روابط بین الملل
سیدحسن میرفخرائی
چکیده
مناسبات ایران و آلمان به نسبت دیگر قدرتهای اصلی اروپایی کمتر شکننده و عمدتاً پایدار بوده است. با این حال یکی از دشواریهای مطالعه سیاست خارجی آلمان آن است که این کشور حضور در رقابتهای ژئوپلیتیک را بخاطر درسهای سنگین جنگ جهانی دوم کنار گذاشته و عمدتاً تمام انرژی خود را مصروف اقتصاد بینالملل نموده است. علاوه بر این، آلمان نمیتواند ...
بیشتر
مناسبات ایران و آلمان به نسبت دیگر قدرتهای اصلی اروپایی کمتر شکننده و عمدتاً پایدار بوده است. با این حال یکی از دشواریهای مطالعه سیاست خارجی آلمان آن است که این کشور حضور در رقابتهای ژئوپلیتیک را بخاطر درسهای سنگین جنگ جهانی دوم کنار گذاشته و عمدتاً تمام انرژی خود را مصروف اقتصاد بینالملل نموده است. علاوه بر این، آلمان نمیتواند سیاست خارجی خود را خارج از چارچوب تعهدات فرااتلانتیکی و نیز فراتر از اصول و موازین سیاست خارجی مشترک اروپایی تنظیم و راهبری کند. به همین دلیل در تحلیل سیاست خارجی آلمان بیشتر باید بر رفتارهای نسبتاً پوشیده این کشور تمرکز کرد تا گفتارها مقامات آن. مطالعه روابط ایران و آلمان کاملاً در این چارچوب قرار میگیرد. پرسش مقاله آن است که چرا آلمان همواره تمام تلاش کرده تا در برابر الگوی تقابلی آمریکا در قبال ایران، بر الگوی تعاملی تأکید کرده و اتحادیه اروپا را نیز به سمت همین الگو سوق دهد؟ این مقاله ضمن ارائه یک چارچوب تحلیلی برای فهم عمیقتر سیاست آلمان، تمرکز خود را بر رویکرد و سیاست خارجی آلمان در قبال ایران پس از امضای برجام بویژه زمانی که ترامپ زمام ریاست جمهوری آمریکا را از دست میدهد، قرار داده است.