نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زاهدان، ایران (نویسنده مسئول)

2 رئیس پژوهشکده مطالعات میان فرهنگی

چکیده

نسل نوین مطالعات امنیتی، نتیجه گذر از جنگ سرد است که مفاهیم و تعاریف سنتی از امنیت را به‌سوی جنبه‌های متنوعی مانند امنیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی معطوف کرد. این مقاله می‌کوشد تا تاثیر یکی از خطرناک‌ترین و پیچیده‌ترین تهدیدات امنیتی بین‌المللی یعنی داعش بر امنیت جمهوری اسلامی ایران را تحلیل کند. سؤال اساسی این است که «پدیده داعش به‌عنوان یک تهدید؛ چه نسبتی با امنیت ایران دارد؟» تجزیه و تحلیل داده‌های موجود نمایانگر آن است که حضور و نفوذ داعش در منطقه از منظر امنیتی به‌مثابه شمشیری دو لبه برای امنیت ایران عمل می‌نماید که در صورت عدم توجه به هر تیغه‌، تحلیل تأثیر وجود داعش بر امنیت ایران ناقص و نارسا خواهد بود. این مقاله می‌کوشد با روش پژوهش تبیینی و با استفاده از ابزار کتابخانه‌ای و فیش‌برداری منابع داخلی و خارجی، تأثیر متغیر مستقل «تهدید داعش» بر «امنیت ایران» را واکاوی کند.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

The Impact of ISIS on Iran's Security with Emphasis on the Copenhagen School

نویسندگان [English]

  • Yaser Esmaeilzadeh Emamgholi 1
  • Hassanali Ahmadi Fesharaki 2

چکیده [English]

The new generation of studies on security is an outcome of the transition from
the Cold War that has turned the traditional concepts and definitions of security
to something new that includes diverse aspects such as political, economic,
social, and environmental matters. This study attempts to discuss and analyze
one of the most dangerous and complicated threats of the world security and an
effective variable on the Islamic Republic of Iran`s security, namely ISIS. In fact,
the study is carried out to answer this fundamental question, “How can Iran`s
security be effected by ISIS as a threat?”. The qualitative analysis of available
data reveals that ISIS presence and influence in the region in terms of security to
act as a double-edged sword for Iran's security. Ignorance about each edge of
the abovementioned blade can result in the flawed analysis of ISIS impacts on
Iran's security. This article is an applied research with qualitative research
method in which an attempt is made to measure the impact of the independent
variable of "ISIS" on "Iran's security".

کلیدواژه‌ها [English]

  • Security
  • Copenhagen School
  • ISIS
  • Iran

مقدمه

امنیت یک مفهوم پیچیده و مناقشه‌برانگیز است که شدیداً با احساسات درآمیخته و عمیقاً متأثر از ارزش‌هاست. بسیاری از افراد معتقدند مسئلة امنیتی هنگامی به وجود می‌آید که فردی یا گروه تبهکاری یا دولتی، استقلال و یا جان دیگری را تهدید کند (کلودزیچ، 1390: 11)؛ دراین ‌بین، داعش یا «دولت اسلامی عراق و شام»[1] یکی از گروه‌های سلفی و تکفیری است که در دو کشور عراق و سوریه شکل گرفت و هم‌اکنون به‌عنوان یکی از جدی‌ترین چالش‌های امنیت بین‌الملل مطرح است. هدف مقاله حاضر بررسی و تحلیل تهدید داعش در حوزه‌های مختلف امنیتی ایران است. ابتدا به‌صورت اجمالی ابعاد اساسی نظریه مکتب امنیتی کپنهاگ به تجزیه و تحلیل فعالیت‌های داعش به‌عنوان تهدیدی برای حوزه‌های مختلف امنیت ایران می‌پردازد.

در مقوله امنیت بازیگرانی که تهدید محسوب می‌شوند باید از طریق شیوه‌های دوگانة اجبار و یا کنار آمدن به شریک یا متعهد تبدیل و یا اینکه خنثی شوند (دهشیار، 1394: 2). پرواضح است که در خصوص شیوة رفتار با تهدید داعش، باید با نگاهی واقع‌بینانه به تهدیدات آن در حوزه‌های مختلف امنیت، به خنثی‌سازی تهدید اقدام کرد.

 

مدخل‌ها و پیشینه بحث

منابع عمده در مورد داعش به دلیل نوپدید بودن ظهور و بروز این جریان تکفیری، به سال‌های 2013 میلادی به بعد مرتبط است. در خصوص جریان‌های افراطی در جهان اسلام پژوهش‌گرانی مانند برنارد لوئیس[2] آثار خود را به رشته تحریر درآورده‌اند که تاکنون بسیاری از این آثار مجال ترجمه به زبان فارسی را نیافته‌اند. ازجمله برنارد لوئیس (2002) در اثر خود، پس از وقایع 11 سپتامبر به پیش‌بینی وقایع پرداخته و در ضمن این نوشتار به چگونگی شکاف تمدنی غرب و شرق می‌پردازد.

باید گفت مراکز علمی در سال 2014 و 2015 میلادی، آثاری چند پیرامون داعش منتشر کرده‌اند؛ ولی این آثار به مقدار کافی به آگاهی‌بخشی در مورد داعش و آینده آن کمک نکرده است. برخی از آثار مهم و منتشر یافته عبارت‌اند از: «خلافت داعش (2015) اثر حیثم مناع؛ دولت اسلامی: ریشه‌ها، توحش و آینده (2015) اثر نویسنده و روزنامه‌نگار عرب، عبدالباری عطوان؛ داعش و آینده جهان (2015) اثر عبدالرحمن البکری؛ داعش: برگشتن مجاهد (2015) اثر خبرنگار انگلیسی، پاتریک کوکبیرن؛ داعش و خواهرانش (2015) اثر محمد علوش، جهان داعش (2014) اثر کارشناس امنیتی هشام الهاشمی» (اشرف نظری و السمیری، 1394: 79).

یکی از آثار در خصوص نوسلفی‌گرایی در منطقه غرب آسیا که مجموعه مقالاتی را در خود جای داده است توسط آندره پلبانی (2014) گردآوری‌ شده است. خود گردآورنده در مقاله نخستین این مجموعه با عنوان «میراث نمایان القاعده در عراق از زرقاوی تا خلافت اسلامی نوظهور» به ریشه‌های خیزش پرداخته و تحولات دخیل عراق و سایر کشورهای منطقه در زمینه شکل‌گیری این خلافت خودخوانده و دگرگونی نیروها و تغییر موازنه در درون خانواده نوسلفی‌گرایی را تبیین می‌نماید.

فرمانیان (1393) در کتاب «داعش؛ دولت اسلامی عراق و شام» به ظهور القاعده در عراق، کیفیت روابط بین زرقاوی و بن‌لادن، حمله آمریکا به عراق و عکس‌العمل این گروه‌ها پرداخته است. فرمانیان اعلام موجودیت گروه داعش توسط البغدادی و سلسله رهبران این گروه را بررسی کرده است. وی به وضعیت سیاسی عراق و آغاز حملات داعش، ساختار تشکیلاتی داعش، شخصیت‌های مهم داعش، منابع مالی، عقاید و افکار این گروه نیز به‌طور خلاصه اشاره‌کرده است (فرمانیان، 1393: 4-9).

