علوم سیاسی
بهرام اخوان کاظمی؛ حسین محسنی
چکیده
از گذشتههای دور تا به امروزه، زندگی انسانها همواره مورد تهاجم بیماریها و پاندمیها قرار گرفته و زندگی بشری را آشفته کرده است. پاندمیها علیرغم تمامی چالشها و اثرات سلبی که برای عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و خصوصا سیاسی نظیر اقتدارگرایی دولتها، بی ثباتی و غیره در جوامع به بار آوردهاند، دارای یکسری نقاط مثبت ...
بیشتر
از گذشتههای دور تا به امروزه، زندگی انسانها همواره مورد تهاجم بیماریها و پاندمیها قرار گرفته و زندگی بشری را آشفته کرده است. پاندمیها علیرغم تمامی چالشها و اثرات سلبی که برای عرصههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و خصوصا سیاسی نظیر اقتدارگرایی دولتها، بی ثباتی و غیره در جوامع به بار آوردهاند، دارای یکسری نقاط مثبت و ایجابی هستند که عموما در سایه این اثرات سلبی از دیدگان پنهان باقی میمانند و به آنها توجه کافی نشده است؛ فرصتهایی نظیر انسجام اجتماعی و سیاسی، برقراری صلح و همکاری میان دولت ملتها، گسترش فعالیت در فضای مجازی و فشار بر حکومتها، توقف برخی از جنگها، رشد و گسترش جنبشهای سیاسی و آزادیخواهانه از جمله مهمترین این موارد هستند. بر همین اساس نگارندگان تلاش داشتهاند تا به هر دو روی سکه پاندمیها توجه داشته و از نگاه یکجانبه و تقلیلگرایانه فاصله گیرند. روش پژوهش تبیینی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانهای و اینترنتی است.
نجمه کیخا
چکیده
سید جمال الدین اسدآبادی با نگاه جدید به حکمت و ارائه طبقهبندی جدید از علوم، جایگاهی متناسب با روزگار نو برای سیاست تعیین نمود و دگرگونی بزرگی در زمانه خویش ایجاد کرد که تأثیرات آن تا دوره کنونی پابرجاست. از نظر وی حکمت باید به تغییر و حرکت منجر شود و تأثیرات مطلوبی برای جامعه به بار آورد. این پژوهش میکوشد نشان دهد که سید جمال ...
بیشتر
سید جمال الدین اسدآبادی با نگاه جدید به حکمت و ارائه طبقهبندی جدید از علوم، جایگاهی متناسب با روزگار نو برای سیاست تعیین نمود و دگرگونی بزرگی در زمانه خویش ایجاد کرد که تأثیرات آن تا دوره کنونی پابرجاست. از نظر وی حکمت باید به تغییر و حرکت منجر شود و تأثیرات مطلوبی برای جامعه به بار آورد. این پژوهش میکوشد نشان دهد که سید جمال با چه تعریف و نگاهی از حکمت و حکمت سیاسی توانست این تحول را ایجاد نماید. به نظر میرسد او با تقسیمبندی جدید علوم، تبیین جایگاه فلسفه سیاسی و سیاست در دوره معاصر، نقد و بازخوانی کارکردهای حکمت در روزگار نو و ارائه معیارهایی مستدل و برهانی برای تفسیر اجتماعی کارآمد از قرآن چنین کاری را انجام داد.
اکرم باقری؛ محمد جواد غلامرضا کاشی
چکیده
کلیتاندیشی و خصلت تعینگریز جامعه سیاسی مدرن، مساله محوری در مقاله پیشرو است. در این مقاله میکوشد تا این موضوع را تبیین نماید که فلسفه سیاسی مدرن با توجه به خصلت کثرت یابنده جامعه، به دو اردوگاه کلیتباوران از یکسو و کثرتباوران و غیریتباوران از سوی دیگر تبدیل شده است. اما در جامعه سیاسی؛ ما بهرغم ظهور تشدیدشونده کثرتهای ...
بیشتر
کلیتاندیشی و خصلت تعینگریز جامعه سیاسی مدرن، مساله محوری در مقاله پیشرو است. در این مقاله میکوشد تا این موضوع را تبیین نماید که فلسفه سیاسی مدرن با توجه به خصلت کثرت یابنده جامعه، به دو اردوگاه کلیتباوران از یکسو و کثرتباوران و غیریتباوران از سوی دیگر تبدیل شده است. اما در جامعه سیاسی؛ ما بهرغم ظهور تشدیدشونده کثرتهای اجتماعی، همچنان در حصر فهمی همگن و کلیت یافته از جامعه سیاسی به سر میبریم. با توجه به نقش ملاصدرا در بنیاد نهادن اندیشه سیاسی معاصر اسلامی در ایران، مدعی امکان خوانشی از نظریه وحدت وجود ملاصدرا شدهایم که امکان ملاحظه کلیت جامعه سیاسی را به صورت همزمان با پذیرش فردیت و غیریت به معنای مدرن آن فراهم میآورد. در این خوانش از الگوی هرمنوتیکال پل ریکور در کنار نظریه امانوئل لویناس مدد گرفته شد که به قابلیتهای متن برای حل مساله امروز جامعه ما و پرداختن به غیریت میتواند بیندیشد.
مهدی زیبائی
چکیده
ناآرامیهای اخیر در جهان عرب که به مانند موج پیشین از شمال افریقا آغاز شد و به طور محدود به دولتهای عراق و لبنان در خاورمیانه عربی گسترش یافت، ضرورت توجه مجدد به مناسبات بین دولت و مردم در جهان عرب را برجسته میسازد. سیر ارتباط بین دولت و مردم در کشورهای عربی طی دوره پسااستقلال، مبین سه دوره تاریخی میباشد. صرفنظر از مشخصات ...
