آرش بیداله خانی
چکیده
تایوان دیرزمانی یکی از ببرهای توسعه یافتۀ شرق آسیا و مدل اقتصادی و سیاسی توسعه بوده است و امروزه نیز در جرگۀ کشورها- مناطق توسعه یافتۀ صنعتی، اقتصادی وسیاسی دنیا است. مبنا و هدف اصلی این پژوهش، تجزیه و تحلیل نقش دولت تایوان در مدیریت و کنترل بحران بیماری همهگیر کرونا یا کووید 19 است. تایوان از زمان شروع اپیدمی از جمله کشورهایی بوده ...
بیشتر
تایوان دیرزمانی یکی از ببرهای توسعه یافتۀ شرق آسیا و مدل اقتصادی و سیاسی توسعه بوده است و امروزه نیز در جرگۀ کشورها- مناطق توسعه یافتۀ صنعتی، اقتصادی وسیاسی دنیا است. مبنا و هدف اصلی این پژوهش، تجزیه و تحلیل نقش دولت تایوان در مدیریت و کنترل بحران بیماری همهگیر کرونا یا کووید 19 است. تایوان از زمان شروع اپیدمی از جمله کشورهایی بوده که مدیریت موفقی در زمینۀ کنترل این بیماری داشته و تحسین بینالمللی را بر انگیخته است. با وجود نزدیکی به سرزمین اصلی چین، تایوان با مدیریت مدبرانه و سیاستگذاری صحیح توانسته است بدون قرنطینۀ همگانی، بحران را بخوبی مدیریت کند. بر همین مبنا پرسش اساسی پژوهش این است که مهمترین عامل موفقیت تجربۀ تایوان در کنترل و مدیریت بیماری همهگیر کووید 19 چه بوده است؟ در پاسخ به پرسش پژوهش، مقاله بر مبنای روش واکاوی توصیفی بر این فرض تاکید میکند که حکمرانی دموکراتیک و شفاف سیاسی در تایوان از طریق جدایی حوزۀ سیاسی (پولیتیک) از حوزۀ سیاستگذاری تخصصی (پالیسی)، باعث کنترل و مدیریت بحران پاندمی کرونا بدون قرنطینۀ عمومی شده است.
سید مسعود موسوی شفائی؛ سهیل گودرزی؛ سمیه خداخواه آذر
چکیده
در ماههای اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا ما را با امری نابهنگام و غیر منتظره مواجه کرد. رخدادی در قالب یک ویروس رقم خورد که در ردای تجربه زیسته انسان امروز دور از انتظار بود. بهواسطه یک ویروس، ناکارآمدیها و نارساییهای سازوکارهای حاکم بر جوامع انسانی بار دیگر مجال بروز یافتند. آنچه در مختصات تاریخِ اکنونِ روابط بینالملل ...
بیشتر
در ماههای اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا ما را با امری نابهنگام و غیر منتظره مواجه کرد. رخدادی در قالب یک ویروس رقم خورد که در ردای تجربه زیسته انسان امروز دور از انتظار بود. بهواسطه یک ویروس، ناکارآمدیها و نارساییهای سازوکارهای حاکم بر جوامع انسانی بار دیگر مجال بروز یافتند. آنچه در مختصات تاریخِ اکنونِ روابط بینالملل ناممکن به نظر میآمد، نابهنگام و ناخوانده در قامت رخدادی از راه رسید و ممکن گشت. در شرایط فوق، دولت- ملتها در مواجهه با رخدادهای نوظهور نظیر کرونا گرفتار نوعی واماندگی، درماندگی و عدم آمادگی شدهاند. از اینرو و با توجه به این بستر موضوعی، این پرسشها مطرح میشوند که ریشۀ درماندگی دولت- ملتها در قبال چالشهای نوظهور چیست؟ پیامد مواجهه دولت- ملتها با رخدادهای نابهنگام چون کرونا، به شیوۀ سنتی مبتنی بر حفظ بقا و امنیت دولت چه خواهد بود؟ در این راستا این استدلال مطرح میشود که ماهیت و نوع چالشهای نوظهور نظیر کرونا بهگونهای است که از یک سو، دولت- ملت و نظم بینالمللی مبتنی بر آن در مواجهه با این نوع از رخدادها گویا دچار نقص مادرزادی است؛ از سوی دیگر، فرایند یادگیری و سازگاری دولت- ملت سالهاست که متوقف شده است. در این نوشتار برای تحلیل اطلاعات بر روش تبیینی تاکید میشود.
