روابط بین الملل
فریده امانی کیکانلو؛ رضا سیمبر
چکیده
در پی حادثه 11 سپتامبر، آمریکا ذیل عنوان مبارزه علیه تروریسم وارد خاک افغانستان شد. اما بعد از گذشت 20 سال از آغاز حمله به این کشور، با امضای توافق نامه با طالبان در 29 فوریه 2020 متعهد به خروج ازافغانستان شد. از طرفی به دلیل اهمیت تحولات افغانستان برای ایران، هرگونه اقدام آمریکا در این کشور، متوجه امنیت ملی ایران است. هدف این مقاله، بررسی ...
بیشتر
در پی حادثه 11 سپتامبر، آمریکا ذیل عنوان مبارزه علیه تروریسم وارد خاک افغانستان شد. اما بعد از گذشت 20 سال از آغاز حمله به این کشور، با امضای توافق نامه با طالبان در 29 فوریه 2020 متعهد به خروج ازافغانستان شد. از طرفی به دلیل اهمیت تحولات افغانستان برای ایران، هرگونه اقدام آمریکا در این کشور، متوجه امنیت ملی ایران است. هدف این مقاله، بررسی پیامدهای خروج آمریکا از افغانستان و شکلگیری یک خلاء قدرت فرامنطقهای در این کشور است. سوال پژوهش این است که "با خروج آمریکا از افغانستان و حاکمیت مجدد حکومت طالبان چه پیامدهایی برای امنیت ملی ایران بهعنوان همسایه استراتژیکی افغانستان ایجاد شده است"؟ فرضیه مقاله حاضر بدین صورت است: فرایند خروج آمریکا از اول می 2021 از سرزمینهای همجوار ایران پیامد مثبت اما چالش ایجاد یک افغانستان بیثبات تحت حاکمیت طالبان؛ تصادم قرائتهای مختلف از اندیشههای سیاسی اسلام و افزایش فعالیت اندیشههای قومی و تکفیری، ناامنی در مناطق شرقی کشور و کاهش امنیت ملی ایران بهعنوان پیامد منفی باقی بماند. این پژوهش با چارچوب رئالیستی، با روش تبیینی و بر اساس منابع اینترنتی و کتابخانهای نگاشته شده است.
روابط بین الملل
محمدهادی راجی؛ اصغر افتخاری
چکیده
یکی از چارچوبهای بررسی یکپارچه مؤلفههای فشار غربیها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ میتواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذیربط باشد. پرسش اصلی تحقیق حاضر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟تحقیق حاضر ...
بیشتر
یکی از چارچوبهای بررسی یکپارچه مؤلفههای فشار غربیها علیه جمهوری اسلامی ایران چارچوب جنگ ترکیبی است. در این راستا بررسی چگونگی راهکارهای مقابله با این نوع از جنگ میتواند دارای کاربردهای نظری و عملیاتی برای نخبگان و مسئولان ذیربط باشد. پرسش اصلی تحقیق حاضر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا چیست؟تحقیق حاضر از دو حیث رویکردی و عملیاتی از اهمیت برخوردار است، از حیث رویکردی و نظری به یکپارچگی راهکارهای مقابله نظر دارد و از حیث عملیاتی میتواند برای مسئولان مرتبط با جنگ ترکیبی کارگشا باشد. این تحقیق از نوع اکتشافی بوده و فرضیهآزما نیست. برای گردآوری دادهها، از تکنیک اسنادی استفاده شده و برای تحلیل دادهها نیز از روش کیفی و از رویکرد توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است. یافتههای تحقیق بیانگر آن است که راهکارهای مقابله با جنگ ترکیبی غرب علیه ج.ا.ا در سه سطح کلان(طراحی تصویر و بازطراحی نقش بینالمللی ایران)، نیمهکلان(تلاش برای سیاستگذاری پایا) و خُرد که در سطوح تکنیکی قابل پردازش است قرار دارد.
