جواد عرب عامری؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفایی؛ محمد حسین جمشیدی
چکیده
بنیامین نتانیاهو اصلیترین چهره صحنه سیاسی اسرائیل طی یک دهه گذشته به شمار میرود. از آنجایی که وی سهم مهمی در شکل دادن به رفتار و تصمیمات سیاست خارجی این رژیم در صحنه بینالمللی داشته است، این پژوهش میکوشد سبک رهبری و خصایص شخصیتی وی را بعنوان یکی از عوامل تاثیرگذار و در عین حال مغفول مانده در تحلیل رفتار سیاست خارجی اسرائیل مورد ...
بیشتر
بنیامین نتانیاهو اصلیترین چهره صحنه سیاسی اسرائیل طی یک دهه گذشته به شمار میرود. از آنجایی که وی سهم مهمی در شکل دادن به رفتار و تصمیمات سیاست خارجی این رژیم در صحنه بینالمللی داشته است، این پژوهش میکوشد سبک رهبری و خصایص شخصیتی وی را بعنوان یکی از عوامل تاثیرگذار و در عین حال مغفول مانده در تحلیل رفتار سیاست خارجی اسرائیل مورد بررسی قرار دهد. از اینرو فرضیه اصلی مقاله این است که رفتار سیاست خارجی اسرائیل طی یک دهه گذشته بیشتر متاثر از نظام ادراکی و سبک رهبری بنیامین نتانیاهو بوده است. چارچوب مفهومی و روشی مورد استفاده، روش تحلیل خصایص رهبری مارگارت هرمن با تکیه بر متغیر پیچیدگی مفهومی در آن است. نتایج این پژوهش که حاصل تحلیل محتوای کمی دادههای گفتاری نتانیاهو طی بازه زمانی 2009 تا 2019 است، نشان میدهد سطح پایین پیچیدگی مفهومی و رویکرد سیاه و سفید به مسائل سیاست خارجی همراه با سطح بالای باور به توانایی کنترل رویدادها، تمایل بالا به قدرت و بیاعتمادی شدید به دیگران به رویکرد تهاجمی و بازصفتانه نتانیاهو در سیاست خارجی اسرائیل شکل داده است که نمود آن را میتوان در بزرگنمائی تهدید ایران و مخالفت با ایده تشکیل دولت مستقل فلسطینی مشاهده کرد.
حسین دلاور؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفائی؛ محمد حسین جمشیدی
چکیده
یکی از مشخصههای بارز شرایط کنونی بینالمللی، رشد چین بعنوان یک قدرت بزرگ است. رشد قدرت چین برای حفاظت از منافع امنیتی به طور مستقیم با موقعیت بینالمللی آمریکا گره خورده است؛ در نتیجه، تعامل راهبردی چین با آمریکا از مسائلی است که درک آن برای وضعیت آینده نظم بینالملل ضروری مینماید. این مقاله به بررسی الگوی رفتاری چین در قبال ...
بیشتر
یکی از مشخصههای بارز شرایط کنونی بینالمللی، رشد چین بعنوان یک قدرت بزرگ است. رشد قدرت چین برای حفاظت از منافع امنیتی به طور مستقیم با موقعیت بینالمللی آمریکا گره خورده است؛ در نتیجه، تعامل راهبردی چین با آمریکا از مسائلی است که درک آن برای وضعیت آینده نظم بینالملل ضروری مینماید. این مقاله به بررسی الگوی رفتاری چین در قبال آمریکا تحت نظم تکقطبی میپردازد. از اینرو پرسش این است که چه الگویی بر سیاست خارجی چین برای پیشبرد منافع و تعاملات راهبردی خود با ایالات متحده در نظم بینالملل کنونی حاکم است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که به ضرورت درهمتنیدگی قطبیت، عامل اقتصاد و درک تهدید؛ چین جهت پیشبرد منافع و تعاملات راهبردی خود با آمریکا، الگوی رفتاری دوگانه یعنی توانمندیهای داخلی و موازنه نرم خارجی را در پیش گرفته است. مفهوم اول به تداوم تلاشهای اقتصادی در کنار افزایش تواناییهای نظامی اشاره دارد تا قدرت نسبی چین را افزایش دهد. در مفهوم دوم، رفتارهای موازنهطلبانه چین در سطح بینالمللی در برابر آمریکا مورد توجه است. این امر بیشتر از طریق نهادهای چندجانبه و دیپلماسی اقتصادی صورت میگیرد.