حسین صوراناری
چکیده
منطقهگرایی اوراسیایی یک پدیده واحد از بازنماییهای سازهانگارانه متفاوتی در کلانگفتمان هویتی اوراسیاگرایی روسیه برخوردار بوده است. این بازنماییها، در کشاکش ارتباط ساختی دوسویه میان هویت و منافع روسیه تولید شده است. با توجه به شدت و عمق مرزگذاریهای هویتی با دگرهای داخلی و خارجی در میان روایتهای مختلف گفتمان هویتی ...
بیشتر
منطقهگرایی اوراسیایی یک پدیده واحد از بازنماییهای سازهانگارانه متفاوتی در کلانگفتمان هویتی اوراسیاگرایی روسیه برخوردار بوده است. این بازنماییها، در کشاکش ارتباط ساختی دوسویه میان هویت و منافع روسیه تولید شده است. با توجه به شدت و عمق مرزگذاریهای هویتی با دگرهای داخلی و خارجی در میان روایتهای مختلف گفتمان هویتی اوراسیاگرایی، شکلهای متفاوتی پیدا کرده است. برتری/ فروتری مستمر در جایگاه تعیینکنندگی روایتهای مختلف اوراسیاگرایی، روسیه را به شکل بیوقفهای درگیر فرایند سازوارسازی میان رفتار منطقهای و نظامهای معنایی کرده است. این موضوع، متناسب با ساخت- گسست یکسانانگاری یا دگرپنداری هویتی از منطقهگرایی اوراسیایی، اهمیت این فرایند و ترجیحهای رفتاری نسبت به آن در سیاست خارجی روسیه را به ترتیب گرفتار چرخههای دوگانه فروگذاری/ تأکیدگذاری و همکاریجویی/ سلطهطلبی کرده است. مقاله پیشرو، در پاسخ به چرایی رخداد و تکرار این چرخهها، با کاربست نظریه «منطقهگرایی سازهانگارانه انتقادی»، در پی ارزیابی راستی/ ناراستی این انگاره است که: بازنماییهای سازهانگارانه متفاوت از منطقهگرایی اوراسیایی در روایتهای مختلف کلانگفتمان هویتی اوراسیاگرایی روسیه، موجب رفتارهای متفاوت در سیاست خارجی این کشور نسبت به منطقهگرایی اوراسیایی شده است.