فرشاد رومی؛ احسان کاظمی
چکیده
بشر با یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ معاصر روبرو است. شیوع بیماری عالمگیر کرونا پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شگرفی داشته و در حال تغییر فرهنگ و رفتار فردی و جمعی انسانهاست. در پاسخ به این پرسش که شیوع ویروس کرونا بر سیاست داخلی و مناسبات بینالمللی چه تاثیری خواهد گذاشت؟ نگارندگان معتقدند که در دورۀ پساکرونا، جهان شاهد ...
بیشتر
بشر با یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ معاصر روبرو است. شیوع بیماری عالمگیر کرونا پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شگرفی داشته و در حال تغییر فرهنگ و رفتار فردی و جمعی انسانهاست. در پاسخ به این پرسش که شیوع ویروس کرونا بر سیاست داخلی و مناسبات بینالمللی چه تاثیری خواهد گذاشت؟ نگارندگان معتقدند که در دورۀ پساکرونا، جهان شاهد التهاب ملیگرایی و تقویت نقش دولت در ادارۀ جامعه و تبدیل شدن حوزه سلامت و بهداشت عمومی به یک موضوع امنیت ملی خواهد بود. در عرصۀ خارجی، دولتها برای حفظ جان شهروندانشان با محدود کردن گردش آزاد افراد و کالاها و سختتر کردن سیاستهای مهاجرتی و محافظت از مرزها از روند جهانی شدن عقبنشینی خواهند کرد. یافتههای پژوهش حاکی از تغییر ماهیت تهدیدات در قرن 21 است. نابرابری در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و فقدان مراقبتهای بهداشتی میتواند امنیت داخلی دولتها را با چالش روبرو سازد. همچنین، ویروس کرونا ضربۀ جدی بر جهانیسازی اقتصادی که شیوع تهدیدات را تسریع میکند وارد ساخته و به ما یادآور میشود که سیاستهای جهانی برخلاف آموزههای نئولیبرالیسم و دولت حداقلی باید اصلاح شود. چارچوب نظری پژوهش، «واقعگرایی» و روش پژوهش تحلیلی – توصیفی و جمعآوری دادهها از طریق مطالعات کتابخانهای و اسنادی است.
علیرضا کوهکن؛ مصطفی مالکی
چکیده
جهان پساکرونا تحت تأثیر ملیگرایی سیاسی و اقتصادی، رقابت در تولید و توزیع واکسن و تقویت گفتمان جدید نظم جهانی با تحولات جدیدی روبرو است. مطالعه تأثیر متقابل این تحولات بر برنامه آلمان در ریاست دورهای بر شورای اتحادیه اروپا در نیمه دوم 2020، به عنوان نخستین سیاست برنامهریزی شده اروپایی پس از کرونا، در فهم اثرات این پدیده ضروری ...
بیشتر
جهان پساکرونا تحت تأثیر ملیگرایی سیاسی و اقتصادی، رقابت در تولید و توزیع واکسن و تقویت گفتمان جدید نظم جهانی با تحولات جدیدی روبرو است. مطالعه تأثیر متقابل این تحولات بر برنامه آلمان در ریاست دورهای بر شورای اتحادیه اروپا در نیمه دوم 2020، به عنوان نخستین سیاست برنامهریزی شده اروپایی پس از کرونا، در فهم اثرات این پدیده ضروری است. بررسی محتوایی اظهارات مقامات آلمان و برنامههای آنها در حوزههای مختلف بویژه اقتصادی و سیاست خارجی، نگارندگان این مقاله را در پاسخ به این پرسش اصلی یاری میکند که «بحران کرونا چگونه و چه تأثیراتی بر ریاست دورهای آلمان بر شورای اروپا گذاشته است؟» این پژوهش از نوع کیفی و با استراتژی قیاسی است و با بررسی تغییرات صورت گرفته در برنامه مدیریت اروپایی آلمان به این نتیجه رسیده که این کشور درصدد است از «مدیریت بحران کرونا» در دوره ریاست به عنوان فرصتی برای ترمیم و تقویت رهبری اقتصادی و اخلاقی خود و تقویت جایگاه سیاسی خود در صحنۀ بینالملل در دوران پساکرونا استفاده کند. جمهوری اسلامی میتواند از این فرصت برای مدیریت سیاستهای ضدایرانی قدرتهای اروپایی و شکل دادن به همکاری موثر چندجانبه و کاهش انتقاد از نقش منطقهای ایران استفاده کند.
