نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی

2 کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی

چکیده

منازعات میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی از طریـق دیـدگاههـای مختلـف در متـون روابـط
بینالملل مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاههایی چون سازهانگاری، رئالیسم، توازن قوای منطقهای، از جمله
این دیدگاهها هستند. در مقالات فوق وضعیت ژئوپولوتیکی، ایـدئولوژیک، ژئواسـتراتژیک، ژئوکـالچر و البتـه
مسائل و مبانی دیگری مورد بررسی محققان و پژوهشگرانی قـرار گرفتـه اسـت کـه بـه انحـاء مختلـف سـعی در
بازگویی دلایل و آثار این منازعهی دائمی در خاورمیانه داشتهاند. اما در این مقاله کوشش شده است که هر کدام
از این دو دولت به عنوان یک نظام هنجاری و ارزشی دیده شوند که در قالـب گفتمـانهـای متفـاوت، سـعی در
گسترش هنجارها و ارزشهای خود در عرصـهی بـینالمللـی دارنـد. بنـابراین پرسـش اصـلی مقالـهی حاضـر در
خصوص واکاوی عواملی است که باعث ایجاد دیدگاهی سلبی میان دو کشور شده است. در واقع بایـد بگـوییم
که گسترش نظام ارزشی هر یک از این دو، باعث ورشکستگی هنجارهای دولت دیگر در نظام بینالملل میشود.
به عبارتی دیگر؛ گسترش هنجارهای هر کدام از این دو نظام ارزشی متضاد، اسـتمرار و حیـات آن کشـور را در
عرصهی نظام بینالملل تضمین خواهد کرد و عرصهی تنفس را برای دولت حریف تنگ خواهد نمود

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Islamic Republic of Iran and The Zionist Regime: Expansion of the Normative Space and Reciprocal Normative Threats

نویسندگان [English]

  • Seid Mohammad Tabatabaei 1
  • Ali Soleimani 2

چکیده [English]

Conflicts between Islamic Republic of Iran and The Zionist regime has long
been studied from the various perspectives of International Relations.
Perspectives such as Constructivism, Realism, Regional Balance of Power, are
some of these perspectives. In other works geopolitical status, ideological,
geostrategic, and geocultural problems have been considered by scholars and
researchers. But in this article, it has been tried to study each one of these
governments as a normative value system which attempt to expand and spread
its own norms and values in the international space. Therefore, the main
question of this paper seeks to explore the factors that lead to negative
perspective between the two. In fact, it can be argued that the expanded value
system of each government caused bankruptcy of norms of the other in the
international system. In other words, the spreading norms of each one of these
two opposite value systems will guarantee the survival of that government in
international system and limit the breathing space of the opponent.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Islamic Republic of Iran
  • Zionist regime
  • spreading of normative space
  • bankruptcy of norms
  • normative threats

منازعات میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی از طریـق دیـدگاههـای مختلـف در متـون روابـط
بینالملل مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاههایی چون سازهانگاری، رئالیسم، توازن قوای منطقهای، از جمله
این دیدگاهها هستند. در مقالات فوق وضعیت ژئوپولوتیکی، ایـدئولوژیک، ژئواسـتراتژیک، ژئوکـالچر و البتـه
مسائل و مبانی دیگری مورد بررسی محققان و پژوهشگرانی قـرار گرفتـه اسـت کـه بـه انحـاء مختلـف سـعی در
بازگویی دلایل و آثار این منازعهی دائمی در خاورمیانه داشتهاند. اما در این مقاله کوشش شده است که هر کدام
از این دو دولت به عنوان یک نظام هنجاری و ارزشی دیده شوند که در قالـب گفتمـانهـای متفـاوت، سـعی در
گسترش هنجارها و ارزشهای خود در عرصـهی بـینالمللـی دارنـد. بنـابراین پرسـش اصـلی مقالـهی حاضـر در
خصوص واکاوی عواملی است که باعث ایجاد دیدگاهی سلبی میان دو کشور شده است. در واقع بایـد بگـوییم
که گسترش نظام ارزشی هر یک از این دو، باعث ورشکستگی هنجارهای دولت دیگر در نظام بینالملل میشود.
به عبارتی دیگر؛ گسترش هنجارهای هر کدام از این دو نظام ارزشی متضاد، اسـتمرار و حیـات آن کشـور را در
عرصهی نظام بینالملل تضمین خواهد کرد و عرصهی تنفس را برای دولت حریف تنگ خواهد نمود

قدمه چالشهای میـان جمهـوری اسـلامی ایـران و رژیـم صهیونیسـتی از ابتـدای انقـلاب اسـلامی همواره جزء لاینفک موضعگیریهای سیاست خارجی ایران بوده است. این چالش در برهههای مختلف تاریخی جمهوری اسلامی ایران هیچگاه فراز و فرود قابـل ملاحظـهای را تجربـه نکـرده است. در حالی که روابط ایران با بسیاری از دولتهای حاضـر در صـحنهی نظـام جهـانی دارای فراز و فرودهای مشخصی بود. ایران در قبل از انقلاب اسلامی دارای روابـط بسـیار مسـتحکم بـا ایالات متحده بود و در چارچوب ترتیبات امنیتی منطقـهای؛ همچـون »سـنتو«، »پیمـان بغـداد« و »نظام دو ستونی« به عنوان نمایندهی بلوک غرب در حفـظ امنیـت منطقـه و مقابلـه بـا کمونیسـم شوروی از اهمیت بسـیار زیـادی برخـوردار بـود )اسـدی، .(428 :1381حتـی در دوران پـس از انقلاب با وجود آنکه چالشهای بسیاری در روابط ایـران و آمریکـا وجـود داشـت، صـحبت از مذاکره میان ایران و آمریکا در محافـل سیاسـی ایـن دو هیچگـاه کـاملاً از بـین نرفـت. سیاسـت خارجی با رویکرد عربی در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، رویکـرد اروپـا محـور در دوران اصلاحات و رویکرد آمریکای جنوبی محور در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد از جمله تغییرات استراتژیک سیاست خارجی ایران بود. این تغییر رویکردها نشان از این مطلـب دارد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با تمامی دولتهـای حاضـر در صـحنهی نظـام بینالملل دارای فراز و فرودهای زمانی بر اساس نوع نگاه نخبگان ایران بود. اما حتی پیش از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ایران و تشکیل نظام سیاسی جدید در پهنـهی ژئوپولتیکی ایران، نگاه مردم و نخبگان ایران به تشکیل دولت اسرائیل در سـرزمینهـای اشـغالی فلسطین با دیدهی شک و منفی همراه بود. در زمان پهلوی دوم نیز با تمام تلاشی که محمدرضـا شاه برای ایجاد روابط با اسرائیل داشت همواره این روابط مورد انتقاد جامعه ایران قرار گرفتـه و این دید منفی در جامعهی ایران نسبت به تشکیل و حمایت از رژیم صهیونیسـتی وجـود داشـت. همانطور که شهید نواب صفوی معتقد بود حملهی اسرائیل به سرزمینهای اسلامی فلسطین چـه سرزمین عرب و غیر عرب حمله به سرزمین اسلام اسـت ) حسـینیان، .(353 :1387امـام خمینـی بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز بارها به مخالفت با حمایتهای شاه از اسرائیل پرداخته و فرمـوده بود: ما با اسرائیل و بهاییها نظر مخالف داریم و تا روزی که مسئولین امر، دسـت از حمایـت از این دو طبقه برندارند، ما به مخالفت با آنها ادامه میدهیم ) صحیفهی امام، جلد اول: .(77 مسلماً اسرائیل از چرخش مناسبات خود با ایران پس از انقلاب اسلامی یکّه خورد. اما همان تفکر ژئوپلتیکی که راهنمای استراتژی آنها در دهههای پیشین بود، رهبران اسرائیل را بـه طـور
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 95 غریزی به این باور هدایت میکرد که رویدادهای ایران یـک اخـتلال موقـت اسـت و همنـوایی طبیعی ژئوپولتیکی ایران و اسرائیل در علائق ضدعربی خـود در منطقـه سـرانجام غالـب خواهـد شد. این قضیه تقریباً بلافاصله در حیات خلوت اسرائیل، یعنی لبنان به آزمونی سخت کشیده شد )فولر، .(144 :1390این امر نشان میدهد که میتوان وجود یک متغییـر ثابـت را در ایـن چـالش شناسایی کرد. این متغییر نیز باید دارای خاصیتی فرا زمانی بوده و در مـتن سـاختارهای وجـودی این دو بازیگر ایفای نقش کند. زیرا این متغییر حتـی قبـل از تشـکیل انقـلاب اسـلامی ایـران در روابط میان این دو وجود داشته و در سالیان پس از انقلاب نیز هیچگاه از اهمیت آن کـم نشـده است. در این رابطه میتوان این پرسش را طرح کرد که: چه عامل و یا عواملی سـبب شـده اسـت که این دو بازیگر تا به این حد نسبت به یکدیگر دارای دیدگاه سلبی باشند؟ در واقع آنچـه کـه جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی همواره بر آن تأکید داشتهاند این بوده که هر کـدام از آن دو، نظام ارزشی طرف مقابل را تهدیدی هنجاری علیه نظام ارزشی خود دانسته و کوشش کردهاند از گسترش نظام گفتمانی و ارزشی طرف دیگر در عرصهی روابط بینالملل جلـوگیری کنند. میتوان این موضوع را اینگونه مطرح کرد که پیـروزی هـر کـدام از انگـارههـا، مفـاهیم و هنجارهای جمهوری اسلامی ایران و رژیم اشغالگر قـدس بـه معنـی شکسـت هنجارهـای طـرف دیگر و کاهش امنیت هنجاری آن است. به همین دلیل جمهوری اسلامی هیچگاه نتوانسته اقـدام به شناسایی رژیم صهیونیستی کند و همکـاریهـای خـود را بـا ایـن رژیـم گسـترش دهـد، زیـرا ارزشها و هنجارهایی را که جمهوری اسلامی ایران همواره بـر آنهـا تأکیـد داشـته در تنـاقض کامل با ارزشها و هنجارهای این رژیم اشغالگر بوده است. در این مقاله ابتدا مبـانی نظـری در رهیافـت هنجـاری مـورد بررسـی قـرار مـیگیـرد. گرچـه رهیافت سازهانگاری به خصوص »مکتب ونت« همپوشانیهای بسیاری با رهیافت هنجاری دارد، سعی شده است این رهیافتها از یکدیگر تمییز داده شوند. این تمایز بـه ایـن دلیـل ایجـاد شـده است که مبانی سازهانگاری مکتب ونت، همـانطـور کـه از نـام کتـاب برجسـتهی وی نظریـهی اجتمـاعی سیاسـت بــینالملـل) (wendt,2003پیداســت، نظریـهای سیســتمی در مـورد سیاســت بینالملل است. این در حالی است که در مقالـهی حاضـر ارتبـاط بـین سیسـتم بـینالملـل و نـوع رویکرد جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل مورد تحلیل قرار نگرفته و تنها به بررسی دیدگاههـا و نوع نگاه آنها نسبت به مسائل یکـدیگر اکتفـا شـده اسـت. از طرفـی دیگـر نظریـهی هنجـاری
96فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 نظریهای عام در روابط بینالملل است و به دلیل آمدن دیدگاههای دیگـر متفکـران زبـانشناسـی چون جان سیرل در این نوشتار احتیاج به رهیافتی عامتر بوده که همان رهیافت هنجـاری اسـت، چرا که ارتباط میان مسائل هنجاری و ارزشی و ساختارهای زبانی دارای اهمیـت فراوانـی اسـت که در این مقاله نیز بر آنها تأکید شده است. سپس کوشش خواهد شد ارتباط آن با رهیافتهای ارائه شده در مقالهی حاضر گفتـه شـود. این ارتباط ابتدا احتیاج به توضـیحات خـاص نظـری دارد کـه در قسـمتهـای گسـترش فضـای هنجاری و ورشکستگی هنجاری در نظام بینالملل، تأمین امنیت هنجاری در عرصهی گفتمـان و انحلال اجتماعی در روابط بینالملل، مورد بحث قرار گرفته است. طرح بقیـهی مباحـث، بعـد از مبانی نظری به دلیل ارتبـاط میـان ایـن رهیافـت بـا مبـاحثی چـون امنیـت هنجـاری دولـتهـا در عرصهی گفتمان بیان میگردد. میتوان گفت مباحث ارائه شده در بخشهایی که از آنهـا یـاد خواهیم کرد جزئی از مبانی نظری مورد بحث در این مقاله اسـت. سـپس مـوارد و مثـالهـایی از نوع نگرش جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل نسبت به مسائل بـینالمللـی و دلیـل اتخـاذ ادبیـات متفاوت آنها در مواد مشخص، خواهد آمد؛ چرا که فرضیهی این مقاله به دنبال یافتن علل دنبال کردن نظامهای گفتمانی متفاوت توسـط ایـران و رژیـم صهیونیسـتی در عرصـههـای بـینالمللـی است. این فرضیه معتقد است که پیروزی هر نظام گفتمانی به پیـروزی نظـامهـای ارزشـی طـرح کننــدگان آن خواهــد انجامیــد. در بدنــهی اصــلی مقالــه بــرای اثبــات فرضــیه، شــواهدی از جهتگیریهای متفاوت ارزشی و گفتمانی، توسط جمهـوری اسـلامی ایـران و اسـرائیل آورده شده و این شواهد با روش تفهمی و تفسیری که از روشهای بسـیار قـدیمی در علـوم اجتمـاعی است مورد بررسی قرار گرفته است. موضوعاتی مانند گفتمان شهادت، جهاد و تروریسم، دیوار حایل و یا ابزار سلطه، سرزمین موعـود یـا دولتـی سـاختگی و سـلطهگـر از جملـه گفتمـانهـای متفاوت میان ایران و اسرائیل است که در این مقاله بررسی شده است.