بیشتر
ناآرامیهای اخیر در جهان عرب که به مانند موج پیشین از شمال افریقا آغاز شد و به طور محدود به دولتهای عراق و لبنان در خاورمیانه عربی گسترش یافت، ضرورت توجه مجدد به مناسبات بین دولت و مردم در جهان عرب را برجسته میسازد. سیر ارتباط بین دولت و مردم در کشورهای عربی طی دوره پسااستقلال، مبین سه دوره تاریخی میباشد. صرفنظر از مشخصات و شرایط ظهور دورههای مذکور که در متن مقاله مورد اشاره قرار خواهد گرفت، تاثیر محیط بینالملل در تعیین کم و کیف رابطه دولت- جامعه در جهان عرب غیر قابل انکار است. بعبارت دیگر، قرارداد اجتماعی جهان عرب در دوران مدرن (پس از جنگ جهانی اول)، بیش از آنکه متاثر از مولفههای داخلی باشد تحت تاثیر منافع و سیاستهای بازیگران بزرگ در محیط بینالملل بوده است. این مقاله قصد دارد در پرتو نظریه جامعهشناسی تاریخی روابط بینالملل، قرارداد اجتماعی جهان عرب را در یک چشمانداز تاریخی بررسی کند. در این ارتباط، ضمن تمرکز بر قرارداد اجتماعی منتهی بر ناآرامیهای عربی، پارهای از موانع شکلگیری قرارداد اجتماعی جدید و فراگیر در جهان عرب مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
حسین دهشیار؛ سید محمد امین آبادی
چکیده
هویت را می توان حلقه اتصال نظریه سازه انگاری با مطالعات نظری مرتبط با بحران های بین المللی دانست. هویت ها پایه و اساس منافع و نقش ها می باشند و بازیگران بر اساس هویتی که برای خود متصور هستند دوست و دشمن خود را مشخص می کنند. لذا هدف مقاله پیش رو پاسخ به این پرسش است که «هویت» چه نقشی در «بحران های بین المللی» ایفا می کند؟ در پاسخ ...
بیشتر
هویت را می توان حلقه اتصال نظریه سازه انگاری با مطالعات نظری مرتبط با بحران های بین المللی دانست. هویت ها پایه و اساس منافع و نقش ها می باشند و بازیگران بر اساس هویتی که برای خود متصور هستند دوست و دشمن خود را مشخص می کنند. لذا هدف مقاله پیش رو پاسخ به این پرسش است که «هویت» چه نقشی در «بحران های بین المللی» ایفا می کند؟ در پاسخ به این پرسش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه آزمون می شود که اگر بازیگرانی با هویت های متعارض، درگیر یک بحران شوند؛ آن بحران تشدید شده و به احتمال زیاد منجر به شیوه های خشن مدیریت بحران خواهد شد. بهترین نمونه این فرضیه نیز بحران سوریه است. شروع بحران سوریه به شدت متاثر از بحران هویت در داخل دولت سوریه بود؛ به همین دلیل دو تعارض هویتی (نوسلفی- علوی) و (کردی- عربی) در بحران برجسته شد و در ادامه نیز دو محور انقلابی و محافظه کار به رهبری ایران و عربستان و همچنین بازیگر سوم یعنی اردوغان با تمایلات عثمانیگری خود وارد بحران شده و تمام توان خود و نیروهای نیابتی و متحدین خود را برای حذف «دگرهای» هویتی خود بکار گرفتند.
تحولات خاورمیانه
ابوذر رفیعی قهساره
چکیده
اسلام با توجه به ماهیت سیاسی- اجتماعی خود اغلب نقشی پررنگ در سیاست جوامع اسلامی داشته است. این نقش، رژیمهای اقتدارگرای حاکم بر این کشورها را ترغیب به بهرهگیری از اسلام برای مشروعیتبخشی به اقدامات خود در سیاست داخلی و خارجی نموده است. امارات متحده عربی نمونه بارز دستکاری مذهب و هماهنگ ساختن آن با سیاست از طریق نهادها و شخصیتهای ...
بیشتر
اسلام با توجه به ماهیت سیاسی- اجتماعی خود اغلب نقشی پررنگ در سیاست جوامع اسلامی داشته است. این نقش، رژیمهای اقتدارگرای حاکم بر این کشورها را ترغیب به بهرهگیری از اسلام برای مشروعیتبخشی به اقدامات خود در سیاست داخلی و خارجی نموده است. امارات متحده عربی نمونه بارز دستکاری مذهب و هماهنگ ساختن آن با سیاست از طریق نهادها و شخصیتهای مذهبی بوده است. این نهادها و شخصیت ها حامی برداشتی از اسلام بودهاند که به «اسلام غیرسیاسی» یا «اسلام نوسنتگرا» معروف است. این برداشت؛ مخالف انقلاب، خواستار حفظ وضع موجود و تبعیت بیچون چرا از حاکمان است. پرسش پژوهش این است که اهداف دولت امارات از هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی خود چه بوده و برای تحقق این اهداف به چه اقداماتی دست زده است؟ مقاله میکوشد ضمن پرداختن به بنیانهای فکری این گرایش، دلایل بهرهگیری دولت امارات از آن و نیز اقدامات صورت گرفته در این راستا را بررسی نموده و در نهایت بکارگیری آن را در سه مورد خاص ارزیابی کند. روش تحقیق پژوهش، روش مطالعه موردی است. در این روش تلاش شده است با تمرکز بر مورد امارات، مسئله تلاش دولت این کشور برای هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی بررسی شود.
حمید سعیدی جوادی؛ علی اکبر امینی
چکیده
شیخ اسماعیل محلاتی که به عالمی نواندیش در حوزه نجف مشهور بود با آغاز جنبش مشروطهخواهی و بعد از استقرار آن در ایران به همراه سایر علمای برجسته آن حوزه مانند آخوند خراسانی، مازندرانی، نایینی و طهرانی به حمایت و دفاع از مشروطه برخاست. او همزمان با دایر بودن مجلس دوره اول و حدود یک سال قبل از کتاب تنبیهالامه و تنزیه المله نائینی، رسالهای ...
بیشتر
شیخ اسماعیل محلاتی که به عالمی نواندیش در حوزه نجف مشهور بود با آغاز جنبش مشروطهخواهی و بعد از استقرار آن در ایران به همراه سایر علمای برجسته آن حوزه مانند آخوند خراسانی، مازندرانی، نایینی و طهرانی به حمایت و دفاع از مشروطه برخاست. او همزمان با دایر بودن مجلس دوره اول و حدود یک سال قبل از کتاب تنبیهالامه و تنزیه المله نائینی، رسالهای با عنوان «لئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» نوشت که تمامی آن در دفاع از مشروطه و در پاسخ به مخالفان شرعی آن بود. دغدغه اصلی شیخ اسماعیل محلاتی چگونگی از بین بردن نظام استبدادی سپس مهار کردن و نظارت بر عملکرد حکومت بود. گفتمان اندیشه سیاسی محلاتی در این رساله حول سه محور اساسی شکل گرفته است: تحدید قدرت، قدرت ملت و دیانت و عقلانیت هر یک از مولفههای سهگانه فوق دارای عناصری میباشند که از ترکیب و همپوشانی آنها با یکدیگر میتوان به ماهیت و ذات هر مولفه پی برد. در مجموع این مولفهها دارای یازده عنصر اساسی میباشند. این مقاله با رویکرد تاریخی وتحلیلی در تلاش است تا وجوه مختلف اندیشههای سیاسی محلاتی را در دفاع از جنبش مشروطهخواهی ایران تبیین نماید.
