مصطفی گودرزی؛ علی منوری؛ غلامرضا کریمی
چکیده
موعودگرایی یکی از مهمترین مفاهیم موجود در یهودیت است و جنبش صهیونیسم بر اساس تغییراتی که در معنای سنتی این مفهوم ایجاد کرد، موفق به تأسیس حکومت یهودی در سرزمین فلسطین شد. از طرف دیگر، موعودگرایی تنها مفهوم مشترکی است که تمام فرقههای مختلف یهود بر روی آن اتفاقنظر دارند. بنابراین بعد از تأسیس حکومت یهودی در سال 1948، موعودگرایی به ...
بیشتر
موعودگرایی یکی از مهمترین مفاهیم موجود در یهودیت است و جنبش صهیونیسم بر اساس تغییراتی که در معنای سنتی این مفهوم ایجاد کرد، موفق به تأسیس حکومت یهودی در سرزمین فلسطین شد. از طرف دیگر، موعودگرایی تنها مفهوم مشترکی است که تمام فرقههای مختلف یهود بر روی آن اتفاقنظر دارند. بنابراین بعد از تأسیس حکومت یهودی در سال 1948، موعودگرایی به اجبار در تمام شئون سیاستهای داخلی و خارجی اسرائیل وارد شد. از طرف دیگر همزمان با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در اسرائیل نیز راستگرایان و مذهبیها بعد از سی سال به قدرت رسیدند. یکی از خصوصیات مشترک راستگرایان، موعودگرا بودن آنهاست؛ لذا متغیر موعودگرایی در سیاست خارجی اسرائیل در قبال ایران بعنوان یک عامل مؤثر عینیت یافت و به شکل خصمانه ظهور و بروز پیدا کرد. از اینرو این مقاله با استفاده از نظریه سازهانگاری که در کنار مسائل مادی مانند قدرت، متغیرهای غیرمادی مانند مذهب را نیز در روابط بینالملل مهم میداند؛ به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که چگونه موعودگراییِ یهود باعث شد تا اسرائیل در قبال ج.ا.ایران یک سیاست خارجی خصمانه را دنبال کند؟