مبانی نظری
رهیافت هنجاری رهیافت هنجاری یکی از مهمترین رهیافتهای مطـرح در علـم روابـط بـینالملـل اسـت. بـر اساس این رهیافت آنچه در تحلیل رفتار دولتها و جوامع در روابط بینالملل حائز اهمیت است هنجارها و ارزشهای شکلدهنده به رفتار انسانها و دولتهاست. بـر اسـاس ایـن نظریـه، بافـت دولتها را نمیتوان به صورت بافتی یکپارچه با خواص و کارکردهایی واحـد در نظـر گرفـت.
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 97 بنابراین رهیافت هنجاری بـرخلاف جریـان اصـلی کـه هویـت کنشـگران در نظـام بـینالملـل را مفروض، ثابت، از پیش داده شده و برونزاد نسبت به تعاملات در نظـر مـیگیـرد، بـر برسـاخته بودن هویت دولتها و تأثیر ساخت اجتماعی دولتها بر نحـوهی رفتـار و تصـمیمگیـری آنهـا تأکید میکند )رسولی ثانی آبادی، تابستان .(182 :1391 از منظر رهیافتهای هنجاری و سازهانگارانه، دولتها جهان را چنان تفسیر مـیکننـد کـه بـا ارزشها، انگارهها، هویت و تاریخ فرهنگی آنها مطابقت داشته باشد. در چنـین دیـدگاههـایی، سیاست بینالملل نیز به عنوان یک برساختهی اجتماعی، قلمروی اجتماعی است که ویژگیهای آن در نحوهی تعاملات، ارتباطات و ارزشهای فرهنگی واحدهای تشکیل دهندهی نظام تعیـین میشود )هادیان، زمستان .(919 -918 :1382به همین دلیل واحدهای اجتماعی تشکیل دهنـدهی سیستم بینالمللی اعم از دولتها، احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی و حتی افراد تأثیرگذار در سیاست بینالملل، منافع متفاوتی را برای خود در نظر گرفته و به دنبال دستیابی به این اهداف و اولویتها هستند. همچنین این واحدها کارکردهای سیاسی خود را بـر اسـاس نـوع دریافـت و دیدگاههای اجتماعی خود تعریف میکنند. دیدگاههای هنجاری تأکید میکنند که نمیتوان کارکرد واحدی را برای واحدهای تشـکیل دهندهی سیاست بینالملل در نظر گرفت. از طرفی دیگر، نمیتوان واحدهای تشـکیل دهنـده را مانند سیستمی یکپارچه در نظر گرفت. حتی فایدهگرایی چون »جرمـی بنتـام« نیـز هرگـز تـلاش نکرد تا به تجویز شیوههایی عملی بپردازد که به افزایش شادمانی منجر گردد. بلکـه مطـابق نظـر وی، تشخیص اینکه چه چیـزی فایـده محسـوب مـیگـردد، در نهایـت، توسـط اعضـای جامعـه صورت میگیرد. به بیان دیگر، هر فرد باید خود، آنچه را که برایش خوب است تعریف نمـوده و در تصمیمگیریهای اجتماعی، منافع )بر مبنای تعریف ذهنی( هـر فـرد بایـد در محاسـبه کلـی سود و فایده لحاظ گردد )مارش و استوکر، .(53 :1390 در رهیافت هنجاری، دوست و دشمن نیز بر همین اساس تعریف میگردد. کنشها از طرف دوسـت و دشـمن دارای معـانی متفـاوتی بـرای واحـدها و افـراد اسـت. بـه طـور کلـی، از منظـر سازهانگـاران، هـر هـویتی تعریـف اجتمـاعی کـنشگـر را در درون خـود پرورانـده و ریشـه در نظریههایی دارد که کنشگران به شکل جمعی دربارهی خود و دیگـری دارنـد. بـر همـین اسـاس است که در مقابل کنش دوست و یا دشمن ما شاهد واکنشهای متفـاوتی از طـرف واحـدهایی ثابت هستیم )آقایی و رسولی، بهار .(4 :1388هر فرهنگی دارای دوستان و دشـمنان اجتمـاعی و سیاسی مخصوص به خود است. ما اوج این تعریف را در نحوه برخوردهای تمـدنهـای شـرق و
98فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 غرب و البته برخوردهای سیاسی و نظامی دوران جنگ سرد شاهد بوده و هستیم. این دوستیهـا و دشمنیها ریشه در ارزشها و نظامهای فرهنگـی متفـاوتی دارد کـه واحـدها بـر اسـاس آنهـا تشکیل شدهاند. از طرفی دیگر، ظهور و بروز نظامهای هنجاری موجود در نظام بینالملل، خـود را در قالبهای گفتمانی متفاوت نشـان داده و کوشـش مـیکنـد حیـات خـود را در قالـبهـای گفتمانی تضمین کنند. بخشهای نظری بعدی این مقالـه نیـز کوشـش در یـافتن چگـونگی ایـن رویدادها در قالبهای گفتمانی متفاوت است.
گسترش فضای هنجاری و ورشکستگی هنجاری در نظام بینالملل فضای هنجاری در روابط بینالملل به معنای وجود هنجارهای شکل دهندهی یک جامعه در فرای مرزهای ملی است. همانطور که انسانها برای تنفس بیولوژیـک خـود احتیـاج بـه فضـای تنفس بیولوژیک دارند، برای بقا در فضای هویتی و هنجاری نیز احتیاج به محیطی فـراخ دارنـد. یک کشور باید تا جایی که امکان دارد سعی کند خطرهای جدی متوجه ارزشهای حیـاتی آن نشود و شرایط این محیط دور از خطر را به نحو احسن فراهم کند ) اسدی، .(15 :1385در غیـر اینصورت دولت دچار ورشکستگی هنجـاری در عرصـهی بـینالملـل خواهـد شـد. بنـابراین هـر دولتی در خارج از مرزهای سیاسی باید محیطی هنجاری را به وجود آورد تـا بتوانـد در سـایهی آن به منافع ملی خود دست یابد. دولتها خواهان ساختاربندی نظم بینالمللی بر اساس ارزشها و هنجارهای جاری در اجتماع خود هستند چرا که در صورت موفقیت، فرآینـدها و کـنشهـای اجتماعی سیاست بینالملل بر اساس نظام هنجاری آنها شکلگرفتـه و تهدیـدات بحـرانزا را از خود دور خواهند کرد. برای تحلیل ساختار بندی اجتماعی سیاست بینالملل بر این نکته تأکید میشود کـه چگونـه فرآیندها و کنشهـای تولیـد و بازتولیـد سـاختارهای اجتمـاعی، اعـم از فرآینـدهای بحـرانزا و همکاری؛ هویت، منافع و حتی بافت مـادی دولـتهـا را شـکل مـیدهـد؟)(Wendt, 1995, 81 بنابراین ساختارها و سازمانبندی اجتماعی فراهم کنندهی فرآیندهایی است که حیـات اجتمـاعی یک دولت را تضمین میکند .در غیر این صورت بحران در فضایی اجتماعی در بافت داخلـی و بینالمللی، دولت را به انحلال اجتماعی خواهد کشاند. بر این اساس مرزهـای سیاسـی کشـورها به سرحدات جغرافیایی آنها خلاصه نشده، بلکه دولتها فضای هویتی و هنجاری گستردهای را بر اساس جایگاه و منزلت خویش نیاز دارند که گاهی گسترهی آن به وسعت کل نظام بینالملل میرسد. پر واضح است که تثبیت فضای هنجاری دولت در حوزههـای منطقـهای و بـینالمللـی،
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 99 تضمینی برای موفقیت رفتارهای دیپلماتیک و عاملی برای اجـرای بهینـهی سیاسـت خـارجی آن کشور است.
