مهدی عبدالهی ضیاءالدینی؛ علی مرشدی زاد
چکیده
مسئله اصلی پژوهش تبیین علل ظهور و بروز کنشهای سیاسی قومی در وضعیتهای مختلف حکمرانی در ایران با تاکید بر دیالکتیک دمکراسی و توسعه است که در ضمن آن، وضعیت مطلوب و مساعد تعامل دولت و قومیتها مشخص شده و عملکرد آنان در مقاطع مختلف زمانی سنجیده میشود. روش پژوهش، کیفی از نوع مقایسهای-تاریخی است که از چهارچوب نظری جنبشهای اجتماعی ...
بیشتر
مسئله اصلی پژوهش تبیین علل ظهور و بروز کنشهای سیاسی قومی در وضعیتهای مختلف حکمرانی در ایران با تاکید بر دیالکتیک دمکراسی و توسعه است که در ضمن آن، وضعیت مطلوب و مساعد تعامل دولت و قومیتها مشخص شده و عملکرد آنان در مقاطع مختلف زمانی سنجیده میشود. روش پژوهش، کیفی از نوع مقایسهای-تاریخی است که از چهارچوب نظری جنبشهای اجتماعی چالز تیلی برای تبیین دو شاخص کلان دمکراسی و توسعه و تعیین مولفهها استفاده شده است. به عنوان یافتههای پژوهش باید نتیجه گرفت؛ دوران پیش از انقلاب اسلامی به علّت سیاستهای همگونساز و سرکوبگر، ذیل وضعیت غیردمکراتیک با ظرفیت پایین توسعه و سالهای ابتدایی انقلاب به علّت رویکرد مدارا و تعهدمدار ذیل وضعیت دمکراتیک با ظرفیت پایین قرار میگیرد. در این وضعیتها همواره به علّت ضعف حکومت و یا فقدان سیاست، کنشهای سیاسی قومی خشونتآمیزی اتفاق افتاده است. در دوران پایانی جنگ، دولت سازندگی، دولتهای نهم و دهم و دولت اعتدال به علّت توسعه زیرساختها و ارتقای وضعیت اقتصادی و اجتماعی، ظرفیت حکومت بالا رفته ولی به علّت ضرورت امنیت و مقابله با تجزیهطلبی، سطح دمکراسی کاهش یافته است. در نهایت دوران اصلاحات به عنوان وضعیت بهینه ذیل وضعیت دمکراتیک با ظرفیت بالای توسعه قرار میگیرد.