روابط بین الملل
عبدالمجید سیفی؛ حسین دلاور
چکیده
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوعسازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوعسازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا بوده است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم ...
بیشتر
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوعسازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوعسازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا بوده است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم در بازار انرژی و تاثیرگذاری بر طیف وسیعی از دولتهای اسلامی و عربی نمونه خوبی برای استراتژی باخترگرایی چین است. در این راستا، پرسش اصلی این پژوهش مطرح میشود که باخترگرایی چه جایگاهی در رفتار راهبردی چین دارد و جایگاه عربستان سعودی در این استراتژی کجاست ؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که با توجه به وضعیت توزیع قدرت در نظام بینالملل و ایجاد فرصتهای جدید در حوزه-های نیاز به منابع انرژی، مقابله به گسترش نفوذ ایالات متحده و و ابتکاراتی نظیر جاده ابریشم نوین، جایگاه استراتژی باخترگرایی در رفتار راهبردی چین تقویت شده و در این استراتژی عربستان سعودی جایگاه کلیدی دارد. مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و روش تبیینی و انجام شده است.
روابط بین الملل
حسین دلاور؛ رشید رکابیان
چکیده
درک مقامات چین از شرایط بین المللی پساجنگ سرد، به اتخاذ الگویی رفتاری جهت کاهش شکاف قدرت بدون برانگیختن حساسیتهای بینالمللی در مورد چین منجر شد. از اینرو واکنش چین اتخاذ دو دستور کار در حوزه داخلی و جهانی جهت پاسخگویی به این الزامات بوده است. متأثر از این امر، یکی از مهمترین موضوعاتی که دانشپژوهان را به مباحثه واداشته، پیامدهای ...
بیشتر
درک مقامات چین از شرایط بین المللی پساجنگ سرد، به اتخاذ الگویی رفتاری جهت کاهش شکاف قدرت بدون برانگیختن حساسیتهای بینالمللی در مورد چین منجر شد. از اینرو واکنش چین اتخاذ دو دستور کار در حوزه داخلی و جهانی جهت پاسخگویی به این الزامات بوده است. متأثر از این امر، یکی از مهمترین موضوعاتی که دانشپژوهان را به مباحثه واداشته، پیامدهای این الگوی توازنبخشی برای محافل تصمیمگیری دولت ها بویژه دولت برتر و نظم بینالملل بوده است. پرسش اصلی آن است که الگوی رفتاری چین چه پیامدها و چالشهایی برای آمریکا و نظم بینالملل ساختاری به همراه دارد؟ فرضیه آن است که الگوی رفتاری چین شرایط پیچیدهای بر سیاست کلی ایالات متحده در قبال چین به همراه داشته است. این به عدم قطعیتهایی که در هر تلاشی برای پیشبینی پیامدهای ظهور چین وجود دارد، اشاره میکند که چالشهایی برای سیاستگذاران در انتخاب سیاست «مهار» یا «تعامل» ایجاب میسازد. این الگوی رفتاری همچنین بعنوان علت تغییر ساختار نظام بینالملل و شکلدهی به نظم دوقطبی چین_ آمریکا دیده میشود. مقاله از روش تحقیق تاریخی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش تبیینی بهره می گیرد.
حسین دلاور؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفائی؛ محمد حسین جمشیدی
چکیده
یکی از مشخصههای بارز شرایط کنونی بینالمللی، رشد چین بعنوان یک قدرت بزرگ است. رشد قدرت چین برای حفاظت از منافع امنیتی به طور مستقیم با موقعیت بینالمللی آمریکا گره خورده است؛ در نتیجه، تعامل راهبردی چین با آمریکا از مسائلی است که درک آن برای وضعیت آینده نظم بینالملل ضروری مینماید. این مقاله به بررسی الگوی رفتاری چین در قبال ...
بیشتر
یکی از مشخصههای بارز شرایط کنونی بینالمللی، رشد چین بعنوان یک قدرت بزرگ است. رشد قدرت چین برای حفاظت از منافع امنیتی به طور مستقیم با موقعیت بینالمللی آمریکا گره خورده است؛ در نتیجه، تعامل راهبردی چین با آمریکا از مسائلی است که درک آن برای وضعیت آینده نظم بینالملل ضروری مینماید. این مقاله به بررسی الگوی رفتاری چین در قبال آمریکا تحت نظم تکقطبی میپردازد. از اینرو پرسش این است که چه الگویی بر سیاست خارجی چین برای پیشبرد منافع و تعاملات راهبردی خود با ایالات متحده در نظم بینالملل کنونی حاکم است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که به ضرورت درهمتنیدگی قطبیت، عامل اقتصاد و درک تهدید؛ چین جهت پیشبرد منافع و تعاملات راهبردی خود با آمریکا، الگوی رفتاری دوگانه یعنی توانمندیهای داخلی و موازنه نرم خارجی را در پیش گرفته است. مفهوم اول به تداوم تلاشهای اقتصادی در کنار افزایش تواناییهای نظامی اشاره دارد تا قدرت نسبی چین را افزایش دهد. در مفهوم دوم، رفتارهای موازنهطلبانه چین در سطح بینالمللی در برابر آمریکا مورد توجه است. این امر بیشتر از طریق نهادهای چندجانبه و دیپلماسی اقتصادی صورت میگیرد.