روابط بین الملل
سعید میراحمدی؛ علی امیدی
چکیده
پیشرفتها در زمینه هوش مصنوعی عدهای را به این باور رسانده است که در آیندهای نهچندان دور نهتنها تصمیمات سیاسی بلکه تصدی مناصب سیاسی هم به هوش مصنوعی واگذار شود. به همین دلیل این پژوهش درصدد است با اتکا به روش ترکیبی یا آمیخته، به این پرسش پاسخ دهد: هوش مصنوعی در تصمیمگیری سیاست خارجی چه کاربردی دارد و ظرفیتها و چالشهای کاربرد ...
بیشتر
پیشرفتها در زمینه هوش مصنوعی عدهای را به این باور رسانده است که در آیندهای نهچندان دور نهتنها تصمیمات سیاسی بلکه تصدی مناصب سیاسی هم به هوش مصنوعی واگذار شود. به همین دلیل این پژوهش درصدد است با اتکا به روش ترکیبی یا آمیخته، به این پرسش پاسخ دهد: هوش مصنوعی در تصمیمگیری سیاست خارجی چه کاربردی دارد و ظرفیتها و چالشهای کاربرد آن چیست؟ فرضیه پژوهش این است که در وضعیت فعلی، هوش مصنوعی قادر به تصمیمگیری مستقل در سیاست خارجی نیست و در عوض در سیاست خارجی در قالب سیستمهای پشتیبان و مکمل یا مشاور تصمیمگیری کاربرد دارد. به بیان دیگر یافتهها نشان میدهند که علیرغم اینکه سیستمهای هوش مصنوعی در ارائه پشتیبانی تصمیمگیری به سیاستگذاران امیدوارکننده بودهاند، اما هنوز قادر به جایگزینی قضاوت و شهود انسانی در تصمیمگیری سیاست خارجی نیستند. در نتیجه بهتر است که هوش مصنوعی را بهعنوان یک ابزار مکمل بهجای یک تصمیمگیرنده مستقل در نظر بگیریم. همچنین اگرچه در بسیاری از موارد، تصمیمگیرندگان انسانی به کمک هوش مصنوعی میتوانند تصمیمات بهتر و قابل اعتمادتری بگیرند اما چالشهای آن نیز مواردی چون عدم دسترسی به دادههای با کیفیت و سوگیریهای الگوریتمی، آسیبپذیری در برابر اطلاعات جعلی دشمن، ملاحظات اخلاقی و غیره است.
روابط بین الملل
محمد علی بصیری؛ میلاد میری نام نیها
چکیده
هویت از منظر مفهومی دلالت بر مجموعهای از خصوصیات ادراکی افراد و جوامع بشری در جهت تمایز از یکدیگر دارد. این مفهوم همواره بهمثابه مستمسکی برای حکومتها در جهت ارضا منافع ذهنیشان در سطوح فراملی مطرح بوده است. امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی یکی از راهبردهای مهم بهمنظور پیشبرد این روند میباشد، ولی تجارب ناشی از کاربست آن در ...
بیشتر
هویت از منظر مفهومی دلالت بر مجموعهای از خصوصیات ادراکی افراد و جوامع بشری در جهت تمایز از یکدیگر دارد. این مفهوم همواره بهمثابه مستمسکی برای حکومتها در جهت ارضا منافع ذهنیشان در سطوح فراملی مطرح بوده است. امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی یکی از راهبردهای مهم بهمنظور پیشبرد این روند میباشد، ولی تجارب ناشی از کاربست آن در اعصار مختلف همواره نشان از خسران توسعه عینی کشورها در درازمدت دارد؛ لذا این پرسش مطرح است که امنیتیکردن هویت در سیاست خارجی چگونه باعث ایجاد تضاد در میان منافع ذهنی و عینی میشود. فرضیه پژوهشگران با تأکید بر نمونه آلمان نازی، شوروی و جمهوری خلق چین بیان میدارد که راهبرد مزبور به دلیل تهی ساختن منابع اقتصادی و انسانی در جهت اعمال جبر معنایی بر دیگری، توأم با واکنش بدیهی دیگران به این امر موجبات انحطاط توسعه عینی کشور و تضاد آن با منافع ذهنی حکومت را فراهم میکند. بهرهگیری از جهتگیری تحلیلی نوآورانه مبتنی بر نظریه امنیتیکردن مکتب کپنهاگ، در نهایت موجب تصدیق فرضیه مذکور شده است. شایان ذکر است که روش این پژوهش از نوع تحلیل محتوی توأم با بهرهگیری از دادههای کتابخانهای و آماری بوده است.
روابط بین الملل
غلامرضا حداد
چکیده
در بیش از چهار دهه که از حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگذرد، تقابل با ایالات متحده بهعنوان محوری اساسی و هدفی غائی در سیاست خارجی ایران، همچنان پُردوام مانده و محدوده آزادی عمل آن را در سایر موضوعات تعیین کرده است. اما چرا این سیاست خارجی علیرغم چرخش های نسبی در نقاط عطف کابینه ها و با وجود هزینههای قابل توجه در ...
بیشتر
در بیش از چهار دهه که از حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران میگذرد، تقابل با ایالات متحده بهعنوان محوری اساسی و هدفی غائی در سیاست خارجی ایران، همچنان پُردوام مانده و محدوده آزادی عمل آن را در سایر موضوعات تعیین کرده است. اما چرا این سیاست خارجی علیرغم چرخش های نسبی در نقاط عطف کابینه ها و با وجود هزینههای قابل توجه در این محور و هدف کلان، مصرّانه استمرار داشته است؟ در این مقاله مبتنی بر برداشتی آزاد از رویکرد سازه انگاری در شاخه هویت محور و ترکیب با گونه شناسی های دولت در اقتصاد سیاسی و تلفیق سطوح تحلیل فروملی و فراملی، تلاش شده است از تکوین و تثبیت هویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالب فرایند دگرسازی از آمریکا، فهمی ارائه شود که استکبارستیزی در درون فرهنگی تعارضی بهعنوان پردوامترین محور این سیاست خارجی و تبعات ساختاری آن در سیاست داخلی و نیز دلایل تصلب و گریزناپذیریِ آن را توضیح دهد. یافته های این پژوهش مبتنی بر سازههای مفهومی هویت یابی دگرسازانه، دگرهای سه گانه، هویت یابی فرافکنانه، قواعد تکوینی و تنظیمی و منابع تخصیصی و اقتداری و دوگانه دولت اندامواره- ابزاری دلایل تصلّب ساختاری در دشوار شدن چرخشهای بنیادین را توضیح داده و در نهایت به امکان سنجی و ارزیابی ظرفیت ها و ضرورت های تغییر در محورهای اساسی و اهداف غائی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.