 

دولت اسلامی عراق و شام یا به‌طور مخفف داعش (این گروه این نام را وجه تمسخرآمیز و توأم با تحقیری می‌داند که از سوی دشمنان آن در رسانه‌ها عنوان ‌شده است) اشاره به نسخه سازمان‌دهی شده القاعده عراق که توسط ابومصعب الزرقاوی در دهه نخست قرن جاری پایه‌گذاری شده بود، دارد که سپس با پیشروی‌های خود در سوریه و عراق و اعلام خلافت سرکرده این گروه موسوم به ابوبکر البغدادی پس از تسخیر موصل به دولت اسلامی[3] که مرزهای فرضی خود را تمام گستره جهان اسلام در قالب خلافت اسلامی می‌داند، موسوم شده است (انتصار، 1393: 12).

داعش پس از انشقاق از القاعده در فوریه 2014، در ماه ژوئن شهر موصل را تسخیر کرد و امیر داعش ابوبکر البغدادی احیای یک خلافت را اعلام کرد و سپس داعش شهرت خود را مسلماً به‌عنوان خطرناک‌ترین و قطعاً ثروتمندترین گروه تروریستی جهادی تحکیم کرد (Phillips, 2014: 496). در حقیقت داعش یک جناح خارجی نوپاست که از گروه‌ها، عناصر عملیاتی در سراسر جهان حمایت می‌کند و در حقیقت تهدیدی بلندمدت و راهبردی برای ثبات و امنیت جهان محسوب می‌شود. پس از مداخله ائتلاف بین‌المللی آمریکا در عراق و سوریه در سپتامبر 2014، داعش به‌عنوان رهبر جنبش‌های افراطی و خشونت‌آمیز جایگزین القاعده شد (Bunker & Sullivan, 2015: 254)

 

رویکردهای نظری مفهوم امنیت در مکتب امنیتی کپنهاگ

هر نظریه و رویکردی مبتنی بر یک سلسله مفروضات و گزاره‌هایی است که بر اساس آن نهادها، فرایندها و پدیده‌های گوناگون مورد بررسی، تجزیه، تحلیل و ارزیابی قرار می‌گیرند (قوام، 1393: 167). از سویی دیگر واسکوئز[4] نظریه را یک گفتمان تعریف می‌کند که درصدد است از میان هر آنچه که اتفاق می‌افتد، حوادث مهم را شناسایی کند (دهقانی فیروزآبادی، 1394: 117). متناظر با رویکردهای نظری مکتب کپنهاگ، امنیت به چه صورت و در چه مؤلفه‌هایی تعریف شده است؟ همان‌گونه که اعضای مؤسسه تحقیقات صلح کپنهاگ[5]؛ اوله ویور[6] و گروهی از نظریه‌پردازان، به بسط نگرشی سازنده در راستای امنیت پرداخته‌اند که حاکی از مسیری جدید در مطالعات مربوط به امنیت است.

نخستین کتاب مکتب کپنهاگ عبارت است از: «امنیت: چارچوب جدیدی برای تحلیل»[7]، به قلم باری بوزان،[8] اوله ویور و جاپ دو ویلد.[9] این کتاب بیانگر چارچوبی جامع از تحلیل مطالعات امنیت است. در این کتاب دیدگاه سنتی به امنیت -که تأکید فراوانی بر مقوله نظامی‌گری و حوزه نظامی دارد- رد می‌شود؛ در عوض، بررسی خصوصیات امنیت به‌طور کل در پنج حوزه در دستور کار قرار می‌گیرد: «نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی». نویسندگان کتاب بر این عقیده‌اند که امنیت، نوع خاصی از سیاست است که در گسترة وسیعی از مسائل کاربرد دارد (Buzan, Waver, & Wilde, 1998: 21-22).

واژه «امنیت‌سازی»[10] بر اساس مقالة ویور در سال 1989 با عنوان «امنیت، کنش گفتاری: تحلیل سیاست‌های یک واژه»[11] شکل گرفت. ویور در ابتدا به تعریف امنیت به‌عنوان یک «کنش گفتاری»[12] پرداخت و نشان داد که معنای امنیت با «گفتمان امنیت»[13] پیوند دارد.

این به آن معناست که یک مشکل غیرامنیتی می‌توانست صرفاً به‌واسطه روش تفسیر آن بازیگر سیاسی از موضوع، مشکلی امنیتی به نظر برسد؛ به‌عبارت‌ دیگر، بحث اصلی تئوری امنیت‌سازی این است که در روابط بین‌الملل، هنگامی که موضوعی تبدیل به یک مسئله امنیتی می‌شود، علت این نیست که آن موضوع تهدیدی عینی برای کشور محسوب می‌شود؛ بلکه در واقع به این سبب است که یک بازیگر سیاسی چیزی را به‌عنوان یک تهدید وجودی تعریف کرده است؛ بنابراین، تنها هنگامی یک موضوع تبدیل به موضوعی امنیتی می‌شود که به آن شکل برچسب زده شود. هرچند، بنا بر اظهارات نیکلاس گولور[14]، روش‌شناسی کنش گفتاری بسیار محدود است و از اذعان به نقش زمینه فیزیکی در برقراری امنیت بازمی‌ماند (Golver, 2009: 201).

مکتب کپنهاگ تلاش کرده است به «گسترش» و «تعمیق» تعریف امنیت از طریق بیان این موضوع بپردازد که تهدیدات غیرنظامی می‌توانند امنیت، ثبات و بقای کشورها و همچنین زندگی افراد را تضعیف ‌کنند. هرچند برخی دانشمندان به‌اصطلاح سنتی به مخالفت با دیدگاه «غیرسنتی‌ها» برخواسته‌اند. سنت‌گرایان طرفدار حفظ مفهوم جنگ سرد از امنیت، تعریفی نظامی و دولت‌محور از تهدید امنیتی ارائه می‌کند. استفان والت[15] برای ‌مثال، دیدگاه سنتی را تشریح می‌کند که کاربرد امنیت را محدود به تهدیدات در حوزة نظامی می‌داند؛ بنابراین، او امنیت را معادل با صلح در نظر می‌گیرد و یا به تعبیری بهتر موقعیتی بدون هیچ درگیری نظامی .(Walt, 1991: 211-239)

بر اساس پیشرفت‌های انجام‌شده در محیط پساجنگ سرد، دیدگاه سنتی امنیت، مورد انتقاد بسیاری از دانشمندان قرار گرفت. انتقاد اصلی بر تعریف سنتی از یک تهدید امنیتی است که طی آن درگیری بین دولتی، به‌عنوان منبعی از ناامنی تلقی نمی‌شود. طبق نظریات بوزان و هانسن، در بیشتر مدت جنگ سرد، مطالعات امنیتی بین‌المللی به‌واسطه یک برنامه عمدتاً نظامی تعریف می‌شد؛ اما از دهه 1970 به بعد، هم‌زمان با پیشرفت رقابت تسلیحاتی هسته‌ای، این واژه به‌واسطه استقرار امنیت اقتصادی، زیست‌محیطی، اجتماعی و انسانی توسعه یافت، و نه یک برنامة نظامی- سیاسی صرف .(Buzan & Hansen, 2009: 2)