احمد عزیزخانی
چکیده
پژوهش پیشرو حول مساله انحطاط و پاسخهای آن در مصر معاصر شکل گرفته است. این پرسش که پس از سقوط قاهره به دست ناپلئون در میان نخبگان مصری رواج یافت؛ پاسخهایی چون غربگرایی، ناسیونالیسم و بنیادگرایی دینی را در پی داشت. فرضیه پژوهش آن است که به دلیل ناتوانی این سه جریان در حل همزمان بحرانهایی چون ناکارآمدی و مسخ هویت، پاسخ چهارم در ...
بیشتر
پژوهش پیشرو حول مساله انحطاط و پاسخهای آن در مصر معاصر شکل گرفته است. این پرسش که پس از سقوط قاهره به دست ناپلئون در میان نخبگان مصری رواج یافت؛ پاسخهایی چون غربگرایی، ناسیونالیسم و بنیادگرایی دینی را در پی داشت. فرضیه پژوهش آن است که به دلیل ناتوانی این سه جریان در حل همزمان بحرانهایی چون ناکارآمدی و مسخ هویت، پاسخ چهارم در قالب اسلام سیاسی سر برآورد که در صدد بود مشکلات فوق را با ارائه الگویی نو حل نماید؛ الگویی که از یک سو به ارزشهای اسلامی توجه داشت و از سوی دیگر به امکان همسویی عقلانیت اسلامی و عقلانیت مدرن میاندیشید. بنابراین اسلام سیاسی در مصر همواره درگیر دو روند احیای هویت اسلامی و انطباق با ارزشهای جهانی بوده است؛ هر چند که متاثر از واقعیتهای بیرونی، همواره یکی بر دیگری اولویت مییافت؛ فرایندی که برخی بر آن نام دگردیسی جنبش اسلامی نهادهاند. پژوهش پیشرو به روند دگردیسی این جنبش در قالب دو مفهوم «هویتیابی» و «منطبقسازی» میپردازد.
محسن شفیعی سیف آبادی؛ علی باقری دولت ابادی
چکیده
پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه «در شرایط بحرانی کنونی، کووید-19 چگونه بر گفتمان جهانی شدن تاثیر گذاشته و چه سناریوهایی پیشروی گفتمان جهانی شدن خواهند بود؟» نتایج حاصل از تحقیق که با روش آیندهپژوهی (سناریوپردازی) حاصل شده است، نشان میدهد که گفتمان جهانیشدن با دال مرکزی لیبرالیسم و با دالهای شناوری چون بازار ...
بیشتر
پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه «در شرایط بحرانی کنونی، کووید-19 چگونه بر گفتمان جهانی شدن تاثیر گذاشته و چه سناریوهایی پیشروی گفتمان جهانی شدن خواهند بود؟» نتایج حاصل از تحقیق که با روش آیندهپژوهی (سناریوپردازی) حاصل شده است، نشان میدهد که گفتمان جهانیشدن با دال مرکزی لیبرالیسم و با دالهای شناوری چون بازار آزاد و تجارت جهانی پیش از بحران کرونا دچار آسیبهای اساسی شده بود؛ در این میان، همهگیری کرونا به این امر شدت بخشید و در ادامه تشدید سیاستهای ضربتی دولتها از قبیل انسداد مرزها، کنترل و محدودسازی اطلاعات و اخبار، عدم رعایت عدالت اجتماعی و حقوق بشر، شیوع ناسیونالیسم، اقتدارگرایی و سانسور شدید به تدریج مابقی دالهای شناور را نیز با چالشی عمیق روبرو ساخت. به نظر میرسد در باب آینده پیش روی گفتمان جهانی شدن نیز چهار سناریو قابل طرح است که در سه دستهبندی عبارتند از: الف- آینده مطلوب: بازگشت جهانیشدن به روال گذشته و همبستگی مجدد میان دولتها؛ ب- آینده محتمل: 1- کاهش سرعت فرایند جهانی شدن و رویآوری دولتها به منفعتطلبی؛ 2-کاهش سرعت فرایند جهانی شدن و انقباض موقت محیط بینالملل؛ پ- آینده ممکن: توقف گفتمان جهانی شدن، شکست ایدئولوژی سرمایهداری و ظهور ایدئولوژیهای جدید.
خسن احمدی؛ حسین هرسیج؛ حمید نساج؛ عباس حاتمی
چکیده
به گفته هانتینگتون، رشد کمی و تحول کیفی طبقه متوسط جدید منجر به توسعه نهادهای مدنی و زدودن نمادهای اقتدارگرایی شده و بدین ترتیب اکثریت لازم برای تغییر سیاسی فراهم میآید. پرسش این است که چرا علیرغم رشد این طبقه در عربستان سعودی و عراق، فرآیند تغییر سیاسی محقق نشده است؟ در چارچوب نظریه گذار و به روش مقایسهای مشخص گردید که هر ...
بیشتر
به گفته هانتینگتون، رشد کمی و تحول کیفی طبقه متوسط جدید منجر به توسعه نهادهای مدنی و زدودن نمادهای اقتدارگرایی شده و بدین ترتیب اکثریت لازم برای تغییر سیاسی فراهم میآید. پرسش این است که چرا علیرغم رشد این طبقه در عربستان سعودی و عراق، فرآیند تغییر سیاسی محقق نشده است؟ در چارچوب نظریه گذار و به روش مقایسهای مشخص گردید که هر دو کشور در رشد نمادهای طبقه متوسط جدید یعنی گسترش آموزش عالی، دیوانسالاری، ارتباطات و درآمد سرانه مشابه هستند. اما به دلیل موانع فرهنگی، ماهیت رانتیر بودن دولت، رابطه حامیپیرو و نقش منفی عامل خارجی، ایفای هرگونه نقش جهت پیشبرد دموکراتیزاسیون از این طبقه سلب شده و آزادسازی تاکتیکی از بالا نیز در صورت عدم تحقق مطالبات دموکراتیک، ممکن است گرایش به تغییرات انقلابی و قیام عمومی را باعث گردد. در عراق نیز بیثباتی سیاسی و ساختارهایی که آمریکاییها پس از فروپاشی رژیم بعثی تحمیل کردهاند باعث شده این طبقه نتواند پویشهای واقعی خود را در ایجاد دموکراسی ایجاد کند. در حالیکه عراق با فروپاشی رژیم صدام حسین، مرحله اول فرآیند گذار یعنی «شکست اقتدارگرایان» طی شده و در مرحله دوم یعنی «تقویت نهادهای دموکراتیک» به سر میبرد، در عربستان در مرحله نخست آن یعنی «شکست اقتدارگرایان» با موانعی جدی روبرو میباشد.