مصطفی گودرزی؛ علی منوری؛ غلامرضا کریمی
چکیده
موعودگرایی یکی از مهمترین مفاهیم موجود در یهودیت است و جنبش صهیونیسم بر اساس تغییراتی که در معنای سنتی این مفهوم ایجاد کرد، موفق به تأسیس حکومت یهودی در سرزمین فلسطین شد. از طرف دیگر، موعودگرایی تنها مفهوم مشترکی است که تمام فرقههای مختلف یهود بر روی آن اتفاقنظر دارند. بنابراین بعد از تأسیس حکومت یهودی در سال 1948، موعودگرایی به ...
بیشتر
موعودگرایی یکی از مهمترین مفاهیم موجود در یهودیت است و جنبش صهیونیسم بر اساس تغییراتی که در معنای سنتی این مفهوم ایجاد کرد، موفق به تأسیس حکومت یهودی در سرزمین فلسطین شد. از طرف دیگر، موعودگرایی تنها مفهوم مشترکی است که تمام فرقههای مختلف یهود بر روی آن اتفاقنظر دارند. بنابراین بعد از تأسیس حکومت یهودی در سال 1948، موعودگرایی به اجبار در تمام شئون سیاستهای داخلی و خارجی اسرائیل وارد شد. از طرف دیگر همزمان با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در اسرائیل نیز راستگرایان و مذهبیها بعد از سی سال به قدرت رسیدند. یکی از خصوصیات مشترک راستگرایان، موعودگرا بودن آنهاست؛ لذا متغیر موعودگرایی در سیاست خارجی اسرائیل در قبال ایران بعنوان یک عامل مؤثر عینیت یافت و به شکل خصمانه ظهور و بروز پیدا کرد. از اینرو این مقاله با استفاده از نظریه سازهانگاری که در کنار مسائل مادی مانند قدرت، متغیرهای غیرمادی مانند مذهب را نیز در روابط بینالملل مهم میداند؛ به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که چگونه موعودگراییِ یهود باعث شد تا اسرائیل در قبال ج.ا.ایران یک سیاست خارجی خصمانه را دنبال کند؟
جواد عرب عامری؛ محسن اسلامی؛ سید مسعود موسوی شفایی؛ محمد حسین جمشیدی
چکیده
بنیامین نتانیاهو اصلیترین چهره صحنه سیاسی اسرائیل طی یک دهه گذشته به شمار میرود. از آنجایی که وی سهم مهمی در شکل دادن به رفتار و تصمیمات سیاست خارجی این رژیم در صحنه بینالمللی داشته است، این پژوهش میکوشد سبک رهبری و خصایص شخصیتی وی را بعنوان یکی از عوامل تاثیرگذار و در عین حال مغفول مانده در تحلیل رفتار سیاست خارجی اسرائیل مورد ...
بیشتر
بنیامین نتانیاهو اصلیترین چهره صحنه سیاسی اسرائیل طی یک دهه گذشته به شمار میرود. از آنجایی که وی سهم مهمی در شکل دادن به رفتار و تصمیمات سیاست خارجی این رژیم در صحنه بینالمللی داشته است، این پژوهش میکوشد سبک رهبری و خصایص شخصیتی وی را بعنوان یکی از عوامل تاثیرگذار و در عین حال مغفول مانده در تحلیل رفتار سیاست خارجی اسرائیل مورد بررسی قرار دهد. از اینرو فرضیه اصلی مقاله این است که رفتار سیاست خارجی اسرائیل طی یک دهه گذشته بیشتر متاثر از نظام ادراکی و سبک رهبری بنیامین نتانیاهو بوده است. چارچوب مفهومی و روشی مورد استفاده، روش تحلیل خصایص رهبری مارگارت هرمن با تکیه بر متغیر پیچیدگی مفهومی در آن است. نتایج این پژوهش که حاصل تحلیل محتوای کمی دادههای گفتاری نتانیاهو طی بازه زمانی 2009 تا 2019 است، نشان میدهد سطح پایین پیچیدگی مفهومی و رویکرد سیاه و سفید به مسائل سیاست خارجی همراه با سطح بالای باور به توانایی کنترل رویدادها، تمایل بالا به قدرت و بیاعتمادی شدید به دیگران به رویکرد تهاجمی و بازصفتانه نتانیاهو در سیاست خارجی اسرائیل شکل داده است که نمود آن را میتوان در بزرگنمائی تهدید ایران و مخالفت با ایده تشکیل دولت مستقل فلسطینی مشاهده کرد.
مجید عباسی
چکیده
تحولات سیاسی موسوم به بیداری اسلامی که از سال 2011 خاورمیانه عربی را فراگرفت، در یک مورد با دخالت نظامی غرب به سرنگونی رژیم حاکم در لیبی منجر شد. این دخالت نظامی در حالی بود که رژیم قذافی در سیاست خارجی خود از جهتگیری ضدغربی به سمت مشارکت داوطلبانه با غرب متمایل شده و روابط علی الظاهر عادی گردیده بود. اما علیرغم این تغییرات، آغاز ...
