محمدزمان راستگو؛ علی اکبر اسدی؛ سید مسعود موسوی شفائی
چکیده
اهل سنت عراق، با سقوط صدام و شکلگیری ساختار نوین فدرال دموکراتیک در کشور عراق، جایگاه برتر خود را از دست دادند و دچار نوعی سرگشتگی و آشفتگی سیاسی شدند؛ در نتیجه، رویکردهای سیاسی متفاوتی را در دورههای مختلف اتخاذ کردند. آنها از سال2003 بهبعد، هم از ذهنیت تاریخی سلطهگرا، همچنین از فضای سیاسی امنیتی درون عراق و تاحدودی وضعیت منطقه ...
بیشتر
اهل سنت عراق، با سقوط صدام و شکلگیری ساختار نوین فدرال دموکراتیک در کشور عراق، جایگاه برتر خود را از دست دادند و دچار نوعی سرگشتگی و آشفتگی سیاسی شدند؛ در نتیجه، رویکردهای سیاسی متفاوتی را در دورههای مختلف اتخاذ کردند. آنها از سال2003 بهبعد، هم از ذهنیت تاریخی سلطهگرا، همچنین از فضای سیاسی امنیتی درون عراق و تاحدودی وضعیت منطقه متأثر بودهاند. پرسش اصلی نوشتار آن است که گزینههای اعراب اهل سنت عراق، تحت تأثیر فضای سیاسی حاکم بر عراق پس از سقوط صدام به چه سمتوسویی سوق یافتهاند؟فرضیه اصلی آن است که کنشهای سیاسی اهل سنت در ساختار قدرت، بهصورت سینوسی از معارضه و تحریم تا مشارکت در نوسان بوده است؛ اما آنها با توجه به نتایج نامحسوس و نامطمئن رویکرد معارضه و همچنین محقق نشدن مشارکت متوازن (به عنوان بدیل مشارکت تناسبی)، کمکم به سمت گزینه سوم، یعنی کسب حاکمیت یا خودگردانی محلی در مناطق خود، گرایش یافتهاند که این موضوع میتواند به صورت شکلگیری اقالیم سنی نمود یابد. در این مقاله، شیوه استدلال و فهم رابطه بین متغیرها، براساس روش توصیفیتحلیلی است.