روابط بین الملل
مختار قاسمی؛ سید سعید میرترابی حسینی؛ محمدولی مدرس؛ فریده محمدعلیپور
چکیده
روابط عربستان و چین طی سال های 2011 تا 2022 رشد و توسعه چشمگیری داشته است. این روابط از نفت شروع و به تجارت، سرمایهگذاری، فناوری و همکاری های نظامی گسترده شده است. توسعه روابط عربستان و چین در نیازمندی های طرفین در بخش انرژی و برنامه های راهبردی توسعه ای مشترک ریشه دارد اما این پژوهش قصد دارد گسترش روابط ریاض- پکن را از منظر ...
بیشتر
روابط عربستان و چین طی سال های 2011 تا 2022 رشد و توسعه چشمگیری داشته است. این روابط از نفت شروع و به تجارت، سرمایهگذاری، فناوری و همکاری های نظامی گسترده شده است. توسعه روابط عربستان و چین در نیازمندی های طرفین در بخش انرژی و برنامه های راهبردی توسعه ای مشترک ریشه دارد اما این پژوهش قصد دارد گسترش روابط ریاض- پکن را از منظر یک عامل قدرتمند بیرونی یعنی تحول در سیاست انرژی ایالات متحده بررسی نماید. پرسش اصلی مقاله این است که سیاست انرژی امریکا در سالهای 2011 تا 2022، چگونه بر روابط عربستان و چین تاثیر گذاشته است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش و با روش تجربی و تبینی مورد آزمون قرار گرفته این است که سیاست انرژی امریکا در سالهای 2011 تا 2022، از طریق افزایش تولید نفت و گاز شیل و تقویت رویکرد نئومرکانتیلیستی در حوزه انرژی این کشور، روند نزدیک شدن دو کشور چین و عربستان به یکدیگر با محوریت بخش نفت و تلاش پکن – ریاض برای گسترش همکاری ها به سایر حوزه ها را تقویت کرده است. یافته مقاله حاکی از آن است که همکاری های چین و عربستان با ملاحظه حساسیت های ایالات متحده به این روابط، در آینده نیز گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد.
غلامرضا کریمی؛ سید علی منوری؛ سعید میرترابی؛ پرویز شریفی
چکیده
این مقاله عوامل موثر برچگونگی کنشهای اقتصادی عربستان را درحین و بعد ازمذاکرات برجام درخلال سالهای 2016-2013 بر اساس نظریه بازیهای اقتصادی «توماس شیلینگ» و با استفاده از روش اسنادی بررسی میکند و فرضیه آن است که روند مذاکرات و اجرای برجام با تغییر در نقش و گسترش نفوذ منطقهای ایران به چالش مهم روابط ایران و عربستان بوده، ...
بیشتر
این مقاله عوامل موثر برچگونگی کنشهای اقتصادی عربستان را درحین و بعد ازمذاکرات برجام درخلال سالهای 2016-2013 بر اساس نظریه بازیهای اقتصادی «توماس شیلینگ» و با استفاده از روش اسنادی بررسی میکند و فرضیه آن است که روند مذاکرات و اجرای برجام با تغییر در نقش و گسترش نفوذ منطقهای ایران به چالش مهم روابط ایران و عربستان بوده، تبدیل شده است. مهمترین یافته این مقاله آن است که عربستان سعودی به لحاظ ترس از بازخوردهای مذاکرات هستهای و در نتیجه اجرایی شدن مفاد توافقنامه برجام که احتمالا امکان تغییر جایگاه سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران در سطح منطقهای و بینالمللی را در پی خواهد داشت، موجب شده تا عربستان به عنوان یک کنشگر نفتی قدرتمند در اوپک، درخلال سالهای 2016-2013 با روند افزایشی تولید فراتر از نیاز بازار جهانی، میزان تولید نه میلیون و یکصدوچهل هزار بشکهای ژوئن 2013 را به میزان ده میلیون و هفتصد و بیست هزار بشکهای در نوامبر2016 با هدف مقابله جدی با ایران برساند، به نحوی که تصمیم عربستان درافزایش تولید نفت بیش از نیاز بازار جهانی، چالشهایی در طرحها و برنامههای ایران به خصوص بازتابهای مثبت ناشی ازتوافقنامه برجام را ایجاد کرده است.