برخی دانشمندان نظیر ویور (Waever, 1995: 46-86)، محمد ایوب (Ayoob, 1997: 141-146)، مایکل کلر[16] و دانیل توماس[17] (Klare & Thomas: 1994, 15)، با گسترش‌دهندگان تعریف امنیت موافق‌اند و برخی دیگر نظیر کن بوث[18] (Booth, 1991: 527–545)، و اسپایک پیترسون[19] (Peterson, 1992: 31-36) همسوی با تعمیق‌کنندگان تعریف امنیت هستند. برخلاف والت، ایوب پیش‌بینی کرده است که شمار وسیعی از بحران‌های خارجی و داخلی به‌منظور تهدید کشور ایجاد می‌شوند. طبق نظریات وی، «امنیت یا عدم امنیت در ارتباط با آسیب‌پذیری‌های داخلی و خارجی، که ساختارهای کشور را تهدید می‌کنند، یا پتانسیل براندازی یا تضعیف چشمگیر ساختارهای حکومت را دارند، تعریف می‌شوند» .(Ayoob, 1997: 145) از سوی دیگر، کلر و توماس مفهوم امنیت را به‌واسطه درک و دریافت بازیگران دولتی که در مقابل مسائل جهانی کمتر قادر به انجام واکنش هستند، گسترش دادند و اینکه به‌جای بقای حکومت، امنیت جهانی باید مورد توجه قرار گیرد. بنا بر اظهارات آن‌ها، «امنیت» جهان شامل امنیت اکولوژیک، محیطی و اقتصادی است و نه صرفاً امنیت نظامی؛ بنابراین آن‌ها فرض را بر این گذاشتند که تمام بازیگران به‌طور مساوی تحت تأثیر تهدیدات جهانی هستند و اینکه برای همکاری و واکنش به این تهدیدات انگیزه دارند (Klare & Thomas, 1994: 17).

امنیت تبدیل به همه‌چیز مردم می‌شود و نمی‌توان آن را به‌عنوان یک ارزش تحلیلی مستثنی کرد. بنا بر نقل‌قول مشهور رابرت آرت[20] در خصوص امنیت به‌عنوان یک مفهوم علوم اجتماعی، «امنیت به لحاظ معنا مبهم است و بسیار منعطف» (Art, 1993: 820).

در حال حاضر نگرش‌های بسیار متفاوتی در رابطه با نحوه مطالعه و تحلیل امنیت وجود دارد. اگرچه دستیابی به یک توافق جمعی در خصوص روش تعریف امنیت هنوز محقق نشده است؛ شکی وجود ندارد که مکتب کپنهاگ حوزه وسیع‌تری را برای مفهوم امنیت ارائه کرده و بنابراین دارای کاربرد بیشتری در سیستم جهانی است؛ بنابراین، با توجه به آراء و نظریات مکتب کپنهاگ، درحالی‌که عوامل عینی و مادی در درک امنیت حائز اهمیت هستند، تحلیل دامنه وسیع‌تری از امنیت که شامل بخش‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی است، مهم تلقی می‌شوند. در این رابطه، به‌منظور مشاهدة این موضوع که آیا داعش یک تهدید امنیتی برای ایران به حساب می‌آید یا خیر، جنبه‌های مرتبط گوناگونی از تهدید امنیتی داعش ضد ایران، بر طبق مکتب کپنهاگ در بخش بعدی این مطالعه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

یادآوری این نکته ضروری است که بوزان، اولین نقدهای جدی بر روی رهیافت‌های امنیتی موجود را از اواخر دهه 1980 مطرح ساخت، که بر اساس آن، بقای دولت‌ها یا بازیگران دولتی، فقط توسط اسباب و عوامل نظامی مورد تهدید قرار نمی‌گیرند؛ بلکه باید سایر حوزه‌های موضوعی- سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی- را نیز بدان اضافه کرد. عوامل اجتماعی نظریه امنیتی مکتب کپنهاگ به‌ویژه حائز اهمیت‌اند. این امر، موضوع امنیت ملی را به هویت ملی ربط داده و باعث می‌شود که موضوع مزبور جزء ترکیب‌کننده امنیت ملی به حساب آید؛ بنابراین اگرچه به‌طور سنتی، نظریة امنیت ملی به حوزة نظامی وابسته بود، اما امروزه این امنیت ملت‌هاست که به‌عنوان مهم‌ترین به وجود آورندگان مفهوم هویت، امنیت ملی را تعیین می‌نماید (Chena, 2008: 28).

بوزان تأکید اصلی خود را در تحلیل امنیت بر سطح تحلیل منطقه‌ای می‌گذارد و معتقد است کشورها باید در سیاست خارجی خود، جایگاه ویژه‌ای به «ابعاد منطقه‌ای امنیت» اختصاص داده و امنیت را در ابعاد چندبعدی آن پیگیری نمایند؛ به‌عبارت‌ دیگر، وجه تمایز اصلی او، مطالعات امنیتی دوران پساجنگ سرد از دوران جنگ سرد، وسعت دامنة امنیت و شمولیت موضوعاتی مانند مهاجرت، سازمان‌های جنایی (تروریستی) فراملی و فروملی و محیط زیست و رفاه اقتصادی است که قبلاً در تعاریف امنیتی لحاظ نمی‌شدند (طباطبایی، 1393: 21).

پرسش اساسی آن است که «پدیده داعش به‌عنوان یک تهدید، چه نسبتی با امنیت ایران دارد؟»

در پاسخ به این سؤال، برهان اصلی نوشتار حاضر بر این فرضیه استوار است که داعش پدیده‌ای ضد امنیتی برای ایران محسوب می‌شود و بر اساس رویکردهای مکتب کپنهاگ، جنبه‌های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی ایران را مورد تهدید قرار خواهد داد.

این نوشتار با بهره‌گیری از رهیافت نوین مکتب کپنهاگ در مطالعات امنیتی و تلاش متفکران آن بر خروج از امنیت تک‌بعدی نظامی و طرح امنیت فراگیر در پی ظهور تهدیدات جدید است؛ بنابراین با توجه به رویکرد تخصصی این مکتب در تحلیل امنیت، می‌تواند به‌عنوان الگویی مناسب در تحلیل مسائل امنیتی معاصر باشد (ابراهیمی، 1386: 445).

 

تحلیل تهدیدات و فرصت‌های داعش بر امنیت ایران با تکیه‌بر مکتب کپنهاگ

در پی سقوط صدام در سال 2003 و وضعیت آشفته حاکم بر عراق، تأثیر مسائل عراق بر امنیت ایران افزایش ‌یافته است. عمده تهدید امنیتی مهم و جاری از جانب این کشور ضد ایران، ظهور جریان تکفیری داعش است. وضعیت جدید عراق، مسائل امنیتی جدیدی را برای ایران ایجاد کرده است. از سویی نگاهی به حوادث و وقایع دو کشور پاکستان و افغانستان، دو کشور همسایه، که درگیر مسائل ضد امنیتی متنوعی هستند، نمایانگر حضور جدی داعش در این دو کشور است؛ حضوری که روزبه‌روز دچار اوضاع پیچیده‌تری می‌شود؛ بنابراین داعش توانسته است به‌صورت فزاینده حضور خود را در مناطق شرقی و غربی هم‌جوار ایران گسترش دهد.

با توجه به افق‌های ساختارگرایانه مکتب کپنهاگ، ناامنی‌های به وجود آمده در مناطق پیرامونی ایران، امنیت آن را در حوزه‌های نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی تهدید می‌کند .(Aghazadeh Khoei, 2015: 4-5) به‌منظور شفافیت بیشتر ابعاد پنج‌گانه امنیت، در ذیل به معرفی آن‌ها پرداخته و آثار ضد امنیتی داعش بر امنیت ایران در هریک از این مقوله‌ها و ابعاد سنجیده و به‌طور جداگانه به بررسی مسائل اصلی تأثیرگذار بر این جنبه‌ها پرداخته می‌شود.

