تحولات خاورمیانه
علی اکبر اسدی؛ محمد عرف
چکیده
با توجه به محدودیتهای جدی در حوزه قدرت سخت، توسعه قدرت نرم از جمله با برندسازی ملی به عنوان یکی از اولویتهای کلیدی دولتهای کوچکی مانند قطر محسوب میشود. با توجه به این مهم در اینجا این پرسش مورد بررسی قرار میگیرد که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیت ملی قطر دارد؟ در این راستا ضمن اشاره به محدودیتها و چالشهای قطر به لحاظ ظرفیتهای ...
بیشتر
با توجه به محدودیتهای جدی در حوزه قدرت سخت، توسعه قدرت نرم از جمله با برندسازی ملی به عنوان یکی از اولویتهای کلیدی دولتهای کوچکی مانند قطر محسوب میشود. با توجه به این مهم در اینجا این پرسش مورد بررسی قرار میگیرد که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیت ملی قطر دارد؟ در این راستا ضمن اشاره به محدودیتها و چالشهای قطر به لحاظ ظرفیتهای قدرت و امنیت ملی و همچنین ظرفیتهای آن، به رویکرد کلان و سیاستهای این کشور در حوزه برندسازی ملی پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد رهبران قطر با تمرکز بر شش حوزه اصلی توانستهاند در حوزه برندسازی ملی موفقیتها و دستاوردهای قابل توجهی را کسب نموده و از این طریق به ارتقای ظرفیتهای قدرت و امنیت ملی این کشور کمک کنند. این حوزهها عبارتند از: شبکهسازی سیاسی و میانجیگری در بحرانها؛ برندسازی رسانهای با محوریت الجزیره؛ ظرفیتها و کمکهای اقتصادی به مثابه پشتوانه برندسازی؛ ظرفیتسازی و دیپلماسی فرهنگی؛ توسعه ظرفیتها و دیپلماسی ورزشی و؛ تقویت و ارتقای حوزه گردشگری. این مقاله به عنوان پژوهشی توصیفی- تبیینی از الگوی مفهومی شش وجهی آنهولت برای تبیین برندسازی ملی بهره برده است.
روابط بین الملل
مجید رضا مومنی؛ نرگس خانگل زاده سنگرودی
چکیده
هند و چین بعنوان دو قدرت نوظهور اسیایی همواره کوشش نمودهاند تا از رهگذر دیپلماسی عمومی، مراودات خود را با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بسط دهند که این مهم میتواند بسترساز تحقق اهداف سیاست خارجی این دوکشور باشد. از اینروی این پژوهش میکوشد به این پرسش اساسی بپردازد که وجوه افتراق و اشتراک دیپلماسی عمومی هند و چین در کشورهای ...
بیشتر
هند و چین بعنوان دو قدرت نوظهور اسیایی همواره کوشش نمودهاند تا از رهگذر دیپلماسی عمومی، مراودات خود را با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بسط دهند که این مهم میتواند بسترساز تحقق اهداف سیاست خارجی این دوکشور باشد. از اینروی این پژوهش میکوشد به این پرسش اساسی بپردازد که وجوه افتراق و اشتراک دیپلماسی عمومی هند و چین در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس بین سالهای 2001-2021 کدامند؟ فرضیه این است که اهمیت مفهوم و جایگاه دیپلماسی عمومی به منظور پیشبرد اهداف سیاست خارجی و نفوذ بیشتر در منطقه و همچنین کاربرد زبان، ادبیات و فرهنگ از وجوه اشتراک دو کشور محسوب میشود، در حالیکه وجوه افتراق در روشهای اعمال دیپلماسی عمومی مشتمل بر صنعت فیلمسازی، موسسه کنفوسیوس، فعالیت دیاسپوریک، ابتکار کمربند– راه میباشد. این پژوهش از روش مقایسهای استفاده نموده تا وجوه افتراق و اشتراک دیپلماسی عمومی هند و چین در حوزه کشورهای عرب خلیج فارس احصا و تحلیل شود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که دیپلماسی عمومی بعنوان ابزاری در راستای منافع ملی، همواره مورد توجه دو کشور چین و هند بوده است که شناخت این مسئله بنا بر اصل سیاست همسایگی برای جمهوری اسلامی ایران حائز اهمیت میباشد.
بهروز نامداری؛ کیهان برزگر
چکیده
این مقاله به بررسی نقش منابع غیرمتعارف نفت بر ساختار درونی و تصمیمگیریهای سازمان اوپک میپردازد. نحوه تعامل اعضا در سازمان اوپک نشان میدهد که منابع جدید نفت شیل نحوه رفتار متقابل و تصمیمگیری درون این سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجا که جایگاه و قدرت این سازمان بینالمللی، همواره تحت تأثیر اختلافات ساختاری درون این ...