مهدی هدایتی شهیدانی؛ محمدرضا بابایی
چکیده
ائتلاف عربی به رهبری عربستان در سال 2015 با هدف شکست اهداف انقلاب یمن وارد کارزار این کشور شد. اما نشانههای برجستهای از اختلاف میان اعضای اصلی این ائتلاف در صحنه عملیاتی یمن مشاهده شد. مناطق جنوبی یمن به میدان نبرد و رقابت سعودیها و امارات تبدیل گردید. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله آن است که مهمترین عوامل رقابت بین امارات متحده و عربستان ...
بیشتر
ائتلاف عربی به رهبری عربستان در سال 2015 با هدف شکست اهداف انقلاب یمن وارد کارزار این کشور شد. اما نشانههای برجستهای از اختلاف میان اعضای اصلی این ائتلاف در صحنه عملیاتی یمن مشاهده شد. مناطق جنوبی یمن به میدان نبرد و رقابت سعودیها و امارات تبدیل گردید. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله آن است که مهمترین عوامل رقابت بین امارات متحده و عربستان سعودی در بحران یمن چیست؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح میشود که برداشت متفاوت دو بازیگر از مولفه دشمن مشترک و تردید هردوی آنها نسبت به نتایج موردنظر، از عوامل اصلی رقابت عربستان و امارت در یمن به شمار میروند. این مقاله میکوشد تا در تشریح مولفههای رقابت دو کشور و همچنین اهداف آنها در یمن، با طرح چشمانداز نظری، بحث را با روش توصیفی-تبیینی انجام دهد و به بررسی تأثیر و پیامدهای رقابت میان ریاض و ابوظبی بر آینده سیاسی یمن بپردازد.
روابط بین الملل
سیدرضا موسوی نیا؛ سید محمد امین آبادی
چکیده
تعارض و بحران وجود دارد و بر اساس این که نظام بینالملل از چه ساختاری برخوردار باشد؛ ماهیت بحرانها، پیامدهای آنها، نحوه مدیریت و نیز الگوی رفتاری بازیگران منطقهای و بینالمللی متفاوت خواهد بود. پرسش اصلی این است که نقش سلبی و ایجابی ساختار دوقطبی چگونه در تشدید بحران سوریه موثر بوده است؟ فرضیه اصلی این است که فقدان ...
بیشتر
تعارض و بحران وجود دارد و بر اساس این که نظام بینالملل از چه ساختاری برخوردار باشد؛ ماهیت بحرانها، پیامدهای آنها، نحوه مدیریت و نیز الگوی رفتاری بازیگران منطقهای و بینالمللی متفاوت خواهد بود. پرسش اصلی این است که نقش سلبی و ایجابی ساختار دوقطبی چگونه در تشدید بحران سوریه موثر بوده است؟ فرضیه اصلی این است که فقدان محدودیتهای سیستمیک نظام دوقطبی دوران جنگ سرد که تعارضات هویتی، ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک را در منطقه خاورمیانه محدود کرده بود و حلول این ساختار دو قطبی در سطح منطقهای از طریق بازی با حاصل جمع جبری صفر بین دو قطب منطقهای شامل ایران و عربستان همراه با متحدین منطقهای و بازوان نیابتی خود در سوی دیگر از دو منظر سلبی و ایجابی موجب تشدید بحران سوریه شد. در این مقاله چگونگی تعینات ساختاری به صورت سلبی و ایجابی در دو سطح سیستمیک و منطقهای که بحران سوریه را به شدت متأثر نمود، تبیین میشود.
مجید عباسی
چکیده
تحولات سیاسی موسوم به بیداری اسلامی که از سال 2011 خاورمیانه عربی را فراگرفت، در یک مورد با دخالت نظامی غرب به سرنگونی رژیم حاکم در لیبی منجر شد. این دخالت نظامی در حالی بود که رژیم قذافی در سیاست خارجی خود از جهتگیری ضدغربی به سمت مشارکت داوطلبانه با غرب متمایل شده و روابط علی الظاهر عادی گردیده بود. اما علیرغم این تغییرات، آغاز ...
بیشتر
تحولات سیاسی موسوم به بیداری اسلامی که از سال 2011 خاورمیانه عربی را فراگرفت، در یک مورد با دخالت نظامی غرب به سرنگونی رژیم حاکم در لیبی منجر شد. این دخالت نظامی در حالی بود که رژیم قذافی در سیاست خارجی خود از جهتگیری ضدغربی به سمت مشارکت داوطلبانه با غرب متمایل شده و روابط علی الظاهر عادی گردیده بود. اما علیرغم این تغییرات، آغاز بحران داخلی لیبی به واکنش عملی و فوری ائتلاف کشورهای غربی با هدف سرنگونی قذافی منجر شد. این پژوهش ضمن مطالعه نظری سیاست خارجی لیبی در چارچوب پیشنظریه جیمز روزنا و با استفاده از روش توصیفی-تبیینی، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که چرا علیرغم اینکه قذافی در دهه آخر حکومت خود سیاست خارجی تعاملگرا و مشارکتجویانه با غرب را در پیش گرفت اما در پی آغاز خیزش مردمی، کشورهای غربی در قالب سازمان ناتو به دخالت نظامی در این کشور مبادرت کردند؟ فرضیه اصلی عبارت از این است که علیرغم در پیش گرفتن سیاست تعاملگرایی با غرب؛ عدم اعتماد میان طرفین و فقدان اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و تداوم نارضایتیهای داخلی موجب شد که با آغاز بحران در لیبی، کشورهای غربی از سقوط قذافی حمایت کنند.
