژئوپولیتیکی ایران در منطقه شد و چگونه از فرصتهای ژئوپولیتیکی آن استفاده نمود.در این مقاله، اطلاعات به روش کتابخانهای و اسنادی گردآوری شده و به شکل تحلیلی- استنباطی تجزیه و تحلیل شدهاند. نتایج تحقیق نشان میدهد که دفاع مقدس باعث خلق فرصتهای ژئوپولیتیکی برای ایران در شرق مدیترانه شد و ایران توانست بر پایه تعریف کد ژئوپولیتیکی محور مقاومت با استفاده از بنیانهای ژئوپولیتیکی شرق مدیترانه در دوره دفاع مقدس، پایههای گسترش عمق استراتژیکی خود را در شرق مدیترانه تحکیم نماید و به مهمترین منطقه ژئواستراتژیک آن تا به امروز تبدیل شود.
حسین سلیمی؛ لیلا رحمتی پور
دوره 3، شماره 11 ، اسفند 1393، ، صفحه 129-160
چکیده
ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت بزرگ برجای مانده از دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد؛ همواره تلاش داشته است هژمونی خود را در جهان تثبیت نموده و دیگران را وادار به تسلیم و پذیرش نظم موردنظر خود سازد. از این روی رشد و توسعه اقتصادی و کنترل منابع انرژی جهان به ویژه منابع موجود در منطقه خلیج فارس نیز از ملزومات تثبیت و ابقای ...
بیشتر
ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت بزرگ برجای مانده از دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد؛ همواره تلاش داشته است هژمونی خود را در جهان تثبیت نموده و دیگران را وادار به تسلیم و پذیرش نظم موردنظر خود سازد. از این روی رشد و توسعه اقتصادی و کنترل منابع انرژی جهان به ویژه منابع موجود در منطقه خلیج فارس نیز از ملزومات تثبیت و ابقای هژمونی این کشور در جهان محسوب میشود. از سوی دیگر، با توجه به اینکه این عرصه می تواند به گونهای باشد که در صورت ایجاد ناامنی در این منطقه هژمونی این کشور با چالش مواجه گردد، لذا چندین دهه است که این کشور استراتژی خود را بر کاهش وابستگی به واردات انرژی معطوف ساخته است. چین نیز از جمله قدرت های بزرگی است که تلاش دارد جایگاه خود را در عرصه جهانی ارتقا بخشد و از این رهگذر مسیری که مورد انتخاب رهبران چین واقع شده است، رشد اقتصادی است که این امر به نوبه خود وابستگی این کشور به منابع انرژی خلیج فارس را رقم میزند. بدین ترتیب آنچه که برای چین حائز اهمیت میباشد، امنیت عرضه انرژی است، اما اینکه استراتژیهای متفاوت این دو کشور چه تأثیری بر خلیج فارس خواهد گذاشت، سوالی است که این نوشتار به بررسی آن خواهد پرداخت.