بیشتر
این مقاله به بررسی نقش منابع غیرمتعارف نفت بر ساختار درونی و تصمیمگیریهای سازمان اوپک میپردازد. نحوه تعامل اعضا در سازمان اوپک نشان میدهد که منابع جدید نفت شیل نحوه رفتار متقابل و تصمیمگیری درون این سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد. از آنجا که جایگاه و قدرت این سازمان بینالمللی، همواره تحت تأثیر اختلافات ساختاری درون این سازمان بوده است و تولید از منابع نامتعارف نفت که قسمت عمده آن در خارج از حوزه سرزمینی اعضای اوپک است، میتواند به تعمیق اختلافات در درون این سازمان و یا ترمیم آنها بینجامد، هرگونه تغییر اساسی در میزان تأثیرگذاری اوپک در اقتصاد جهانی میتواند کلیت وجودی آن را تحت تأثیر قرار دهد. این نوشتار با استفاده از متغیر تاریخی اختلافات درون سازمان اوپک و انطباق آن با سناریوهای کمی آتی تولید نفت از منابع متعارف و غیرمتعارف به این نتیجه میرسد که ورود و تداوم متغیر نفت شیل به بازار بینالمللی انرژی، همزمان میتواند عامل تداوم و استحکام سازمان اوپک و یا از همگسیختگی این سازمان بینالمللی بعد از چندین دهه فعالیت در بازار انرژی جهانی شود.
سیدامیر نیاکویی؛ علی اصغر ستوده
دوره 4، شماره 15 ، اسفند 1394، ، صفحه 153-177
چکیده
خاورمیانه از آن دسته مناطقی است که بیشتر از آنکه دارای همگرایی منطقهای باشد، مشخصه دائمی آن منازعه و کشمکش است. ازجمله بحرانها و منازعات در این مجموعه امنیتی، منازعات داخلی سوریه و عراق است که میتواند بر روند و تکامل مجموعه امنیتی خاورمیانه تأثیرگذار باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر منازعات داخلی سوریه و عراق بر تکامل ...
بیشتر
خاورمیانه از آن دسته مناطقی است که بیشتر از آنکه دارای همگرایی منطقهای باشد، مشخصه دائمی آن منازعه و کشمکش است. ازجمله بحرانها و منازعات در این مجموعه امنیتی، منازعات داخلی سوریه و عراق است که میتواند بر روند و تکامل مجموعه امنیتی خاورمیانه تأثیرگذار باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر منازعات داخلی سوریه و عراق بر تکامل مجموعه امنیتی خاورمیانه است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که منازعات داخلی سوریه و عراق منجر به شکلگیری زیرمجموعهای بزرگتر با ادغام زیرمجموعههای شامات و خلیج فارس در قالب یک زیرمجموعه واحد شده است. این روند نتیجه پیوند عمیق پویشهای امنیتی بین این دو زیرمجموعه است. در سطح روابط دولت با دولت این منازعات باعث بازسازی و تقویت الگوی پایدار منازعه و رقابت ایران با دولتهای سنی خلیج فارس بهخصوص عربستان سعودی در قالب تقابل دو محور متضاد شده، ولی در کنار این الگو شکلگیری الگوی رقابت درون ائتلافی در بین دولتهای سنی منطقه به ساخت اجتماعی جدید مجموعه امنیتی اضافه شده است. این منازعات باعث تعامل بیشتر پویشهای امنیتی سطح منطقهای با سطح جهانی شده است
حسین سلیمی؛ لیلا رحمتی پور
دوره 3، شماره 11 ، اسفند 1393، ، صفحه 129-160
چکیده
ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت بزرگ برجای مانده از دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد؛ همواره تلاش داشته است هژمونی خود را در جهان تثبیت نموده و دیگران را وادار به تسلیم و پذیرش نظم موردنظر خود سازد. از این روی رشد و توسعه اقتصادی و کنترل منابع انرژی جهان به ویژه منابع موجود در منطقه خلیج فارس نیز از ملزومات تثبیت و ابقای ...
بیشتر
ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها قدرت بزرگ برجای مانده از دوران پس از جنگ جهانی دوم و جنگ سرد؛ همواره تلاش داشته است هژمونی خود را در جهان تثبیت نموده و دیگران را وادار به تسلیم و پذیرش نظم موردنظر خود سازد. از این روی رشد و توسعه اقتصادی و کنترل منابع انرژی جهان به ویژه منابع موجود در منطقه خلیج فارس نیز از ملزومات تثبیت و ابقای هژمونی این کشور در جهان محسوب میشود. از سوی دیگر، با توجه به اینکه این عرصه می تواند به گونهای باشد که در صورت ایجاد ناامنی در این منطقه هژمونی این کشور با چالش مواجه گردد، لذا چندین دهه است که این کشور استراتژی خود را بر کاهش وابستگی به واردات انرژی معطوف ساخته است. چین نیز از جمله قدرت های بزرگی است که تلاش دارد جایگاه خود را در عرصه جهانی ارتقا بخشد و از این رهگذر مسیری که مورد انتخاب رهبران چین واقع شده است، رشد اقتصادی است که این امر به نوبه خود وابستگی این کشور به منابع انرژی خلیج فارس را رقم میزند. بدین ترتیب آنچه که برای چین حائز اهمیت میباشد، امنیت عرضه انرژی است، اما اینکه استراتژیهای متفاوت این دو کشور چه تأثیری بر خلیج فارس خواهد گذاشت، سوالی است که این نوشتار به بررسی آن خواهد پرداخت.