 

 بُعد نظامی

بُعد نظامی کلاسیک‌ترین برداشت از مفهوم امنیت است که در دوران جنگ سرد نیز به لحاظ ساختار دوقطبی[21] و رقابت دو بلوک، حائز اهمیت بود. بعد از جنگ سرد، از اهمیت این بُعد کاسته نشد؛ اما به‌نوعی، عملکردش در بحران‌های منطقه‌ای بالکان نمایانگر پذیرش سایر ابعاد امنیت همچون امنیت اجتماعی در کنار بُعد مزبور بود (Adler, 2008: 13).

در نگاه کلی تهدیدات نظامی، مرکز سنتی نگرانی‌ها مربوط به امنیت ملی است. معمولاً اقدام نظامی می‌تواند همه اجزای دولت را تهدید کند و در عمل نیز این‌گونه است (بوزان، 1390: 141). بی‌تردید به‌منظور رخ‌نمایی توان بازدارندگی و نظامی، ایران ‌باید هزینه‌های فراوانی را چه در حوزه مرز و چه در حوزه نزدیک به مرز متحمل شود. اساساً واردشدن به جنگ نظامی و عینی شدن هزینه‌ها و ظرفیت‌های بسیاری را مشغول خود می‌سازد و در نگاهی فرض‌گرایانه در صورت مواجهه نظامی ایران با داعش، در بعد نظامی تهدیدات فراوانی با توجه به تجارب صحنه‌ای داعش از نبرد در چند کشور هم‌جوار ایران، متصور است.

همواره یکی از دغدغه‌ها و مسائل امنیتی ایران، حفظ امنیت نسبی در هیاهوی بی‌نظمی و ناامنی کشورهای همسایه و هم‌جوار بوده است. تاریخ ایران پر از حادثه بوده است؛ این واقعیت جزء متواترات تاریخ ماست. برحسب آمار حدود 1200 جنگ با مقیاس بزرگ و هزاران جنگ منطقه‌ای و محلی در تاریخ ایران رخ‌ داده است (فراستخواه، 1394: 124). صرف‌نظر از ضعیف یا قوی بودن دولت، همواره هزینه‌های سنگین انسانی و اقتصادیِ اقدامات نظامی به قوت خود باقی هستند (بوزان، 1390: 141).

اما دیدگاه «فرصت‌محور» رویکردی دیگر به تأثیر پدیده داعش بر امنیت نظامی ایران دارد. می‌توان عنوان داشت که عملیاتی شدن آموزش‌ها و آگاهی از انواع استراتژی‌ها و تاکتیک‌های جنگ شهری و چریکی در صحنه نبرد، به رخ کشیدن قابلیت‌های مستشاری نیروهای نظامی ایران، عملیاتی کردن آموخته‌های نیروهای جدید و جوان که امکان تجربه‌اندوزی از میدان‌های نبرد نظیر جنگ تحمیلی را نداشتند، افزایش مانورهای گسترده نظامی با هدف ارتقاء توان بازدارندگی، از آن جمله است.

 

بعد سیاسی

در حوزهامنیت سیاسیشاید برجسته‌ترین ابعاد امنیت سیاسی، بحث حاکمیت و نهادهای برآمده از آن باشد (طباطبایی، 1393: 28). همواره تهدید سیاسی متوجه ثبات سازمانی دولت است. هدف از تهدید ممکن است از فشار بر حکومت در مورد سیاست خاصی گرفته تا واژگونی حکومت، جدایی‌طلبی و برهم زدن بافت سیاسی دولت برای تضعیف آن پیش از تهاجم نظامی، متفاوت باشد. ایده دولت، به‌خصوص هویت ملی و ایدئولوژی سازمان‌دهنده و نهادهایی که نمود آن هستند، اهداف عادی تهدید سیاسی به شمار می‌روند. چون دولت اصولاً موجودیتی سیاسی است، تهدید سیاسی امکان دارد به همان اندازة تهدید نظامی هراس‌انگیز باشد.

تهدید سیاسی از افکار و سنت‌هایی که توجیه اصلی آنارشی بین‌المللی محسوب می‌شود، ناشی می‌گردد. نظر به بنیادی بودن تعارضات این ایدئولوژی‌ها، دولتی که طرفدار یکی از آن‌هاست از جانب سایرین احساس تهدید می‌کند. رقابت بین ایدئولوژی‌ها، بسیار پیچیده است. این امر، تعریف دقیق تهدید جدی سیاسی در سطحی را که شایسته عنوان امنیت ملی باشد، با مشکل مواجه می‌سازد؛ دراین‌بین، تهدیدات هویت ملی واضح‌تر است. این نوع تهدید شامل تلاش برای گسترش جدایی هویت فرهنگی و قومی بین گروه‌ها در کشور هدف است. لازم است بین موارد عمدی تهدید سیاسی اعم از ایدئولوژیکی یا ملی و مواردی که صرفاً ناشی از اثر راه‌های جایگزین خارجی بر مشروعیت دولت‌هاست، تفکیک قائل شویم (بوزان، 1390: 143-144).

در خصوص داعش، نگاه به آرمان‌های اعلام‌شده از سوی آن و اندیشه‌های سیاسی که برمدار آن رشد یافته، نمایانگر قصد براندازی حکومت‌های ملی و قائل بودن به حاکمیت اسلامی منطقه از منظر این جریان تکفیری است. از طرفی مسئله قومیت و افراط‌گرایی قومی همواره تهدیدی برای کشورهای درگیر با این پدیده محسوب می‌شود. در این‌ بین، مسئله تجزیه‌طلبی یکی از مقوله‌های تهدیدکننده متداول امنیت کشورهایی نظیر ترکیه، عراق، سوریه و ایران است. نکته‌ای که به نظر می‌رسد باید نگاه‌های کلان، به‌صورت عمیق، مسئله تهدید داعش را تحلیل نماید؛ این مسئله است که با فرض عملی شدن تهدید داعش و ایجاد بی‌نظمی در مرزهای ایران، چه واکنشی از سوی گروه‌های تجزیه‌طلبی نظیر جیش‌العدل، پژاک، خلق عرب که بعضاً زمینه‌های همگرایی با تروریسم بین‌الملل را دارند، شاهد خواهیم بود؟

    در قیاس با کشورهایی که ذکر شد، کردها در عراق، نقش پیچیده‌تری در امنیت کشور ایفا می‌کنند که بر امینت همسایگان آن نیز تأثیر می‌گذارد. در حدود 15 تا 20 درصد از جمعیت عراق را کردها تشکیل می‌دهند (CIA, 2014) و آنان در میان گروه‌های اولیه‌ای قرار دارند که برای ایجاد حکومت فدرال در عراق، دولت این کشور را تحت فشار قرار می‌دهند. از سوی دیگر، بنا بر شواهد موجود در چند سال اخیر به‌احتمال فراوان پ.ک.ک[22] و پژاک[23] در بزنگاه‌های حساس به‌صورت متحد تهدیدی برای کشورهای درگیر با این موضوع عرض‌اندام خواهند کرد که در نتیجه موجب تضعیف انسجام دولت‌های ایران، عراق و ترکیه خواهند شد (Aghazadeh Khoei, 2015: 3).