تأمین امنیت هنجاری در عرصهی گفتمان در سـاختار اجتمـاعی روابـط بـینالملـل یکـی از راههـای دسـتیابی بـه امنیـت هنجـاری، در عرصهی گفتمـان و رفتـار متجلـی شـده و راه را بـرای تـأمین امنیـت هنجـاری دولـتهـا همـوار میکند. اهمیت هنجارها در عرصهی روابط بینالملل تا آنجا است کـه ایـن هنجارهـا مـیتواننـد دگرگونیهایی را در هر سه سطح داخلی، فرا ملی و بینالمللی ایجـاد کننـد. بـه لحـاظ داخلـی، هنجارهای سازندهی اجتماعی نقشی را ایفا میکند که جـان سـیرل 1آنهـا را سـاخت اجتمـاعی دولت 2مینامد ) .(Keohane, 2009, 3از طرفی دیگـر زبـان مـیتوانـد بـه طـور خـاص هسـتهی وجودی نهادگرایی را سازماندهی کند ).(searel,1995:59 تأکید هر بازیگر دولتی بر ساختار ارزشی و اجتماعی خود به ایـن دلیـل اسـت کـه گسـترش گفتمان مبتنی بـر سـاختارهای اجتمـاعی آن در نظـام بـینالملـل تـأثیر مسـتقیم بـر تـأمین امنیـت هنجاری آن دولت خواهد داشت. بنابراین در سطح ملی دولتها نه تنها در صـدد تـأمین امنیـت فیزیکی و مادی، یعنی سرزمین و ساختار حکمرانی خود هستند، بلکه امنیـت هـویتی خـویش را به عنوان یک بازیگر متحد حقوقی نیز جسـتجو مـیکننـد کـه سرچشـمه و منشـاء منـافع پایـدار است )دهقانی فیروزآبادی، .(138 :1390 از طرفی دیگر زبان و گفتمان وسیلهای برای ارتباط و تعامل است، لذا طبیعتاً مردم از وسایل ارتباط جمعی مختلف برای شکلدهی به دیدگاهها و نظریات خود و نیز برای ایجاد هماهنگی و وابستگی استفاده میکنند )چامسکی، (21 :1385و همینطور تحقیقات بر روی اجتمـاعیسـازی به وسیلهی زبان3چگونگی تـأثیرات سرمشـقهـای زبـانی را برفرآینـدهای تعـاملات اجتمـاعی و همچنین تعاملات مشترک و متضاد نشان داده است ) .(Ochs, 2000: 230بـی دلیـل نیسـت کـه حجم بالایی از مناقشات میان جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل نیز در این عرصه متجلی شـده و خود را نمایان میکند. طبیعی است کـه ایـن مناقشـات ریشـههـای بسـیار عمیقـی در ارزشهـا و حیات تاریخی اجتماعی ایران و اسرائیل داشته و به هیچ وجه نمیتوان آنرا لفاظیهایی سیاسـی و کم اهمیت یا حتی فحاشیهایی صرفاً دیپلماتیک قلمداد کرد.
1.John Searle
2.Social Construction of Reality
3.Language Socialization
100فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 به طور کلی میتوان دو گفتمـان کـلان را در سیاسـت خـارجی ایـران شناسـایی کـرد؛ اول، گفتمان واقعگرایی مبتنی بر اصالت دولت- ملت ایران و اولویـت منـافع ملـی ایـران در سیاسـت خارجی. دوم، گفتمان ایدئولوژیک اسلامی مبتنی بر اصالت امت اسلامی و اولویـت ارزشهـا و مصالح اسلامی در سلسله مراتب اهداف سیاست خارجی ایـران )دهقـانی فیـروز آبـادی، :1389 .(190جمهوری اسلامی ایران به این دلیل وارد چالشهای گفتمانی میگردد که بتواند سیاسـت خارجی خود را در محیطی هموار اجرا کند. گفتمان هر دولت شـکل گرفتـه در عرصـهی نظـام خواه ناخواه خود را به فرای مرزهای سرزمینی خود اشاعه میدهد. جمهوری اسـلامی ایـران نیـز از این قاعده مستثنی نخواهد بود، مخصوصاً اینکه از لحاظ ژئوپلیتیکی میان همسـایگان مسـلمان خود قرار گرفته است. چالشهای ایران و اسرائیل تداومی همیشگی خواهد داشت زیرا گفتمان متضـاد ارزشهـای آنها در منطقهی خاورمیانه همواره وجـود خواهـد داشـت. نمونـهی بـارز مقابلـه بـا ارزشهـای جمهوری اسلامی ایران را میتوان در رابطه بـا حضـور ایـالات متحـده و اسـرائیل در خاورمیانـه دید. آمریکا نیز البته پیروزی انقلاب اسلامی ایران را در مخالفت با ارزشها و هنجارهـای خـود میدید و به مخالفت با جمهوری اسلامی برخاست. این مخالفت در حوزههای مختلـف خـود را نشان داد. عرصهی گفتمان و ضدیت منافع از جمله مخالفتهـای آمریکـا بـا جمهـوری اسـلامی ایران بود و جمهوری اسلامی نیز متقابلاً با آن به تلافی برخاست. به نحـوی کـه اشـغال سـفارت آمریکا به عنوان یک کنش گفتمانی را بایستی به مثابه یـک واکـنش رادیکـال بـه آنچـه توطئـه خوانده میشد سرآغازی بر عینیـت یـافتگی دشـمنی ایـران و آمریکـا و رادیکـالیزه و حادشـدن آمریکا ستیزی در گفتمان سیاست خـارجی جمهـوری اسـلامی ایـران دانسـت )سـلیمانی، بهـار، .(105 :1391جمهوری اسلامی ایران حتی در سختتـرین موقعیـتهـا و تنگناهـا؛ ماننـد بـه هـم خوردن موازنهی قوا در پی تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و به هم خوردن موازنه به نفـع عراق، از ارزشهـای خـود دسـت نکشـید و همـواره سیاسـت صـدور ارزشهـا و دسـتاوردهای انقلاب اسلامی در اولویت سیاست خارجی بود )یزدانیواخجسته، تابستان .(76 :1391 از طرفی دیگر، اسرائیل نیز همواره بر ارزشها و هنجارهای تشکیلدهنده و حیـات دهنـدهی خود تأکید بسیار داشته است. چنانچه حتـی قبـل از تشـکیل اسـرائیل »تئـودور هرتـزل« در مـورد تشکیل دولت یهود گفته بود: »یک دولت به وسیله کوشش وتقلای یک ملت برای کسب هسـتی و وجـود خـود تشـکیل میگردد« ) .(Herzl,1896:38این تلاش به جز هنگام ظهور یک دولت، در تداوم آن دولت نیز
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 101 نقشی اساسی و حیاتی ایفا میکند. به این دلیل است که رژیم صهیونیستی هیچگـاه از اهـداف و اصول تشکیل دهنده و همچنین هنجارهای خود بویژه در عرصهی گفتمان عقـب نشـینی نکـرده است. حتی بسیاری امیدوار بودند که با ظهور و گسترش آرا و انگارههای پسـت صهیونیسـتی از فردای توافقات »کمپ دیوید، اسلو و مادرید« امنیـت هنجارهـا و ارزشهـای اسـرائیل بـه خطـر افتد. زیرا این توافقات مهم را در راسـتای نـوعی دگرگـونی عمیـق در سـاختار دولـت و جامعـه اسرائیل و گذری بزرگ از مبانی صهیونیستی به سوی نگرشهـای پسـت صهیونیسـتی مـیداننـد ) .(Kelman, January 1998: 46در واقع پست صهیونیسم دلالت بر نوعی نگـرش اعتـدالی در ساختار دولت صهیونیستی و نوعی عقبگرد از اهداف صهیونیسم دارد و برخی ایـن دیـدگاه را در چهار بخش فراایدئولوژیک، فرامدرنیسم، فرااستعماری و فرامارکسیسم تعریف کردهانـد کـه پروسهی پایان تاریخ مصرف دیدگاه صهیونیسـتی را در مـتن فرهنگـی آن بـه تصـویر مـیکشـد ) .(Silberstein, 2008: 61-62لیکن پس از مدتی مشخص شد که پسـت صهیونیسـم وظیفـهای فراتـر از ایـن مباحـث دارد. در اینجاســت کـه تحلیـل برخـی از نویســندگان عـرب کـه پســت صهیونیسم را نوعی سپر اطمینان اسرائیل در جهان و قرن کنونی میدانند کـه در صـدد اسـت بـا اتکــا بـــه شـــیوههــای جدیـــد امنیـــت خـــود را تـــأمین کنـــد، درســـت بــه نظـــر مـــیآیـــد )احمدی،بهار .(1385:14بنابراین عقبنشینی از اهداف استراتژیک هنجاری به راحتی مـیتوانـد تداوم امنیت ارزشی یک کشور را به مخاطره اندازد.