فرزاد رستمی؛ حمیدرضا کریمی
چکیده
طی سالهای اخیر تحولات عمدهای در منطقه خاورمیانه مشاهده شده است که علاوه بر ابعاد بینالمللی، اتحادهای منطقهای را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا یکی از این اتحادها است که بر اثر تحولات جدید وجه اختلافی آن آشکار شده است. به علاوه اتهامات علیه عربستان سعودی در حوادث یازده سپتامبر 2001 متغیری ...
بیشتر
طی سالهای اخیر تحولات عمدهای در منطقه خاورمیانه مشاهده شده است که علاوه بر ابعاد بینالمللی، اتحادهای منطقهای را نیز تحت تاثیر قرار داده است. اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا یکی از این اتحادها است که بر اثر تحولات جدید وجه اختلافی آن آشکار شده است. به علاوه اتهامات علیه عربستان سعودی در حوادث یازده سپتامبر 2001 متغیری با ابعاد بینالمللی است که طی ماههای اخیر با بازگشایی پرونده و بررسی مجدد در کنگره امریکا بهعنوان متغیر تشدید کنندهِ تنش بین دو کشور عمل کرده است.در این پژوهش تلاش میشود این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که سیاستهای ایالات متحده در قبال تحولات ذکر شده که منشا آنها در منطقه خاورمیانه است، چه تاثیری بر روابط این کشور و عربستان سعودی گذاشته است؟ فرضیهای این است که سیاستهای ایالات متحده امریکا در قبال تحولات و پویاییهای منطقهای و فرامنطقهای مرتبط با خاورمیانه منجر به واگرایی در روابط عربستان و امریکا بین سالهای 2016-2010 شده است و جنبههای اختلافآمیز و تنشزای آن را مشخص کرده است.
پیمان زنگنه؛ سمیه حمیدی
چکیده
بحران یمن از جمله مسائل چالشبرانگیز منطقه خاورمیانه است که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در جهتدهی به سمتوسوی تحولات آن مؤثرند. از جمله بازیگران منطقهای در این بحران، ایران و عربستان هستند که کنش رفتاری متضادی را در یمن از خود به نمایش گذاشتهاند. نوشتار حاضر بر آن است تا عوامل مؤثر بر تقابل این دو کشور را در بحران یمن مورد ...
بیشتر
بحران یمن از جمله مسائل چالشبرانگیز منطقه خاورمیانه است که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در جهتدهی به سمتوسوی تحولات آن مؤثرند. از جمله بازیگران منطقهای در این بحران، ایران و عربستان هستند که کنش رفتاری متضادی را در یمن از خود به نمایش گذاشتهاند. نوشتار حاضر بر آن است تا عوامل مؤثر بر تقابل این دو کشور را در بحران یمن مورد بررسی قرار دهد. دستاوردهای این نوشتار نشان میدهد که بر اساس نظریه سازهانگاری، انگارههای هویتی دو کشور ایران و عربستان، جهتدهنده سیاست خارجی آنها در یمن است. ازاینرو به دلیل برداشتهای عینی و ذهنی متفاوتی که هریک از آنها نسبت به محیط پیرامونی خود دارند، کنشهای رفتاری متعارضی را در عرصه تحولات داخلی یمن از خود بروز دادهاند. در این راستا تقابل دو ذهنیت اسلام شیعی و اسلام سلفی – وهابی به همراه درک هرکدام از شرایط عینی خود و دیگری، سبب شده تا ایران با نگرش تعاملی (لاکی-کانتی) و عربستان با رویکرد تهاجمی (هابزی) به کنشگری در یمن بپردازد.