علی صباغیان
چکیده
با توجه به اینکه همبستگی روح فرآیند همگرایی اروپا در دوران بعد از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که بحران کروناویروس سال2020 چه تاثیری بر همبستگی اروپا داشته و ضعف یا فقدان این همبستگی چگونه فرایند همگرایی اروپا را تحت تاثیر قرار داده است؟ فرضیه این است که ضعف همبستگی اروپایی در مقابله با بحران ...
بیشتر
با توجه به اینکه همبستگی روح فرآیند همگرایی اروپا در دوران بعد از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که بحران کروناویروس سال2020 چه تاثیری بر همبستگی اروپا داشته و ضعف یا فقدان این همبستگی چگونه فرایند همگرایی اروپا را تحت تاثیر قرار داده است؟ فرضیه این است که ضعف همبستگی اروپایی در مقابله با بحران کرونا موجب تشدید رویکردهای ملیگرایانه در کشورهای عضو اتحادیه اروپا شده است و تشدید شکافها در اروپا و نیز بیتوجهی به دستاوردهای فراملی، این اتحادیه در پی داشته است. یافتههای مقاله نشان میدهد مواردی همچون ناامید شدن شهروندان اروپایی از وجود همبستگی، تشدید گرایش به سمت سیاستهای ملیگرایانه، تشدید شکافهای شمال و جنوب و مرکز- پیرامون در اروپا و خدشهدار کردن ایده اروپای بدون مرز از مهمترین تاثیرات بحران کرونا بر همبستگی اتحادیه اروپا است. اتحادیه اروپا در واکنش به این بحران با استفاده از تجربیات بدست آمده از مدیریت بحرانهای قبلی، تقویت حکمرانی را مورد توجه قرار داده تا با توسل به آن بتواند تابآوری خود را هر چند با هزینه سیاسی بالا افزیش دهد.
محسن خلیلی
چکیده
کروناویروس، دستاورد زیست فاجعهبار انسانِ مدرن است. هدف نوشتار، پیشنهادی هنجارین است برای رهاییبخشی انسان گرفتارشده در دام کرونا؛ ویروسی که انسان اجتماعی را منزوی ساخته است. کرونا بهشتاب، تاجدارِ گیتی شده و جهان را بر لبه آشوب قرارداده است. پرسمان نوشتار این استکه کروناویروس، پیوندِ کمابیش نظمیافته جامعه سیاسی ...
بیشتر
کروناویروس، دستاورد زیست فاجعهبار انسانِ مدرن است. هدف نوشتار، پیشنهادی هنجارین است برای رهاییبخشی انسان گرفتارشده در دام کرونا؛ ویروسی که انسان اجتماعی را منزوی ساخته است. کرونا بهشتاب، تاجدارِ گیتی شده و جهان را بر لبه آشوب قرارداده است. پرسمان نوشتار این استکه کروناویروس، پیوندِ کمابیش نظمیافته جامعه سیاسی مدرن (دولت/جامعه مدنی/مردم) را که یادگارِ مدرنیته اروپایی بود، به لرزه درآورده است؛ از یکسو به دولتها قدرت فراوان بخشیده، از دیگرسو، فرد را ضعیفتر ساخته است. دشواره برآمده از بیماری همه جهانگیر این است که کروناویروس، فرد ضعیفشده را دعوت به جدازیستی نموده و انسان «باهمزیسته» را «گوشهگیر بهکنجرفته» میخواهد. از دیدگاه روششناختی، نگارنده با پذیرش پیشانگاره «بنیانِ سهپایه دولت/جامعه مدنی/فرد» در همراهی با رویکرد انتقادی و با بهرهگیری همزمان از دو روش «چگونه- ممکن است»/ «چگونه- باید»، کوشش کرده است تا این انگاره تجویزی را مستدل سازد که واژه نادرست فاصلهگذاری اجتماعی[1]، چرخشگاهی[2]است که نیازمندی بشر را به یک «اجتماع مدنی مجازی»، بایسته نموده است. یافته هنجارین نوشتار این استکه یکی از راههای کاهش دشواریهای (جسمی/روانی) گوناگونِ برآمده از قرنطینه/خانهنشینی اجباری/دوریگزینی/باهمنبودنهای اجتماعی، از راهروِ برساختن گمینشافتِ مجازی ممکن است؛ جماعت مدنی مجازیای که جداگری فیزیکی و بههمنزدیکسازی اجتماعی را دسترسپذیر میسازد.
