جعفر نقدی عشرت آباد؛ رضا گرشاسبی؛ هادی صادقی اول
چکیده
هدف این مقاله بررسی تغییر در استراتژی ترکیه در قبال داعش از حمایت به مبارزه است. به منظور فهم این موضوع از رویکرد ساختار نظام بینالملل که تلفیقی از ساختارِ سیطرهجویانه منطقهای و ساختارِ طردکننده فرامنطقهای است، استفاده شده که نشان میدهد چرا ترکیه به این تغییر بزرگ دست زده است. بدین منظور با گردآوری منابع کتابخانهای و اسنادی، ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی تغییر در استراتژی ترکیه در قبال داعش از حمایت به مبارزه است. به منظور فهم این موضوع از رویکرد ساختار نظام بینالملل که تلفیقی از ساختارِ سیطرهجویانه منطقهای و ساختارِ طردکننده فرامنطقهای است، استفاده شده که نشان میدهد چرا ترکیه به این تغییر بزرگ دست زده است. بدین منظور با گردآوری منابع کتابخانهای و اسنادی، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد به دلیل الزامات ساختار منطقهای ناشی از قدرتگیری کردها، محور مقاومت و روسیه به عنوان نیروهای سیطرهجوی مقابل ترکیه از یکسو و فشارهای سیستمی فرامنطقهای ناشی از اعتبارزدایی ترکیه در برابر امریکا، اتحادیه اروپا، نهادها و افکار عمومی جهانی از سوی دیگر، ترکیه ناچار به چرخش استراتژیک در سیاست خود مقابل داعش شده است. بنابراین، این نوع تجدیدنظرطلبی از یک سنت واقعگرایانه مبتنی بر بازیابی قدرت و امنیت ملی سرچشمه میگیرد نه از سنت انقلابیگری مبتنی بر اراده واقعی برای مبارزه با تروریسم.
سید یوسف قرشی؛ هادی صادقی اول
چکیده
بررسی ابعاد مختلف ملیگراییِ بلوچ پاکستان و تأثیر آنان بر قومِ بلوچِ ساکن در استان سیستان و بلوچستان موضوع این نوشتار است. اهمیت این مسئله در آن است که از یکسو مناطق مرزی ایران هماره آبستن تحولات ژرف فکری، دینی، قومیتی و بعضاً امنیتی بوده و از دیگرسو، در مرزهای شرقی و جنوبشرقی ایران، کشور پاکستان قرار گرفته که در آن، جریانات عمیق ...
بیشتر
بررسی ابعاد مختلف ملیگراییِ بلوچ پاکستان و تأثیر آنان بر قومِ بلوچِ ساکن در استان سیستان و بلوچستان موضوع این نوشتار است. اهمیت این مسئله در آن است که از یکسو مناطق مرزی ایران هماره آبستن تحولات ژرف فکری، دینی، قومیتی و بعضاً امنیتی بوده و از دیگرسو، در مرزهای شرقی و جنوبشرقی ایران، کشور پاکستان قرار گرفته که در آن، جریانات عمیق بنیادگرا و ملاحظات قومیتی و آموزههای متعارض ایدئولوژیک مطرح هستند. این پژوهش بر آن است تا با بهرهگیری از مفهوم همبستگی مکانیکی امیل دورکیم به واکاوی شاکله تاریخی و اجتماعی قومیت بلوچ در پاکستان و تأثیر آن بر گسستگی قومیتی در مرزهای شرقی ایران بپردازد. یافتههای مقاله نشان میدهد که در چارچوب انگاره همبستگی مکانیکی دورکیم، قومیت بلوچ پاکستان دارای الهامات قومیتی و ایدئولوژیک است و اگرچه دارای شاخههای مختلفی از حیث سازوکار عمل است، آرمان خود را تشکیل کشور بلوچستان بزرگ میپندارد. بر مبنای همین آرمان، برخی از شاخههای منشعب از قومیت بلوچ حتی به سمت مشی نظامی نیز سوق پیدا کردند تا ضمن ناامن کردن مناطق شرقی ایران، بلوچهای ساکن در استان سیستان و بلوچستان را به سمت خود جذب کنند.