بیشتر
تحولات سیاسی موسوم به بیداری اسلامی که از سال 2011 خاورمیانه عربی را فراگرفت، در یک مورد با دخالت نظامی غرب به سرنگونی رژیم حاکم در لیبی منجر شد. این دخالت نظامی در حالی بود که رژیم قذافی در سیاست خارجی خود از جهتگیری ضدغربی به سمت مشارکت داوطلبانه با غرب متمایل شده و روابط علی الظاهر عادی گردیده بود. اما علیرغم این تغییرات، آغاز بحران داخلی لیبی به واکنش عملی و فوری ائتلاف کشورهای غربی با هدف سرنگونی قذافی منجر شد. این پژوهش ضمن مطالعه نظری سیاست خارجی لیبی در چارچوب پیشنظریه جیمز روزنا و با استفاده از روش توصیفی-تبیینی، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که چرا علیرغم اینکه قذافی در دهه آخر حکومت خود سیاست خارجی تعاملگرا و مشارکتجویانه با غرب را در پیش گرفت اما در پی آغاز خیزش مردمی، کشورهای غربی در قالب سازمان ناتو به دخالت نظامی در این کشور مبادرت کردند؟ فرضیه اصلی عبارت از این است که علیرغم در پیش گرفتن سیاست تعاملگرایی با غرب؛ عدم اعتماد میان طرفین و فقدان اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و تداوم نارضایتیهای داخلی موجب شد که با آغاز بحران در لیبی، کشورهای غربی از سقوط قذافی حمایت کنند.
سعید میرترابی؛ مهتاب ساری اصلانی
چکیده
همراستا با تحولات ساختاری عمیق در عرصه اقتصاد سیاسی چین، کمکهای خارجی این کشور در سالهای نخست قرن جدید به طیف گستردهای از کشورها بویژه جوامع افریقایی به سرعت افزایش یافته است. این پدیده همانند بسیاری دیگر از پدیدههای مرتبط با "ظهور چین"، مجادلات فکری فراوانی درباره انگیزهها وپیامدهای این تحول برانگیخته است که البته در کشور ...
بیشتر
همراستا با تحولات ساختاری عمیق در عرصه اقتصاد سیاسی چین، کمکهای خارجی این کشور در سالهای نخست قرن جدید به طیف گستردهای از کشورها بویژه جوامع افریقایی به سرعت افزایش یافته است. این پدیده همانند بسیاری دیگر از پدیدههای مرتبط با "ظهور چین"، مجادلات فکری فراوانی درباره انگیزهها وپیامدهای این تحول برانگیخته است که البته در کشور ما هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. در همین راستا این مقاله، صرف نظر از موضوع پیامدهای این تحول، زمینهها و علل آن را با رجوع به انگیزههای پکن به عنوان کمک دهنده و نیازهای جوامع افریقایی به عنوان کمک گیرنده در چارچوب پرسش اصلی خود مورد بررسی قرار داده است. فرضیهای که مقاله به روش توصیفی- تبیینی مورد آزمون قرار داده این است که افزایش سریع کمکهای خارجی چین به کشورهای افریقایی در سالهای اخیر، در درجه نخست ناشی از الزامات بینالمللی پاسخگویی به تحولات ساختاری در اقتصاد سیاسی داخلی چین و درجه دوم همسویی نیازهای جوامع افریقایی با انگیزههای ارائه کمک خارجی پکن است. با این حساب میتوان پیشبینی کرد حضور چین در قاره غنی، در سالهای آتی همچنان افزایش خواهد یافت و کمک خارجی به عنوان یکی از روشهای عمده زمینهسازی برای حضور گستردهتر همچنان مورد توجه مقامهای پکن خواهد بود.
محمد محمودی کیا؛ محمدرضا دهشیری
چکیده
این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که سهم ایدئولوژی و عملگرایی در کنش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان است و کدام یک از این دو، اصالت بیشتری در عمل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارند؟ نتیجه این تحقیق حاکی از آن است که هر چند در اکثر کشورها، هنجارها و ارزشهای ایدئولوژیک به درجاتی در عمل سیاست خارجی تأثیرگذار هستند، ...
بیشتر
این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که سهم ایدئولوژی و عملگرایی در کنش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان است و کدام یک از این دو، اصالت بیشتری در عمل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارند؟ نتیجه این تحقیق حاکی از آن است که هر چند در اکثر کشورها، هنجارها و ارزشهای ایدئولوژیک به درجاتی در عمل سیاست خارجی تأثیرگذار هستند، ولی این ارزشها سهم قابل توجهی در سیاستگذاری و اجرای سیاست خارجی ایران داشته و در حکم اصول راهبردی آن محسوب میشوند. در واقع، علیرغم دیدگاه غالب که سیاست خارجی ایران را سیاستی عملگرایانه میداند، فرضیه اصلی این تحقیق بر این گزاره استوار است که ماهیت اصلی سیاست خارجی ایران همچنان ایدئولوژیک بوده و رویکرد عملگرایانه در سیاست خارجی ناشی از وجود منافع متعارض در نظام بینالملل و نیز محدودیتهای ناشی از منابع قدرت ملی بر اساس نگاه تاکتیکی و نه راهبردی قابل توجیه است. این تحقیق با کاربست نظریه رئالیسم نئوکلاسیک به عنوان چارچوب نظری، به بررسی نسبت ایدئولوژی و عملگرایی در رفتار سیاست خارجی ایران در چارچوب یک الگوی تعاملی سهجانبه مشتمل بر عوامل سطح داخل همچون منافع ملی و هنجارها و نیز ماهیت و ساختار نظام بینالملل میپردازد.
احسان فلاحی؛ نوذز شفیعی
چکیده
چین از اوایل دهه 1980 برای مصون ماندن از پیامد بحرانهای بینالمللی به سیاست خارجی کمهیاهو روی آورده است. بر این مبنا بیجینگ در عین همسویی با روسیه و ایران در بحران سوریه، مایل به پرهیز از تنش با طرفهای مقابل نیز بوده است. لذا رفتار چین در سوریه به نوعی در مقابل ...
