مجید عباسی
چکیده
نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بر دوپایه فکرى و ارزشى از یک سود و پایه عملى (نظامى و سیاسى) از سوی دیگر بنا شد. پایه نخست، ادعاى برترىِ فکرى و ارزشى غرب و تثبیت آن بر سایر ملل بود. پایه دوم، مسئله توانایىهاى سیاسى و نظامى بود که اگر ملتها یا دولتها تحت تأثیر آن نظام ارزشى و فکری قرار نگیرند و تسلیم نشوند، با فشارهای سیاسى و نظامى ...
بیشتر
نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم بر دوپایه فکرى و ارزشى از یک سود و پایه عملى (نظامى و سیاسى) از سوی دیگر بنا شد. پایه نخست، ادعاى برترىِ فکرى و ارزشى غرب و تثبیت آن بر سایر ملل بود. پایه دوم، مسئله توانایىهاى سیاسى و نظامى بود که اگر ملتها یا دولتها تحت تأثیر آن نظام ارزشى و فکری قرار نگیرند و تسلیم نشوند، با فشارهای سیاسى و نظامى مجبور به همراهی شوند. هردو عامل، امروزه در حال تغییر است؛ مهمترین دلیل آن نیز تعارضهای فکری و عملی نظام سلطه است.این پژوهش با تمرکز بر دیدگاههای مقام معظم رهبری در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که: «در گفتمان حضرت آیتالله خامنهای، نظام سلطه در روابط بینالملل، بهلحاظ عملی، چه تعارضاتی با شعارهای ارائهشده در حوزه نظری دارد؟». یافتههای پژوهش حاکی از تناقضات نظام سلطه در نظریه و عمل در کلام مقام معظم رهبری در موضوعاتی مانند حقوق بشر، تروریسم، سلاحهای کشتار جمعی و دموکراسی است. این تناقضات، آسیبپذیری نظام سلطه را آشکار ساخته است و روند سقوط آن را تسهیل خواهد کرد.