انحلال اجتماعی در روابط بینالملل در نگاهی که بر نقش هویتها و ساختارهای اجتماعی تأکید میگردد، هنجارها، ارزشهـا، زبان، فرهنگ، و ایدئولوژیها، پدیدههایی اجتماعی است که هویت دولتها را به وجود آورده و کـنش و واکـنشهـای اجتمـاعی را هـدایت مـیکننـد ) .(Klotz and Lynch, 2007: 7ایـن موضوعات نشاندهندهی ارزش استراتژیک امنیت هنجاری در عرصه گفتمان و رفتار است. هیچ دولتی نمیتواند نسبت به کاهش فضای تنفس هنجـاری خـود بـی تفـاوت باشـد. فضـای تـنفس هنجاری و ارزشی رابطهای مستقیم با امنیت هنجاری هر دولـت و حتـی هـر بـازیگر غیـر دولتـی دارد، چرا که هنجارهای جاری در عرصهی نظام بینالملل عرصـهی رفتارهـا را بـرای دولـتهـا تعریف میکنند. به همین دلیل میتوان گفت که گسترش هنجارهای شکل دهنده و مورد تأکید یک دولت در عرصهی نظام بینالملل به معنای کاهش هنجارهای رقیب خواهد بود و دولتی که در این موارد در موضع ضعف قرار گیرد سرنوشتی غیر از بحرانها و البته انحلال اجتماعی برای
102فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 آن قابل تصور نیست. این رابطه فقط در عرصهی نظام بینالملل خود را مطرح نمیکند بلکـه در عرصهی داخلی نیز یکی از مهمترین عناصر نفوذ یک فرد و یا حزب در رأس قدرت از رابطهای میان گفتمان و ارزشهای مورد تأکید فرد یا حزب منشق میگردد. یکی از مهمترین دلایل تأکید بر امنیت هنجاری مبحثی چون دشمنشناسی است. به عبـارت دیگر، دشمنشناسی یکی از مهمترین ضروریات حفظ و بقای هر کیانی از جملـه دولـتهاسـت )حاج یوسفی و اسلامی، پاییز .(180 :1388بنابراین هر کیانی اعم از فـرد یـا دولـت بایـد بتوانـد فرصتها را برای تنفس هنجاری خود چه در عرصهی داخلی و چه در عرصهی خارجی فـراهم کرده و آن را گسترش دهد. در این صورت است که یک بازیگر مـیتوانـد بـه حضـور مسـتمر خود در پهنهی روابط بینالملل امیدوار باشد. اگر نتوانیم بگـوییم مهمتـرین، امـا بـی شـک یکـی از مهمتـرین راههـای دسـتیابی بـه امنیـت هنجاری در عرصهی گفتمان سیاسی و سیاست خـارجی متجلـی مـیگـردد. عرصـهی گفتمـان، تبلیغـات، رسـانه، )اعـم از تصـویری، شـنیداری و مکتـوب( و همچنـین اشـاعهی ایـدئولوژیک ارزشها، امیدواری به تداوم هنجاری یک جامعـه را بیشـتر کـرده و بـه آن کمـک مـیکنـد بـه هنجارهای خود مشروعیت بخشد. عرصهی گفتمان جایی است که قدرت هنجاری یـک دولـت در آن تبلور یافته و گسترش مییابد. این پهنه را قدرت نرم نیـز نامیـدهانـد. ولـی تفـاوت در ایـن است که در مبحث قدرت نرم، بحث بر نفوذ بر آرا و اهداف بازیگر دیگر )اعم از دولتی یا غیر( است. به عبارتی دیگر قدرت نرم توانایی به دستآوردن خواسـتههـا از طریـق مجـذوب کـردن است )بیگی، .(36 :1388یا به بیان دیگر قدرت نرم متکی به توانـایی شـکل دادن بـه ترجیهـات دیگر بازیگران است )نای، پاییز .(110 :1386در حالیکه در قدرت هنجاری تأمین امنیت دولت یا غیر، از طریق تأکید بر روی ارزشهای حیاتی خود و نفی ساختار ارزشی و اجتمـاعی دشـمن است. در قدرت هنجاری نیز این بحث اینگونه مطرح میشود که، عوامل ادراک یـک ارزش از هنجارهای موجود ساخته میشود. چنین وظایف، دستورها و ممانعتهایی برای بیـان واسـتدلال در مورد تحمیل اهداف به طور اجتماعی به کار میرود ).(Oren, . et.al,2010: 815 مشروعیتیابی جهت تحمیل اهداف، نیاز مبرم به بسط فضـای گفتمـانی در راسـتای اهـداف مشخص خواهد داشت. از این منظر دراختیار گرفتن فضای گفتمـانی اهمیتـی دوچنـدان خواهـد داشت. به طوری که عصر جهانی شدن را عصر گفتمان نامیدهاند. ایـن فراملیـت گفتمـانی ریشـه در همگرایی محتوایی و ساختاری سه ساخت زبان ملی، زبان منطقهای و زبان بینالمللی دارد که در نهایت گفتمان حاکم را میسازد. بهعبارت دیگر گفتمان فراملـی در فضـای همگرایـی میـان
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 103 گفتمان ملی و گفتمـانهـای منطقـهای و بـینالمللـی شـکل مـیگیـرد )بشیر،تابسـتان .(60 :1388 گفتمان حاکم بر روابط بینالملل حضور هر دولتی را تضمینکرده و یـا مـیتوانـد حضـور یـک دولت را به خطر اندازد. به بیان دیگـر هـر دولـت وجامعـهای بـرای اسـتحکام فیزیـک خـود بـه ایدههای پیوند دهنده و سازمان دهندهای نیازمند است که موجودیت آنرا تضمین کند. در غیـر این صورت در شرایط رقابت آمیز بینالمللی با مشکل مواجه خواهد شد )کرمی، زمستان :1386 .(42
تضاد ایدئولوژیک در تفسیر مفاهیم میان ایران و اسرائیل مفاهیم بسیاری در گفتمان ایران و اسرائیل میان این دو نظام، مورد چالش قرار گرفتـه اسـت. هر کدام از این نظامها خواستار تعریف مفاهیم مورد چالش، در راستای هستیشناسی، ارزشـی و ایدئولوژی خود هستند. مفاهیمی چون مقاومت، عملیات شهادتطلبانه، ایثـار، امـت واحـده، امت اسلامی، سازش اعراب و اسرائیل و گسـترش سـلطه از طریـق دیـوار جداسـازی و بسـیاری دیگر از مفاهیم، گفتمانی هستند که جمهوری اسلامی ایران بـر آنهـا تأکیـد داشـته و سـعی در گسترش این گفتمان در راستای ارزشهای اسلامی و ملی خود و البته، مبتنی بر اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی دارد. در مقابل اسرائیل همواره کوشش کرده اسـت بـار ارزشـی ایـن مفاهیم را از آنها گرفته و در عرصهی گفتمان، با تفسیری متضاد و حتی گفتمانی ضد ارزشـی، بار ارزشی و اسلامی ایـن مفـاهیم را از بـین بـرده یـا مفـاهیم دیگـری را جـایگزین آنهـا کنـد. سرزمین اسرائیل بزرگ، سرزمین موعود، 1عملیـات انتحـاری ،2تـرور و گـروههـای تروریسـتی، دیوار ضد تروریسم، صلح اعراب و اسرائیل و بسیاری دیگر از واژههای مورد تأکیـد اسـرائیل از این نمونهاند. رژیم صهیونیستی به این دلیل بر این واژگان و گفتمان تأکید میکند که میخواهد بار ارزشی مفاهیمی چون ایثار، شهادت، مقاومت و دیگر مفاهیم ارزشی را از آنها گرفته و این به این رویدادها را دارای معانی ضد ارزشی کند. ایران و اسرائیل در دو پهنهی ارزشی جدا از همدیگر قرار گرفتهاند. به همـین دلیـل خواهـان گرفتن فرصتهای گسترش هنجارهای رقیـب خـود در منطقـه و البتـه پهنـهی گسـتردهتـر نظـام بینالملل هستند. هر کدام از مفاهیم فـوق و بسـیاری مفـاهیم دیگـر، مـورد چـالش ایـن دو نظـام ارزشی قرار گرفتهاند. هر کدام از این دو نظام ارزشی درصدد ارائـهی تعـاریف متناسـب از ایـن
1.The Eretz Israel
2.The Suicide Attacks
104فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 مفاهیم، با ارزشها و انگارههای خود هستند زیرا میخواهند خود را نماینـدهی نـوعی خـاص از هنجارهای بومی خود در عرصهی گفتمـان معرفـی کننـد. قطعـاً ایـن معرفـی ریشـه در باورهـا و ارزشهای هر کدام از طرفین خواهد داشـت. در صـورت موفقیـت هـر نظـام گفتمـانی، زیسـت سیاسی برای آن سهلتر و برای رقیب دشوارتر خواهد شد. این خوانشهای چند گانهای 1است که میان این دو نظام هنجاری همواره در تضاد و تقابـل بوده است. بـه ایـن معنـا کـه هـر کـدام از مفـاهیم فـوق را مـیتـوان بـه گونـههـای متعـدد و در فرهنگهای متفاوت مورد بازخوانی و تفسیر قرار داد. تفسیرهای متفاوت منجر به برداشـتهـای ارزشی از هرمفهوم و رویدادی خواهد شد. چرا که رویدادهای مختلف نیز بـه انـواع مختلـف و در نظامهای هنجاری متفاوت قابـل بـازخوانی و تفاسـیر مختلـف مـیگـردد. واژهی گفتمـان بـه صورتها و اشکال مختلف تعریف میشود و در اینجا گفتمان به معنای نظـام و سـاختار معنـایی حاکم بر سیاست خارجی است که شیوهی خاصی از کنش و رفتار را ممکن مـیسـازد. بـر ایـن اساس، گفتمـان سیاسـت خـارجی، ارزشهـا و باورهـای فـردی و شخصـی تصـمیم گیرنـدگان سیاست خارجی نیست، بلکه باورهای عمومی نهادینه شده مورد توافق آنـان یـا سـاختار معنـایی خاصی است که آنان در وضعیت و موقعیت مشخصی با خود داشتهاند که به شیوهی نگرششان به روابط و نظام بینالملل قوام میبخشـد )دهقـانیفیروزآبـادی، .(187 :1389جمهـوری اسـلامی ایران و رژیم اسرائیل نیز به لحاظ الگوهای معنایی متفاوت در نظام بینالملل در جهت گسـترش معانی هماهنگ با نظام ارزشی خود بودهاند. در ایـن فصـل سـعی خواهـد شـد تـا برخـی از ایـن مفاهیم، رویدادها و معانی مختلفی را که در گفتمـان هـر کـدام از ایـن دو نظـام ارزشـی مـورد بازخوانیهای متفاوت قرار میگیرد، بررسی گردد.
سرزمین موعود یا دولتی ساختگی تأسیس دولت اسرائیل، حاصل جنبش صهیونیسم به رهبری »تئودور هرتسل« 2اسـت. هویـت این رژیم دارای دو بعد تأکید بر هویت یهودی و رسـالت تأسـیس وطـن قـومی اسـت )یاسـری، .(127 :1387از سویی دیگر بنا به باور صهیونیستها ریشهی پیدایش صهیونیسم سیاسـی را بایـد در تاریخ و عقاید مذهبی یهودیت یافـت )حیـران نیـا، زمسـتان .(91 :1388شـاید اولـین نقطـهی چالش در دنیای واژگان میان ایـران و اسـرائیل تعـاریف متضـاد و تفاسـیر مختلفـی اسـت کـه از
1.Double Reading
2.Theodor Herzl
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 105 سرزمین فلسطین شده است. اسرائیل همواره ادعا کـرده اسـت کـه ایـن سـرزمین، سـرزمین آبـاء واجدادی آنها است. وعدهی آن نیز در تورات و دیگر کتـب تـاریخی آنهـا بـه یهودیـان داده شده است. حتی »هرتسل« در کتاب »دولت یهود« فلسطین را خانهای تاریخی و بسیار بـا اهمیـت برای قوم یهود نام برده و مینویسد ما میتوانیم فلسطین را به پایگاه اروپا در مقابـل آسـیا تبـدیل کنیم. ما میتوانیم فلسطین را به پایگاه افتخـار خـود تبـدیل کنـیم. ایـن پایگـاه افتخـار، سـمبولی بزرگ برای حل مشکل یهودیان بعد از قرن نوزدهم خواهدشد ).(Herzle,1896:15 موضوع حائز اهمیت این است که فلسطین نه تنها به عنوان سرزمین موعود و تـاریخی متعلـق به قوم یهود نام برده شده است، بلکه از این سرزمین به عنوان پایگاه اروپا در مقابل آسیا نام برده شده است. از طرفی دیگر »هرتسل« در اثـر دیگـر خـود »سـرزمین جدیـد قـدیمی« 1ایـن ایـده را مطرح کرده است که جامعهی جدید در واقع یک جامعهی مشترکالمنافع با جامعهی بینالمللی بر پایهی موضوع ناسیونالیسـم اسـت ) » .(Kramer, Spring 1997: 89ریـچ« و »کیـوال« نیـز در شرح دوگانگی و تعارض ارزشی اسرائیل بیان کردهاند که جامعهی اسرائیل در یـک دوگـانگی خیلی شدید قرار دارد. از یک سو متعلق به فرهنگ غربی اسـت و جـوهرهی فرهنـگ غربـی در درون مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن جریان دارد و از سوی دیگر در بستر جغرافیایی و جمعیتی قرار گرفته است که با این جوهره در تعارض است )افتخاری، .(139 :1380 سیاستمدار با سابقهی اسرائیلی »ابا ابان« دربارهی اعتقاد خود دربارهی خاورمیانـه مـیگویـد: در حقیقت شک و تردید نیست که این منطقه به طور مطلق متعلق به قوم یهـود اسـت! )یاسـری، (115 :1387و همواره یکی از اهداف مهم اسرائیل تلاش برای ایجـاد اسـرائیل بـزرگ در عمـق سیاسی، اقتصادی و استراتژیک آن، بـه جـای چـارچوب مرزهـای دینـی و تـوراتی بـوده اسـت )یاسری، 113 :1387و .( 112حتی اسرائیل میکوشد در اذهان مردم ایـن ایـده را گسـترش دهـد که حق قانونی یهودیان بر فلسطین ) گسترش ایدهی کنعـانی از نیـل تـا فـرات( از طـرف حـزب صهیونیسم حمایت شده است. این حمایت نیز بر پایهی ایـدهی تـاریخی اسـرائیل موعـود تـداوم .(Zoltan,2010: 202) !خواهد داشت »مناخیم بگین« رهبر پیشین حزب لیکود و نخست وزیر پیشـین اسـرائیل در مـورد جداسـازی اسرائیل و فلسطین اعتقاد داشت جداسازی فلسطین غیر قانونی اسـت و هرگـز رسـمیت نخواهـد یافت. سرزمین موعود بـه مـردم اسـرائیل بازگردانـده خواهـد شـد؛ تمـامی آن و بـرای همیشـه و »گلدامایر« رهبـر پیشـین حـزب کـارگر و یکـی دیگـر از نخسـت وزیـران اسـرائیل معتقـد بـود:
1.The Old_ New Land
106فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 موضوعی به نام »مردم فلسطین« وجود ندارد. وی توصیه کرده بود که اصلاًً تصور نکنید کـه مـا آمدیم و آنها را بیـرون انـداختیم و کشورشـان را تصـاحب کـردیم، بلکـه آنهـا اصـلاًً وجـود نداشتند! )پتراس، .(125_126 :1387 ولی هیچگاه نمیتوان به راحتی کتمان کرد کـه از فـردای جنـگ جهـانی اول، اگـر عـراق موفقترین سـرزمین تحـت قیومیـت بریتانیـا و اردن سـهلتـرین آن بـود، فلسـطین ثابـت کردکـه ناموفقترین و دشوارترین مستعمرهی بریتانیا در خاورمیانه بوده است. ریشههای این مسـئله شـاید به تضادهای ذاتی در »اعلامیهی بالفور« برگردد. بی گمـان هـیچ سـاز و کـاری بـرای بریتانیـا در ایجاد یک موطن ملی برای یهودیان بدون نادیده گـرفتن حقـوق اعـراب بـومی فلسـطین وجـود نداشت )روگان، .(123 :1390این تضادها خود باعث بسـیاری از رویـدادهای ضـد اسـرائیلی در منطقه شده است.
