جامعه شناسی سیاسی
جعفر نریمانی؛ عباس سهراب زاده؛ علیرضا شیخ محمدی
چکیده
مطالعات تاریخی نشان دهنده نقش کلیدی نخبگان در تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. توجه بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعهیافته حاکی از آن است که نخبگان کشور بویژه نخبگان سیاسی حاکم با ایفای نقش اساسی خود در فرایند تصمیمگیری امور و اداره کشور تاثیر مهمی در فرآیند توسعه ایفا میکنند. هدف این پژوهش، تبیین نقش و جایگاه نخبگان ...
بیشتر
مطالعات تاریخی نشان دهنده نقش کلیدی نخبگان در تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. توجه بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعهیافته حاکی از آن است که نخبگان کشور بویژه نخبگان سیاسی حاکم با ایفای نقش اساسی خود در فرایند تصمیمگیری امور و اداره کشور تاثیر مهمی در فرآیند توسعه ایفا میکنند. هدف این پژوهش، تبیین نقش و جایگاه نخبگان غیررسمی و تعامل آنها با نخبگان رسمی دولتی در توسعه سیاسی و اقتصادی کشور بعد از جنگ تحمیلی تاکنون می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 30 تن از خبرگان، اساتید و نخبگان محلی هستند. روش نمونهگیری برای بخش کیفی تحقیق از نوع غیرتصادفی و گلوله برفی میباشد و حجم نمونه تا زمان اشباع نظری ادامه پیدا میکند. همچنین در قسمت کمی، 384 نفر از نخبگان محلی استان ایلام می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و آموس با روش تحلیل عاملی و معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که احساس امنیت سیاسی، انگیزش، شایستهسالاری در جامعه، توسعهگرایی، بافت جامعه اسلامی، فرهنگسازی، فضای رقابت علمی، جهتگیری استراتژیک و نهادمندی سیاسی از عوامل موثر بر توسعه سیاسی اقتصادی استان ایلام با توجه به نقش نخبگان رسمی میباشد.
روابط بین الملل
سیداصغر کیوان حسینی؛ حبیب اله فدوی
چکیده
اگرچه در دهه ابتدایی انقلاب اسلامی، نشانههایی از «گفتمان آرمانگرایی» در سیاست خارجی ایران وجود داشت، اما متعاقب استقرار دولت سازندگی در سال 1368، بهتدریج قرائن بروز تحول در گفتمان مزبور در جهت تمایل بهسوی اولویتبخشی به اهداف داخلی در برابر اهداف فراملی آشکار شد، آنچه که در قالب کلی «عملگرایی» مورد بحث واقع شده ...
بیشتر
اگرچه در دهه ابتدایی انقلاب اسلامی، نشانههایی از «گفتمان آرمانگرایی» در سیاست خارجی ایران وجود داشت، اما متعاقب استقرار دولت سازندگی در سال 1368، بهتدریج قرائن بروز تحول در گفتمان مزبور در جهت تمایل بهسوی اولویتبخشی به اهداف داخلی در برابر اهداف فراملی آشکار شد، آنچه که در قالب کلی «عملگرایی» مورد بحث واقع شده است. در این میان سیاست امنیتی جمهوری اسلامی نیز با نوآوریهای جدیدی مواجه شد. دگرگونی که محصول شرایط پساجنگ داخلی و تحولات نوظهور منطقهای و بینالمللی بود و نشانههایی از ظرفیت روشنفکرانه متکی به اجماع (نسبی) میان تصمیمگیرندگان را به همراه داشت. پرسش اصلی مقاله عبارت است از: در چارچوب نظام سیاستگذاری امنیتی دولت سازندگی در بازه زمانی 1368 تا 1376، چگونه میان ملاحظات توسعهای و امنیتی ارتباط برقرار شد؟ فرضیه مورد نظر نیز این است که در چارچوب سیاست امنیتی، «توسعه اقتصادی» بهعنوان محوریترین راهبرد سیاست امنیتی دولت سازندگی (1376-1368) قرار گرفت و متناسب با این الگو و نقش ملی، امنیت ملی و توسعه ملی همسان و یکسان تلقی شد. یافته اصلی مقاله نیز اینکه عملگرایی ناظر بر سیاستگذاری امنیتی دولت سازندگی، فراتر از تجربهای تاریخی، به ظرفیتی روشنفکرانه در بطن نظام مدیریتی کلان کشور اشاره دارد که در شرایط بحرانی میتواند دستگیر تصمیمگیرندگان باشد.
سیاستگذاری عمومی
احسان ایل شاهی؛ سیدعطاءالله سینائی؛ سیدخدایار مرتضوی
چکیده
مرور تاریخ تکاپوی توسعه ایران در بیش از 150 سال گذشته نشان دهنده دورههایی از همراهی یا پیش و پس بودن از کشورهاست. ژاپن و کره جنوبی در این زمینه جایگاه مشخصی دارند. در این پژوهش تلاش میشود وضعیت توسعه در ایران را در مقایسه با دو کشور مذکور در مقاطع تاریخی (1926-1860 و 2010-1963) در چارچوب مدل نهادی نورث، عجم اوغلو و رابینسون مورد بررسی قرار ...
بیشتر
مرور تاریخ تکاپوی توسعه ایران در بیش از 150 سال گذشته نشان دهنده دورههایی از همراهی یا پیش و پس بودن از کشورهاست. ژاپن و کره جنوبی در این زمینه جایگاه مشخصی دارند. در این پژوهش تلاش میشود وضعیت توسعه در ایران را در مقایسه با دو کشور مذکور در مقاطع تاریخی (1926-1860 و 2010-1963) در چارچوب مدل نهادی نورث، عجم اوغلو و رابینسون مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش از نظر هدف، توسعهای و از نظر روش، نهادگرای تطبیقی است. این رهیافت بر قواعد، رویهها و سازمانهای رسمی تمرکز دارد که با استفاده از تکنیکهای تاریخدانان و حقوقدانان به توضیح رابطه میان ساختارهای نهادی و موفقیت یا شکست سیاستها میپردازد. پرسش اصلی این است که علیرغم ایجاد ساخت سیاسی در ایران در قرن نوزدهم در مقایسه با تجارب ژاپن در نیمه دوم قرن نوزدهم و کره جنوبی در اوایل قرن بیستم، چرا برنامه توسعه در ایران خوب پیش نرفته و ترتیبات نهادی سیاسی و اقتصادی فراگیر حاصل نشده است؟ نتایج بدست آمده نشان میدهد که به دلیل عدم تکامل نهادی زمینههای همسویی دولت و ملت، توسعه در ایران در مقایسه با دو کشور مذکور بصورت موفقیتآمیزی فراهم نشد.