روابط بین الملل
فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ علی دهقان
چکیده
فرایند آسیاییشدن منطقه خلیج فارس تحت تأثیر الزامهای گوناگون سیاسی- اقتصادی، بیشک مهمترین چرخش سیاسی- دیپلماتیک کشورهای عربی این منطقه از زمان تأسیس تا به امروز بوده است. رابطه میان آسیا و خلیج فارس که از دههها قبل آغاز شد، امروزه تحت تأثیر عواملی چندگانه به مرحلهای نوین از تکامل خود رسیده است. این نوشتار با اتکا بر روش توصیفی- ...
بیشتر
فرایند آسیاییشدن منطقه خلیج فارس تحت تأثیر الزامهای گوناگون سیاسی- اقتصادی، بیشک مهمترین چرخش سیاسی- دیپلماتیک کشورهای عربی این منطقه از زمان تأسیس تا به امروز بوده است. رابطه میان آسیا و خلیج فارس که از دههها قبل آغاز شد، امروزه تحت تأثیر عواملی چندگانه به مرحلهای نوین از تکامل خود رسیده است. این نوشتار با اتکا بر روش توصیفی- تحلیلی و با اتکا بر روش استنتاج علی و بهرهگیری از رویکرد چندعلیتی خرد و کلان درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چه مؤلفههای سیاسی- اقتصادی منجر به آسیایی شدن خلیج فارس و چرخش اعضای شورای همکاری خلیج فارس به سوی شرکای آسیایی شده است؟ ادعای این مقاله آن است که افزایش توجه سیاست خارجی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به روابط آسیایی ناشی از تاثیرگذاری مولفههایی در سطوح فرد، نقش، جامعه، دولت و ساختار نظام بینالملل است. یافتههای این پژوهش بیانگر این است که فارغ از تعاملات تاریخی در زمینههای فرهنگی، انرژی، تجاری و نظامی؛ عواملی نظیر تغییر نسل در رهبران شورا، ضرورت ایجاد اقتصاد مولد و تضمین بقا و مشروعیت دولتهای خلیج فارس در کنار تحولاتی در سطح ساختار بینالمللی از جمله تسریع انتقال قدرت از غرب به شرق، خیزش خارقالعاده چین و ضرورت موازنهسازی منطقهای منجر به تثبیت و تسریع آسیایی شدن اعضای شورا در سالهای اخیر شده است.
جاسب نیک فر؛ مهدی ماهیدشتی
دوره 4، شماره 14 ، آذر 1394، ، صفحه 167-197
چکیده
یکی از مسائل مابین اقلیم کُردستان و حکومت مرکزی، مسئلۀ نفت است. این موضوع طیچند سال اخیر، ابعاد و جوانب گسترد های یافته است که سبب عمی قتر شدن شکا فها میان اقلیمکُردستان و حکومت مرکزی شده و روزب هروز بر تن شهای موجود م ی افزاید. قسمت اعظمتن شها به ذهنیت و معانی بازم یگردد که طرفین برای هم قائ لاند و مطابق آن دست به کنشم یزنند. تحقیق پیشرو ...
بیشتر
یکی از مسائل مابین اقلیم کُردستان و حکومت مرکزی، مسئلۀ نفت است. این موضوع طیچند سال اخیر، ابعاد و جوانب گسترد های یافته است که سبب عمی قتر شدن شکا فها میان اقلیمکُردستان و حکومت مرکزی شده و روزب هروز بر تن شهای موجود م ی افزاید. قسمت اعظمتن شها به ذهنیت و معانی بازم یگردد که طرفین برای هم قائ لاند و مطابق آن دست به کنشم یزنند. تحقیق پیشرو به واکاوی این موضوع یا سؤال میپردازد که در شرایط کنونی کهم یتوان آن را بحران نفتی دوم عراق نامید، اقلیم کُردستان چه استراتژی و برنام های برای نفت وحوز ههای نفتی تحت کنترل خود اتخاذ خواهدکرد؟ فرضیه پژوهش م یگوید ازآنجاک هخودمختاری و » ساختارهای سیاسی- اجتماعی اقلیم کُردستان همواره حول محورِ معنایرشد یافته است، نفت م یتواند ب هعنوان یک کاتالیزور قوی سیاسی و اقتصادی در « استقلالراستای این معانی به کار گرفته شود. در پژوهش حاضر از روش کیفی- کتابخان های و همچنیناز نظریه ساز هانگاری استفاده شده است