مرزهای فیزیکی و مرزهای هویتی مرز هر دولت و کشور در دو وادی تعریف میگردد. وجههی اول همان مرز فیزیکی اسـت که میلهگزاریهای مرزی آنرا مشخص میکند. ولـی شـاید وجـه دیگـر مـرز )کـه بسـیار نیـز بـا اهمیت اسـت( مرزهـای هـویتی و هنجـاری اسـت. مرزهـای هـویتی مشـخصکننـدهی مرزهـای فیزیکی در اعماق اندیشه و هنجارهای یک جامعه هستند. هر جامعهای به اشکال مختلـف سـعی در پاسداری از این مرزها دارد. مناقشات مرزی میان کشورها تنها ریشه در منافع و مسـائل مـادی نداشته است. مناقشات مرزی در بسیاری از موارد بازتـاب دهنـدهی اندیشـههـا، ایـدئولوژیهـا و فرهنگ میان دو دولت یا دو فرهنگ متفاوت است. بـی دلیـل نیسـت کـه دولـت ترکیـه بعـد از گذشت حدود یک قرن از اشاعهی ارزشهای سکولار و گفتمان دموکراتیک هیچگاه نتوانسـته پیوندی مستحکم میان خود با گروههای مبارز کرد و پ.ک.ک برقرار کند. مرزهای معنوی و هویتی هیچگاه به راحتی مرزهای فیزیکی یک دولـت شـناخته نمـیشـوند زیرا این مرزها ریشه در باورهای تاریخی، فرهنگی و هویتی یک جامعه دارند. اختلافـات آنهـا نیز در عرصه هویتها و تکوین تاریخی بروز مییابـد. بـه همـین دلیـل اسـت کـه هـر فرهنـگ، قومیت و جامعهای با تمام توان از این ایدهها و ارزشها پاسداری کرده و حتی بسـیاری از مـردم حاضرند جان خود را در پاسداری از این ایدهها بپردازند. بسیاری از مفاهیم فرهنگی در گفتمـان سیاسی و اجتماعی جوامع در این حوزهها شـکلگرفتـه اسـت. فرهنـگ مقاومـت و شـهادت در فرهنگ مسلمانان و یا در بسیاری از فرهنگهای دیگـر نـاظر بـر همـین مطلـب اسـت. حملـه بـه
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 107 مرزهای فیزیکی و هویتی حمله به ارزشهای شکل دهندهی یک جامعه محسوب شده و باعـث تحقیـر روحـی جامعـه خواهـد بـود. تـاریخ نشـان داده هـیچ هـویتی بـه راحتـی از تحقیـر خـود چشمپوشی نکرده است. بی دلیل نبـود کـه »مـاکس وبـر« در سـخنرانی تـاریخی خـود در 1919 خاطر نشان کرده بود که: یـک ملـت شکسـت را مـیپـذیرد ولـی تحقیـر را نمـیپـذیرد )نقیـب .(189:1387،زاده اسرائیل همیشه کوشیده است مرزهای هویتی خود را گسترش داده و به آن دست یابد. طرح ایدههایی چون سرزمین اسرائیل بزرگ، 1از نیل تا فرات 2در این جهت بوده که اسـرائیل هویـت خود را فراتر از سرزمینهای اشغالی دیده و تعریف کرده است. بیدلیل نبود کـه آریـل شـارون اعلام داشت: همه باید حرکتکنند، بروند و هر تعداد تپه را که میتوانند بگیرند و شهرکهـای بزرگتر بسازند؛ زیرا هرچه امروز بگیریم، از آن ما خواهد ماند )کارتر، .(1361-162 :1388 در اذهان یهودیان مرزهای دولت یهود تعریفی فراتر از مرزهـای اشـغالی کنـونی دارد. ایـن مرزها در حال حاضر از نیل تا فرات است که آن نیز با وعدهای الهی تعریف شدهاست! بنـابراین تعارض این ایده با آنچه که دولتهای عـرب همـواره بـر آن تأکیـد داشـتهانـد نیـز کـاملاً قابـل بررسی است. در واقع عربها تأسیس دولت اسرائیل در سال 1948را تجاوز به حقوق تاریخی، ارضی و قومی خویش تلقی کردند. در چشم آنها میان موجودیت دولت یهود در دو هزار سال پیش و تأسیس یک کشـور جدیـد در سـرزمینی کـه اعـراب در طـول تـاریخ آنـرا وطـن خـود میدانستند و در آنجا بطور پیوسته سکنی و حضور داشتهاند، هیچگونه پیوستگی وجـود نـدارد. از اینرو عربها، اسرائیل را پدیدهای ساختگی معرفـی کـرده و تصـمیم گرفتنـد آنرا بـه دریـا اندازند )پتکوویچ،اردیبهشت .(4 :1367 حال مسلمانها نه تنها سرزمینهای اشغالی را در تصرف غیر مسلمانان میدیدند؛ بلکـه خـود را بـا ایدهای مواجه میدیدند که سعی در از بین بردن ارزشها و هنجارهای جوامع آنها داشـته و مرزهـای هویتی خود را نیز با تعریفی بسیار گسترده و تهدیدی بسیار عمیق بر هنجارهـای جوامـع اسـلامی ابـراز میکند. تلقی مسلمانان به طور عام و جمهوری اسلامی ایران به طور خاص از ایـن ایـدههـا و گفتمـان چیزی جز دشمن هستی شناختی نمیتوانست باشد. اسرائیل خود را در گسترهای فراتر میدیـد. شـهید نواب صفوی به همین دلایل بود که حمله اسرائیل به سرزمین اسلامی چه عرب و غیر عرب را حملـه به سرزمین اسلام تعبیر کرد )حسینیان،.1387مجلد اول: (353و در مقابل آن موضـع گرفـت. حتـی در
1.The Land Of Great Israel
2.The Nile-to-Euphrates
108فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 نامهی سفارت شاهنشاهی ایران در بغداد با موضوع طرفداری ایران از فلسطین به تـاریخ 17آذر 1324 آمده است که روزنامه الاخبار مینویسد: به جا و مناسب است که جامعهی عربی شـروع بـه تبلیغـاتی برای قضیهی فلسطین و قضایای اعراب در ایران بنماید. زیرا ملـت ایـران، فلسـطین را جـزء لایتجـزای عالم اسلامی مـیدانـد )یزدانـی، .(80 :1374آنچـه در ایـنگونـه مراسـلات و موضـعگیـریهـا دیـده میشود این است که ملت مسلمان ایران بر اساس برداشتهای ارزشی خود مطابق با فرهنگ اسـلامی عمل نموده و حتی قبل از تشکیل نظام جمهوری اسـلامی نیـز نسـبت بـه موضـوع فلسـطین حساسـیت خاصــی داشــته اســت و البتــه لازم بــه یــادآوری نیســت کــه اشــغال فلســطین، تجــاوزات نظــامی و ضمیمهسازی خاک دیگر کشورها مانند لبنان و بلندیهای جولان سوریه به اراضـی اشـغالی فلسـطین نتیجه باور سران یهود به اسطورهی اسرائیل بزرگ است )باقری، .(138 :1387ادامـهی ایـن کـار بـرای اسرائیل هنگامی سهلتر میگردد که در گفتمان هنجاری خود علیه سرزمین اسلامی فلسطین و مبنـی بر سرزمین موعود بتواند به پیروزی برسد.