بیشتر
چین از اوایل دهه 1980 برای مصون ماندن از پیامد بحرانهای بینالمللی به سیاست خارجی کمهیاهو روی آورده است. بر این مبنا بیجینگ در عین همسویی با روسیه و ایران در بحران سوریه، مایل به پرهیز از تنش با طرفهای مقابل نیز بوده است. لذا رفتار چین در سوریه به نوعی در مقابل آمریکا و متحدانش قرار دارد؛ اما این به معنای ورود چین به رقابتهای ژئوپلیتیکی نیست. اگرچه بیجینگ بهطور مستقیم درگیر بحران سوریه نشده است اما درصدد کسب جایگاه اقتصادی مناسب در دوران پسابحران است. دستیابی به هدف مذکور نیازمند یک الگوی رفتاری ویژه است. از اینرو جای پرسش است که رویکرد چین در بحران سوریه چگونه بوده است؟ و نقش این کشور در سوریه پسابحران چگونه خواهد بود؟ در چارچوب نظریۀ موازنه نرم و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه بررسی شده است که «چین بهطور غیرمستقیم به موزانه قوا در سوریه کمک کرده است. اما بیجینگ بیش از اینکه نگران سرنوشت سیاسی و ژئوپلیتیکی سوریه باشد درصدد تقویت جایگاه اقتصادی خود در سوریۀ پسابحران است.» شواهد حاصل از این پژوهش نشان از تقویت جایگاه احتمالی چین در سوریه پسابحران دارد.
سعید سلیمان زاده؛ علی امیدی؛ عنایت الله یزدانی
چکیده
مجموعه حوادثی چون انقلاب اسلامی، تسخیر سفارت امریکا، بحران گروگانگیری و تز ضدامریکایی ایران بعد از 1979، منجر به پدیدهای به نام ایرانهراسی در جهان غرب بویژه امریکا شده است. اگرچه گمان میرفت رویکرد تعامل با غرب و توافق هستهای در دولت یازدهم مؤلفه ایرانهراسی را تضعیف نماید، ولی در عمل تغییر محسوسی در این زمینه صورت نگرفت و رویکرد ...
بیشتر
مجموعه حوادثی چون انقلاب اسلامی، تسخیر سفارت امریکا، بحران گروگانگیری و تز ضدامریکایی ایران بعد از 1979، منجر به پدیدهای به نام ایرانهراسی در جهان غرب بویژه امریکا شده است. اگرچه گمان میرفت رویکرد تعامل با غرب و توافق هستهای در دولت یازدهم مؤلفه ایرانهراسی را تضعیف نماید، ولی در عمل تغییر محسوسی در این زمینه صورت نگرفت و رویکرد تهاجمی دونالد ترامپ و افراد کابینهاش علیه تهران، حکایت از تشدید ایرانهراسی در سیاست خارجی امریکا دارد. در این پژوهش، سؤال اصلی این است که دلایل، اهداف و پیامدهای ایرانهراسی در سیاست خارجی امریکا در دوران پسابرجام چیست؟ فرضیه اصلی مقاله بر این است که نقش «مککارتیسم جدید در بازار ایدهها»، «هویت دولت» و «کنشهای گفتاری» از مهمترین دلایل تداوم ایرانهراسی در دوران پسابرجام محسوب میشوند که از جمله مهمترین اهداف آن نیز «القای هزینهمند بودن رابطه با ایران به منظور جلوگیری از بهبود اوضاع اقتصادی این کشور» و «تغییر رفتار جمهوری اسلامی نسبت به برخی مسائل منطقهای و داخلی» ارزیابی میگردد. در نهایت مهمترین پیامدهای آن نیز میتواند «احتمال فروپاشی برجام» و «بازتولید مجدد الگوی تخاصم و دشمنی بین دو کشور» باشد
محمدجواد فتحی؛ مجتبی عبدخدایی؛ صارم شیراوند
چکیده
بهرهگیری از مفاهیم سایر علوم، گاه میتواند در فهم بهتر مناسبات سیاسی و بینالمللی راهگشای پژوهشگران باشد. یکی از بهرههای مفهومی که در منظومه ژئوپلیتیک کاربرد یافته است، مفهوم «کد» و «ژنوم» ژئوپلیتیک است. ژنوم ژئوپلیتیک، نقشه ژنتیک سیاست هر کشور است که رفتار کشورها را در عرصه داخلی و بویژه خارجی تحت تأثیر ...
بیشتر
بهرهگیری از مفاهیم سایر علوم، گاه میتواند در فهم بهتر مناسبات سیاسی و بینالمللی راهگشای پژوهشگران باشد. یکی از بهرههای مفهومی که در منظومه ژئوپلیتیک کاربرد یافته است، مفهوم «کد» و «ژنوم» ژئوپلیتیک است. ژنوم ژئوپلیتیک، نقشه ژنتیک سیاست هر کشور است که رفتار کشورها را در عرصه داخلی و بویژه خارجی تحت تأثیر قرار میدهد. کشورها ژنومهای سایر بازیگران را به عنوان کدهای ژئوپلیتیک در نظر میگیرند. درخور توجه است که تعامل یا تقابل کد/ ژنوم کشورها، فضایی را ایجاد میکند که میتواند همراستا یا مغایر با منافع ملی و منطقهای باشد. در این پژوهش تلاش میشود تا ضمن شناسایی مؤلفههای تاثیرگذار ژئوپلیتیک دو کشور ایران و عربستان سعودی، به این پرسش پاسخ داده شود که ابزارهای ژئوپلیتیک چه تاثیری در سیاست خارجی ایران وعربستان سعودی دارند؟ فرضیه مقاله عبارت است از اینکه ژنم ژئوپلیتیک و ویژگیهای وراثتی و جغرافیایی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در شکلگیری کدهای ژئوپلیتیک، جهتگیری و استراتژیهای این دو کشور در عرصه خارجی بسیار تاثیرگذار هستند و هر دو بازیگر در تلاش هستند تا ژنهای منفی و قدرتزدای خود را خاموش و ژنهای مثبت و قدرتزا را فعال نمایند و در عین حال رویکرد ژئوپلیتیک بر روابط این دو بازیگر حاکم است.