ساختار فکری و عملی داعش مبتنی بر قرائتی تجهیزی و ایدئولوژیک از اسلام است که دارای ریشه‌های تاریخی و عقیدتی و پشتوانه فکری رادیکال در تاریخ اسلام، منابع مادی- انسانی و آگاهی گسترده از عوامل جغرافیایی- سیاسی است و برای استمرار بنیان‌های فکری خود به دنبال بهره‌گیری از راهبرد دولت‌سازی است (اشرف نظری، 1394: 80).

شاید داعش در واقعیت، بنیان‌های فرضی برای تشکیل حکومت را داشته باشد و برخوردار از سه عامل تشکیل‌دهنده آن (سرزمین، جمعیت و حکومت) باشد؛ اما به دلیل نبود عنصر «حاکمیت و شناسایی» نتوانسته است به‌عنوان دولتی مستقل ظهور یابد. نکته مهم‌تر اینکه، داعش بیش از اینکه تشکیل دولت داشته باشد، درصدد ارائه الگویی متفاوت از ساختار کنونی نظام بین‌الملل و اعاده ساختار خلافت است. پروژه البغدادی برای تحقق استراتژی سازمانی داعش دارای سه مرحله است: مرحلة اول یا همان مرحله صولت (تاخت‌وتاز)، مرحله درگیری با رزمندگان گروه‌های دیگر و سپس مرحلة گرفتن بیعت اجباری از تمامی رزمندگان در مناطق تحت نفوذ خود است. چنین کاری بر مبنای عقیده اسلامی در (حرمت تعدد پرچم‌ها در زمان تشکیل دولت اسلامی است؛ یعنی برپایی هر سازمان دیگر یا گروه‌ها و احزاب که هنوز با البغدادی بیعت نکرده و در زیر سلطة وی نیستند، حرام است؛ چراکه تشکیل چنین گروه‌هایی دولت اسلامی فرضی را ضعیف می‌سازد (اشرف نظری و السیمری، 1394: 80).

اما مؤلفه‌هایی که رویکرد فرصت‌‌محور را در بخش سیاسی عرضه می‌کند، عبارت‌اند از:

افزایش اعتبار اتحادهای دوجانبه و چندجانبه منطقه‌ای بین ایران و متحدان منطقه‌ای خود در قالب جبهه مقاومت و همچنین نقش پررنگ و برجسته همکاری‌های ایران و روسیه که استراتژیک بودن این متحدان برای ایران را به جامعه جهانی نشان داد. از سوی دیگر دولت‌های فرومانده عراق و سوریه اعتبار، توانایی و تناسب اقدامات جمهوری اسلامی ایران را به‌وضوح درک کردند. هرچند که ممکن است طرفین عراقی و سوری این اقدامات را در قالب منطق استراتژیک درک نکنند، چون از دیدگاه واقع‌گرایان اتحادها مصلحتی و موقتی است.[24]

از طرفی در ابعاد منطقه‌ای توانایی جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان جزیره ثبات در منطقه‌ای ساختارشکن و بی‌ثبات به‌نوعی عرض‌اندام کرده است.

در مقوله مشروعیت یافتن دفاع ایران از سوریه نیز هجوم عناصر تکفیری به دولت بشار اسد و عملیات گسترده آن‌ها در خاک سوریه و حمایت همه‌جانبه غرب و برخی از کشورهای منطقه از گروه‌های تروریستی، سبب ویرانی‌ و کشتارهای وحشتناکی در سوریه برای مردم و دولت این کشور گردید. در این عرصه اکثر کشورهای جهان به تبعیت از غرب، رژیم صهیونیستی و سران برخی کشورهای منطقه، طبل نابودی بشار اسد را کوبیدند و هم‌صدا شدند تا دولت قانونی و برآمده از آرای مردم سوریه را از بین ببرند. در این میان تلاش‌های سیاسی و دیپلماتیک مسئولین ایران همواره در جهت حمایت از مردم و دولت سوریه قرار گرفته بود و هست (مینایی، 1394: 1-2). تلاش دولت ایران در ایجاد ثبات در سوریه موجب شد که چندین اجلاس بین‌المللی در ایران با حضور مخالفان سوری برگزار شد. ایران با اتخاذ سیاست مناسب و هوشمندانه و نیز پشتیبانی همه‌جانبه از دولت سوریه، موجبات تضعیف گروه‌های تروریستی در سوریه را فراهم کرد.

 

بعد اقتصادی

در حوزه امنیت اقتصادی می‌توان عنوان کرد که بی‌شک تهدید اقتصادی، سخت‌ترین و پیچیده‌ترین تهدیدات در چارچوب امنیت ملی است (بوزان، 1390: 148). رابطه بین قابلیت اقتصادی و نظامی بسیار شناخته شده است. قابلیت نظامی دولت به توانایی تأمین کالاهای مهم راهبردی و حمایت از نیروهای مسلح وابسته است (بوزان، 1390: 151).

 در پی تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی ضد ایران، رشد تولید نفت خام عراق، سهم ایران از بازار نفت خام را به خطر انداخته است. از سوی دیگر، داعش در عراق، تمایل خود را برای هدف قرار دادن تأسیسات نفتی اعلام کرده است و تاکنون چندین و چند عدد از امکانات انرژی را در بخش شمالی این کشور به تصرف خود درآورده است؛ ازجمله بزرگ‌ترین پالایشگاه نفتی عراق در بایجی[25] .(Nordland & Al-Salhy, 18 June 2014) بنا بر اعلام خزانه ایالات متحده، داعش از محل فروش نفت خام به ترکیه، اقلیم کردستان عراق و بشار اسد در سوریه روزانه یک میلیون دلار درآمد دارد (FinancialTimes, 24 October 2014). مشکلات اقتصادی ایران که ناشی از تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی است، موجب محدود شدن توانایی آن در دخالت و کنترل بر این وضعیت شده است. فروش نفت خام داعش در بازار سیاه نه‌تنها بر درآمد نفتی ایران تأثیرگذار است، بلکه همچنین به خودکفایی داعش کمک می‌کند و منابع مالی کافی برای جذب نیروی انسانی بیشتر و انجام حملات آتی در اختیار این جریان تکفیری قرار می‌دهد. از سوی دیگر یکی از مسائل برجسته در این بزنگاه، بحث امنیت انرژی است .(Kirshner, 1998: 32) امنیت انرژی یکی از چالش‌های جدید مسائل امنیتی است که با پیشرفت اقتصاد جهانی و افزایش نیاز به منابع انرژی و سوخت‌های فسیلی، انتقال آن‌ها بسیار مهم است. تهدید جریان انرژی، منجر به تهدید اقتصاد ملی کشورهای وابسته به نفت می‌شود. مقابله با چالش‌های احتمالی تهدید امنیت منابع نفتی و خطوط انتقال آن و حفاظت از منابع انرژی و راه‌های مواصلاتی یکی از ضروریات امنیت اقتصادی است (طباطبایی، 1393: 30).