گفتمان امت واحده این تضاد هنجاری میان مسلمانان و صهیونیسـتهـا اسـت کـه باعـث درگیـری ایـن دو نظـام ارزشی در عرصهی گفتمان شده است. به همین دلیل بود که بسیاری از علمای اسلامی نسبت بـه این اتفاق واکنش نشان دادند. آیتاالله کاشانی، آیتاالله خمینی، آیتاالله خـویی، شـهید نـواب و بسیاری دیگر از علمای ایران جزء این دستهاند. به فرموده پیامبر اسلام: »المومنون کبنیان ٌ واحـد، یشد ّ بعضا ًبعضا«. این از جمله احادیثی است که تأکید بر اتحاد مسلمانان و تشکیل امت واحـده دارد. تفکر امت واحده و ید واحده نیز بر این امر ناظر است که مسلمانان در تمامی دنیا خارج از تابعیتهای ملی، قومی، قبیلهای یا نژادی تابعیت یک دین، اندیشه، و ایـدئولوژی را بـا نـام امـت اسلامی دارند. آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد که ناظر بر این مطلب است کـه: »انّمـا المسلمون أمۀٌ واحدةٌ« اسـت:» َ إِنَّمـا الْمؤْمنُـونإِخْـوةٌ فَأَصـلحوا بـینَ أَخَـویکُم واتَّقُـوا اللَّـه لَعلَّکُـم تُرْحمونَ«»1وإِنَّ هذه أُمتُکُم أُمۀً واحدةً وأَنَا ربکُم فَاتَّقُونِ« )2طریق واحد و دیـن یگانـه شـما آئـین اسلام است و من یکتا پروردگار و آفرینندهی شما هستم پس مرا پرستش کنید.( امت واحده به بیان قرآن حتی قبل از وجود دین اسلام وجود داشته است. »کَـانَ النَّـاس أُمـۀً واحدةً فَبعثَ اللّه النَّبِیینَ مبشِّرِینَ و منذرِینَ وأَنزَلَ معهـم الْکتَـاب بِـالْحقِّ لـیحکُم بـینَ النَّـاسِ فیمـا
.1حجرات / 10
.2انبیاء / 92
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 109 اخْتَلَفُواْ فیه وما اخْتَلَف فیه إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوه من بعد ما جاءتْهم الْبینَات بغْیا بینَهم فَهـدى اللّـه الَّـذینَ آمنُواْ لما اخْتَلَفُواْ فیه منَ الْحقِّ بِإِذْنه واللّه یهدی من یشَاء إِلَى صرَاط مستَقیمٍ«.)1مردم قبل از بعثـت انبیاء همه یک امت بودند خداوند به خاطر اختلافى که در میان آنان پدید آمد انبیائى به بشارت و انذار برگزید و با آنان کتاب را به حق نازل فرمود تا طبق آن در میان مردم و در آنچه اختلاف کردهاند حکم کنند این بار در خود دین و کتاب اختلاف کردند و این اختلاف پدید نیامد مگر از ناحیهی کسانى که اهل آن بودند و انگیرهشـان در اخـتلاف، حسـادت و طغیـان بـود. در ایـن هنگام بود که خدا کسانى را که ایمان آوردند در مسائل مورد اختلاف بـه سـوى حـق رهنمـون شد و خدا هر که را بخواهد به سوى صراط مستقیم هدایت مى کند.( بنابراین تفکر امت اسلامی و حتی تمامی ابناء بشر به عنوان یک امت واحد در تفکر اسلامی دارای ریشههـای بسـیار عمیـق است. جمهوری اسلامی ایران همواره بر مبانی ارزشی امت واحده تأکید داشته است. گفتمان امت محور، حتی قبل از تشکیل جمهـوری اسـلامی ایـران در بـین متفکـرین آن زمـان از جملـه امـام خمینی، شهید مطهری، شهید نـواب صـفوی و بسـیاری دیگـر از اندیشـمندان و متفکـرین دیگـر رواج داشته است. چنانچه آیتاالله کاشانی در 28اردیبهشت 1327تصریح کرد که اسلام حدود و ثغوری برای مسلمین تعیین نکرده و نقطه سرزمین معینی را برای آنها وطن قرار نداده است و همهی مناطق و ممالک اسلامی وطـن مسـلمین اسـت )حسـینیان، (60_61 :1387و امـام خمینـی گفته بودند: مسلمانان بایـد یـد واحـده باشـند. اینهـا بایـد دولـت واحـده باشـند؛ مجتمـع باشـند؛ خودشان را از هم جدا ندانند )صحیفه امام، جلد .(223 :10 امام خمینی همیشه نسبت به سلطهی فرهنگی غرب در ممالک اسلامی هشدار دادهاند، تا جایی که این نوع از سلطه را حتی بالاتر و خطرناکتر از سلطههای سرزمینی و مادی دانستهاند. امـام در جایی میفرمایند: این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است بر همهی ممالک اسلامی، مهمـش این سلطهی فرهنگی بوده است )صحیفه امام، جلـد .(319 :12سـلطهی فرهنگـی از آنجـا دارای اهمیت بسیار است که کلیت نظام هنجاری و ارزشی یک جامعه را به چالش گرفته و تداوم هویت اجتماعی شکل گرفته از آنرا به خطر میاندازد. مخاطرات شکلگیری و تداوم حضور اسرائیل را نیز از همین نوع سلطه در فضای هنجاری دانستهاند. در واقع رژیم صهیونیستی نه تنها خطری برای زمین و منابع و ثروتهای آن است، بلکه خطری برای هویت اسلامی اسـت )حـاج علـی،:1388 (143و چنانچه نتوان با این تهدید مبارزه کرد موجودیت شکلدهنده به دولتهـای اسـلامی بـه
.1بقره/ 213
110فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 خطر خواهد افتاد. بنابراین جمهوری اسلامی ایران همواره گفتمان صهیونیستی سرزمین موعود و ایده از نیل تا فرات را به معنای شکست هنجارهای مسلمانان میداند. در این خصوص کلیهی شیعیان جهان اتفاق نظر دارند. چنانچه حزباالله در مانیفیسـت خـود تأکید کرده که: »ما فرزندان حزباالله خودمان را امت اسلامی در جهان مـیدانـیم، امتـی کـه بـا وحشیانهترین حملات استکباری در غرب و شرق بـرای تخلیـه ایـن امـت از محتـوای رسـالت و پیامآور خاص خداوند آن روبهروست. هدف استکبار تخلیهی این امت از همین مضمون، سلب امکانات و امتیازات آن، بهرهبرداری از توانمندیها و نعمتهای آنها و سیطره بر تمام شـئونات آن است« )فضل االله، .(136 :1388
مقاومت، شهادت و تروریسم تروریسم اصطلاحی است که بـر سـر تعریـف آن تـوافقی میـان حکومـتهـا یـا تحلیلگـران دانشگاهی وجود ندارد، اما تقریباً به شیوههای گوناگون به تعبیری منفی به کار می رود تـا غالبـاً اقدامات گروههای فرادولتی خودساخته با انگیزهی سیاسی علیه جان افراد را توصیف کند )مک لین، .(949 :1387شاید گستردهترین مباحث و تضاد هنجاری میان ایـران و اسـرائیل را بتـوان در تفسـیر از رویـدادهایی چـون انتفاضـه و مقاومـت در مقابـل رژیـم صهیونیسـتی یافــت. موضـوع مقاومت نه تنها میان ایران و اسرائیل بسیار مناقشه برانگیز بوده بلکه میـان دولـتهـای اسـلامی و دولتهای غربی از جمله آمریکا نیز چالشهای فراوانی داشته اسـت. ایـالات متحـده بـه عنـوان حامی اسرائیل تنها به پشتیبانی مادی از این دولت اشغالگر نپرداختـه اسـت بلکـه کوشـش کـرده است با گفتمانی هماهنگ با اسرائیل از فضای هنجاری رژیم صهیونیستی دفاع کرده و از هجمـه انتقادات و فشارهای بینالمللی و منطقهای به اسرائیل کم کند. اسرائیل و آمریکا خود را در یک ردیف هنجاری دیده و بی دلیل نیست که آمریکا تنها 13 دقیقه پس از تشکیل اسرائیل آنرا به رسمیت شناخت و تاکنون نیز بر همـان طریـق سـابق عمـل کرده است. حتی باراک اوباما در نطقهای انتخاباتی سال 2012بر این هماهنگی هنجاری تأکید کرد و گفت: ما به عنوان کشـوری کـه پـس از اسـتقلال اسـرائیل بـی درنـگ آنرا بـه رسـمیت شناخت، عمیقاً متعهد هستیم که بقای آنرا به عنوان یک کشور قدرتمنـد و یـک سـرزمین امـن برای یهودیان تبدیل کنـیم )اوبامـا، تیـر .(64 :90بنـابراین نـه تنهـا اسـرائیل بلکـه آمریکـا نیـز بـا همپیمانی با ارزشهای اسرائیل سعی در مقابلهی گفتمانی با جمهوری اسـلامی داشـته اسـت. تـا جایی که جهان را با وجود ایران هستهای به جهانی کافکایی تشبیه کردهاند.
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 111 اسرائیل هرگاه در مقابل مقاومت شهادت طلبانهی گروههای فلسطینی و مسلمان قـرار گرفتـه است، آنها را به عنوان تروریستهای بنیادگرا علیه مردم بیپناه یهودی ساکن در اسرائیل مـتهم کرده و حتی کوشش کرده کـه جنـگ را پدیـدهای تحمیلـی بـه دولـت و مـردم اسـرائیل مـورد شناسایی و معرفی قرار دهد )انبار، .(96 :1388هدف اسرائیل این بوده که خود را دولـت ـ ملتـی مظلوم از منظر تاریخی و در موقعیتی پر تهدید از طرف اعراب نشـان دهـد و ایـن گفتمـان را در اذهان ترویج دهد که همیشه قربانی تروریسم بوده است. همچنین اسرائیل کوشیده اسـت کـه بـا القای منفی به رفتار مسلمانان تحت عنوان تروریسـم آنهـا را در اذهـان جهـانی بـه عنـوان ملتـی خطرناک و مخالف صلح نشـان دهـد. خطرنـاکتر از آن نیـز ایـن موضـوع اسـت کـه طرفـداران اسرائیل بدبینیهای غیر منطقی سیاستهای اسرائیل را به دولت آمریکا انتقـال مـیدهنـد. مطـابق سیاستهای اسرائیل، تمام اعراب مورد سوء ظن هستند )پتراس، .(49 :1387اسـرائیل بـه خـوبی میداند یکی از مهمترین برگههای بقای آن و همچنین حمایت جامعهی جهـانی از آن شناسـایی گروههای جهادگر مسلمان تحت عنوان تروریسم است. خصوصاً پس از واقعـهی یـازده سـپتامبر موقعیت برای ترویج و گسترش این گفتمان در صحنهی جهانی توسط جبههی غرب هموار شد. چنانچه پس از یازده سپتامبر اعتقاد گسترده بر این بود که جهان بـا یـک بـه اصـطلاح تروریسـم نوین روبهروست )مکلین،.(950:1387 اسرائیل به خوبی میداند باید بار منفی واژهی تروریسـم را بـر دوش مسـلمانان نهادینـه کنـد. کارشناسان تروریسم نیز به منظور پایان دادن بـه بحـثهـا و جلـوگیری از معطـوفشـدن اذهـان عمومی به یافتن علل حمایـت آنهـا از جنـگهـای امپریالیسـتی و توسـعهطلبـیهـای اسـرائیل و مخالفت با ناسیونالیستهای عراق و مبارزان فلسطینی، دست به دامن عبارات احساسات برانگیـز »تروریستهای بنیادگرای اسلامی « 1میشوند )پتراس، . (218 :1387 اگر اسرائیل بتواند این گفتمـان را در عرصـهی جهـانی گسـترش دهـد بـه اهـداف بسـیاری دست خواهد یافت. اول اینکه میتواند بار مسـئولیت اقـدامات غیـر انسـانی خـود در بسـیاری از موارد کاهش دهد. همانطور که حتی در مورد مصادرهی وجوه ارسالی از طـرف سـازمانهـای حقوق بشری به وسیلهی تل آویو، آنها ادعا میکردنـد : بخشـی از ایـن وجـوه مصـادره شـده، احتمالاً برای تأمین مالی تروریسم اعراب منحرف میشده و کنترل اسرائیل باید برای جلـوگیری از سوء استفادههایی که ممکن است صلح را به خطر اندازد، کـافی باشـد )کـارتر، .(135 :1388 در مرحله دوم نیز میتواند حمایت جامعهی جهانی از مردم بی دفاع فلسـطین و همراهـان آنهـا
1.The Islamic Fundamental Terrorism
112فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 مانند جمهوری اسلامی ایران را مشکلساز کرده و روند این حمایتها را به مخـاطره انـدازد. در درجهی آخر میتواند بـه راحتـی رونـد گسـترش مرزهـای سـرزمینی خـود را در سـرزمینهـای اشغالی تسریع بخشد. چنانچه بـه بهانـهی حمایـت از شـهرکهـای یهـودی در کرانـهی غربـی و تضمین عدم تقسیم قدس و تأمین امنیت شهرکنشینان دو سوی خط سبز و به منظور جلـوگیری از خطرات جمعیتی که به وسیلهی آن ماهیت یهودی دولت اسـرائیل را تهدیـد مـیکنـد، فریـاد جدایی بین آنان و فلسطینیها در اسرائیل بلند شد )موسسه الدراسات الفلسطینیه، .(265 :1384 از نظر اسرائیل در انتفاضهی فلسطینیان علیه اسرائیل، هستهی افراطی فلسطینیهـا بـه مقاومـت خشونتآمیز خود ادامه میداد و به تحریمهای تجاری، اعتصـابهـای عمـومی، تعطیلـی کـار و فعالیتهای تروریستی گسترده در داخل مبادرت مـیورزیـد ) انبـار، .(79 :1388از همـین منظـر است که اسرائیلیان شروع بـه تبلیغـات و خلـق گفتمـانی جدیـد در مـورد جنـگ گریـز ناپـذیر1 کردهاند. جنگی که به اسرائیل تحمیل شده است و رهبران آن هـیچگونـه مسـئولیت اخلاقـی در مقابل ایجاد و مدیریت آن نداشته و البته تبعات آن نیز بر دوش هر دو طرف درگیر خواهـد بـود .(Waxman, Winter 2006 _2007: 28 ) از طرف دیگر جمهوری اسلامی همواره تأکید کرده است کـه رژیـم اشـغالگر صهیونیسـتی حقوق یک ملت را نادیده گرفته و به بهانهی ظلم علیه یهودیـان در جریـان هلوکاسـت، هـویتی ساختگی را به منطقهی خاورمیانه تحمیل کرده است. به طوری که گفتمـان پیرامـون هلوکاسـت به یکی از بزگترین منابع هویتی و ارزشی اسرائیل تبدیل شده است. تأکید اسرائیل بر هلوکاست تا حدی است که محمـود احمـدینـژاد رئـیس جمهـوری ایـران در همـایش هلوکاسـت؛ دروغ مقدس غرب در بهمن ماه 1387در پیام خود، شکستن قفل هلوکاسـت را بـه مثابـه بریـدن رگ حیاتی رژیم صهیونیستی دانست ) دهقانی فیروز آبـادی و نـوری، .(259 :1390بنـابراین، دولـت ایران تبدیل آرمانهای مسلمانان مبارز را تحت عنوان تروریسم تهدیدی علیه امنیـت هنجـاری و امنیت هستیشناختی خود تعبیر کـرده و بـا آن بـه مبـارزه پرداختـه اسـت زیـرا مبـارزه درجهـت دستیابی به دستاوردهای مبانی ارزشی و هنجاری را حق هر مسلمانی میداند.