داود کریمی پور؛ سید امیر نیاکوئی
چکیده
بررسی تطبیقی جایگاه و سیاستهای انرژی کشورهای روسیه و قطر بهعنوان مهمترین عرضهکنندگان نفت و گاز بسیار حائز اهمیت است. این پرسش که دو کشور چگونه با سیاستهای انرژی سعی در ارتقای منافع ملی داشته و با چه راهبردهایی از دیپلماسی انرژی در عرصه سیاست خارجی خود استفاده میکنند، محور اصلی پژوهش حاضر را شکل میدهد. یافتههای پژوهش این ...
بیشتر
بررسی تطبیقی جایگاه و سیاستهای انرژی کشورهای روسیه و قطر بهعنوان مهمترین عرضهکنندگان نفت و گاز بسیار حائز اهمیت است. این پرسش که دو کشور چگونه با سیاستهای انرژی سعی در ارتقای منافع ملی داشته و با چه راهبردهایی از دیپلماسی انرژی در عرصه سیاست خارجی خود استفاده میکنند، محور اصلی پژوهش حاضر را شکل میدهد. یافتههای پژوهش این است که روسیه بهدلیل استفاده از انرژی بهعنوان یک ابزار سیاسی، نتوانسته به خوبی از این ابزار برای توسعه اقتصادی استفاده کند، در حالیکه قطر از رهگذر دیپلماسی انرژی فعال و بینالمللی و اجتناب از اهرمسازی سیاسی از آن، توانسته علاوه بر دستاوردهای سیاسی، درآمدهای ناشی از صادرات گاز را، سکوی پرتاب توسعه اقتصادی و اجتماعی خود قرار دهد و به موفقیتهای قابل توجهی دست یابد. تأثیرگذاری دیپلماسی انرژی در سیاست خارجی قطر و روسیه متأثر از راهبرد صادراتی و نوع روابط با ایالات متحده امریکا نیز است
حشمت الله فلاحت پیشه؛ فاطمه سوری
چکیده
مسئلۀ فلسطین یکی از موضوعات چالش برانگیز در سیاست خارجی مصر است که اهمیت آن بسته به عوامل داخلی و خارجی در سیاست خارجی این کشور متغیر بوده است. به طور کلی، رفتار سیاست خارجی مصر در حوزۀ مسئلۀ فلسطین و اسرائیل، از یک سو ناشی از تحولات محیط خارجی به ویژه نقشآفرینی ایالات متحده و اسرائیل و از سویی دیگر تحت تأثیر عوامل داخلی از جمله نقش ...
بیشتر
مسئلۀ فلسطین یکی از موضوعات چالش برانگیز در سیاست خارجی مصر است که اهمیت آن بسته به عوامل داخلی و خارجی در سیاست خارجی این کشور متغیر بوده است. به طور کلی، رفتار سیاست خارجی مصر در حوزۀ مسئلۀ فلسطین و اسرائیل، از یک سو ناشی از تحولات محیط خارجی به ویژه نقشآفرینی ایالات متحده و اسرائیل و از سویی دیگر تحت تأثیر عوامل داخلی از جمله نقش رهبران و نحوۀ تلقی آنها از نقش ملی خود و نقشآفرینی گروههای داخلی از جمله اسلام گرایان بوده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخگویی به این سئوال است که پس از پیمان کمپ دیوید و به طور مشخص روی کار آمدن حسنی مبارک، مهمترین عامل شکلدهی به سیاست خارجی مصر در قبال فلسطین چه بوده است. استدلال مقاله این است که وابستگی اقتصادی و نظامی مصر به ایالات متحده از یک سو و موقعیت استراتژیک مصر در تأمین امنیت اسرائیل از سویی دیگر موجب شد تا پس از پیمان کمپ دیوید و شناسایی اسرائیل، نقشآفرینی عوامل خارجی در شکلدهی به سیاست خارجی مصر در قبال مسئلۀ فلسطین پررنگتر شود.
علی اکبر جعفری؛ دیان جانباز
دوره 5، شماره 16 ، خرداد 1395، ، صفحه 93-121
چکیده
سیاست خارجی در مقام مهمترین نمود رفتار بینالمللی دولتها همواره عرصه تعامل میان
نظریه و عمل بوده است. در این میان، تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از سوی منابع
خارجی و داخلی تاکنون در چارچوب الگوهای سنتی تحلیل سیاست خارجی و یا بر مبنای
مفروضههایی اثباتگرایانه و سودمندگرایانه حاکم بر عرصه مطالعات بینالمللی قرار داشته است؛
اما ...
بیشتر
سیاست خارجی در مقام مهمترین نمود رفتار بینالمللی دولتها همواره عرصه تعامل میان
نظریه و عمل بوده است. در این میان، تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از سوی منابع
خارجی و داخلی تاکنون در چارچوب الگوهای سنتی تحلیل سیاست خارجی و یا بر مبنای
مفروضههایی اثباتگرایانه و سودمندگرایانه حاکم بر عرصه مطالعات بینالمللی قرار داشته است؛
اما امروزه به جد میتوان مدعی شد که تحلیل واقعبینانهای از سیاست خارجی جمهوری اسلامی
ایران ممکن نخواهد شد مگر آنکه در چارچوب ادراکی ما ابزارهایی جهت مدنظر قرار دادن
اهمیت بنیادین مقولهی معنایی نظام جمهوری اسلامی وجود داشته باشد. بر این مبنا، میتوان گفت
که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاکنون جلوههای متفاوتی از سازههای گفتمانی در
چارچوب کلیت دانایی انقلاب اسلامی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شاهد بودیم؛
بنابراین، سؤال پژوهش آن است که تنوع گفتمانی در سیاست خارجی چه تأثیری بر دیپلماسی
هستهای جمهوری اسلامی ایران در دورههای مختلف سیاست خارجی داشته است؟ در پاسخ به این
سؤال فرض مقاله آن است که تنوع گفتمانی در سیاست خارجی زمینهساز بسیج منابع و در نتیجه
دیپلماسی متفاوت هستهای در دورههای مختلف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جهت
حل و فصل بحران هستهای شده است.
