جلیل بیات
چکیده
این پژوهش میکوشد رویکرد باراک اوباما در قبال بحران هستهای ایران را بر اساس نظریه تصویر در روابط بینالملل تبیین نماید. در حالی که نظریههای رقیب به موضوعاتی همچون ساختار نظام بینالملل یا تحریمهای همهجانبه به عنوان عامل اصلی در حصول توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 اشاره میکنند؛ این پژوهش به عوامل ذهنی، ادراکی و شخصیتی ...
بیشتر
این پژوهش میکوشد رویکرد باراک اوباما در قبال بحران هستهای ایران را بر اساس نظریه تصویر در روابط بینالملل تبیین نماید. در حالی که نظریههای رقیب به موضوعاتی همچون ساختار نظام بینالملل یا تحریمهای همهجانبه به عنوان عامل اصلی در حصول توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 اشاره میکنند؛ این پژوهش به عوامل ذهنی، ادراکی و شخصیتی اوباما توجه داشته است. پرسش اصلی پژوهش این است چرا باراک اوباما رویکرد متفاوتی نسبت به سَلَف خود برای حل بحران هستهای ایران پیمود؟ پاسخ اولیه بر اساس مبانی روانشناختی در نظریه تصویر چنین است: ادراک اوباما از قدرت ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و خسارتبار دیدنِ تداوم سیاست روسای جمهور قبلی و همچنین نوع شخصیت فردی او باعث شد در حل بحران هستهای ایران رویکرد متفاوتی نسبت به جورج بوش پسر انتخاب کند. رویکرد این پژوهش تبیینی و روش آن مطالعه موردی است. گردآوری اطلاعات این پژوهش به روش اسنادی انجام شده است.
حسین میرچراغ خانی؛ مسعود معینی پور
چکیده
ریشه چیستی، چرایی و چگونگی اندیشه رهبران اجتماعی سیاسی در نظام معرفتشناسی آنان نهفته است. فهم این نظام، کمک میکند تا حلقههای موثر در تحلیل مسائل سیاسی از دیدگاه افراد شناخته شود. با وجود آثار علمی متعدد درباره اندیشههای آیت الله خامنهای تاکنون اثری به طور خاص نظام معرفتشناسی وی را در تحلیل مسائل اجتماعی سیاسی بررسی نکرده ...
بیشتر
ریشه چیستی، چرایی و چگونگی اندیشه رهبران اجتماعی سیاسی در نظام معرفتشناسی آنان نهفته است. فهم این نظام، کمک میکند تا حلقههای موثر در تحلیل مسائل سیاسی از دیدگاه افراد شناخته شود. با وجود آثار علمی متعدد درباره اندیشههای آیت الله خامنهای تاکنون اثری به طور خاص نظام معرفتشناسی وی را در تحلیل مسائل اجتماعی سیاسی بررسی نکرده است. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی با رویکردی معرفتشناسانه در صدد کشف نظام معرفتشناسی آیت الله خامنهای در مسائل اجتماعی سیاسی برآمده است. در پاسخ به این پرسش که آیت الله خامنهای با چه معیاری به تحلیل مسائل سیاسی میپردازند به این نتیجه میرسیم که نظام معرفتشناسی ایشان با اتکا به فرآیند چهارگانه شناخت یعنی، امکان شناخت قضیههای سیاسی، قابلیت پذیرش صدق و کذب قضایای سیاسی، امکان تشخیص قضیه سیاسی صادق از کاذب و ارتباط بین قضایای سیاسی به تحلیل مسائل میپردازد. مهمترین وجه تمایز نظام معرفتی وی با سایر تحلیلگران سیاسی در ترکیب دادههای تجربی با سنجشهای عقلانی و تطبیق وحیانی است.