روابط بین الملل
غلامعلی چگنی زاده؛ سعید شکوهی
چکیده
فهم و برداشت تصمیمگیران از رویدادها به اندازه و چهبسا بیشتر از خود آن رویدادها اهمیت دارد. فارغ از واقعیت ماجرا نخبگان در نتیجه برداشتهای خود رفتار میکنند. از همینرو نقش عوامل شناختی و ذهنی در رفتار بازیگران بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش به این مسأله پرداخته شده است که نخبگان چینی چه برداشت و فهمی از سیاستها و نیات امریکا ...
بیشتر
فهم و برداشت تصمیمگیران از رویدادها به اندازه و چهبسا بیشتر از خود آن رویدادها اهمیت دارد. فارغ از واقعیت ماجرا نخبگان در نتیجه برداشتهای خود رفتار میکنند. از همینرو نقش عوامل شناختی و ذهنی در رفتار بازیگران بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش به این مسأله پرداخته شده است که نخبگان چینی چه برداشت و فهمی از سیاستها و نیات امریکا نسبت به کشورشان دارند. در مرحله بعد، تأثیر این برداشت بر روابط دوجانبه بررسی میشود. برای واکاوی این موضوع از چارچوب مفهومی مربوط به نقش برداشتها در سیاست بینالملل بهره گرفته شده است. روش تحلیل محتوای کیفی جهتدار نیز برای واکاوی و رمزگشایی دیدگاه نخبگان چینی بکار بسته شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نخبگان چینی، امریکا را دشمن اصلی خود، دشمن هویتی خود، رقیب اصلی خود در حوزههای فناوری و اقتصادی و چالشگر قدرت و نفوذ چین در منطقه میپندارند. از نظر آنان، هدف اصلی امریکا جلوگیری از قدرتیابی و روند روبهرشد چین است. این برداشتها سبب شده است سیاست چین نسبت به امریکا در سالهای اخیر قاطعانهتر، تهاجمیتر و انتقادیتر شود.
حسین دلاور؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفائی؛ محمد حسین جمشیدی
چکیده
یکی از مشخصههای بارز شرایط کنونی بینالمللی، رشد چین بعنوان یک قدرت بزرگ است. رشد قدرت چین برای حفاظت از منافع امنیتی به طور مستقیم با موقعیت بینالمللی آمریکا گره خورده است؛ در نتیجه، تعامل راهبردی چین با آمریکا از مسائلی است که درک آن برای وضعیت آینده نظم بینالملل ضروری مینماید. این مقاله به بررسی الگوی رفتاری چین در قبال ...
بیشتر
یکی از مشخصههای بارز شرایط کنونی بینالمللی، رشد چین بعنوان یک قدرت بزرگ است. رشد قدرت چین برای حفاظت از منافع امنیتی به طور مستقیم با موقعیت بینالمللی آمریکا گره خورده است؛ در نتیجه، تعامل راهبردی چین با آمریکا از مسائلی است که درک آن برای وضعیت آینده نظم بینالملل ضروری مینماید. این مقاله به بررسی الگوی رفتاری چین در قبال آمریکا تحت نظم تکقطبی میپردازد. از اینرو پرسش این است که چه الگویی بر سیاست خارجی چین برای پیشبرد منافع و تعاملات راهبردی خود با ایالات متحده در نظم بینالملل کنونی حاکم است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که به ضرورت درهمتنیدگی قطبیت، عامل اقتصاد و درک تهدید؛ چین جهت پیشبرد منافع و تعاملات راهبردی خود با آمریکا، الگوی رفتاری دوگانه یعنی توانمندیهای داخلی و موازنه نرم خارجی را در پیش گرفته است. مفهوم اول به تداوم تلاشهای اقتصادی در کنار افزایش تواناییهای نظامی اشاره دارد تا قدرت نسبی چین را افزایش دهد. در مفهوم دوم، رفتارهای موازنهطلبانه چین در سطح بینالمللی در برابر آمریکا مورد توجه است. این امر بیشتر از طریق نهادهای چندجانبه و دیپلماسی اقتصادی صورت میگیرد.
سعید میرترابی؛ مهتاب ساری اصلانی
چکیده
همراستا با تحولات ساختاری عمیق در عرصه اقتصاد سیاسی چین، کمکهای خارجی این کشور در سالهای نخست قرن جدید به طیف گستردهای از کشورها بویژه جوامع افریقایی به سرعت افزایش یافته است. این پدیده همانند بسیاری دیگر از پدیدههای مرتبط با "ظهور چین"، مجادلات فکری فراوانی درباره انگیزهها وپیامدهای این تحول برانگیخته است که البته در کشور ...
بیشتر
همراستا با تحولات ساختاری عمیق در عرصه اقتصاد سیاسی چین، کمکهای خارجی این کشور در سالهای نخست قرن جدید به طیف گستردهای از کشورها بویژه جوامع افریقایی به سرعت افزایش یافته است. این پدیده همانند بسیاری دیگر از پدیدههای مرتبط با "ظهور چین"، مجادلات فکری فراوانی درباره انگیزهها وپیامدهای این تحول برانگیخته است که البته در کشور ما هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. در همین راستا این مقاله، صرف نظر از موضوع پیامدهای این تحول، زمینهها و علل آن را با رجوع به انگیزههای پکن به عنوان کمک دهنده و نیازهای جوامع افریقایی به عنوان کمک گیرنده در چارچوب پرسش اصلی خود مورد بررسی قرار داده است. فرضیهای که مقاله به روش توصیفی- تبیینی مورد آزمون قرار داده این است که افزایش سریع کمکهای خارجی چین به کشورهای افریقایی در سالهای اخیر، در درجه نخست ناشی از الزامات بینالمللی پاسخگویی به تحولات ساختاری در اقتصاد سیاسی داخلی چین و درجه دوم همسویی نیازهای جوامع افریقایی با انگیزههای ارائه کمک خارجی پکن است. با این حساب میتوان پیشبینی کرد حضور چین در قاره غنی، در سالهای آتی همچنان افزایش خواهد یافت و کمک خارجی به عنوان یکی از روشهای عمده زمینهسازی برای حضور گستردهتر همچنان مورد توجه مقامهای پکن خواهد بود.
سیدعبدالامیر نبوی؛ نوژن اعتضادالسلطنه
چکیده
رژیمها و گروههای ایدئولوژیک در راستای رسیدن به جهان آرمانی و مدینه فاضله موعود همواره درصدد پرورش انسانهایی طراز نوین بودهاند و برای تحقق این امر در پی کنترل همهجانبه ابعاد گوناگون زندگی انسانها برآمدهاند. به نظر میرسد داعش نیز به عنوان یک سازمان سیاسی- نظامی تمامیتخواه از این امر مستثنی نبوده است. تجربه دوره هرچند ...
