دانشگاه علامه طباطباییپژوهش های راهبردی سیاست2345-614031020150318Power Structure and Values on the Behavior of Iranians
By Content Analysis of Guilds Fotowwat-namasساختار قدرت و ارزشهای حاکم بر رفتار ایرانیان با استفاده از تحلیل محتوای فتوت نامه های اصناف930674FAعلیقنبری برزیانپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعیجوادنظری مقدمپژوهشگاه علوم انسانیمجیدبهستانیدانشگاه امام حسین(ع)Journal Article20140428<em>Abstract</em> <br /><em>Development and finding a way to overcome the problems is a long-term obsession and one of the important challenges of Iran Especially after Islamic Revolution. After the Qajar era, the long distance of the Iranian nation and the great powers in terms of development has raised questions for the Iranians.</em><em>In fact Iran's civilization and cultural experience raise expectations in that matter.</em> <br /><em>One of the common approaches argues that</em><em> t</em><em>oday's problems are rooted in Iran's </em><em>history </em><em>and culture. This approach with emphasis on correlations between despotism structure and moral values of society believes that despotism In Iran Leads to egoistic values and thus Lack of Causes of development such as altruism values, participation and convergence.</em> <br /><em>Enjoying historical approach, this article, tries to describe the mood of Iranians By content analysis of Guilds Fotowwat-namas examined the</em><em>mentioned hypothesis. The results of this study indicate that there is no correlation between political despotism and egoism and social values.</em><em>The results can be utilized as an introduction in the field of culture and development studies.</em><em>چکیده</em> <br /><em>توسعه یافتگی و راه های برونرفت از مشکلات موجود، دغدغه فکری و یکی از چالش های مهم ایران به ویژه بعد از انقلاب اسلامی است. از دوره قاجار به بعد یکی از متداولترین پرسشهای ایرانیان این بودهاست که چرا ملتی عقبمانده نسبت به قدرتهای بزرگ هستند؟ این در حالی است که پیشینه فرهنگی - تمدنی ایران انتظارات دیگری را میپروراند. یکی از دیدگاههای رایج ریشه، مشکلات امروز را به تاریخ و فرهنگ گذشته جامعه ایرانی باز میگرداند و با تأکید بر تلازم میان ساختار استبدادی و ارزشهای اخلاقی جامعه، معتقد است حاکمیت های استبدادی در ایران، موجبات حاکمیت ارزشهای خودمدار و عدم شکل گیری ویژگیهای مقوم توسعه از قیبل ارزشهای دیگرمدارانه، مشارکت و روحیه جمعی را سبب شده است. این پژوهش می کوشد تا با نگاهی تاریخی ضمن توصیف خلق و خوی ایرانیان با استفاده از تحلیل محتوای فتوت نامه ها و کسب نامه های اصناف، فرض مذکور را مورد مداقه و بررسی قرار دهد. نتیجه این پژوهش از عدم تلازم میان استبداد سیاسی و وضعیت ارزشهای اجتماعی خودمدار در ایران حکایت میکند. نتایج حاصله میتواند به عنوان دستمایه ای برای مطالعات حوزه فرهنگ و توسعه مورد بهره برداری قرارگیرد</em>دانشگاه علامه طباطباییپژوهش های راهبردی سیاست2345-614031020150318The Political Movement of Nizari Ismailies and its Relation with Iranian National Identity and Farsi Languageجنبش سیاسی اسماعیلیان نزازی و نسبت آن با هویت ایرانی و زبان فارسی3152675FAحبیب الهفاضلیدانشگاه تهرانJournal Article20140712<em>Abstract</em> <br />The formation of the Ismaili movement is rooted in the political-religious disputes of first two centuries of the Islamic history over the succession issues. The Ismail’s Fatimid could create big government in the form of an empire and for the first time have challenged Baghdad state (<em>Caliphate</em>). Nizaris or Eastern Ismaili gradually declared independence in Iran and founded the state of Alamut. The Shia Nizari state claims against <em>Caliphate </em>and brought many cultural changes such strengthening Farsi language and promotion of the Iranian patterns instead of Arabic and <em>Caliphate </em>patterns. <br />In this paper the connection between Nizari state and the Iranian identity has been examined. It is argued that that Nizaris chose Iranian pattern of life and as a defense strategy it was important. Intermixture with Sufism (mysticism) is other political strategies that Ismail’s elites exercised