جامعه شناسی سیاسی
حجت کاظمی؛ سید مهدی موسی کاظمی
چکیده
مطابق دیدگاه برخی از جامعهشناسان تاریخی همچون هینتسه، وبر، تیلی، مان، گیدنز و فوکویاما، جنگهای اروپایی در فاصله قرن پانزدهم تا قرن بیستم، متغیری کلیدی در گذار از پراکندگی فئودالی قدرت و استقرار دولت مدرن بوده است. از این منظر جنگ و تلاش دولتها برای فراهم کردن شرایط پیروزی در آنها، نیرویی موثر در عینیتیافتن اندیشه دولت مدرن، ...
بیشتر
مطابق دیدگاه برخی از جامعهشناسان تاریخی همچون هینتسه، وبر، تیلی، مان، گیدنز و فوکویاما، جنگهای اروپایی در فاصله قرن پانزدهم تا قرن بیستم، متغیری کلیدی در گذار از پراکندگی فئودالی قدرت و استقرار دولت مدرن بوده است. از این منظر جنگ و تلاش دولتها برای فراهم کردن شرایط پیروزی در آنها، نیرویی موثر در عینیتیافتن اندیشه دولت مدرن، تقویت ساختار دولتی و افزایش میزان نفوذ دولت در جامعه بوده است. مقاله ضمن تاکید بر سودمندی این دیدگاه؛ در پی آن است تا با توجه به طیف وسیعتری از جنگها، به ویژه در جوامع غیر غربی، نشان دهد که تاکید بر رابطه قطعی جنگ و دولتسازی میتواند به نوعی سادهسازی و تعمیم بیضابطه منجر شود. تجربههای تاریخی نشان میدهد در حالی که برخی جنگها عامل تقویت فرایند دولتسازی بوده، نمونههای دیگر تضعیف و زوال قدرت دولتی را درپی داشته است. مقاله بر این نتیجهگیری تاکید میکند که تنوع در تأثیر جنگ بر فرایند دولتسازی در جوامع مختلف حاصل نقشآفرینی عوامل دیگری همچون نوع جنگ(داخلی یا خارجی بودن جنگ)، وضعیت اقتصادی و اجتماعی دولتهای درگیر جنگ، تأثیر محیط بینالمللی و نحوه نقشآفرینی قدرتهای خارجی میباشد.
تحولات خاورمیانه
علی اکبر اسدی؛ محمد عرف
چکیده
با توجه به محدودیتهای جدی در حوزه قدرت سخت، توسعه قدرت نرم از جمله با برندسازی ملی به عنوان یکی از اولویتهای کلیدی دولتهای کوچکی مانند قطر محسوب میشود. با توجه به این مهم در اینجا این پرسش مورد بررسی قرار میگیرد که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیت ملی قطر دارد؟ در این راستا ضمن اشاره به محدودیتها و چالشهای قطر به لحاظ ظرفیتهای ...
بیشتر
با توجه به محدودیتهای جدی در حوزه قدرت سخت، توسعه قدرت نرم از جمله با برندسازی ملی به عنوان یکی از اولویتهای کلیدی دولتهای کوچکی مانند قطر محسوب میشود. با توجه به این مهم در اینجا این پرسش مورد بررسی قرار میگیرد که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیت ملی قطر دارد؟ در این راستا ضمن اشاره به محدودیتها و چالشهای قطر به لحاظ ظرفیتهای قدرت و امنیت ملی و همچنین ظرفیتهای آن، به رویکرد کلان و سیاستهای این کشور در حوزه برندسازی ملی پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد رهبران قطر با تمرکز بر شش حوزه اصلی توانستهاند در حوزه برندسازی ملی موفقیتها و دستاوردهای قابل توجهی را کسب نموده و از این طریق به ارتقای ظرفیتهای قدرت و امنیت ملی این کشور کمک کنند. این حوزهها عبارتند از: شبکهسازی سیاسی و میانجیگری در بحرانها؛ برندسازی رسانهای با محوریت الجزیره؛ ظرفیتها و کمکهای اقتصادی به مثابه پشتوانه برندسازی؛ ظرفیتسازی و دیپلماسی فرهنگی؛ توسعه ظرفیتها و دیپلماسی ورزشی و؛ تقویت و ارتقای حوزه گردشگری. این مقاله به عنوان پژوهشی توصیفی- تبیینی از الگوی مفهومی شش وجهی آنهولت برای تبیین برندسازی ملی بهره برده است.