عبدالرضا عالیشاهی؛ حسین مسعودنیا؛ یونس فروزان
چکیده
یکی از بحرانهای بزرگی که جهان را در سال 2020 با چالش مواجه نمود، شیوع ویروس کرونا میباشد. ایالات متحده که در ابتدای این بحران، از مصونترین کشورها به شمار میرفت، اندک زمانی بعد در صدر بیشترین مبتلایان قرار گرفت به نحوی که کرونا در حال حاضر به معضلی لاینحل در امریکا مبدل گردیده است. در این مقاله، هدف نویسندگان ارائه پاسخ به این پرسش ...
بیشتر
یکی از بحرانهای بزرگی که جهان را در سال 2020 با چالش مواجه نمود، شیوع ویروس کرونا میباشد. ایالات متحده که در ابتدای این بحران، از مصونترین کشورها به شمار میرفت، اندک زمانی بعد در صدر بیشترین مبتلایان قرار گرفت به نحوی که کرونا در حال حاضر به معضلی لاینحل در امریکا مبدل گردیده است. در این مقاله، هدف نویسندگان ارائه پاسخ به این پرسش است که مهمترین دلایل ناتوانی ترامپ در کنترل ویروس کرونا در آمریکا چیست؟ و محتملترین پیامدهای این مسئله کدامند؟ فرضیه نویسندگان با تاکید بر شخصیت مبتنی بر خودشیفتگی ترامپ نشان میدهد که بهزعم وی، شیوع کرونا درآمریکا مبتنی بر دسیسههای چین، سازمان جهانی بهداشت و کارکردهای ضعیف دولت قبلی در آمریکا بوده است. یافتههای مقاله که با بهرهگیری از تئوری توطئه، منابع مکتوب و مجازی و روش تحلیلی - توصیفی میباشد نشان میدهند که دلایل اصلی این مسئله را میتوان به ناکارآمدی سیاستهای اقتصادی ترامپ در قبال چین، سیاستهای ناکارآمد مرتبط با سازمان جهانی بهداشت و ضعف قوانین اتخاذ شده از سوی ترامپ در قبال قوانین بهداشتی جامعه آمریکا دانست. پیامدهای این مسئله را میتوان وقوع یک بحران عظیم اقتصادی در آمریکا، تشدید تنشها با چین و شکست در انتخابات ریاست جمهوری آینده دانست.
محسن شفیعی سیف آبادی؛ علی باقری دولت ابادی
چکیده
پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه «در شرایط بحرانی کنونی، کووید-19 چگونه بر گفتمان جهانی شدن تاثیر گذاشته و چه سناریوهایی پیشروی گفتمان جهانی شدن خواهند بود؟» نتایج حاصل از تحقیق که با روش آیندهپژوهی (سناریوپردازی) حاصل شده است، نشان میدهد که گفتمان جهانیشدن با دال مرکزی لیبرالیسم و با دالهای شناوری چون بازار ...
بیشتر
پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه «در شرایط بحرانی کنونی، کووید-19 چگونه بر گفتمان جهانی شدن تاثیر گذاشته و چه سناریوهایی پیشروی گفتمان جهانی شدن خواهند بود؟» نتایج حاصل از تحقیق که با روش آیندهپژوهی (سناریوپردازی) حاصل شده است، نشان میدهد که گفتمان جهانیشدن با دال مرکزی لیبرالیسم و با دالهای شناوری چون بازار آزاد و تجارت جهانی پیش از بحران کرونا دچار آسیبهای اساسی شده بود؛ در این میان، همهگیری کرونا به این امر شدت بخشید و در ادامه تشدید سیاستهای ضربتی دولتها از قبیل انسداد مرزها، کنترل و محدودسازی اطلاعات و اخبار، عدم رعایت عدالت اجتماعی و حقوق بشر، شیوع ناسیونالیسم، اقتدارگرایی و سانسور شدید به تدریج مابقی دالهای شناور را نیز با چالشی عمیق روبرو ساخت. به نظر میرسد در باب آینده پیش روی گفتمان جهانی شدن نیز چهار سناریو قابل طرح است که در سه دستهبندی عبارتند از: الف- آینده مطلوب: بازگشت جهانیشدن به روال گذشته و همبستگی مجدد میان دولتها؛ ب- آینده محتمل: 1- کاهش سرعت فرایند جهانی شدن و رویآوری دولتها به منفعتطلبی؛ 2-کاهش سرعت فرایند جهانی شدن و انقباض موقت محیط بینالملل؛ پ- آینده ممکن: توقف گفتمان جهانی شدن، شکست ایدئولوژی سرمایهداری و ظهور ایدئولوژیهای جدید.
