سید مسعود موسوی شفائی؛ سهیل گودرزی؛ سمیه خداخواه آذر
چکیده
در ماههای اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا ما را با امری نابهنگام و غیر منتظره مواجه کرد. رخدادی در قالب یک ویروس رقم خورد که در ردای تجربه زیسته انسان امروز دور از انتظار بود. بهواسطه یک ویروس، ناکارآمدیها و نارساییهای سازوکارهای حاکم بر جوامع انسانی بار دیگر مجال بروز یافتند. آنچه در مختصات تاریخِ اکنونِ روابط بینالملل ...
بیشتر
در ماههای اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا ما را با امری نابهنگام و غیر منتظره مواجه کرد. رخدادی در قالب یک ویروس رقم خورد که در ردای تجربه زیسته انسان امروز دور از انتظار بود. بهواسطه یک ویروس، ناکارآمدیها و نارساییهای سازوکارهای حاکم بر جوامع انسانی بار دیگر مجال بروز یافتند. آنچه در مختصات تاریخِ اکنونِ روابط بینالملل ناممکن به نظر میآمد، نابهنگام و ناخوانده در قامت رخدادی از راه رسید و ممکن گشت. در شرایط فوق، دولت- ملتها در مواجهه با رخدادهای نوظهور نظیر کرونا گرفتار نوعی واماندگی، درماندگی و عدم آمادگی شدهاند. از اینرو و با توجه به این بستر موضوعی، این پرسشها مطرح میشوند که ریشۀ درماندگی دولت- ملتها در قبال چالشهای نوظهور چیست؟ پیامد مواجهه دولت- ملتها با رخدادهای نابهنگام چون کرونا، به شیوۀ سنتی مبتنی بر حفظ بقا و امنیت دولت چه خواهد بود؟ در این راستا این استدلال مطرح میشود که ماهیت و نوع چالشهای نوظهور نظیر کرونا بهگونهای است که از یک سو، دولت- ملت و نظم بینالمللی مبتنی بر آن در مواجهه با این نوع از رخدادها گویا دچار نقص مادرزادی است؛ از سوی دیگر، فرایند یادگیری و سازگاری دولت- ملت سالهاست که متوقف شده است. در این نوشتار برای تحلیل اطلاعات بر روش تبیینی تاکید میشود.