از نگاهی دیگر و از دریچة فرصت‌محور، حضور داعش در عراق یک فرصت اقتصادی برای ایران در برخی از استان‌های مرزی واقع در غرب کشور ایجاد کرد. فرصتی که به‌واسطه حضور گروهک تروریستی داعش در عراق و تحریم کالاهای کشورهای ترکیه و عربستان برای ایران در بازار عراق ایجاد شد. در پی حضور و نفوذ داعش در عراق مردم این کشور کالاهای وارداتی از ترکیه و عربستان را تحریم کردند و در حرکتی هماهنگ اعلام کردند که کالاهای این دو کشور را نخرند. این اقدام علاوه بر اینکه یک فرصت اقتصادی را برای ج.ا.ایران به ارمغان آورد و موجب ارزآوری فراوانی برای ایران گردید. طبق آمار گمرک، تراز تجاری جمهوری اسلامی ایران و عراق 5/98 درصد به نفع ایران است و عراق، دومین شریک تجاری ایران محسوب می‌شود و یکی از دو کشوری است که تراز تجاری‌ ایران نسبت به آن مثبت است؛ یعنی میزان صادرات ایران به این کشور بیشتر از میزان واردات‌ به ایران است (مینایی، 1394: 1-2)؛ همچنین موجب شد دو کشور رقیب ایران حضور اقتصادی خود را در عراق کم‌رنگ ببینند، که این نیز فرصت مغتنمی برای ایران بود تا قدرت منطقه‌ای خود در عرصه اقتصادی را نیز تقویت نماید. از دیگر فرصت‌های اقتصادی می‌توان مواردی نظیر بروز قابلیت‌هایی در زمینه‌های توریسم درمانی، مصالح ساختمانی، خدمات فنی و مهندسی، دارو و تجهیزات پزشکی و کالاهای کشاورزی و مواد غذایی در بازار کشورهایی نظیر عراق و سوریه، اشاره کرد.

 

 

بعد اجتماعی

بعد اجتماعی امنیت به معنای بازخوانی آن از لحاظ کیفیت حیات اجتماعی، هویت و هنجارهاست .(Chena, 2008: 32) امروزه دیگر امنیت ملّی صرفاً در بُعد نظامی خلاصه نمی‌شود و چه‌بسا که نبود امنیت اجتماعی و تهدیداتی که متوجه شهروندان است، مانند کاهش امید به زندگی، مهم‌تر از امنیت نظامی برای امنیت ملّی است (طباطبایی، 1393: 32). چنانکه تهدید اجتماعی را به‌راحتی نمی‌توان از تهدید سیاسی جدا کرد. در روابط بین دولت‌ها، تهدید خارجی مهم در سطح اجتماعی به حمله هویت ملی مربوط می‌شود که در زمره ملاحظات سیاسی قرار می‌گیرد.

مشکل اصلی تهدیدات اجتماعی از لحاظ امنیت ملی این است که اغلب آن‌ها در داخل کشور واقع شده‌اند. ازآنجاکه اصولاً امنیت اجتماعی به الگوهای سنتی زبان، فرهنگ، هویت مذهبی و قومی و رسوم مربوط است، این ارزش‌ها اغلب از داخل کشور مورد تهدید قرار می‌گیرند.

بی‌تردید از منظر تأثیرگذاری داعش بر افکار عمومی در اجتماع، شاهد پدیده‌ای کم‌نظیر بوده‌ایم. سیاست بهره‌گیری از رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس‌بوک، توئیتر و تلگرام و راه‌اندازی «شبکه دابق» و مجله‌ای با همین عنوان در سطح جهانی[26]، تکیه بر اصل غافلگیری و انجام حملات برق‌آسا، انجام اقدامات خشن و رعب‌آور، قائل بودن به‌نوعی رسالت الهی و نوعی بازگشت‌ناپذیری مذهبی، چندرگه بودن هویت اعضاء و ایجاد ظرفیت‌های جذب بین‌المللی، فراملی بودن ایده‌ها و اندیشه‌های آن‌ها موجب شده است که سیر رشد آن‌ها تصاعدی شود (اشرف نظری و السمیری، 1394: 79).

داعش سیاست‌های ویژه جذب نیرو را در پیش گرفت و ارتش بزرگی از کاربران شبکه‌های اجتماعی را برای ترویج تفکر، جذب نیرو و پیگیری و انتشار افکار و اخبار داعش به کار گرفت (اشرف نظری و السمیری، 1394: 103).

در حوزه تهدید اجتماعی توسط داعش؛ به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین مسئله‌ها؛ بحث درگیری بین شیعه و سنی است. به‌منظور ارزیابی بحران داعش و سهم آن در ایجاد تهدید برای ایران، ‌باید ابتدا به ساکن خواسته واقعی آن‌ها را درک کرد. داعش به دنبال استقرار یک دولت اسلامی است که در آن بتواند تفکرات افراطی خود را اجرا کند. داعش نه‌تنها درگیر جنگ با غرب است، بلکه همچنین ضد مسلمانان شیعه و حتی مسلمانان سنی میانه‌رو نیز در حال جنگ است .(Aghazadeh Khoei, 2015: 5) نابودی تمامی مسلمانان و اقلیت‌های غیرمسلمان در خاورمیانه، هدفی است که رهبران داعش به دنبال آن هستند. آنچه که در مواضع داعش به نظر می‌آید این است که هدف اول شیعیان هستند که عمدتاً در ایران، عراق و بحرین اقامت دارند (Rashid, 2014: 25). بنا بر درک داعش از اسلام، «شیعیان حتی مسلمان هم نیستند» و بنابراین کشتار شیعیان را بر اساس اعتقادشان، مشروع می‌دانند (Ghilan, 2014: 132). بر اساس گزارش حقوق بشر سازمان ملل متحد، 670 اسیر شیعة داعش در 10 ژوئن 2014 کشته شدند .(United Nations, 2014: 50)

پس از افزایش قابل ملاحظه درگیری‌های فرقه‌ای در غرب آسیا، وزیر امور خارجه ایران؛ محمدجواد ظریف، اعلام کرد که درگیری میان سنی‌ها و شیعیان «جدی‌ترین تهدید امنیتی نه‌تنها برای منطقه، بلکه در مقیاسی وسیع‌تر برای تمام جهان است. اختلاف فرقه‌ای در جهان اسلام تهدیدی برای همه ما به حساب می‌آید.» (BBC News, 2013). از همین روی داعش برای ایجاد شکاف بین شیعه و اهل تسنن سرمایه‌گذاری کرده است و مانند دیگر گروه‌های تکفیری برای رسیدن به اهدافشان به اقدامات جنایی مثل گردن زدن متوسل شده است (Bunker & Sullivan, 2015: 251).

یکی از فرصت‌هایی که بعد از ظهور و فعالیت داعش شاهد آن بوده‌ایم «ارتقاء جایگاه مرجعیت دینی» در افکار عمومی تشیع است. پس از حضور داعش در عراق و تصرف تعدادی از شهرهای این کشور آیت‌الله سیستانی، مرجع تقلید شیعه، از شیعیان درخواست کرد تا «سلاح بردارند و با پیکارجویان افراطی مبارزه کنند». در مواضع ایشان شاهد بودیم که عنوان داشتند: «شهروندانی که قادر به حمل اسلحه هستند، وظیفه دارند که در دفاع از کشور و مردم خود و اماکن مقدس، به نیروهای امنیتی کشور بپیوندند». پس از فتوای آیت‌الله سیستانی مبنی بر دفاع از عراق در برابر داعش بسیاری از مردم عراق برای مبارزه ضد این گروه تروریستی داوطلب شدند. برخی از مردم با پیوستن به گروه‌های شبه‌نظامی شیعه برای مبارزه ضد داعش اعلام آمادگی کردند (مینایی، 1394: 1-2) و در مجموع از منظرگاه اجتماعی و هویتی، ارزش‌های مذهبی و دینی رخ عیان کرد.