رضا التیامی نیا؛ علی باقری دولت آبادی؛ جاسب نیکفر
چکیده
بحران یمن صرفاً ناشی از نقشآفرینی بازیگران داخلی نیست، بلکه ناشی از نقشآفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای همانند عربستان سعودی، شورای همکاری خلیج فارس، امریکا و رژیم صهیونیستی است که در روند شکلگیری بحران یمن و تشدید آن نقش تعیینکنندهای ایفا کردهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد کارگزاران سیاست امریکا معتقدند که ...
بیشتر
بحران یمن صرفاً ناشی از نقشآفرینی بازیگران داخلی نیست، بلکه ناشی از نقشآفرینی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای همانند عربستان سعودی، شورای همکاری خلیج فارس، امریکا و رژیم صهیونیستی است که در روند شکلگیری بحران یمن و تشدید آن نقش تعیینکنندهای ایفا کردهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد کارگزاران سیاست امریکا معتقدند که با درگیر ساختن ایران در عرصه منطقهای و مناطقی که عمق استراتژیک پایگاه اجتماعی و سیاسی ایران محسوب میشوند، فرسایش قدرت و توان منطقهای و سیاسی ایران و محور مقاومت را به وجود خواهد آورد. پرسش اصلی آن است که عوامل اصلی شکلگیری بحران یمن و نقش بازیگران داخلی و خارجی بهویژه امریکا و عربستان سعودی در بحران یمن چیست. روش پژوهش اسنادی است. چارچوب نظری پژوهش حاضر معطوف به بهرهگیری از نظریه جان فوران (چرایی ناکامی انقلابها و توازن منطقهای در نظامهای ناهمگون در محیطهای راهبردی آشوبساز است) است.
افشین متقی
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1394، ، صفحه 141-161
چکیده
ایران و عربستان سعودی با توجه به مختصات ژئوپلیتیکو ویژگی های جغرافیایی خود، دو کشور مهم و تعیینکننده در منطقه بهشمار میآیند. این دو کشور، تقریباً از دهه 1950 به این سو، یکدیگر را به عنوان یک رقیب در نظر گرفتهاند. تنش و ناسازواری میان این دو کشور، پس از پهلوی دوم شکل جدیتری گرفت و به دلیل متقارن بودن حوزه های نفوذ این دو کشور در منطقه، ایران ...
بیشتر
ایران و عربستان سعودی با توجه به مختصات ژئوپلیتیکو ویژگی های جغرافیایی خود، دو کشور مهم و تعیینکننده در منطقه بهشمار میآیند. این دو کشور، تقریباً از دهه 1950 به این سو، یکدیگر را به عنوان یک رقیب در نظر گرفتهاند. تنش و ناسازواری میان این دو کشور، پس از پهلوی دوم شکل جدیتری گرفت و به دلیل متقارن بودن حوزه های نفوذ این دو کشور در منطقه، ایران و عربستان سطح پیوستهای از تنش را میان خود تجربه کرده اند . رقابت ایران و عربستان، زمینهی گستردهای را دربرمیگیرد. این زمینه ی رقابت در کنار شماری از عوامل مادی و معنوی سبب بروز تنش و تیرگی در روابط تهران - ریاض شده است. ایران، بهویژه پس از رخداد انقلاب اسلامی در پی نفوذ در میان کشورهای مسلمان منطقه است و به دلیل خاستگاه ایدئولوژیک شیعی خود با ایدئولوژی وهابیت عربستان ناهمسازی دارد. از این گذشته، پیوستگی های ژئوپلیتیک و رقابت در منطقه بر پایه کسب قدرت و هژمونی نیز بر رویارویی این دو کشور افزوده است . پژوهش حاضر، از لحاظ روششناسی توصیفی- تحلیلی است و برپایهی نظریهی سازهانگاری می کوشد تا به واکاوی مهمترین دلایل ناسازواری در روابط میان ایران و عربستان بپردازد . بر پایه مشترک در « هویت » و « انگاره » ،« هنجار » نتایج این تحقیق، به نظر میرسد که فقدان سه شاخص میان ایران و عربستان، در کنار رقابت و قدرت بر بنیاد ژئوپلیتیک، از عوامل مهم ایجاد تنش در روابط تهران - ریاض به شمار میرود.