حسین پوراحمدی میبدی؛ محمد سلطان پور
چکیده
انقلاب ایران منجر به اتخاذ رویکردی تهاجمی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران شد، موضوعی که با تغییر هر یک از روسای جمهور شکل متفاوتی یافت. با توجه به این زمینه و نقش مهم ریاست جمهوری در سیاست خارجی آمریکا و این موضوع که بررسی تحولات زندگی و شخصیت روسای جمهور بخش قابل توجهی از مطالعات روانشناسی سیاسی را به خود اختصاص داده است؛ این ...
بیشتر
انقلاب ایران منجر به اتخاذ رویکردی تهاجمی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران شد، موضوعی که با تغییر هر یک از روسای جمهور شکل متفاوتی یافت. با توجه به این زمینه و نقش مهم ریاست جمهوری در سیاست خارجی آمریکا و این موضوع که بررسی تحولات زندگی و شخصیت روسای جمهور بخش قابل توجهی از مطالعات روانشناسی سیاسی را به خود اختصاص داده است؛ این پژوهش در جستجوی یافتن تأثیرات روانشناختی زندگی جورج دبلیو بوش و شخصیت او بر رویکرد کلان سیاست خارجی آمریکا و مشخصاً در قبال ایران است. چارچوب نظری در این پژوهش، مدل «فعالکننده، عقاید و نتایج» آلبرت الیس، روانشناس آمریکایی است. این رویکرد با بررسی نقش حوادث و نحوه تفسیر آنها از سوی افراد به بررسی وضعیت روانی میپردازد. در واقع دادههای مورد استفاده، دادههای زندگینامههای بوش است که بر مبنای روشی تاریخی و طولی مورد بررسی قرار میگیرند. در ادامه با تعیین مصادیق «فعالکننده»، «عقاید» و «نتایج» چرخه روانشناختی بوش توصیف و تبیین شده است و خصوصیات شخصیتی او مانند هیجانطلبی، رفتارهای تکانشی و برونگرایی استخراج گردیده است. نتایج بیانگر تأثیر تعیینکننده خصوصیات شخصیتی بوش در رویکرد کلان سیاست خارجی دولتش تصمیمات مهم مانند حمله به عراق و همچنین قرار دادن ایران در محور شرارت و پرونده هستهای است.
علی صباغیان؛ مسعود فتحی پور
چکیده
امریکا ازجمله کشورهایی است که در عرصه سیاست خارجی تأکید زیادی بر راهبرد کمکهای خارجی دارد. این راهبرد از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون با فراز و نشیبهایی تداومیافته است و کشورهای مختلفی را شامل شده است. بررسی کمکهای امریکا به پاکستان حاکی از این است که این کشور طی دهههای گذشته بر اساس مناسبات و ضرورتهای ژئوپلیتیکی با فراز و فرودهای ...
بیشتر
امریکا ازجمله کشورهایی است که در عرصه سیاست خارجی تأکید زیادی بر راهبرد کمکهای خارجی دارد. این راهبرد از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون با فراز و نشیبهایی تداومیافته است و کشورهای مختلفی را شامل شده است. بررسی کمکهای امریکا به پاکستان حاکی از این است که این کشور طی دهههای گذشته بر اساس مناسبات و ضرورتهای ژئوپلیتیکی با فراز و فرودهای زیادی درزمینه دریافت کمکهای مالی – نظامی مواجه بوده است. این مقاله میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که انگیزهها و اهداف امریکا از ارائه کمکهای خارجی در عرصه روابط بینالملل و بهطور مشخص کشور پاکستان چیست؟ فرضیه مقاله این است که امریکا اهداف متعددی در زمینه ارائه کمکهای خارجی دنبال میکند که تثبیت هژمونی این کشور را در نظر دارد و در ارتباط با پاکستان نیز این اهداف دنبال شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که کمکهای خارجی بهعنوان اهرمی واقعگرایانه برای افزایش قدرت و نفوذ امریکا مورداستفاده قرار میگیرد که به تثبیت هژمونی امریکا یاری میرساند. در خصوص پاکستان نیز هرچند به نظر میرسد کاهش این کمکها پاکستان را از تعقیب سیاستهای پرمخاطره خود در ارتباط با حمایت از گروههای تروریستی بازنمیدارد، رویکرد امریکا اعمال فشار برای پرهیز از این سیاست است.