 

بعد زیست‌محیطی

تهدید زیست‌محیطی امنیت ملی، همانند تهدیدات نظامی و اقتصادی به پایگاه مادی دولت لطمه می‌زند و شاید تا جایی پیش رود که ایده دولت و نهادهای آن را تهدید کند. از لحاظ سنتی به تهدیدات زیست‌محیطی به‌گونه‌ای نگریسته می‌شد که گویا اتفاقی هستند و به‌ندرت رخ می‌دهند و بخشی از شرایط طبیعی زندگی‌اند؛ بیشتر از آنکه بتوانند در دستور کار امنیت ملی قرار گیرند، به سرنوشت مربوط هستند. این بخش شامل تلاش انسان ضد محیط زیست و طبیعت است (بوزان، 1390: 156). طرح امنیت زیست‌محیطی به علت فراگیر بودن بحث آن، سبب گردیده تا این بُعد از امنیت که در گذشته به آن توجه نمی‌شد، در کانون توجه قرار گیرد. توسعة سلاح‌های جدید با فناوری بالا، تغییرات آب و هوایی، کمبود آب، خطرات بهداشتی و نیازهای روبه‌رو رشد، انرژی، شاخص‌های اصلی شکل‌دهندة این بُعد از امنیت‌اند (طباطبایی، 1393: 33).

در حوزه امنیت زیست‌محیطی باید اذعان داشت که داعش با توجه به روند طغیان‌وار بی‌قیدوشرط، قابلیت ایجاد تهدید و آسیب‌های فراوان در عرصه زیست‌محیطی را داراست. آنچه که از داعش نسبت به تخریب بی‌سابقه آثار باستانی، اماکن شاخص و مذهبی و سایر نقاط شهر به‌عنوان سابقه ماندگار برجای مانده است، حاکی از جدّی بودن این تهدید خطرناک است. حتی به نظر می‌رسد که تهدیدات بیولوژیکی و بیوتروریسمی داعش نیز دور از تصور نخواهد بود.


اگرچه بیشترین آسیب‌های داعش متوجه کشور عراق و سوریه است اما بدون تردید این اقدامات بر محیط زیست ایران اثرگذار خواهد بود؛ برای مثال، بی‌تردید حضور داعش در مناطق مرز مشترک ایران و عراق تمامی اقداماتی را که می‌تواند منجر به تثبیت خاک شود، زیر سؤال می‌برد و نتیجه آن، افزایش ریزگردها در ایران خواهد بود. آنچه در خصوص تهدیدات احتمالی داعش در حوزه زیست‌محیطی ایران، البته در صورت بالفعل شدن این تهدید در جغرافیای سرزمینی ایران، می‌توان پیش‌بینی کرد، عبارت‌اند از:

تأثیرات منفی بر آب و هوای کشور؛ متروکه شدن و رها شدن زمین‌های کشاورزی و باغ‌داری؛ تخریب و انفجار سدها و بروز فاجعه‌های محیطی و انسانی، و آلودگی آب‌های روان و سفره‌های آب زیرزمینی. مواردی که می‌تواند آسیب‌های جدی به ساختارهای بنیادین و حیاتی یک کشور وارد نماید.

 

نتیجه‌گیری

امنیت اجتماعات بشری به پنج مقوله نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی تقسیم می‌شود. بر اساس آنچه بوزان عنوان داشته، به‌طور کلی امنیت نظامی به اثرات متقابل توانایی‌های تهاجمی و دفاعی مسلحانه دولت‌ها و نیز برداشت آن‌ها از مقاصد یکدیگر مربوط است. امنیت سیاسی ناظر بر ثبات سازمانی دولت‌ها، نظام‌های حکومتی و ایدئولوژی‌هایی است که به آن‌ها مشروعیت می‌بخشد. امنیت اقتصادی یعنی دسترسی به منابع و بازارهای لازم برای حفظ سطوح قابل قبولی از رفاه و قدرت دولت. امنیت اجتماعی به قابلیت حفظ الگوهای سنتی زبان، فرهنگ، مذهب، هویت و عرف ملی، با وضعیت قابل قبولی از تحول مربوط است. امنیت زیست‌محیطی ناظر است بر حفظ محیط به‌عنوان سیستم پشتیبانی ضروری که تمامی حیات بشری بدان متکی است. این پنج بخش جدا از یکدیگر عمل نمی‌کنند. هریک از آن‌ها دارای کانون مهمی در درون مسئله امنیت و روشی برای تنظیم اولویت‌ها بوده و از طریق ارتباطات قوی به یکدیگر متصل هستند.

تهدیدات نظامی هنوز هم در تفکر امنیتی دارای برتری نظری هستند و تا زمانی که سیاست بین‌المللی با ساختار آنارشی همراه است، اهمیت حیاتی آن‌ها تداوم خواهد داشت؛ اما در عمل و به‌خصوص برای کشورهای توسعه‌یافته، میزان اهمیت آن‌ها در مقایسه با تهدید سایر جنبه‌ها در حال کاهش است.

در بخش اول مقاله سعی شد به ابعاد اساسی نظریه مکتب امنیتی کپنهاگ پرداخته شود. بخش دوم به تجزیه و تحلیل فعالیت‌های داعش به‌عنوان تهدید و همچنین فرصت برای حوزه‌های مختلف امنیت ایران اختصاص یافت. در این اثناء از طریق تبیین تجزیه و تحلیل داده‌های موجود در بستر نمای نظری مکتب کپنهاگ تأییدکننده این فرضیه است که حضور و نفوذ داعش در منطقه از منظر امنیتی به‌مثابه شمشیری دو لبه برای امنیت ایران عمل می‌نماید که در صورت عدم توجه به هر تیغه‌، تحلیل تأثیر وجود داعش بر امنیت ایران ناقص و نارسا خواهد بود. بنابراین باید با نگاه رصد و شناسایی تهدیدها و تثبیت فرصت‌ها، نگاهی هم‌افزا و پویا به مقوله امنیت داشت.



[1]. ISIS (The Islamic State of Iraq and Al-Sham)

[2]. Bernard Lewis

[3]. IS

[4]. Vasquez

[5]. COPRI

[6]. Ole Waever

[7]. Security: A New Framework for Analysis

[8]. Barry Buzan

[9]. Jaap de Wilde

[10]. Securitization

[11]. Security the Speech Act: Analyzing the Politics of a Word

[12]. Speech Act

[13]. Security Discourse

[14]. Nicolas Golver

[15]. Stephen Walt

[16]. Michael Klare

[17]. Daniel Thomas

[18]. Ken Booth

[19]. Spike Peterson

[20]. Robert Art

[21]. Bipolar

[22]. حزب کارگران کردستان ترکیه که به‌صورت مسلحانه ضد دولت ترکیه فعال است.

[23]. حزب حیات آزاد کردستان که در مناطق غرب ایران، فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه را دنبال می‌کند.