محمدرضا دهشیری؛ محمدرضا قائدی؛ سید مهدی حبیبی
چکیده
برخی از تحلیلگران روابط بینالملل معتقدند روابط حسنه آمریکا و چین که از اوایل دهه 1970 آغاز شده بود، اکنون در حال واگرایی فزاینده میباشد. پیرو چنین نظری، در این پژوهش مسئله طرح شده این است که آیا در جهان پساکرونا، شاهد واگرایی هر چه بیشترِ روابط چین و آمریکا خواهیم بود؟ دلایل اصلی این واگرایی کدماند؟ و نهایتاً این واگرایی، چه بایستههایی ...
بیشتر
برخی از تحلیلگران روابط بینالملل معتقدند روابط حسنه آمریکا و چین که از اوایل دهه 1970 آغاز شده بود، اکنون در حال واگرایی فزاینده میباشد. پیرو چنین نظری، در این پژوهش مسئله طرح شده این است که آیا در جهان پساکرونا، شاهد واگرایی هر چه بیشترِ روابط چین و آمریکا خواهیم بود؟ دلایل اصلی این واگرایی کدماند؟ و نهایتاً این واگرایی، چه بایستههایی برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال خواهد داشت؟ نگارندگان ضمن بررسی دیدگاههای موجود، با کاربست نظریه آشوب این فرضیه را مورد راستیآزمایی قرار میدهند که واگرایی روابط طرفین پدیدهای پیچیده و چندعلتی است که شیوع جهانی ویروس کرونا بهمثابه اثر پروانهای، موجب آشکار شدن و تشدید رقابتهای ژئوپلیتیک میان آنها شده است. این واگرایی دلالتهایی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت که بدان میشود. روش این پژوهش تحلیلی- توصیفی بوده و ابزار تحقیق نیز بر مبنای منابع کتابخانهای و اینترنتی است.
ریحانه صالح آبادی؛ محسن جان پرور؛ ساجد بهرامی جاف
چکیده
شیوع ویروس کرونا تاثیرات مختلفی را بر وضعیت ژئوپلیتیکی جهان بر جای گذاشته است. از اینرو با توجه به تاثیرات منفی ویروس کرونا، جهت هرگونه برنامهریزی برای روبهرو شدن با مسائل آن ضروری است که حالات مختلف پیشروی ساختار ژئوپلیتیکی جهان بررسی و استراتژیهای مرتبط با حالات مختلف در دستور کار واقع شود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی ...
بیشتر
شیوع ویروس کرونا تاثیرات مختلفی را بر وضعیت ژئوپلیتیکی جهان بر جای گذاشته است. از اینرو با توجه به تاثیرات منفی ویروس کرونا، جهت هرگونه برنامهریزی برای روبهرو شدن با مسائل آن ضروری است که حالات مختلف پیشروی ساختار ژئوپلیتیکی جهان بررسی و استراتژیهای مرتبط با حالات مختلف در دستور کار واقع شود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش آن توصیفی – تحلیلی است. تجزیه و تحلیل دادهها مبتنی بر تکنیکهای آیندهپژوهی از جمله تحلیل تاثیرات متقابل است. در این تحقیق برای 8 عامل کلیدی مجموعا 40 حالت(عدم قطعیت) در نظر گرفته شده است، یافتههای تحقیق نشان میدهد از بین سناریوهای تدوین شده، 11 سناریوی قوی و محتمل، پیشروی آینده وضعیت ژئوپلیتیکی ناشی از شیوع ویروس کرونا وجود دارد. از 11 سناریوی قوی و محتمل، 4 سناریو وضعیت نامطلوب، 2 سناریو وضعیت مطلوب، 5 سناریو نیز دارای وضعیت ایستا و بینابینی است. نتایج نشان میدهد که احتمال وقوع حالتهای منفی ساختار ژئوپلیتیکی جهان در مواجهه با ویروس کرونا دو برابر احتمال رخ دادن حالتهای مطلوب است. بنابراین باتوجه به هدف اصلی دانش ژئوپلیتیک که طراحی بهترین استراتژی در مناسبات بین بازیگران است، باید مناسبترین استراتژیها در ارتباط با پیامدهای منفی این ویروس در نظر گرفته شود.