بیشتر
رژیمها و گروههای ایدئولوژیک در راستای رسیدن به جهان آرمانی و مدینه فاضله موعود همواره درصدد پرورش انسانهایی طراز نوین بودهاند و برای تحقق این امر در پی کنترل همهجانبه ابعاد گوناگون زندگی انسانها برآمدهاند. به نظر میرسد داعش نیز به عنوان یک سازمان سیاسی- نظامی تمامیتخواه از این امر مستثنی نبوده است. تجربه دوره هرچند کوتاهمدتِ خلافت نشان میدهد این گروه با قرائتی خاص از متون مقدس اسلامی بهطور خاص به دنبال آموزش و پروش کودکان و نوجوانان بوده است تا در نهایت انسان آرمانی و مدینه فاضله مدنظر خود را بیافریند. در این مقاله، ضمن تحلیل محتوای آثار درسی و تبلیغی، نظر آن گروه درباره علوم مختلف و روشهای نظام تعلیم و تربیت برای رسیدن به هدفش پرداخته شده است و در این مسیر از مفهوم دستگاههای ایدئولوژیک دولت (آلتوسر) بهره گرفتهشد. از سوی دیگر با آگاهی از تلاش داعش برای بهرهگیری از روشها و ابزارهای گوناگون در جهت کسب تعهد و وفاداری هواداران، این مقاله میکوشد تا مسیرهای محتمل اثرگذار و نفوذ داعش بر کودکان و نوجوانان را در مرحله ارتباط و تماس اولیه مورد بررسی قرار دهد که عبارتند از: حساسیتزدایی نسبت به خشونت، نمایش شیوه مثبت زمامداری، اعطای حس هویت جمعی، الگوی نقش مثبت فقدان و جایگزینی و افراد بزرگسال قابل اعتماد و اثرگذار.
محمدرضا دهشیری؛ محمدرضا قائدی؛ سید مهدی حبیبی
چکیده
برخی از تحلیلگران روابط بینالملل معتقدند روابط حسنه آمریکا و چین که از اوایل دهه 1970 آغاز شده بود، اکنون در حال واگرایی فزاینده میباشد. پیرو چنین نظری، در این پژوهش مسئله طرح شده این است که آیا در جهان پساکرونا، شاهد واگرایی هر چه بیشترِ روابط چین و آمریکا خواهیم بود؟ دلایل اصلی این واگرایی کدماند؟ و نهایتاً این واگرایی، چه بایستههایی ...
بیشتر
برخی از تحلیلگران روابط بینالملل معتقدند روابط حسنه آمریکا و چین که از اوایل دهه 1970 آغاز شده بود، اکنون در حال واگرایی فزاینده میباشد. پیرو چنین نظری، در این پژوهش مسئله طرح شده این است که آیا در جهان پساکرونا، شاهد واگرایی هر چه بیشترِ روابط چین و آمریکا خواهیم بود؟ دلایل اصلی این واگرایی کدماند؟ و نهایتاً این واگرایی، چه بایستههایی برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال خواهد داشت؟ نگارندگان ضمن بررسی دیدگاههای موجود، با کاربست نظریه آشوب این فرضیه را مورد راستیآزمایی قرار میدهند که واگرایی روابط طرفین پدیدهای پیچیده و چندعلتی است که شیوع جهانی ویروس کرونا بهمثابه اثر پروانهای، موجب آشکار شدن و تشدید رقابتهای ژئوپلیتیک میان آنها شده است. این واگرایی دلالتهایی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت که بدان میشود. روش این پژوهش تحلیلی- توصیفی بوده و ابزار تحقیق نیز بر مبنای منابع کتابخانهای و اینترنتی است.
مرضیه سادات الوند؛ ابوالفضل قاسمی
چکیده
فهم سلامت یک مسأله زیستی، روانی - اجتماعی است و به اقدامات پیچیده سیاستی و حضور ذینفعان متنوع آن در فرآیند سیاستگذاری سلامت نیاز دارد. برخلاف رویکرد سنتی فهم سلامت که تقلیلگرا و پزشکی بود؛ رویکرد جدید، چندبعدی و چندسطحی است و بهعبارتی نگرش به سلامت را پدیدهای میبیند که وابسته به متغیرهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ...
بیشتر
فهم سلامت یک مسأله زیستی، روانی - اجتماعی است و به اقدامات پیچیده سیاستی و حضور ذینفعان متنوع آن در فرآیند سیاستگذاری سلامت نیاز دارد. برخلاف رویکرد سنتی فهم سلامت که تقلیلگرا و پزشکی بود؛ رویکرد جدید، چندبعدی و چندسطحی است و بهعبارتی نگرش به سلامت را پدیدهای میبیند که وابسته به متغیرهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فردی و زیستی است. بیماریهای جدید همهگیر از جمله کووید 19 (کرونا) نیز به حوزه پزشکی منحصر نمیشوند و بایستی بهعنوان موضوعی چندسطحی؛ در قالب اقدامات پیچیده سیاستی و متغیرهای اشاره شده نگریسته شوند. پرسش اصلی تحقیق این است که اصول راهبردی سیاستگذاری مقابله با کرونا چیست؟ بر اساس روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای چارچوب نظری مسائل بدخیم، یافتههای تحقیق نشان میدهد طراحی سیاست مقابله با کرونا را بایستی در چارچوب رویکرد همکاریجویانه در قالب حکمرانی سلامت اعمال کرد. دولتها باید نوع نگاه خود را نسبت به مسائل پیچیده و بدخیم تغییر بدهند. یعنی باید از فرماندهی و مدیری به رویکرد رهبری و هدایتگر تغییر کند. دلالتهای راهبردی سیاستگذاری کرونا مبتنی بر رویکرد همکاریجویانه، توجه به بستر تاریخی- اجتماعی، تغییر رفتار ذینفعان و بازیگران، تعیین مرجعیتبخش، استفاده از دیپلماسی سلامت، نظام حمایتی فراگیر، افزایش سرمایه سیاسی- اجتماعی و استفاده از فناوری میباشد.
