جلیل بیات
چکیده
این پژوهش میکوشد رویکرد باراک اوباما در قبال بحران هستهای ایران را بر اساس نظریه تصویر در روابط بینالملل تبیین نماید. در حالی که نظریههای رقیب به موضوعاتی همچون ساختار نظام بینالملل یا تحریمهای همهجانبه به عنوان عامل اصلی در حصول توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 اشاره میکنند؛ این پژوهش به عوامل ذهنی، ادراکی و شخصیتی ...
بیشتر
این پژوهش میکوشد رویکرد باراک اوباما در قبال بحران هستهای ایران را بر اساس نظریه تصویر در روابط بینالملل تبیین نماید. در حالی که نظریههای رقیب به موضوعاتی همچون ساختار نظام بینالملل یا تحریمهای همهجانبه به عنوان عامل اصلی در حصول توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 اشاره میکنند؛ این پژوهش به عوامل ذهنی، ادراکی و شخصیتی اوباما توجه داشته است. پرسش اصلی پژوهش این است چرا باراک اوباما رویکرد متفاوتی نسبت به سَلَف خود برای حل بحران هستهای ایران پیمود؟ پاسخ اولیه بر اساس مبانی روانشناختی در نظریه تصویر چنین است: ادراک اوباما از قدرت ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و خسارتبار دیدنِ تداوم سیاست روسای جمهور قبلی و همچنین نوع شخصیت فردی او باعث شد در حل بحران هستهای ایران رویکرد متفاوتی نسبت به جورج بوش پسر انتخاب کند. رویکرد این پژوهش تبیینی و روش آن مطالعه موردی است. گردآوری اطلاعات این پژوهش به روش اسنادی انجام شده است.