علی آدمی؛ نازنین نظیفی؛ عارف بیژن
چکیده
اگر از گذشته تا به حال، خاورمیانه را در یک کلمه بتوان خلاصه کرد، آن کلمه «بیثباتی» است. در پی تحرکات و تحولات جاری در منطقه، علنی شدن روابط دو کشور در خاورمیانه بیش از سایر اتحادهای منطقهای قابلتوجه است: "رژیم اسرائیل و عربستان سعودی". سؤال اصلی آن است که چقدر رژیم اسرائیل و عربستان توانستهاند در موازنهسازی علیه ایران ...
بیشتر
اگر از گذشته تا به حال، خاورمیانه را در یک کلمه بتوان خلاصه کرد، آن کلمه «بیثباتی» است. در پی تحرکات و تحولات جاری در منطقه، علنی شدن روابط دو کشور در خاورمیانه بیش از سایر اتحادهای منطقهای قابلتوجه است: "رژیم اسرائیل و عربستان سعودی". سؤال اصلی آن است که چقدر رژیم اسرائیل و عربستان توانستهاند در موازنهسازی علیه ایران موفق عمل کنند؟ فرض بر این است؛ آنچه بیشتر از هر چیز دو دولت مذکور را در کنار هم نگاه داشته است، نگرانی از توافق هستهای ایران و به دنبال آن، قدرت و نفوذ شیعه، کاهش حضور و نقش ایالات متحده در منطقه و بحرانهای ناشی از افراطگرایی و جنگ داخلی سوریه است؛ لیکن با توجه به چالشهای موجود از جانب بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، به نظر نمیرسد نزدیک شدن این دو دولت گامی در جهت تحکیمِ اتحادی متوازن در جهت انزوا و مقابله با ایران باشد. برخلاف اشتراکات موجود و عواملِ سببساز در عادیسازی بیشازپیش مناسبات مابین این دو، میتوان بر اساس نظریه «موازنه ناقص» از رندال شوولر، بیان کرد که این دو کشور نتوانستهاند اتحادی قوی بهویژه علیه ایران، بهعنوان دشمن مشترک خود تشکیل دهند.
علی آدمی؛ عبداله مرادی
چکیده
تشدید گرایشهای تکفیری در جهان اسلام، از جمله مسائل مهم مطالعات اسلامی و پربسامدترین تحولات صحنه بینالملل میباشد. در این میان به نظر میرسد مطالعهای نظاممند در حوزه روابط بینالملل مبتنی بر تعامل پویای ساختار و کارگزار، قدرت تبیینکنندگی بالایی در ارائه الگویی جامع از موضوع تحول به / در «اندیشه تکفیری» داشته و جنبه ...
بیشتر
تشدید گرایشهای تکفیری در جهان اسلام، از جمله مسائل مهم مطالعات اسلامی و پربسامدترین تحولات صحنه بینالملل میباشد. در این میان به نظر میرسد مطالعهای نظاممند در حوزه روابط بینالملل مبتنی بر تعامل پویای ساختار و کارگزار، قدرت تبیینکنندگی بالایی در ارائه الگویی جامع از موضوع تحول به / در «اندیشه تکفیری» داشته و جنبه نوآورانه به پژوهش بدهد. بر این اساس پرسش اصلی این پژوهش آن است که: «نظام بینالملل در مقطع تاریخی پسا جنگ سرد، چگونه بر جریان تکفیری تاثیر گذاشته است؟» با توجه به چارچوب نظری سازهانگاری تلاش میشود تا پاسخ به این پرسش از طریق مطالعه فرایند ادراک بینالاذهانی گروههای افراطی متاثر از ساختار نظام بینالملل صورت گیرد. در این راستا تلاش میشود با روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی، نظرات چهرههای مشهور گروههای تکفیری (جامعۀ نمونه) مورد بررسی قرار گرفته تا قوامیافتن هویت تکفیری در تعامل با ساختارهای بینالمللی را در قالب یافتههای پژوهش: ادارک، نقش و هدف نشان داده و الگوی مفهومی این هویتیابی را ترسیم نماید.
علی آدمی؛ الهام کشاورز مقدم
دوره 5، شماره 16 ، خرداد 1395، ، صفحه 121-141
چکیده
تا چند دهۀ اخیر دولتها بر سر مسائلی همچون تواناییهای نظامی، توسعهطلبی ارضی، نظامهای اقتصادی و نحوة مدیریت منازعات و مناقشات در کشمکش بودند. درحالیکه فرهنگ نیز میتوانست بر روی کنش و رفتارهای بینالمللی دولتها در عرصۀ بینالمللی اثرگذار باشد اما به دلیل سیطرة دیدگاه رئالیستی در روابط بینالملل، این امر مغفول ماند و به حاشیه رانده ...
