نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی، دانشگاه امام صادق علیه السلام
2 دانشجوی دکتری اندیشههای سیاسی ، دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
در این نوشتار سعی شده با رویکردی تحلیلی و با اتخاذ تعریف تعدیلیافته مککالوم از آزادی بهعنوان چارچوب نظری به مقایسه تطبیقی آرای مرتضی مطهری و آیزایا برلین در باب آزادی پرداخته و مسیر متفاوت ساخته شدن این مفاهیم را نظاره کرد. بر این اساس در ذیل مؤلفه «کنشگر انسانی»، به مقایسه مباحث انسانشناسانه دو اندیشمند پرداخته، در ذیل مؤلفه «مانع» به موانع ایجابی- سلبی آزادی که کنشگر از آنها آزاد است- نیست پرداخته و در پایان در ذیل مؤلفه «غایت»؛ به مقایسه اهداف و غایاتی که هر یک از این دو اندیشمند از آزادی دارند پرداخته شد. در نگاه برلین ازآنجاکه انسان موجودی نامتعین است و میبایست خود، به وجود خویش تعین بخشد؛ آزادی، ارزشی ابزاری به حساب نیامده و خود غایت است. آزادی اولویتدارترین ارزش محسوب میشود، زیرا قرار است فرد با استفاده از آن وجوه ناقص و ناکامل و نامتعین خویش را بنا به میل و اراده خود تحقق بخشد. اما در نگاه مرتضی مطهری ازآنجاکه انسان موجودی فطرتمند است که سرشتی بالقوه متعین داشته و لذا دارای غایاتی مشخص است، آزادی اعتبار میشود تا فرد بتواند در مسیر رشد و تکامل خود گام بردارد. یعنی آزادی ابزاری است که انسان صرفاً با استفاده از آن میتواند به غایات والای خود دست یابد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Comparative Study of Motahari's and Berlin's Thoughts in Terms of their Different Conception of Liberty; Based on Agent, Constraint and Goal
نویسندگان [English]
- jalal dorakhshah 1
- Eshagh Soltani 2
1 isu
2 resercher
چکیده [English]
In this essay, I have tried to make a comparative comparison of Shahid Motahari's and Isaiah Berlin's views on freedom with an analytical approach and by adopting a modified McCalm's definition of freedom as a theoretical framework and looked at how these concepts were constructed differently. Accordingly, under the component of "human actor", he compares the anthropological issues of two thinkers; The aims and ends of each of these two thinkers of freedom were compared. In Berlin's view, since man is an indeterminate being and must determine himself; freedom is not an instrumental value and is itself an end. Freedom is the most important value because it is used to realize its incomplete, incomplete and indeterminate aspects at will. But in Martyr Motahari's view, since man is a natural being who has a definite nature and therefore has definite ends, freedom is validated so that one can step in the path of his / her development. That is, freedom is a means by which one can only attain his or her ultimate goals.
کلیدواژهها [English]
- Liberty
- Agent
- Constraint
- goal
- Human Essence