حشمت اله فلاحت پیشه؛ وحید شربتی؛ محمدمهدی مظفری
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1394، ، صفحه 37-60
چکیده
به قدرت رسیدن حزب" عدالت و توسعه" در ترکیه در سال 2002 میلادی، سیاست خارجی این
کشور در روابط منطقه ای و فرامنطقه ای دستخوش تغییرات جدی شد . سیاست خارجی ترکیه قبل از
2002 یک سیاست خارجی به مراتب غربگرا و تکبعدی بود و این کشور بخش عمده سیاست های
خود را در جهت رابطه با غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا و عضویت در اتحادیه اروپا شکل داده بود .
اما ...
بیشتر
به قدرت رسیدن حزب" عدالت و توسعه" در ترکیه در سال 2002 میلادی، سیاست خارجی این
کشور در روابط منطقه ای و فرامنطقه ای دستخوش تغییرات جدی شد . سیاست خارجی ترکیه قبل از
2002 یک سیاست خارجی به مراتب غربگرا و تکبعدی بود و این کشور بخش عمده سیاست های
خود را در جهت رابطه با غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا و عضویت در اتحادیه اروپا شکل داده بود .
اما با رویکار آمدن دولت عدالت و توسعه، سیاست خارجی ترکیه از یک سیاست تک بعدی تبدیل به
یک سیاستخارجی چندبعدی، عملگرا و منافع محور در محیط پیرامو نی و جهانی شد . یکی از ابعاد
مهم این سیاست خارجیِ متحول شده، توجه به مناطق پیرامونی و کشورهای همسایه به منظور افزایش
نقش و جایگاه ترکیه در این مناطق از جمله قفقاز جنوبی میباشد . این مقاله در صدد است با روشی
توصیفی و تحلیلی به بررسی جنبه های سیاست خارجی ترک یه در قفقاز و تقابل منافع آن با دو کشور
قدرتمند ایران و روسیه در این منطقه از منظر جغرافیای سیاسی بپردازد. سیاستهای ترکیه در این منطقه
در تقابل با منافع ایران و روسیه می باشد و سبب تحدید منافع منطقه ای ایران و روسیه شده است . سئوال
اصلی مقاله این است که سیاستهای قفقازی ترکیه چه تأثیراتی بر منافع ایران و روسیه گذاشته است که
سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان آنها در قفقاز شده است؟ فرضیه مقاله حاضر نیز این است که،
سیاستهای ترکیه در قفقاز، به دلیل تأثیرگذاری مستقیم بر منافع منطقه ای ایران و روسیه و تحدید منا فع
آنها، سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان ترکیه با ایران و روسیه در قفقاز جنوبی شده است
حمیرا مشیرزاده؛ فاطمه صلواتی طرقی
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1394، ، صفحه 163-191
چکیده
بررسی سیاست خارجی مصر به عنوان کشوری عربی، اسلامی و آفریقایی و کشوری تأثیرگذار در خاورمیانه اهمیتی خاص دارد. عوامل سازنده، تغییر دهنده، استمرار و تغییر سیاست خارجی مصر، شباهتها و تفاوتهای آن با دیگر کشورهای منطقه همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است . برداشت » پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چگونه سیاست خارجی سادات و مبارک بر مبنای ...
بیشتر
بررسی سیاست خارجی مصر به عنوان کشوری عربی، اسلامی و آفریقایی و کشوری تأثیرگذار در خاورمیانه اهمیتی خاص دارد. عوامل سازنده، تغییر دهنده، استمرار و تغییر سیاست خارجی مصر، شباهتها و تفاوتهای آن با دیگر کشورهای منطقه همواره مورد توجه صاحب نظران بوده است . برداشت » پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چگونه سیاست خارجی سادات و مبارک بر مبنای شکل گرفت. مقاله حاضر با استفاده از ابزارهای تحلیلی که نظریه نقش در سیاست « از نقش ملی خارجی ارائه میدهد، سیاست خارجی سادات و مبارک را بررسی می کند و با استفاده از روشِ ردیابی فرآیند که در آن توالی علّی رویدادهای سیاست خارجی و تکوین برداشت از نقش ملی نشان داده میشود، برآن است که برداشت از نقش ملیِ متفاوت رؤسای جمهور مصر به اجرای سیاست خارجی متفاوتی توسط آنها منجر شده است. یافتۀ اصلی مقاله این است که تکوین نقشِ فرعونگرایانه در دوره سادات و نقشِ دولت پاسدار همبستگی اعراب در دوره مبارک به اجرای نقش متفاوتی در عرصه سیاست خارجی توسط سادات و مبارک انجامید.
سید حسن میر فخرایی
دوره 3، شماره 8 ، فروردین 1393، ، صفحه 61-81
چکیده
سیاست خارجی دولت موقت: از عدم تعهد تا اصل نه شرقی، نه غربی سیدحسن میرفخرائی* ( تاریخ دریافت:23/1/93 – تاریخ پذیرش: 5/8/93 ) چکیده سیاست خارجی دولت بازرگان، یکی از بحثبرانگیزترین دورههای تاریخ سیاست خارجی ایران است که بر مبنای سیاست عدم تعهد و اصل نه شرقی و نه غربی قرار داشت. عدم وجود تعریفی جامع و مانع از این اصل و فقدان ...