جامعه شناسی سیاسی
ابوالفضل آراسته؛ یاسر کهرازه؛ مهدی صلاح؛ زینب هاشمی باغی
چکیده
پدیده مهاجرت در کشورهای در حال توسعه و همچنین در کشورهای توسعه یافته وجود دارد اما ماهیت این پدیده در کشورهای یاد شده متفاوت است. مهاجرت گسترده اتباع افغانستانی به ایران و بالاخص استان سیستان و بلوچستان طی چندین سال متوالی را میتوان پدیدهای خاص توصیف نمود که مشکلات متعددی را به همراه داشته است. این پژوهش با هدف طراحی الگوی مطلوب ...
بیشتر
پدیده مهاجرت در کشورهای در حال توسعه و همچنین در کشورهای توسعه یافته وجود دارد اما ماهیت این پدیده در کشورهای یاد شده متفاوت است. مهاجرت گسترده اتباع افغانستانی به ایران و بالاخص استان سیستان و بلوچستان طی چندین سال متوالی را میتوان پدیدهای خاص توصیف نمود که مشکلات متعددی را به همراه داشته است. این پژوهش با هدف طراحی الگوی مطلوب مدیریت اتباع افغانستانی در این استان انجام که جامعه آماری آن شامل خبرگان نظری و تجربی است. نمونهگیری با استفاده از روش نظری انجام و در نهایت با 8 نفر اشباع نظری حاصل شد. جهت تحلیل مصاحبهها از روش نظریهپردازی دادهبنیاد و تحلیل دادهها از نرمافزار MaxQDA استفاده شده است. بر اساس الگوی پارادایمی پژوهش، اجرای کامل قانون ممنوعیت حضور اتباع بیگانه، تشابهات فرهنگی، مذهبی و استقرار مدیریت متمرکز عوامل زیربنایی موثر بر مدیریت اتباع افغانستانی هستند. این شیوه از مدیریت بر اصلاح راهبردی قوانین و قانونگذاری اثر میگذارد. البته محکوم نمودن سیاست ممنوعیت حضور اتباع بیگانه در این رابطه نقش مداخلهگر و اجرای ممنوعیت مشروط در استان نیز شرایط زمینهای را فراهم میآورد. از طریق اصلاح راهبردی قوانین میتوان به پیامدهای رفتاری مانند کاهش جرایم و توسعه امنیت پایدار، بهبود شرایط اقتصادی و افزایش رضایت اقشار مردمی دست یافت.
ابوذر عمرانی؛ حسین دهشیار
چکیده
بسیاری از پژوهشگران معتقدند حقوق بینالملل طی قرون اخیر در راستای تحقق اهداف قدرتهای بزرگ و در سایۀ آن شکل گرفته و رشد یافته است. در این راستا اینپرسش مطرح میشود که قدرتهای بزرگ نظام بینالملل چرا و چگونه در شکلگیری و گسترش حقوق بینالملل تعیین کننده میباشند؟ به نظر میرسد قدرتهای بزرگ به علت جایگاهی که به لحاظ توانمندیهای ...
بیشتر
بسیاری از پژوهشگران معتقدند حقوق بینالملل طی قرون اخیر در راستای تحقق اهداف قدرتهای بزرگ و در سایۀ آن شکل گرفته و رشد یافته است. در این راستا اینپرسش مطرح میشود که قدرتهای بزرگ نظام بینالملل چرا و چگونه در شکلگیری و گسترش حقوق بینالملل تعیین کننده میباشند؟ به نظر میرسد قدرتهای بزرگ به علت جایگاهی که به لحاظ توانمندیهای مختلف دارند به طرق مختلفی مانند عرفسازی و شکلدادن به معاهدات بینالمللی میتوانند در ایجاد و گسترش حقوق بینالملل مؤثر باشند. هدف مقاله بررسی نقش قدرتهای بزرگ در تحولات حقوق بینالملل بویژه حقوق فضایی است. همانطور که قدرتهای بزرگ، حقوق بینالملل کلاسیک را که قبلاً وجود نداشت، به وجود آوردهاند؛ در عصر مدرن نیز این جایگاه و توانمندی قدرتهای بزرگ بخصوص در زمینه تکنولوژی و فناوری است که به این قدرتها فرصت داده است تا در این موارد پیشقدم باشند. بنابراین مقاله مدعی است قدرتهای بزرگ شکل دهنده، تثبیت کننده و حامی قواعد حقوقی میباشند. در این راستا سعی بر این است که بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از دادههای تاریخی، نقش قدرتهای بزرگ بویژه ایالات متحده امریکا و روسیه در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد.
سید حمزه صفوی؛ مجتبی نوروزی
چکیده
با حمله شوروی به افغانستان و به دنبالِ آن استخدام مجاهدین از تمامی جهان در نهایت شکلگیری نطفه القاعده؛ جهان با پدیده جدیدی مواجه و شناخت ذات و ریشههای اقدامات این گروه به اولویتی جدی تبدیل شد. این نوشتار در پی شناخت روند شکلگیری و تحول هویتِ گروهی موسوم به عرب- افغانها بعنوان ریشه شکلگیری القاعده و گروههای بنیادگرای اسلامی ...
بیشتر
با حمله شوروی به افغانستان و به دنبالِ آن استخدام مجاهدین از تمامی جهان در نهایت شکلگیری نطفه القاعده؛ جهان با پدیده جدیدی مواجه و شناخت ذات و ریشههای اقدامات این گروه به اولویتی جدی تبدیل شد. این نوشتار در پی شناخت روند شکلگیری و تحول هویتِ گروهی موسوم به عرب- افغانها بعنوان ریشه شکلگیری القاعده و گروههای بنیادگرای اسلامی میباشد. با تمرکز بر سیر فرایند اقدامات عرب- افغانها در سه مرحله: 1- جهاد علیه ارتش سرخ شوروی؛ 2- آماده شدن برای مقابله با حکومتهای کشورهای اسلامی و 3- حامیان غربی ایشان و جهاد جهانی؛ همچنین با مدنظر قرار دادن مولفههای هویتی در سه وجهِ: اهداف، هنجارهای مشترک و هم ارزیها- تفاوتها؛ به نظر میرسد مراحل گذار در جهاد مقدس و دستورکار القاعده، متاثر از دگردیسی هویتی و تغییر هنجارها باتوجه به تغییر شرایط میباشد. در راستای پاسخگویی به پرسش، عوامل موثر بر شکلگیری و تحول هویتی عرب- افغانها و ارزیابی این فرضیه مورد توجه قرار گرفته است که جهانی شدن و شکلگیری جامعه شبکهای بعنوان متغیر مستقل و عدم توجه به باورهای گروههای مسلمان به شکلگیری هویت مقاومت در بین عرب- افغانها منجر شده است
روابط بین الملل
حسین دلاور؛ رشید رکابیان
چکیده
درک مقامات چین از شرایط بین المللی پساجنگ سرد، به اتخاذ الگویی رفتاری جهت کاهش شکاف قدرت بدون برانگیختن حساسیتهای بینالمللی در مورد چین منجر شد. از اینرو واکنش چین اتخاذ دو دستور کار در حوزه داخلی و جهانی جهت پاسخگویی به این الزامات بوده است. متأثر از این امر، یکی از مهمترین موضوعاتی که دانشپژوهان را به مباحثه واداشته، پیامدهای ...