بیشتر
تا چند دهۀ اخیر دولتها بر سر مسائلی همچون تواناییهای نظامی، توسعهطلبی ارضی، نظامهای اقتصادی و نحوة مدیریت منازعات و مناقشات در کشمکش بودند. درحالیکه فرهنگ نیز میتوانست بر روی کنش و رفتارهای بینالمللی دولتها در عرصۀ بینالمللی اثرگذار باشد اما به دلیل سیطرة دیدگاه رئالیستی در روابط بینالملل، این امر مغفول ماند و به حاشیه رانده شد. از سوی دیگر پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی وزن نیروهای منطقهای را افزایش داد. در ذیل چتر رویارویی دو ابرقدرت، بهطور فزایندهای روند منطقهگرایی توسط اروپا آغاز شد. سیاستمداران متوجه شدند که دیگر یک کشور نمیتواند بهتنهایی در معادلات قدرت جهانی جایگاهی پیدا کند. به همین علت، در دوران پس از جنگ سرد منطقهگرایی سامانبخش امور جهانی شد. در واقع فرهنگ مشترک در میان انسانهای یک منطقه، راه را برای همگرایی و همکاری دولتها گشود. تسری همکاری از موضوعات فرهنگی، ارزشی و تمدنی به موضوعات اقتصادی و نهایتاً سیاسی، همگرایی دولتها را امکانپذیرتر کرده است. ازاینرو، تأثیر عامل فرهنگ در ساخت روحیۀ همگرایی و هویت مشترک در انسانهای یک منطقه موجب شکلگیری فصل نوینی از ژئوکالچرها شده است
علی ادمی؛ احسان موحدیان؛ رضا نیکنام
دوره 2، شماره 5 ، تیر 1392، ، صفحه 131-161
چکیده
چالش جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا طی چنـد سـال اخیـر، دارای تحـولات عمـدهایبوده است. از جمله مهمترین موارد آن می توان بـه تحـریم بانـک مرکـزی ایـران؛ یعنـی قطـع مبـادلاتبانکی و مالی ایران با جهان اشاره کرد. آمریکاییها هدفشان از این تحریم را محدودسـازی تـوان مـالیجمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد برنامهی هستهای و تغییر ...
بیشتر
چالش جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا طی چنـد سـال اخیـر، دارای تحـولات عمـدهایبوده است. از جمله مهمترین موارد آن می توان بـه تحـریم بانـک مرکـزی ایـران؛ یعنـی قطـع مبـادلاتبانکی و مالی ایران با جهان اشاره کرد. آمریکاییها هدفشان از این تحریم را محدودسـازی تـوان مـالیجمهوری اسلامی ایران برای پیشبرد برنامهی هستهای و تغییر رفتار حکومت ایران اعلام کردهانـد. امـا ازآنجایی که برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران و موضوع نحوهی رفتـار و تعامـل بـا غـرب، از جملـهمواردی هستند که تحت مدیریت و صلاحیت رهبری نظام جمهوری اسلامی قرار دارد، سنجش مواضـعرهبری میتواند راهنمای تأثیر این تحریم موردی بر مواضع جمهوری اسلامی باشد. از اینرو، پـژوهشحاضر در نظر دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا تحریم بانک مرکزی ایران توسط دولت آمریکـا،منجر به تعدیل مواضع مقام معظم رهبری علیه غرب شده است؟ به همین منظور، به تحلیل محتوای کمی و کیفی بیست و چهار سخنرانی ایشان، پـیش و پـس از تحـریم مـذکور مـیپـردازد و در آخـر مشـاهدهمیشود که مواضع ضدغربی مقام معظم رهبری، پس از این تحریم نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش نیز یافته است. تحلیل محتوای این سخنرانیها همچنین نشان میدهد که موضعگیریهای رهبـری بـر مبنـایآموزههای دینی، انقلابی و قانونی - و نه تحت تأثیر تهدیدها و فشارهای خارجی - صورت مـیگیـرد،ماهیتی غیرمتصلب و انعطـاف پـذیر دارد و در عـین حـال مـروج عـدم وادادگـی و مقابلـه هوشـمندانه بـافشارهای ناشی از تحریمهای اقتصادی آمریکا میباشد