سید محمد وهاب نازاریان؛ ابوالفضل دلاوری
چکیده
با سقوط رژیم شاه تحقق هنجارهای ایدئولوژیک در زندگی روزمره، دستورکار رهبران نظام جدید بود. موفقیت این دگرگونی به نحوۀ پذیرش مردم بستگی داشت، به عبارتی نیازمند مشروعیت بود. بر این اساس، هدف پژوهش بررسی این پرسش اکتشافی است که تحولات زندگی روزمره چه تأثیری بر الگوی مشروعیت سیاسی در دو دهه نخست پس از پیروزی انقلاب داشته است؟ برای پاسخ ...
بیشتر
با سقوط رژیم شاه تحقق هنجارهای ایدئولوژیک در زندگی روزمره، دستورکار رهبران نظام جدید بود. موفقیت این دگرگونی به نحوۀ پذیرش مردم بستگی داشت، به عبارتی نیازمند مشروعیت بود. بر این اساس، هدف پژوهش بررسی این پرسش اکتشافی است که تحولات زندگی روزمره چه تأثیری بر الگوی مشروعیت سیاسی در دو دهه نخست پس از پیروزی انقلاب داشته است؟ برای پاسخ از روش کیفی آمیخته استفاده شده که به دلیل اکتشافی بودن به طرح فرضیه نیاز ندارد. دادهها به ما نشان دادهاند که زندگی روزمره از سه مرحلۀ تنوع، یکدستی و تقابل ایدئولوژیک بین پدیدههای معمولی و سیاست رسمی عبور کرده است که با سه وضعیت سیاست یعنی تنوع نیروهای فعال، یکدستی نیروهای سیاسی و نهایتاً تلاش حاشیهنشینها برای بازگشت به فعالیت آشکار سیاسی همراستاست. نتیجۀ این بررسی نشان میدهد که زندگی روزمره از محملی برای پیروزی انقلاب به محملی برای شکلگیری تعارضهای بنیادین بین نظم سیاسی با اعضای عادی جامعه تبدیل شده است و به همین دلیل، تحول الگوی مشروعیت سیاسی از تسلط الگویی متلون به الگویی واحد و سپس به الگوهای متنوع را در پی داشته است که تا امروز تداوم دارد.
عباسعلی رهبر؛ سجاد امیدپور؛ محمدوهاب نازاریان
چکیده
رابطه سیاست با زندگی روزمره از پیروزی انقلاب اسلامی غلظت و آمیختگی بیشتری یافت. با شروع جنگ تحمیلی، بویژه جنگ شهرها، زندگی روزمرۀ ایرانیان وارد حالت اضطراب آن دوره شد. از آنجا که نظام سیاسی بهطور مستقیم مسئول اداره و پیشبردِ جنگ بود وارد زندگی روزمره نیز میشد. این ورود و چگونگی اثرگذاری و توصیف معنای آن برای تجربۀ زیستۀ اعضای ...
بیشتر
رابطه سیاست با زندگی روزمره از پیروزی انقلاب اسلامی غلظت و آمیختگی بیشتری یافت. با شروع جنگ تحمیلی، بویژه جنگ شهرها، زندگی روزمرۀ ایرانیان وارد حالت اضطراب آن دوره شد. از آنجا که نظام سیاسی بهطور مستقیم مسئول اداره و پیشبردِ جنگ بود وارد زندگی روزمره نیز میشد. این ورود و چگونگی اثرگذاری و توصیف معنای آن برای تجربۀ زیستۀ اعضای عادی جامعه ایران مرکز ثقل این نوشتار است. جنگ شهرها با درگیر کردنِ بیواسطۀ غیرنظامیها با جنگ، بستر مسائل اجتماعی و سیاسی بوده است. برای فهم این موضوع، با توجه به فاصله زمانی و مکانی کنونی ما از آن، نگرش پدیدارشناختی میتواند مفید باشد؛ بنابراین، بهطور کلی تلاش ما معطوف است به اینکه اجازه دهیم تجربه زیستۀ فرد از پدیدۀ جنگ شهرها، به آشکارگی درآید. در این چارچوب، پرسش محوری ما این است که چگونه جنگ شهرها سبب پدیدار شدنِ زندگی روزمره به مثابه وضعیتی سیاسی در تجربه زیستۀ ایرانیان شد؟ عمدهترین پاسخ نیز این است که جنگ سبب فرارویِ ارگانیسم اجتماعی، زندگی روزمره، جنگ شهرها و سیاست از حدود مرسومشان شد و آمیختگی آنها با یکدیگر، وضعیت بسیج ایدئولوژیک را برای ساخت سیاسی فراهمتر از قبل کرد.