بیشتر
درک مقامات چین از شرایط بین المللی پساجنگ سرد، به اتخاذ الگویی رفتاری جهت کاهش شکاف قدرت بدون برانگیختن حساسیتهای بینالمللی در مورد چین منجر شد. از اینرو واکنش چین اتخاذ دو دستور کار در حوزه داخلی و جهانی جهت پاسخگویی به این الزامات بوده است. متأثر از این امر، یکی از مهمترین موضوعاتی که دانشپژوهان را به مباحثه واداشته، پیامدهای این الگوی توازنبخشی برای محافل تصمیمگیری دولت ها بویژه دولت برتر و نظم بینالملل بوده است. پرسش اصلی آن است که الگوی رفتاری چین چه پیامدها و چالشهایی برای آمریکا و نظم بینالملل ساختاری به همراه دارد؟ فرضیه آن است که الگوی رفتاری چین شرایط پیچیدهای بر سیاست کلی ایالات متحده در قبال چین به همراه داشته است. این به عدم قطعیتهایی که در هر تلاشی برای پیشبینی پیامدهای ظهور چین وجود دارد، اشاره میکند که چالشهایی برای سیاستگذاران در انتخاب سیاست «مهار» یا «تعامل» ایجاب میسازد. این الگوی رفتاری همچنین بعنوان علت تغییر ساختار نظام بینالملل و شکلدهی به نظم دوقطبی چین_ آمریکا دیده میشود. مقاله از روش تحقیق تاریخی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش تبیینی بهره می گیرد.
ریحانه صالح آبادی؛ محسن جان پرور؛ ساجد بهرامی جاف
چکیده
شیوع ویروس کرونا تاثیرات مختلفی را بر وضعیت ژئوپلیتیکی جهان بر جای گذاشته است. از اینرو با توجه به تاثیرات منفی ویروس کرونا، جهت هرگونه برنامهریزی برای روبهرو شدن با مسائل آن ضروری است که حالات مختلف پیشروی ساختار ژئوپلیتیکی جهان بررسی و استراتژیهای مرتبط با حالات مختلف در دستور کار واقع شود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی ...
بیشتر
شیوع ویروس کرونا تاثیرات مختلفی را بر وضعیت ژئوپلیتیکی جهان بر جای گذاشته است. از اینرو با توجه به تاثیرات منفی ویروس کرونا، جهت هرگونه برنامهریزی برای روبهرو شدن با مسائل آن ضروری است که حالات مختلف پیشروی ساختار ژئوپلیتیکی جهان بررسی و استراتژیهای مرتبط با حالات مختلف در دستور کار واقع شود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی است. تجزیه و تحلیل دادهها مبتنی بر تکنیکهای آیندهپژوهی از جمله تحلیل تاثیرات متقابل است. در این تحقیق برای 8 عامل کلیدی مجموعا 40 حالت(عدم قطعیت) در نظر گرفته شده است، یافتههای تحقیق نشان میدهد از بین سناریوهای تدوین شده، 11 سناریوی قوی و محتمل، پیشروی آینده وضعیت ژئوپلیتیکی ناشی از شیوع ویروس کرونا وجود دارد. از 11 سناریوی قوی و محتمل، 4 سناریو وضعیت نامطلوب، 2 سناریو وضعیت مطلوب، 5 سناریو نیز دارای وضعیت ایستا و بینابینی است. نتایج نشان میدهد که احتمال وقوع حالتهای منفی ساختار ژئوپلیتیکی جهان در مواجهه با ویروس کرونا دو برابر احتمال رخ دادن حالتهای مطلوب است. بنابراین باتوجه به هدف اصلی دانش ژئوپلیتیک که طراحی بهترین استراتژی در مناسبات بین بازیگران است، باید مناسبترین استراتژیها در ارتباط با پیامدهای منفی این ویروس در نظر گرفته شود.
مهدیه حیدری؛ مرتضی نورمحمدی
چکیده
پرسش اصلی مطرح شده این است که چرا همزمان با شیوع کووید – 19 در خاورمیانه، منازعات و درگیریهای نظامی از تداوم و شدت بیشتری برخوردار شده است؟ فرضیه تحقیق این است که شیوع کووید -19 و درگیری دولتهای منطقه با ویروس کرونا و تلاش برای مهار و مقابله با آن، منجر به ایجاد اختلال در عملکردشان و یک خلا امنیتی شده است، بهگونهای که گروههای ...
بیشتر
پرسش اصلی مطرح شده این است که چرا همزمان با شیوع کووید – 19 در خاورمیانه، منازعات و درگیریهای نظامی از تداوم و شدت بیشتری برخوردار شده است؟ فرضیه تحقیق این است که شیوع کووید -19 و درگیری دولتهای منطقه با ویروس کرونا و تلاش برای مهار و مقابله با آن، منجر به ایجاد اختلال در عملکردشان و یک خلا امنیتی شده است، بهگونهای که گروههای درگیر، مصمم شدند تا از این فرصت استفاده کرده و در صدد پر کردن این خلا امنیتی به نفع خود برآیند. نتیجه پژوهش این است که ادراک تهدید دولتها از امنیت و نوع تهدیدات در خاورمیانه، همچنان مبتنی بر تهدیدات نظامی بوده و گسترش ویروس کرونا منجر به تغییری در این برداشت نشده است. از اینرو، برداشت تهدید مشترکی از کووید-19 که نیازمند همکاری و تشریک مساعی دولتها و طرفهای درگیر برای مهار و مقابله با آن است؛ در خاورمیانه وجود ندارد. شیوه گردآوری مطالب و دادهها در این تحقیق مبتنی بر شیوه کتابخانهای و اسنادی و نیز روش تحقیق بر مبنای روش تحقیقی توصیفی تحلیلی است.