بیشتر
سیاست خارجی دولت موقت: از عدم تعهد تا اصل نه شرقی، نه غربی سیدحسن میرفخرائی* ( تاریخ دریافت:23/1/93 – تاریخ پذیرش: 5/8/93 ) چکیده سیاست خارجی دولت بازرگان، یکی از بحثبرانگیزترین دورههای تاریخ سیاست خارجی ایران است که بر مبنای سیاست عدم تعهد و اصل نه شرقی و نه غربی قرار داشت. عدم وجود تعریفی جامع و مانع از این اصل و فقدان اجماع در خصوص معنای آن در بین گروههای سیاسی باعث شد تا تفاسیر و برداشتهای مختلفی از آن صورت بگیرد و هر گروه، بسته به تعریف خود، انتظار خاصی از دولت داشته باشد. این نوشتار قصد دارد تا با بررسی نظری و عملی سیاست عدم تعهد و اصل نه شرقی و نه غربی از منظر دولت موقت و سایر گروههای سیاسی وقت به مشکلات و چالشهای پیش روی این دولت بپردازد. پژوهش حاضر با تحلیل سیاست خارجی دولت موقت در پایان به این نتیجه دست مییابد که نوع برداشت دولت بازرگان از مفهوم نه شرقی نه غربی با سایر نیروهای اجتماعی فعال در عرصه سیاسی ایران در آن مقطع متفاوت بوده است. * استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی for501520@yahoo.com
محمد مهدی مظاهری؛ اعظم ملایی
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، ، صفحه 125-146
چکیده
نویسندگان در این پژوهش تلاش دارند تا با کنکاش و واکاوی جعب هی سیاه دولت در ایران معاصر؛ به بررسی؛ مسائل داخلی، ماهیت دولت، هویت نوعی و هویت نقشی آ ن و در نهایت آثار این مسائل بر رویکردهای سیاست خارجی بپردازند. در این راستا ابتدا بستر نظری مناسب با استفاده از مبانی مکتب سازنده گرایی و با تاکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری طرح ...
بیشتر
نویسندگان در این پژوهش تلاش دارند تا با کنکاش و واکاوی جعب هی سیاه دولت در ایران معاصر؛ به بررسی؛ مسائل داخلی، ماهیت دولت، هویت نوعی و هویت نقشی آ ن و در نهایت آثار این مسائل بر رویکردهای سیاست خارجی بپردازند. در این راستا ابتدا بستر نظری مناسب با استفاده از مبانی مکتب سازنده گرایی و با تاکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری طرح می شود سپس با تشریح چگونگی شکلگیری هویت دولت در ایران معاصر به آسیب شناسی سیاست گذاری خارجی پرداخته می شود. ایده ی محوری مقاله این است که جهت گیری های سیاست خارجی ایران عمیقاً متاثر از رویکردهای هویتی دولت است، با این وجود به دلیل ضعف یا فقدان نهادهای مدنی، تعاریف هویتی دولت نه در تعامل منطقی با ملت بلکه بیشتر بر اساس نگرش های نخبگان سیاسی حاکم شکل می گیرد. چنین فرآیندی آثار زیا نباری بر سیاست گذاری خارجی ایران داشته و سبب تضییع منافع ملی کشور گردیده است.
علیرضا اقا حسینی؛ سید جواد امام جمعه زاده؛ عاطفه فروغی
دوره 2، شماره 7 ، دی 1392، ، صفحه 125-146
چکیده
نویسندگان در این پژوهش تلاش دارند تا با کنکاش و واکاوی جعب هی سیاه دولت در ایران معاصر؛ به بررسی؛ مسائل داخلی، ماهیت دولت، هویت نوعی و هویت نقشی آ ن و در نهایت آثار این مسائل بر رویکردهای سیاست خارجی بپردازند. در این راستا ابتدا بستر نظری مناسب با استفاده از مبانی مکتب سازنده گرایی و با تاکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری طرح ...
بیشتر
نویسندگان در این پژوهش تلاش دارند تا با کنکاش و واکاوی جعب هی سیاه دولت در ایران معاصر؛ به بررسی؛ مسائل داخلی، ماهیت دولت، هویت نوعی و هویت نقشی آ ن و در نهایت آثار این مسائل بر رویکردهای سیاست خارجی بپردازند. در این راستا ابتدا بستر نظری مناسب با استفاده از مبانی مکتب سازنده گرایی و با تاکید بر عوامل و منابع فرهنگی، ارزشی و هنجاری طرح می شود سپس با تشریح چگونگی شکلگیری هویت دولت در ایران معاصر به آسیب شناسی سیاست گذاری خارجی پرداخته می شود. ایده ی محوری مقاله این است که جهت گیری های سیاست خارجی ایران عمیقاً متاثر از رویکردهای هویتی دولت است، با این وجود به دلیل ضعف یا فقدان نهادهای مدنی، تعاریف هویتی دولت نه در تعامل منطقی با ملت بلکه بیشتر بر اساس نگرش های نخبگان سیاسی حاکم شکل می گیرد. چنین فرآیندی آثار زیا نباری بر سیاست گذاری خارجی ایران داشته و سبب تضییع منافع ملی کشور گردیده است.
ابوذر گوهری مقدم
دوره 2، شماره 6 ، مهر 1392، ، صفحه 117-141
چکیده
تحولات بیداری اسلامی در منطقهی خاورمیانه پس از سال 2011میلادی نظم منطقهای را در ابعادمختلف تغییر داده و سیاستهای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای را متأثر ساخته است. در این میان ایالاتمتحده -که پس از جنگ جهانی دوم منافع گستردهای را در این منطقهی استراتژیک برای خود تعریف کردهاست- بیش از هر دولت دیگری دچار بحران منافع شده است. مقالهی حاضر ...