مقاومت و ایثار در گفتمان جمهوری اسلامی ایران جمهوری اسلامی ایران اقدامات مبارزان مسلمان، مخصوصاً مبارزان فلسطینی را تحت عنوان مقاومت، ایثار و از خودگذشتگی نـام بـرده و تنهـا راه حـل موضـوع فلسـطین را نیـز پایـداری و
1.No Choice War
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 113 استقامتی دانسته که بـا مباحـث هسـتیشـناختی مسـلمانان همـاهنگی دارد. آیـتاالله خامنـهای در فرمایشات خود در خطبههای نماز عید فطر در 1382/09/05فرمودنـد: »نسـل نوخاسـته فلسـطین بیدار شده و فهمیده است کـه راه نجـات از دسـت دشـمنِ اشـغالگر چیـزى جـز مبـارزه نیسـت؛ فهمیده است که حضور در جلسات جهانى و برطبق میل اشغالگران و حامیان آنها حـرف زدن، راه نجات فلسطین نیست؛ فهمیده است باید بایستد، بخواهد، همت و فداکارى کند، تا به هـدف برسد. این را ملت فلسطین از بـنِ دنـدان دانسـته و فهمیـده اسـت؛ لـذا مقاومـت مـىکنـد. وقتـى سرچشمهی این احساس از منشأ دینى و اعتقاد به توحیـد ناشـى شـود - کـه امـروز بحمداللَّـه در فلسطین ایـنطـور اسـت - هرگـز خشـک نخواهـد شـد. امیـدواریم خـداى متعـال روز پیـروزى فلسطینیها را هرچه نزدیکتر بفرماید« )آیتاالله خامنهای، .(1382 جمهوری اسلامی ایران به این دلیـل بـر واژهی مقاومـت تأکیـد دارد کـه در نظـام هنجـاری مسلمانان واژهای با ارزش ذاتی و مقدس خوانده شده و گفته شده است که اگر چنانچـه دشـمن تمام یا بخشی از خاک کشور را اشغال کند، ملت باید برای آزادسازی آن از اشـغال دشـمن بـه پا خیزد. این تکلیف واجب کفایی است )فضلاالله، .(108 :1388 جمهوری اسلامی ایـران تنهـا در محـیط داخلـی خـود معتقـد بـه حفـظ ارزشهـای اسـلامی نیست بلکه سیاست خارجی نیز باید بر اساس آموزههـا و مـوازین اسـلامی و تحقـق آرمـانهـا و ارزشهـای اسـلامی تنظـیم گـردد )ازغنـدی، .(12 :1381از طرفـی دیگـر بـا پیـروزی انقـلاب اسلامی قاعدهی اسلامی نفی سبیل که بر اساس آن غیر مسلمانان نبایـد بـر مسـلمانان سـلطه پیـدا کنند به میزان بیگانهسـتیزی افـزود. البتـه ویژگـی اسـلامی هویـت جمهـوری اسـلامی، در کنـار خصلت عدالتطلبی و جهانگرایی آن، نقـشهـایی را بـر عهـدهی دولـت قـرار داده اسـت کـه حمایت از جنبشهای انقلابـی و اسـلامی یکـی از آنهـا بـه شـمار مـیرود )جـوادی ارجمنـد و چابکی، بهار .(51 :1389
دیوار حایل ابزار سلطه یا حائلی میان تروریسم و ملت یهود رژیم صهیونیستی اقدام به ساخت دیواری تحت عنوان دیـوار ضـد تروریسـم 1نمـوده اسـت. ساخت دیوار حایل از ژوئن 2003از طرف اسرائیل در سرزمینهای اشغالی آغاز شد. ایدهی این اقدام در پی انتفاضهی فلسطینیان برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی و سخنرانی مشهور اسحاق رابین در سال 1994شکل گرفت. رابین در سخنرانی خود بر جداسازی اسرائیل از فلسطین تأکید
1.The Anti terror Fence
114فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 کرده بود ) .(Makovsky,2004: 52اسرائیل نام دیگر آن را نیـز دیـوار امنیتـی 1گذاشـته اسـت. اسرائیل این اقدامات را در فضایی آکنده از گفتمانی ضداسلامی انجام داده است. ایدههایی چون جنگ گریز ناپذیر، تروریسم اسلامی، امنیت شهروندان بیدفاع یهودی و هجمههای تبلیغاتی بسیار گستردهی دیگر علیه مسلمانان، ابزار ایجاد و ساخت این دیوار حایل بوده است. اسرائیل مجبـور است این اعمال را در گفتمان مشروع شدهی خود پیش برد تا اگر هم نتوانست تمام مخالفتهای بینالمللی را از بین ببرد، حداقل از مقدار فشارهای بینالمللی بر خود بکاهد. این در حالی است که جامعهی جهانی معتقد است که با پایان جنگ سرد، در حالی که دیوارهای خصومت و اختلاف مانند پردهی آهنین و دیوار برلین فرو ریخته است، دولت اسـرائیل بنـای دیـواری نژادپرسـتانه را پایهریزی نموده که موجی از انتقادات بینالمللی را به همراه خود برای اسرائیل به ارمغـان آورد. حتی دیوان بینالمللی دادگستری با محکومیت این عمل اسرائیل آن را ملزم کرده است تا با جبران تمام خسارات وارده به تمام اشخاص حقیقی یا حقوقی مربوطه بر اساس روشهای اصلی جبران خسارت در حقوق عرفی اقدام نماید )لامبرت، .(59 :1384بنابراین برای رژیم صهیونیسـتی لازم است گفتمانی اتخاذ کند که به آن کمک کند تا به اهداف خود دست یابد. ایـن گفتمـان نیـز همواره حصار امنیتی یا دیوار ضد تروریسم بود. ساخت این دیوار به نوعی تکمیل کنندهی ایدهی شهرک سازیهای گستردهی اسرائیل در اراضی اشغالی بود. این دو موضوع ـ ساخت دیوار حایل و ساخت شهرکهای یهودی نشین ـ دو روی یک سکه بودند که اسرائیل با گفتمان خاص خود، مبادرت به انجام این کار کرده است. ساخت دیوار حایل گرچه از منظر فیزیکی و در فضایی مادی ساخته شـده اسـت، ولـی ایـن دیوار یا فنس دارای ابعاد بسیار گستردهی هویتی و معنایی شده است. دیوار حایل برای هر کدام از طرفین ) جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل( از منظر هنجاری و ارزشی نیز چالشهای فراوانـی را ایجاد کرده است. این چالشها به دلیل این است که ساخت این دیوار از طـرف هـر کـدام از این دو نظام هنجاری به طرق مختلف تفسیر و تفهیم میشود. اسرائیل نام این دیوار را دیوار ضـد تروریستی گذاشته و ادعا میکند که ساخت این دیوار از نفوذ تروریستهای مسلمان بـه داخـل خاک اسرائیل جلوگیری میکند. نمایندهی دائمی اسرائیل در سازمان ملل متحد در جلسات 20اکتبر و 8دسامبر 2003مجمـع عمومی بیان داشت: هر چه زودتر ترورها پایان پذیرد، ضرورت بیشتری به وجـود دیـوار نیسـت. دیوار به عنوان یک مرز نبوده و هیچ هدف سیاسی ندارد. همچنین اسرائیل استدلال میکرد کـه
1.The Security Fence
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 115 ساخت دیوار به انضمام سرزمین منتهی نخواهد شد و دیوار دارای ماهیتی موقتی اسـت و هـدف از ساخت دیوار توانمندی مـوثر اسـرائیل در مقابلـه بـا حمـلات تروریسـتی اسـت کـه از سـمت کرانهی باختری انجام میگیرد )افشاری، .(148 :1387حتی نمایندهی دائمی اسرائیل در سـازمان ملل در نطق 20اکتبر 2003خود اعلام داشت که به عقیدهی اسرائیل ساخت این موانـع بـا مفـاد مـاده 51منشـورملل متحـد ) حـق ذاتـی دفـاع از خـود( و قطعنامـههـای 1368و 1373سـازگار بودهاست )همان: .(47 اسرائیل تمامی این ادعاها را در پوشش گستردهی رسانهای در لوای مبارزه با تروریسم انجام داده است. حتی اسرائیلیان عنوان کردهاند که از بین رفتن مشـروعیت بـینالمللـی اسـرائیل را نیـز یکی از پیامدهای منفی مهمی دانسته که کشمکش اسرائیل و فلسطین عامل آن بوده است. ولـی با وجود این آنچه اهمیت دارد این است که فلسطینیها به طور شفاف بـه عنـوان دشـمنان صـلح معرفی شوند )انبار، .(327 :1388این از مواردی است که اسرائیل به طور مداوم آنرا پـیگیـری کرده است. یعنی معرفی مسلمانان به عنوان تروریسم. حتی اگر دولتی )مانند جمهـوری اسـلامی ایران( بخواهد از هم کیشان خود در فلسطین حمایت کند رفتار آن بـه قـول »یهزکـل درور« 1تـا حد زیادی به کشوری بیخرد ) (Crazy Stateشباهت پیدا میکند! )انبار،.(336:1388 بنابراین برای اسرائیل گسترش گفتمان ضد تروریسم در فضای بـینالمللـی و اتهـام آنهـا بـه گروههای اسلامی جزء لاینقطع در ساخت دیوار امنیتی است. بسیاری از فلسطینیان تأکید دارنـد که مقامات اسرائیل، بر آنان یعنی بر یک ملت نام تروریسـت نهادنـد )کـارتر، .(13 :1388ولـی اگر اسرائیل بخواهد بقای خود را در نظام بـینالملـل تضـمین کنـد لاجـرم ایـن گفتمـان را بایـد گسترش دهد که تمام تقصیرها بر نوع رفتار مسلمانان باز میگردد. به طـور کلـی مـیتـوان ایـن نکته را مورد تأکید قرار داد که نظامهای عقیدتی، سیاسی برای آسانی کار در رسیدن به هدف، دشمن را طوری جلوه میدهند که گویی او بالذاته اهریمن است )چامسکی، .(13 :1387 گفتمان ضد تروریسم هموارکنندهی راه ساخت و گسـترش دیـوار حایـل اسـت. دیوارهـای جداسازی به این دلیل ساخته میشود که اسرائیل بتواند اورشلیم شرقی را از شـهرهای فلسـطینی بیتاللحم و راماالله و بقیهی کرانـههـای غربـی رود اردن جـدا کنـد. )چامسـکی، همـان: (395و ازآنجایی که دفاع از مسلمانان، مستضعفان و مظلومان یکی از وجوه و ابعـاد عـدالتخـواهی در سیاست خارجی دولت اسلامی عادل است )دهقانی فیروز آبادی و رادفر، بهار و تابسـتان :1388 (138جمهوری اسلامی ایران در عرصهی دیپلماسی عمومی و همچنین گفتمـان اسـلامی خـود،