مهدیه حیدری؛ مرتضی نورمحمدی
چکیده
پرسش اصلی مطرح شده این است که چرا همزمان با شیوع کووید – 19 در خاورمیانه، منازعات و درگیریهای نظامی از تداوم و شدت بیشتری برخوردار شده است؟ فرضیه تحقیق این است که شیوع کووید -19 و درگیری دولتهای منطقه با ویروس کرونا و تلاش برای مهار و مقابله با آن، منجر به ایجاد اختلال در عملکردشان و یک خلا امنیتی شده است، بهگونهای که گروههای ...
بیشتر
پرسش اصلی مطرح شده این است که چرا همزمان با شیوع کووید – 19 در خاورمیانه، منازعات و درگیریهای نظامی از تداوم و شدت بیشتری برخوردار شده است؟ فرضیه تحقیق این است که شیوع کووید -19 و درگیری دولتهای منطقه با ویروس کرونا و تلاش برای مهار و مقابله با آن، منجر به ایجاد اختلال در عملکردشان و یک خلا امنیتی شده است، بهگونهای که گروههای درگیر، مصمم شدند تا از این فرصت استفاده کرده و در صدد پر کردن این خلا امنیتی به نفع خود برآیند. نتیجه پژوهش این است که ادراک تهدید دولتها از امنیت و نوع تهدیدات در خاورمیانه، همچنان مبتنی بر تهدیدات نظامی بوده و گسترش ویروس کرونا منجر به تغییری در این برداشت نشده است. از اینرو، برداشت تهدید مشترکی از کووید-19 که نیازمند همکاری و تشریک مساعی دولتها و طرفهای درگیر برای مهار و مقابله با آن است؛ در خاورمیانه وجود ندارد. شیوه گردآوری مطالب و دادهها در این تحقیق مبتنی بر شیوه کتابخانهای و اسنادی و نیز روش تحقیق بر مبنای روش تحقیقی توصیفی تحلیلی است.
سیداحمد فاطمی نژاد
چکیده
شیوع کرونا حوزههای مختلف زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده است. روابط بینالملل و سیاست جهانی نیز از این تاثیرات مبرا نیست. هدف اصلی مقاله بررسی پیامدهای شیوع کرونا برای سیاست جهانی با توجه به ارتباط بین امر پزشکی و امر بینالمللی است. بنابراین، پرسش اصلی مقاله این است که چه ارتباطی میان امر پزشکی و امر بینالمللی در جریان شیوع ...
بیشتر
شیوع کرونا حوزههای مختلف زندگی بشر را تحت تاثیر قرار داده است. روابط بینالملل و سیاست جهانی نیز از این تاثیرات مبرا نیست. هدف اصلی مقاله بررسی پیامدهای شیوع کرونا برای سیاست جهانی با توجه به ارتباط بین امر پزشکی و امر بینالمللی است. بنابراین، پرسش اصلی مقاله این است که چه ارتباطی میان امر پزشکی و امر بینالمللی در جریان شیوع کرونا ویروس کووید-19 وجود دارد؟ در مقام فرضیه میتوان گفت که طی دوران شیوع کووید-19، امور مذکور به هم پیوند خورده و باعث وضعیتهای متناقضنما در حوزههای کنشکران، فرایندها و پیامدها شده است. با توجه به گستردگی موضوع و دشواری کاربرد نظریههای سنتی، از نظریه التقاطگرایی برای تبیین بحث استفاده شده است. بنابراین، با تکیه بر این نظریه و با استفاده توامان از روشهای تبیینی و تمثیلی، فرضیه به آزمون کشیده میشود. به این منظور، ابتدا برای هر یک از حوزههای سهگانه بالا دو نمونه انتخاب شده و در قالب آنها، ارتباط میان امر پزشکی و امر بینالمللی مورد بررسی قرار میگیرد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که علیرغم تحلیلهای موجود، کروناویروس باعث تحول اساسی در سیاست جهانی نشده است.