احسان فلاحی؛ نوذز شفیعی
چکیده
چین از اوایل دهه 1980 برای مصون ماندن از پیامد بحرانهای بینالمللی به سیاست خارجی کمهیاهو روی آورده است. بر این مبنا بیجینگ در عین همسویی با روسیه و ایران در بحران سوریه، مایل به پرهیز از تنش با طرفهای مقابل نیز بوده است. لذا رفتار چین در سوریه به نوعی در مقابل ...
بیشتر
چین از اوایل دهه 1980 برای مصون ماندن از پیامد بحرانهای بینالمللی به سیاست خارجی کمهیاهو روی آورده است. بر این مبنا بیجینگ در عین همسویی با روسیه و ایران در بحران سوریه، مایل به پرهیز از تنش با طرفهای مقابل نیز بوده است. لذا رفتار چین در سوریه به نوعی در مقابل آمریکا و متحدانش قرار دارد؛ اما این به معنای ورود چین به رقابتهای ژئوپلیتیکی نیست. اگرچه بیجینگ بهطور مستقیم درگیر بحران سوریه نشده است اما درصدد کسب جایگاه اقتصادی مناسب در دوران پسابحران است. دستیابی به هدف مذکور نیازمند یک الگوی رفتاری ویژه است. از اینرو جای پرسش است که رویکرد چین در بحران سوریه چگونه بوده است؟ و نقش این کشور در سوریه پسابحران چگونه خواهد بود؟ در چارچوب نظریۀ موازنه نرم و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه بررسی شده است که «چین بهطور غیرمستقیم به موزانه قوا در سوریه کمک کرده است. اما بیجینگ بیش از اینکه نگران سرنوشت سیاسی و ژئوپلیتیکی سوریه باشد درصدد تقویت جایگاه اقتصادی خود در سوریۀ پسابحران است.» شواهد حاصل از این پژوهش نشان از تقویت جایگاه احتمالی چین در سوریه پسابحران دارد.
سیدابراهیم َُسرپرست سادات
دوره 3، شماره 11 ، اسفند 1393، ، صفحه 31-56
چکیده
سنت، حضور غیر قابل انکاری در اندیشة روشنفکری ایران داشته است. مرجعیت سنت و بحثانگیز بودن آن، ناشی از موقعیت برجسته و تأثیرگذار آن در جوامعی است که دارای تاریخ کهن، اندیشههای سرشار و تمدنآفرین بوده است. هر چند قاعده روشنفکری اقتضا می کرد که روشنفکر ایرانی با وجهة انتقادیاندیشی، سنت را به عنوان یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در ...
بیشتر
سنت، حضور غیر قابل انکاری در اندیشة روشنفکری ایران داشته است. مرجعیت سنت و بحثانگیز بودن آن، ناشی از موقعیت برجسته و تأثیرگذار آن در جوامعی است که دارای تاریخ کهن، اندیشههای سرشار و تمدنآفرین بوده است. هر چند قاعده روشنفکری اقتضا می کرد که روشنفکر ایرانی با وجهة انتقادیاندیشی، سنت را به عنوان یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در هویتبخشی ایرانی، سیاست و قدرت، مورد مداقه، نقد و بررسی قرار دهد و بستری تأسیسی را با عطف به آن تدارک ببیند؛ اما در عمل، چنین چیزی لزوماً اتفاق نیفتاده است. در عین حال بازشناسی تطورات نگاه ها به سنت که از خلال بررسی سیر نگاه روشنفکران ایرانی به سنت، به دست می آید این فرضیه را در این مقاله قوت بخشید که در نزاع سنت و مدرنیته در ایران، سنت، منشأ خودآگاهی روشنفکری ایرانی بوده است. تطورات و خودآگاهی های سنت در پیدایی انقلاب اسلامی ایران و در ادامه وامدار و متأثر از آن بوده است.