سیدمحمد طباطبائی؛ امیر جعفرزادگان
چکیده
دولت محوری طی قرنهای متمادی گفتمان غالب در روابط بینالملل بوده و تنها کنشگر نظام بینالملل دولتها بودهاند. پس از پایان جنگ جهانی دوم بسترهای نظری و برخی واقعیتهای عملی منجر به کم رنگ شدن دولت و ظهور کنشگران جدید شد. کنشگرانی که در نظریات ضدرئالیستی روابط بینالملل از جمله لیبرالیسم و شاخههای منبعث و تئوریهایی نظیر پستمدرن ...
بیشتر
دولت محوری طی قرنهای متمادی گفتمان غالب در روابط بینالملل بوده و تنها کنشگر نظام بینالملل دولتها بودهاند. پس از پایان جنگ جهانی دوم بسترهای نظری و برخی واقعیتهای عملی منجر به کم رنگ شدن دولت و ظهور کنشگران جدید شد. کنشگرانی که در نظریات ضدرئالیستی روابط بینالملل از جمله لیبرالیسم و شاخههای منبعث و تئوریهایی نظیر پستمدرن به رسمیت شناخته شده و با طرح مفاهیمی نظیر جامعه مدنی جهانی، فراملیگرایی، جهانی شدن و قدرت نرم زمینهساز بروز تغییراتی در شکل و ماهیت روابط بینالملل شدند. علاوه بر این بسترهای نظری، برخی واقعیتهای عملی مثل نفوذپذیری حاکمیت دولتها و طرح موضوعات جدیدی مانند حقوق بشر، محیط زیست به این تغییرات سرعت بخشیدند. تغییراتی که به پررنگ شدن نقش عناصر فروملی در سیاست خارجی کشورها انجامید. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز متأثر از کنشگرانی است که به انحاء مختلف بر سیاست خارجی کشور تأثیر بگذارند. اما بازیگران فروملی چگونه بر سیاستگذاری خارجی جمهوری اسلامی ایران تأثیر میگذارند؟؛ نقش آفرینی بازیگران فروملی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از طرق مشارکت در دیپلماسی عمومی کشور، ترویج فرهنگ ایرانیاسلامی، اقدامات انساندوستانه و حمایتگرانه، هنجارسازی، انعقاد توافقات و مبادلات فنی تجاری صورت پذیرفته است.