after the fall of Alamut state. <br /> <em>شکل گیری جنبش اسماعیلیه ریشه در تحولات سیاسی- مذهبی دو قرن اولیه تاریخ اسلام و اختلاف بر سر مسئله جانشینی یا رهبری سیاسی جامعه اسلامی دارد. از قرن دوم هجری و پیدایش فرق مختلف امامیه، این فرق منبع مهمی در تحولات سیاسی - فرهنگی جهان اسلام به شمار میرفتند. اسماعیلیان توانستند دولت بزرگ فاطمیان را به وجود آورند که در قالب امپراتوری شیعی و برای اولین بار مرکزیت بغداد را به چالش کشیدند. اسماعیلیان شرقی که مرکز عمده آنها ایران بود به تدریج با نام«نزاریه» اعلام استقلال کردند و دولت الموت را بنیان گذاردند. نزاریان ایران داعیه حکومتی شیعی و شکست خلافت سنی را داشتند و در این میان تحولات فرهنگی زیادی را رقم زدند که از جمله آن تلاش این فرقه برای تقویت "زبان فارسی" و "الگوهای ایرانی" در تقابل با "زبان عربی" و "الگوهای خلافت" است.</em> <br /><em>در این مقاله در پی آن هستیم تا ارتباط جنبش نزاریان ایران را با هویت ایرانی مورد بررسی قرار دهیم و در این مسیر نیز به تلاش جنبشهای معاصر اسماعیلیان جهت بهرهگیری از محیط و ظرفیتهای سنت ایرانی خواهیم پرداخت و اینکه نزاریان نیز در تقابل با دشمنان خود چارهای جز بهره گیری از زبان فارسی و الگوهای ایرانی نداشته اند.آمیختگی با تصوف نیز راهبرد سیاسی دیگری است که نخبگان اسماعیلی بعد از سقوط الموت به کاربستند که به تحلیل آن نیز خواهیم پرداخت.</em>دانشگاه علامه طباطباییپژوهش های راهبردی سیاست2345-614031020150318New Middle Class and Democratic Culture in Iran
(Case Study: University Professors and Secondary School Teachers in Hamedan)طبقه متوسط جدید و فرهنگ مردمسالاری در ایران بررسی موردی شهر همدان5378676FAغدیربهمنی طرازدانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزابوالفضلدلاوریدانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20141115<em>Abstract</em> <br /><em>Lots of theorists and researchers, especially in the last few decades, have emphasized on the relationship between the democratic political system and new middle class size from one hand, and degree of Democratic values and Orientation among the members of this class. Also it is widely believed that tendency to democratic culture among new middle class exists at a high level. The question is whether such a situation is also visible in today's Iran society? In this study, the sense of tendency to democratic culture among university professors and secondary school teachers in Hamedan has been investigated. In this research, the rate of the tendency of these two social groups to democratic values has been measured by selecting a sample and using testing factors and a local standard questionnaire. The results show that tendency to normative dimensions of democracy between these two social groups, in total, is slightly more than the average (about 60 %) and tendency to behavioral dimensions of democracy is much less than the average (about 22 %). Hence, only about 39 percent of these two social groups have tendency to the sum of democratic values (both normative and behavioral). Thus, the article concluded that with regard to the social and political situation of these two social groups, tendency to democratic culture among Iranian new middle class, is likely to be, less than expected.</em><em>چکیده </em> <br /><em>مفهوم مردمسالاری گرچه بیشتر برنوعی نظام سیاسی دلالت دارد که در آن مناصب و تصمیمات سیاسی به رأی و نظر عامه مردم متکی است، اما بیانگر نوعی از فرهنگ هم هست. از این نقطهنظر،نظام سیاسی مردمسالار با گونه های خاصی از ارزشها و گرایشهای سیاسی و اجتماعی تناظر و همنشینی دارد. بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران، به ویژه در چند دهه اخیر بر ارتباط مردمسالاری سیاسی با اندازه طبقه متوسط جدید شهری از یک سو و میزان ارزشها و گرایشهای مردمسالارانه در میان اعضای این طبقه تأکید کرده اند. اصولاً این انگاره رواج دارد که گرایش به فرهنگ مردمسالارانه در میان طبقه متوسط جدید شهری در سطح بالایی قرار دارد. سوال این است که آیا چنین وضعیتی در جامعه امروز ایران نیز قابل مشاهده است؟ در این مقاله میزان گرایش به فرهنگ مردمسالارانه در میان استادان دانشگاه و معلمان دوره متوسطه شهر همدان مورد پیمایش قرار گرفته است. دلایل انتخاب این جمعیت آماری این است که اولاً بنا بر مباحث و نظریه های مردمسالاری، این دو قشر، معرف بیشینه (ماکزیمم) گرایش به فرهنگ مردم سالارانه هستند؛ ثانیاً شهر همدان به عنوان یکی از شهرهای نسبتاً پر جمعیت و چند فرهنگی کشور، تا حدودی معرف میانگین وزن طبقه متوسط جدید شهری و گرایشهای آن در ایران امروز است. به این ترتیب، این پیمایش میتواند بیشینه گرایش به فرهنگ مردمسالارانه را در میان طبقه متوسط جدید شهری ایران امروز نشان دهد. در این پیمایش، با انتخاب نمونه ای معرف و با استفاده از شاخصه ای سنجشگر و پرسشنامه استاندارد و بومیشده، میزان گرایش این دو گروه به ارزشهای مردمسالارانه سنجیده شده است. نتایج پیمایش نشان میدهد گرایش به ابعاد هنجاری مردمسالاری در میان این دو قشر در مجموع کمی بیش از حد متوسط (حدود 60 درصد) و گرایش به ابعاد رفتاری مردمسالاری بسیار کمتر از حد متوسط (حدود 22 درصد) است. به این ترتیب فقط حدود 39 درصد از این دو گروه به مجموع ارزش های مردمسالارانه (اعم از هنجاری و رفتاری) گرایش دارند. بنابراین، مقاله به این نتیجه رسیده که با توجه به موقعیت و جایگاه اجتماعی و سیاسی این دو قشر، گرایش به فرهنگ مردمسالارانه در میان طبقه متوسط جدید شهری ایران، به احتمال زیاد، کمتر از حد انتظار است</em>دانشگاه علامه طباطباییپژوهش های راهبردی سیاست2345-614031020150318The Role of new Social Networks in the Egypt 2011 January 25 Revolution and the Ongoing Crisesنقش رسانههای اجتماعی جدید و شبکهسازی در انقلاب ۲۵ ژانویه مصر و بحرانهای پس از آن79112677FAابومحمدعسکرخانیدانشگاه تهرانفاطمهقربانیدانشگاه تهرانمهردادحلال خوردانشگاه تهرانJournal Article20140512<em>Abstract</em> <br /><em>The new mass communications technology, such as social media and network, began a different era for spectrum of political discourses in the term of contents, dealing with crises and influences on the recent surroundings. Usage of these devices and technologies could change the style of promotion of ideas in the society. New technology can facilitate the effective interaction between individuals, groups, movements and beneficiaries in handling of crises. In this research, the hypothesis is referring to the new political participation by means of new social media like internet, social network (face book, twitter), cell phones, weblogs, chat rooms and Emails. </em> <br /><em> In a political sociological perspective, a great number of young, unemployed Egyptians who had suffered from the tyranny of Mubarak took advantages of the new communicational tools and lead the process of a protest. This research will concentrate on the role of these new tools as accelerator of Egypt 2011 January 25 uprising.</em><em>چکیده</em> <br /><em>فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی نوین از جمله رسانه های اجتماعی، سایت های شبکه های اجتماعی و محتوای تولید شده توسط کاربر، در حال تغییر چشم انداز گفتمان سیاسی در بحران ها و محیط های پس از درگیری هستند. کاربرد این ابزارها میتواند روش هایی که ایده ها گسترش مییابند و در درون جوامع منتشر میشوند را دگرگون کند. فناوریهای نوین میتوانند ارتباط موثر و پایدار بین افراد، اجتماعات، جنبشها و افراد ذینفع درگیر در مدیریت بحرانها را تسهیل کنند. فرضیه پژوهش پیشرو این است که نقشآفرینی رسانه های نوین نظیر اینترنت، شبکه های اجتماعی (فیسبوک، توئیتر)، تلفن همراه (پیام</em><em></em><em>دهی متنی)، وبلاگها، پستالکترونیکی و چتروم ها، عامل شکل گیری شیوه جدید مشارکت سیاسی در بین شهروندان (عمدتاً جوانان) این کشور بوده است. از منظر جامعهشناسی سیاسی، جوانانی که از مشکلاتی چون بیکاری، فساد و استبداد رنج میبردند و از فناوریهای نوین ارتباطی استفاده میکردند، نقش مهمی در رهبری و مدیریت این انقلاب ایفا کردهاند و عملاً آغازگر موج اعتراضی مصر بودهاند.</em> <br /><em>در این پژوهش قصد داریم با توجه به مبحث فناوری اطلاعات و ارتباطات و نقش آن در کشور مورد بررسی یعنی مصر، به مقطع زمانی انقلاب ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۱ بپردازیم که در آن به واسطه نقش ابزارها و شبکههای ارتباطی نوین، میدانهای عمل جدیدی برای کنشگری سیاسی فراهمشد. پس از آن با در نظرگرفتن ظرفیت محدود این پژوهش، به شرایط و اوضاع در حال تغییر این کشور میپردازیم و این موضوع را بررسی میکنیم که چگونه فرصت سیاسی ایجاد شده در این کشور در اثر حوادث و تحولات، دچار چالش شده است.