[24] . http://www.irdiplomacy.ir

[25]. Baiji

[26]. مجله دابق صرفاً یک مجله تبلیغاتی نیست، بلکه درصدد صورت‌بندی آینده خلافت اسلامی است و مهم‌تر اینکه تشریح می‌کند که خلافت اسلامی چگونه راهبرد جهانی خود را شکل می‌دهد  .(Gambhir, 2014: 41)

منابع
الف) فارسی
-   ابراهیمی، نبی‌الله. (1386). «تأملی بر مبانی و فرهنگ مکتب کپنهاگ»، فصلنامه سیاست خارجی، شماره 82.
-   اشرف نظری، علی، السمیری، عبدالعظیم. (1394). «بازخوانی هویت دولت اسلامی در عراق و شام (داعش): فهم زمینه‌های فکری و سیاسی- اجتماعی»، فصلنامه علوم سیاسی، سال هفدهم، شماره 68.
-   انتصار، نادر. (1393). «نقش نقشبندیه در بحران عراق»، ماهنامه همشهری ماه، شماره 122.
-   بوزان، باری (1390). مردم، دولت‌ها و هراس، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
-   دهشیار، حسین. (1394). «شاکله استراتژی امنیتی ایران»، فصلنامه سیاست جهانی، دوره 4، شماره 3.
-   دهقانی فیروزآبادی، سید جلال. (1394). نظریه‌ها و فرانظریه‌ها در روابط بین‌الملل، تهران: نشر مخاطب.
-   طباطبایی، محمدجواد؛ فتحی، سیدمحمد. (1393). «تحوّل مفهوم امنیت در ناتو پس از جنگ سرد بر اساس مکتب کپنهاگ»، فصلنامه مطالعات راهبردی جهانی شدن، سال پنجم، شماره چهاردهم.
-   فراستخواه، مقصود. (1394). ما ایرانیان، تهران: نشر نی.
-   فرمانیان، مهدی. (1393). داعش دولت اسلامی عراق و شام، تهران: کمال‌الملک.
-   قوام، عبدالعلی. (1393). کاربرد نظریه‌های روابط بین‌الملل، تهران: انتشارات دنیای اقتصاد.
-   کلودزیچ، ادوارد. (1390). امنیت و روابط بین‌الملل، ترجمه نادر پورآخوند، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
سایت دیپلماسی ایرانی. (1394). «چالش‌ها و فرصت‌های ظهور داعش بر ایران»، منتشرشده در 2 خردادماه 1394، قابل دسترسی در آدرس اینترنتی: http://www.irdiplomacy.ir ، بازدید: 15 خرداد 1394.
-    مینایی، حسین. (1394). «تهدیدها و فرصت‌های داعش برای ایران»، مرکز مطالعات بین‌المللی صلح، منتشرشده در 20 اردیبهشت 1394، قابل دسترسی در آدرس اینترنتی: www. http://peace-ipsc.org ، بازدید: 10 خرداد 1394.
ب) انگلیسی
- Adler, E. (2008). “The Spread of Security Communities: Communities of Practice”, Self-Restraint and Nato’s Post- Cold War Transformation, European Journal of International Relations, Vol. 14 No. 2.
 
- Aghazadeh Khoei, M. (2015). “Iran's Security and the Islamic State Through the Lenses of the Copenhagen School”, Studies in Conflict & Terrorism, Vol.  38.
 
- Art, R. (1993). Security, The Oxford Companion to Politics of the World, New York and Oxford: Oxford University Press.
 
- AYOOB, M. (1997). “Defining Security: A Subaltern Realist Perspective”. In KRAUSE K. & WILLIAMS M. (Eds.), Critical Security Studies: Concepts and Cases (pp. 121-146). University of Minnesota Press. Retrieved from http://www.jstor.org/stable/10.5749/j ctttv088.9, (visited: 23, April/2015).
 
- BBCNews. (2013), “Iran FM: Sectarian Strife is Worst Threat in World”, November 11, Retrieved from http://www.bbc.com/news/world-middle-east-24893808, (visited: 7, October/2015).
 
- Booth, K. (1991). “Security in Anarchy: Utopian Realism in Theory and Practice”, International Affairs, No. 67.
 
- Bunker, R. J. & Sullivan, J. P. (2015). Counterterrorism Bridging Operations and Theory, Bloomington: iUniverse.
 
- Buzan, B. & Hansen, L. (2009). The Evolution of International Security Studies, New York: Cambridge.
 
- Buzan, B. Waver, O. & Wilde, J. D. (1998). Security: A New Framework for Analysis, Lynne Rienner.
 
- Chena, S. (2008). “L’ E Cope De Copenhaguen Relations Internationales”, in Revue Asylon, No. 4.
 
- CIA (2014). “The World Fact Book: Iran”, Retrieved from https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/iz.html. (visited:13, March/2015).
 
- Financial Times. (24 October 2014). “ISIS Sells Smuggled Oil to Turkey and Iraqi Kurds, Says US Treasury”, Financial Times, http://www.ft.com/intl/cms/s/0/6c269c4e-5ace-11e4-b449–gyh00144feab7de. html#axzz3Nr84EcfQ. (visited: 9,June/2015).
 
- Gambhir, H.; K, Dabiq. (2014). The Strategic Messaging of the Islamic State, Washington DC: ISW: Institute for the Study of War.
 
- Ghilan, M. (2014). “The Consequences of Not Challenging the Islamic State, Aljazeera”, 2. 20. Retrieved from http://www.aljazeera. com/indepth/ opinion/ 2014/08/ islamic-state. (visited:29, March/ 2015).
 
- Golver, N. (2009). “Does Security Exist Outside the Speech Act?”, University of Bradford, Retrieved from http://www.e-ir.info/search/ groups/ page/46/? orderby= &cat=3 (accessed 11 November 2014).
 
- Kirshner, J. (1998), “Political Economy in Security Studies After The Cold”, Jonathan Kirshnersource: Review of International Political Economy, Vol. 5, No. 1.
 
- Klare, M. & Thomas, D. (1994). World Security: Challenges for a New Century, New York: St. Martin’s Press.
 
- Nordland, R. & Al-Salhy, S. (18 June 2014), “Extremists Attack Iraq’s Biggest Oil Refinery”, The New York Times, 18. Retrieved from http://www.nytimes.com/2014/06/19/world/middleeast/iraqi-oil-refinery-ablaze-as-army-and-militants clash.html? action= Click& Content Collection= Middle %20 East&module= Related Coverage& Region= Marginalia&pgtype= article (visited:2,April/2015).
 
- Peterson, V. S. (1992). Gendered States: Feminist (Re) Visions of International Relations Theory, Boulder, CO: Lynne Rienner.
 
- Phillips, A. (2014). “The Islamic State's Challenge to International order”, Australian Journal of International Affairs, Vol. 68. Iss. 5. 496.
 
- Rashid, A. (2014), “ISIS: What the US Doesn’t Understand”, The New York Review of Books 3.2. Retrieved from http://www.nybooks.com/blogs/ nyrblog/2014/dec/02/isiswhat (visited: 27, April/2015).
 
- United Nations. (2014). “Report of the Independent International Commission of Inquiry on the Syrian Arab Republic”, Rule of Terror, Living under ISIS in Syria, Retrieved from http://www.ohchr.org/Documents/ HRBodies/ HRCouncil/ CoISyria/ HRC_CRP_ISIS_14Nov 2014. pdf (Visited: 3, May/2015).
 
- Waever, O. (1995). Securitization and Desecuritization, New York: Columbia University Press.
 
- Walt, S. M. (1991), “The Renaissance of Security Studies”, Mershon International Studies Review, Vol. 35. No. 2.