داود غرایاق زندی
چکیده
مجموعه رشته علوم سیاسی عمدتاً مسائل گذشته و حال را مورد تحلیل قرار میدهد. از آنجا که علم سیاست یکی از رشتههای مورد نیاز دستگاه سیاستگذاری است، با کاربردیتر شدن و ارتقای آن به منظور پیشبینی مسائل سیاسی قادر خواهد بود بیش از پیش در عرصههای متنوع حکمرانی مورد استفاده قرار بگیرد. آیندهپژوهی یکی از عرصههایی است که میتواند ...
بیشتر
مجموعه رشته علوم سیاسی عمدتاً مسائل گذشته و حال را مورد تحلیل قرار میدهد. از آنجا که علم سیاست یکی از رشتههای مورد نیاز دستگاه سیاستگذاری است، با کاربردیتر شدن و ارتقای آن به منظور پیشبینی مسائل سیاسی قادر خواهد بود بیش از پیش در عرصههای متنوع حکمرانی مورد استفاده قرار بگیرد. آیندهپژوهی یکی از عرصههایی است که میتواند در این زمینه به علم سیاست بویژه سیاستگذاری عمومی کمک کند. برای این منظور مقاله با این پرسش آغاز شده است که چگونه میتوان از آیندهپژوهی برای پیشبینی تحولات آینده در عرصه سیاستگذاری بهره گرفت؟ هدف مقاله ارائه درک مناسب از مفاهیم کلیدی آیندهپژوهی و شناخت روشهای هفتگانه اصلی آن برای پیشبینی تحولات آینده به منظور حذف عامل غافلگیری است. همچنین در این مقاله تلاش شده روشهای مختلف، همراه با بررسی نمونههای سیاسی ارائه گردد تا قابلیت و اهمیت آیندهپژوهی در سیاستگذاری مشخص شود. این کار نهتنها به بازاندیشی مطلوبتر علم سیاست کمک میکند بلکه جایگاه آن را در دستگاه سیاستگذاری ارتقا میدهد.
مقصود رنجبر؛ علی اکبر ندائی؛ ماشااله حیدرپور
چکیده
سیاستگذاری عمومی کنش جمعی را میطلبد و بالتبع متضمن وابستگی به مسیر است. این موضوع در اتخاذ سیاستها کمتر لحاظ گردیده و نیازمند توجه و واکاوای اثرات منفی آن در این رشته میباشد. اما وابستگی به مسیر چگونه سبب این نوع تاثیرات نامطلوب میگردد؟ وابستگی به مسیر با قفل و منوط کردن اکنون در گذشته، مانع از تغییر سیاستها در اثر تغییر شرایط ...
بیشتر
سیاستگذاری عمومی کنش جمعی را میطلبد و بالتبع متضمن وابستگی به مسیر است. این موضوع در اتخاذ سیاستها کمتر لحاظ گردیده و نیازمند توجه و واکاوای اثرات منفی آن در این رشته میباشد. اما وابستگی به مسیر چگونه سبب این نوع تاثیرات نامطلوب میگردد؟ وابستگی به مسیر با قفل و منوط کردن اکنون در گذشته، مانع از تغییر سیاستها در اثر تغییر شرایط و گذشت زمان میگردد. این مقاله با جستجو در کتب و مقالات گوناگون به بررسی پیامدهای منفی و مصادیق فرایندهای وابسته به مسیر بعنوان مانعی مهم و اثرگذار در سیاستگذاری پرداخته و نشان میدهد این عامل چگونه و در چه بستری منشأ اثر خواهد شد و چگونه و با چه سازوکاری در تصمیمگیری و عدم تصمیمگیری دخالت میکند. همچنین با بیان مصادیقی از تاثیرات منفی این عامل در بسترهای اقتصادی و سیاسی در طول زمان به آثار مخرب آن اشاره شده است. از آنجاییکه به وابستگی به مسیر در اقتصاد و بطور گذرا در مدیریت پرداخته شده، لذا این امر محرکِ تنظیم نوشته پیشرو برای جلب توجه به عامل فوق در سیاستگذاری گردیده است.