محمد رادمرد؛ عادل فاریابی؛ علی آذری مقدم
چکیده
انقلاب اسلامی ایران به مثابه یک انقلاب اجتماعی، رویدادی منحصربهفرد بود. طی این رخداد سلسله پهلوی پس از 53 سال حکومت بر ایران فروپاشید. دغدغه این پژوهش بررسی زمینههای فروپاشی این سلسله است. امری که میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به محدودیتهای پژوهش، مقاله پیشرو قصد دارد این مسئله را از منظر مفهوم «ویژهپروری» ...
بیشتر
انقلاب اسلامی ایران به مثابه یک انقلاب اجتماعی، رویدادی منحصربهفرد بود. طی این رخداد سلسله پهلوی پس از 53 سال حکومت بر ایران فروپاشید. دغدغه این پژوهش بررسی زمینههای فروپاشی این سلسله است. امری که میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به محدودیتهای پژوهش، مقاله پیشرو قصد دارد این مسئله را از منظر مفهوم «ویژهپروری» مورد واکاوی قرار دهد. بدین ترتیب پرسش این است که ویژهپروری چه تاثیری در فروپاشی و زوال حکومت پهلوی داشت؟ از نظر نویسندگان این پژوهش، ویژهپروری از جمله مهمترین عواملی است که سبب اعتراضات مردمی علیه حکومت شد و نظام پهلوی را به سوی فروپاشی سوق داد. این مقاله از روش مکانیسم علی (ردیابی فرایند) بهره میبرد و جمعآوری دادهها به شکل کتابخانهای صورت میگیرد. از منظر محدویت زمانی و مکانی ایران دهههای 1340-1350 نقطه تمرکز این پژوهش است.
محمد رادمرد؛ جواد حق گو
چکیده
گفتمان کهن سلطنت برای بیش از هزار سال بر عرصه سیاسی ایران استیلا داشت. در این گفتمان شاه ظلالله به عنوان دال مرکزی است؛ آزادی جایگاهی ندارد و مفهوم عدالت نیز مبتنی بر شخص شاه است. اما در عصر پیشامشروطه بتدریج ضد گفتمان کهن سلطنت در ایران شکل میگیرد. بر این اساس سوال پژوهش این است: چه زمینههایی باعث فروپاشی گفتمان کهن سلطنت (و به ...
بیشتر
گفتمان کهن سلطنت برای بیش از هزار سال بر عرصه سیاسی ایران استیلا داشت. در این گفتمان شاه ظلالله به عنوان دال مرکزی است؛ آزادی جایگاهی ندارد و مفهوم عدالت نیز مبتنی بر شخص شاه است. اما در عصر پیشامشروطه بتدریج ضد گفتمان کهن سلطنت در ایران شکل میگیرد. بر این اساس سوال پژوهش این است: چه زمینههایی باعث فروپاشی گفتمان کهن سلطنت (و به طور خاص دال تهی آزادی و دال شناور عدالت) و صورتبندی آنها در قالب گفتمان مشروطه شد؟ این مقاله در پی آن است تا نشان دهد که بروز بحران و بینظمی عمومی در ایران عصر قاجار از یک طرف و آشنایی ایرانیان با گفتمان مشروطیت در غرب و وقته گفتمانی آن چون عدالت و آزادی، زمینه حاشیه رفتن گفتمان کهن سلطنت و طرد معانی پیشین عدالت و آزادی به حوزه گفتمانگی شد. برای دستیابی به این مهم این مقاله از روششناسی گفتمان لاکلا و موفه بهره میبرد.