1.Yehezkel Dror
116فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 ساخت این دیوار را در راستای اهداف نژادپرستانهی اسرائیل شناسایی کـرده اسـت. در همـین راستا جمهوری اسلامی ایران ساخت این دیوار را به شدت محکوم کـرد. کمـال خـرازی وزیـر امور خارجه وقـت ایـران اظهـار داشـت دیـوار حایـل بزرگتـرین نشـانهی آپارتایـد بـودن رژیـم صهیونیستی است )رضوی، بهمن و اسـفند .(170 :1383از نظـر دولـت ایـران، سـاخت دیـوار و جداسازی میان ساکنان دولـت خـودگردان بـا فلسـطینیان مقـیم اسـرائیل مغـایر بـا مـذاکرات بـه اصطلاح صلح اعراب و اسرائیل و یا روند سازش با گفتمان ایرانی است. دیـوار مـذکور نـه تنهـا موجبات انزوای فلسطین را از لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فراهم ساخته است، بلکه مغایر با اصول و قواعد حاکم بینالمللی است. تفکر ساخت دیوار حایل گرچه از طرف اسرائیل در گفتمان امنیتی و ضـد تروریسـم توجیـه میگردد ولی برای مسلمانان به معنای دیواری جهت الحاق سرزمین مسلمانان آورده شده است. این اقدام اسرائیل به نحوی که در گزارش 8دسامبر 2008گزارشـگر ویـژهی کمیسـیون حقـوق بشر نیز تأکید شده یه معنی تصرف یا الحاق سرزمین دولت مغلوب توسط دولت اشغالگر اسـت )علی بابایی، پاییز و زمستان .(137 :1383
نتیجهگیری سطح منازعات میان جمهوری اسلامی ایـران و اسـرائیل از زمـان تشـکیل رژیـم صهیونیسـتی تاکنون هیچگاه دارای فـراز و فـرود نبـوده اسـت. جمهـوری اسـلامی ایـران در تمـام برهـههـای تاریخی خود هیچگاه اقدام به شناسایی رژیم اسرائیل نکرده است. این در حالی است که روابـط ایران با کشورهای دیگر به طور طبیعی دارای فراز و فـرود اسـت. بـه طـور مثـال حتـی در مـورد ایجاد روابط با بزرگترین دشمنان هنجاری و مادی خود مانند ایـالات متحـدهی آمریکـا همـواره مباحث گستردهای در درون بافت سیاسی ایران در جریان بـوده و در مـورد آن مباحثـات بسـیار گستردهای شکلگرفته است. جمهــوری اســلامی ایــران و دولــت اســرائیل همــواره بــه دیــدهی خصــومت بــه همــدیگر نگریستهاند. سطح این منازعه تا حدی است که تمام عوامل دیگر را تحتالشعاع خود قـرار داد. به طور مثال عوامل ژئوپولتیکی که جزء ثابتترین عوامل شکلدهنده بـه سیاسـت خـارجی هـر دولتی محسوب میشود نیز تحت تأثیر عوامل دیگـر ایـن منازعـه قـرار گرفـت. بسـیاری بـر آن بودند که جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل به لحاظ ژئوپولتیکی مجبـور بـه ایجـاد روابـط سیاسی و اقتصادی با یکدیگرند. چرا که هر دوی این دولتها در حاشیهی کشـورهای عربـی و
جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی: گسترش فضای هنجاری... 117 در حال منازعه با اعراب به صورتهای مختلف هستند. اسرائیل که به طور کلـی در محاصـرهی اعراب قرار دارد و جمهـوری اسـلامی ایـران نیـز در ژئوپولتیـک خـاص خـود در خلـیج فـارس همواره با اعراب جنوبی خود و همچنین همسایهی شرقی خـود یعنـی عـراق دارای چـالشهـای گستردهای است. به همین دلیل آنها ناچار به برقراری روابط خاص با یکدیگرند. اما دیـده شـد که چنین اتفاقی حاصل نشد و سطح منازعهی ایران و اسرائیل هیچگاه کمرنگ نشد. بسیاری دیگر نیز بر این پندارند که دلیل منازعـهی میـان ایـران و اسـرائیل تشـکیل حکـومتی اسلامی بود زیرا قبـل از تشـکیل جمهـوری اسـلامی و در زمـان پهلـوی دوم، ایـران بـه صـورتی دوفاکتور اسرائیل را به رسمیت شناخته و حتی بزرگترین حامی اسـرائیل در منطقـه بـوده اسـت. آنها نیز به روابط شکل گرفته حول مسائل ژئوپـولتیکی اسـتناد کـرده و دلیـل ایـن همکـاری را عوامل ژئوپولتیکی حول محور اعراب و همسایگی ایران و اسرائیل دانستهاند. اما باز ما شاهد این بودیم که با وجود روابط گسترده میان ایران و اسرائیل، بافت مذهبی داخلـی ایـران نگـاه بسـیار منفی نسبت به این همکاریها داشته است. بدنهی مردمی و مـذهبی ایـران حتـی قبـل از تشـکیل جمهوری اسلامی ایران اعتراضات خود را به همکـاری شـاه بـا اسـرائیل ابـراز داشـت و در ایـن اعتراضها نیز آنچه مورد ذکر است عدم شناسایی رژیم اسرائیل از طرف اقشار مذهبی و علمای شیعه بود. بنابراین باید به دنبال عوامل ثابت دیگری گشت که این چالشها را تبیین کنـد. شـاید بتـوان مهمترین این عوامل را چالشها و اختلافات هنجاری و ارزشـی ایـن دو هویـت متضـاد دانسـت. جمهـوری اسـلامی ایـران و رژیـم اسـرائیل همـواره بـه همـدیگر بـه عنـوان دشـمنی هنجـاری نگریستهاند. این دشمنی از آنجا آغاز شده که مبنای تشکیل رژیم اسرائیل در تعارض بـا هویـت اسلامی در منطقهی خاورمیانه است. در این نوع نگاه هرچقدر که عرصه بـرای اسـرائیل فراختـر گردد، عرصهی هنجاری برای مسلمانان منطقه و جمهوری اسلامی ایران تنگتر میشود. عکس این رابطه نیز صادق است و گسترده شـدن عرصـهی هنجارهـا بـرای مسـلمانان منطقـه بـه معنـای تنگتر شدن عرصهی هنجاری برای اسرائیل خواهد بود. گسترش فضای هنجاری ناظر بر همین مطلب است. گسترش فضای هنجاری برای هر دولتی از آنجا دارای اهمیت است که در صورت تنگ شـدن ایـن فضـا شـعاع عملکـرد هـر دولتـی در عرصهی نظام کاهش مییابد. بنابراین تمامی دولـتهـای حاضـر کوشـیدهانـد ایـن عرصـه را در اختیار خود گرفته و تا آنجا که مقدور است آنرا مدیریت کنند در غیـر ایـن صـورت آنچـه در انتظار آنان است ورشکستگی هنجاری است.
118فصلنامهی پژوهشهای راهبردی سیاست، سال دوم، شماره ،7زمستان ) 92پیاپی (37 در این رابطه شاید بتوان مفهوم موازنهی قوای هنجـاری را بـه کـار بـرد. بـه ایـن مفهـوم کـه گسترش فضای تنفس هنجاری برای یک دولت، به کاهش همان فضا برای دولتهای متعـارض منجر خواهد شد. به همین دلیل است که دولتها بر این مباحث تأکیـد بسـیار دارنـد. جمهـوری اسلامی ایران و اسرائیل نیز به ایـن دلایـل بـه منازعـات گفتمـانی بـرای گسـترش فضـای تـنفس هنجاری خود پرداخته اند؛ زیرا به خوبی درک کرده اند که بهترین راه برای گسترش ایـن فضـا در عرصهی گفتمان بروز میکنـد. در ادبیـات هـر کـدام از ایـن نظـامهـای هنجـاری بـا مفـاهیم گستردهای برخورد میکنیم که از طرف هر کدام از این دولتها به اشکال مختلف تفسیر و فهم شده است. مفاهیمی چون تروریسم اسلامی، عملیات انتحاری، سرزمین موعود، دیوار ضـد تروریسـم و بسیاری دیگر از جمله مفاهیمی است که از طرف اسرائیل در جهت گسترش فضـای هنجارهـای خود انتخاب شده و بر آن تأکید میگردد. در طرف دیگر جمهوری اسلامی ایـران رویـدادهای مرتبط با فلسطین و اسرائیل را با واژگانی اسلامی تحت عناوین و مفـاهیمی چـون امـت واحـده، عملیات شهادتطلبانه، مقاومت، دیوار نژادپرستانه و عملیات اشـغالگرانه تفسـیر و تاویـل کـرده است. به طوری که دیده میشود راه برای هضم هر کدام از این هنجارها بـرای طـرف مقابـل نـه تنها بسیار دشوار بلکه کاملاً غیر قابل پذیرش است. بنابراین، این دو هویت متعارض، این سـطح از چالش را برای همیشه در عرصهی گفتمان حفظ خواهند کرد