جامعه شناسی سیاسی
حجت کاظمی؛ سید مهدی موسی کاظمی
چکیده
مطابق دیدگاه برخی از جامعهشناسان تاریخی همچون هینتسه، وبر، تیلی، مان، گیدنز و فوکویاما، جنگهای اروپایی در فاصله قرن پانزدهم تا قرن بیستم، متغیری کلیدی در گذار از پراکندگی فئودالی قدرت و استقرار دولت مدرن بوده است. از این منظر جنگ و تلاش دولتها برای فراهم کردن شرایط پیروزی در آنها، نیرویی موثر در عینیتیافتن اندیشه دولت مدرن، ...
بیشتر
مطابق دیدگاه برخی از جامعهشناسان تاریخی همچون هینتسه، وبر، تیلی، مان، گیدنز و فوکویاما، جنگهای اروپایی در فاصله قرن پانزدهم تا قرن بیستم، متغیری کلیدی در گذار از پراکندگی فئودالی قدرت و استقرار دولت مدرن بوده است. از این منظر جنگ و تلاش دولتها برای فراهم کردن شرایط پیروزی در آنها، نیرویی موثر در عینیتیافتن اندیشه دولت مدرن، تقویت ساختار دولتی و افزایش میزان نفوذ دولت در جامعه بوده است. مقاله ضمن تاکید بر سودمندی این دیدگاه؛ در پی آن است تا با توجه به طیف وسیعتری از جنگها، به ویژه در جوامع غیر غربی، نشان دهد که تاکید بر رابطه قطعی جنگ و دولتسازی میتواند به نوعی سادهسازی و تعمیم بیضابطه منجر شود. تجربههای تاریخی نشان میدهد در حالی که برخی جنگها عامل تقویت فرایند دولتسازی بوده، نمونههای دیگر تضعیف و زوال قدرت دولتی را درپی داشته است. مقاله بر این نتیجهگیری تاکید میکند که تنوع در تأثیر جنگ بر فرایند دولتسازی در جوامع مختلف حاصل نقشآفرینی عوامل دیگری همچون نوع جنگ(داخلی یا خارجی بودن جنگ)، وضعیت اقتصادی و اجتماعی دولتهای درگیر جنگ، تأثیر محیط بینالمللی و نحوه نقشآفرینی قدرتهای خارجی میباشد.
حجت کاظمی
چکیده
تکثریابی ساخت سیاسی و فعال شدن شکافهای اجتماعی باعث شده تا جمهوری اسلامی طی دو دهه گذشته شاهد فرایند تشدیدیابندهای از رقابتهای انتخاباتی باشد. در کنار تمام کارکردهای مثبت انتخابات در ایران، سویههای تاریک این فرایند کمتر شناخته شده است. انتخابات در ایران اغلب باعث افزایش تنازعات درونی ساخت سیاسی، ایجاد انقطاعهای بسیار شدید ...
بیشتر
تکثریابی ساخت سیاسی و فعال شدن شکافهای اجتماعی باعث شده تا جمهوری اسلامی طی دو دهه گذشته شاهد فرایند تشدیدیابندهای از رقابتهای انتخاباتی باشد. در کنار تمام کارکردهای مثبت انتخابات در ایران، سویههای تاریک این فرایند کمتر شناخته شده است. انتخابات در ایران اغلب باعث افزایش تنازعات درونی ساخت سیاسی، ایجاد انقطاعهای بسیار شدید در فرایند سیاستگذاری، زمینهسازی برای فعالسازی و تشدید شکافهای اجتماعی (خصوصا شکافهای قومی و مذهبی) و همچنین شکلگیری نوعی سیاستورزی مبتنی بر حامیپروری و تشدید فساد اقتصادی سیاستمداران شده است. اما یکی از اصلیترین پیامدهای منفی این فرایند، اثر مشروعیتزدای انتخابات است. این نقش مشروعیتزدا با نقش ضدتوسعهای انتخابات در ایران پیوند خورده است. درک چنین ابعادی از لحاظ آسیبشناسی فرایندهای دموکراتیک و تلاش برای ارتقای کیفیت سازوکارهای انتخاباتی از اهمیت بالایی برخوردار است. چارچوب پیشنهادی مقاله برای اصلاح مسیر، سیاستگذاری در راستای «تکمیل زنجیره نهادی سیاست انتخاباتی» میباشد.