بیشتر
تحولات بیداری اسلامی در منطقهی خاورمیانه پس از سال 2011میلادی نظم منطقهای را در ابعادمختلف تغییر داده و سیاستهای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای را متأثر ساخته است. در این میان ایالاتمتحده -که پس از جنگ جهانی دوم منافع گستردهای را در این منطقهی استراتژیک برای خود تعریف کردهاست- بیش از هر دولت دیگری دچار بحران منافع شده است. مقالهی حاضر به بررسی منافع ایالاتمتحده درخاورمیانه پرداخته و آثار بیداری اسلامی را بر این منافع به آزمون میگذارد. این مقاله به دنبال پاسخ به اینپرسش اساسی است که نحوهی سیاستگذاری و راهبردهای ایالاتمتحده در قبال خیزش بیداریاسلامی درمنطقهی خاورمیانه از چه الگویی پیروی میکند. نتیجهی این تحقیق نشان میدهد که اوباما با اتخاذ سیاستخارجی عملگرایانه به دنبال مدیریت بحران به وجود آمده در منطقهی خاورمیانه است. در این راستا ازاقداماتی نظیر مداخلهی مستقیم نظامی تا تغییرات ظاهری در نخبگان حاکم را در دستور کار خود قرار داده ودر درازمدت نیز تلاش میکند از طریق کمک به انجام اصلاحات درونی، تداوم حضور نظامی در منطقه وکشورهای هدف، پرهیز از اتکای به متحد واحد، ترویج مدل اسلامگرایی سکولار، نزدیکی به جامعهیمدنی و اسلامگرایان منطقه، تقویت گفتمان حقوق بشر و پیشبرد روند سازش، چالشهای ناشی از بروزبیداری اسلامی در منطقه را مدیریت نماید
محمدحسن خانی؛ محمدمسعود صادقی
دوره 2، شماره 6 ، مهر 1392، ، صفحه 141-132
چکیده
سیاست خارجی ایالات متحدهی آمریکا در دهههای گذشته بر حمایت همهجانبه و همسویی مطلق
بـا منافع اسرائیل در منطقهی خاورمیانه و در سطح نظام بینالملل استوار بوده است. این حمایت همه-
جانبه علاوه بر منافعی که برای ایالات متحده داشته هزینههایی را نیز برای این کشور در پی داشته است.
از آنجا که بر مبنای نظریهی تصمیمگیری عقلایی ) (Rational Decision Theoryافراد ...
بیشتر
سیاست خارجی ایالات متحدهی آمریکا در دهههای گذشته بر حمایت همهجانبه و همسویی مطلق
بـا منافع اسرائیل در منطقهی خاورمیانه و در سطح نظام بینالملل استوار بوده است. این حمایت همه-
جانبه علاوه بر منافعی که برای ایالات متحده داشته هزینههایی را نیز برای این کشور در پی داشته است.
از آنجا که بر مبنای نظریهی تصمیمگیری عقلایی ) (Rational Decision Theoryافراد تصمیم
گیرندههای منطقی و عقلایی هستند، سود و زیان احتمالی هر عمل را محاسبه میکنند و بهترین تصمیم
را با استفاده از عقل و منطق خود بر میگزینند، این مقاله بر آن است تا با استفاده از مدل تصمیمگیری
تحلیل هزینه- منفعت ) (Cost-Benefit Analysisبه این سؤال پاسخ دهد که حمایت ایالات متحدهی
آمریکا از اسرائیل چه منافع و هزینههایی برای این کشور داشته است. بر اساس یافتههای این تحقیق
هزینههای مالی ناشی از کمکهای سالیانه، مخدوش شدن رابطهی آمریکا با جهان اسلام، هزینههای
مرتبط با جنگهای متعدد در خاورمیانه، که به بهانهی تأمین امنیت اسراییل آغاز شدهاند نظیر جنگهای
33و 22روزه لبنان و غزه و نیز اشغال عراق و افزایش احساسات ضد آمریکایی در جهان در زمرهی
هزینههای این حمایت به شمار میرود. جلب و تضمین حمایت همهجانبهی اسرائیل و لابی صهیونیستی
از دولت آمریکا در زمرهی مهمترین منفعتهای حمایت آمریکا از اسرائیل میباشد
مجید عباسی
دوره 2، شماره 5 ، تیر 1392، ، صفحه 9-41
چکیده
حقوق بشر از جمله موضوعاتی است که از نقش حائز اهمیتی در روابط میان جمهوری اسلامی ایران واتحادیهی اروپا برخوردار است. بر اساس منشور اتحادیهی اروپا، حقوق بشر سنگ بنای سیاست خارجیمشترک این اتحادیه محسوب میشود. در این راستا، اعضای اتحادیهی اروپا همواره در مذاکرات سیاسیبا مقامات ایرانی، از وضعیت حقوق بشر در ایران انتقاد کرده، خواستار ...
بیشتر
حقوق بشر از جمله موضوعاتی است که از نقش حائز اهمیتی در روابط میان جمهوری اسلامی ایران واتحادیهی اروپا برخوردار است. بر اساس منشور اتحادیهی اروپا، حقوق بشر سنگ بنای سیاست خارجیمشترک این اتحادیه محسوب میشود. در این راستا، اعضای اتحادیهی اروپا همواره در مذاکرات سیاسیبا مقامات ایرانی، از وضعیت حقوق بشر در ایران انتقاد کرده، خواستار بهبود این وضعیت شدهاند. آنهامواردی نظیر اعدام، شلاق، سنگسار، عدم تساوی سهمالارث زنان با مردان، عدم احراز برخی مشاغلتوسط زنان، نقض آزادی بیان و حقوق مطبوعات و مسائلی از این قبیل را مبنای دغدغههای حقوق بشریخود مطرح مینمایند، بدون اینکه به شرایط فرهنگی، تاریخی، مذهبی و سنّتی ملّت ایران توجه کنند. درمقابل، جمهوری اسلامی ایران بر این اعتقاد است که اجرای بسیاری از هنجارهای حقوق بشری؛ بسته بهشرایط اجتماعی، فرهنگی و مذهبی از یک جامعه به جامعهی دیگر متفاوت است. برای مثال جمهوریاسلامی ایران مجازات قصاص را در راستای اجرای عدالت و حقوق بشر ارزیابی کرده و آن رانشأتگرفته از احکام قانونی اسلام میداند. وجود اختلافات نظری و بینالاذهانی موجب شده که تاکنوندو طرف با چالشی به نام حقوق بشر در روابط دوجانبه مواجه باشند. اعضای اتحادیهی اروپا بارها اقدام بهانتشار بیانیهها و اعلامیههای مختلف و سخنرانی در مجامع بینالمللی علیه وضعیت حقوق بشر در ایرانکردهاند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نیز با ابزارهای مختلف نظیر گفتگوهای حقوق بشری بااروپاییان جهت رفع سوء تفاهمات و پاسخگویی به اعلامیههای اتحادیهی اروپا تلاش کرده است تا عامل حقوق بشر را در واگرایی روابط دو طرف تضعیف کند. در این پژوهش نقش عامل حقوق بشر درواگرایی سیاسی اتحادیهی اروپا و جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است