</em>دانشگاه علامه طباطباییپژوهش های راهبردی سیاست2345-614031020150318The Syrian Crisis and Saudi Arabia’s Regional Policy (2011 - 2014)بحران سوریه و سیاست منطقهای عربستان سعودی( 2011 تا 2014)113128678FAعلیرضاکوهکندانشگاه علامه طباطبائیسعیدتجریدانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20140524<em>Abstract</em> <br /><em> </em> <br /><em>With the onset of</em><em> the political crisis in Syria, regional and trans-regional actors began to adopt different stances according to their interests in relation to this country which has a special geopolitical and geostrategic importance in the Middle East. Meanwhile, continuous efforts of some governments to put pressure on and overthrow the Assad regime are one of the obvious factors in Syrian dilemma which have added to the complexity of the situation in this country. In order to contain Iran as part of its foreign policy strategy, Saudi Arabia as a regional actor has played a significant role in the changes in Syria. Saudi Arabia has initiated extensive measures, from financial and spiritual support of al-Qaeda militants to active participation in the Western-Arab axis, in order to persuade other countries to support the Syrian opposition and launched ceaseless efforts to attack this country. This article studies the foreign policy of Saudi Arabia and the interests and efforts of this country in the internal changes of Syria. The results of this analysis show that Saudi Arabia has entered the Syrian crisis with the aim of improving its own regional position and, in this regard, has adopted policies that will cause damage to the long-term interests of this country.</em><em>چکیده</em> <br /><em>با شروع بحران سیاسی در سوریه، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بر اساس منافع خود جهتگیریهای مختلفی را در رابطه با این کشور، که از اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه برخوردار است، اتخاذ نمودهاند. در این میان تلاش پیگیر برخی دولتها برای اعمال فشار و ساقط کردن حکومت اسد، از جلوههای بارز تحولات سوریه محسوب میشود که بر پیچیدگی اوضاع این کشور افزوده اس</em><em>ت.</em> <br /><em>در میان بازیگران منطقهای، عربستان سعودی با توجه به استراتژی سیاست خارجیاش، که بخشی از آن را مهار و جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه تشکیل میدهد، نقش بارزی در تحولات این کشور ایفا نموده است و اقدامات گستردهای، از حمایت مالی و معنوی از شورشیان القاعده گرفته تا مشارکت فعال در محور غربی </em><em>–</em><em> عربی در جهت متقاعدکردن دیگر کشورها برای حمایت از مخالفان حکومت سوریه، و در نهایت تلاش بیوقفه برای حمله به این کشور انجام داده است.</em> <br /><em>این مقاله ضمن بررسی سیاست خارجی عربستان، به منافع و تلاشهای گسترده این کشور در تحولات داخلی سوریه میپردازد. نتیجه این بررسی نشان میدهد عربستان سعودی با هدف ارتقای جایگاه منطقهای خود وارد بحران سوریه شده است و در همین راستا سیاستهایی اتخاذ کردهاست که در آینده موجب صدمه به منافع بلندمدت این کشور خواهد شد.</em>دانشگاه علامه طباطباییپژوهش های راهبردی سیاست2345-614031020150318Political Economy of Energy Pipelines in Central Asia and Caucasusاقتصاد سیاسی خطوط لوله انرژی در آسیای مرکزی و قفقاز2626679FAهادیآجیلیدانشگاه علامه طباطبائیمحمدرضابهادرخانیدانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20140726<em>Abstract</em> <br /><em>Central Asia and Caucasus has been a core of concentration for great powers for a long time. In Soviet Union era, due to the Russia’s domination on the region foreign access was limited. After the collapse of Soviet Union and independence of Central Asia and Caucasian countries, the gap provided opportunity for other powers. Oil and gas has always been a reason for the presence of other countries in this region. </em> <br /><em>Dire security situation of the region and limited access to the open sees raise a question about rationality of involvement in energy sector of the region. The hypothesis of this paper argues that political measures overwhelmed economic and security concerns for foreign energy investors in this region.</em><em>چکیده</em> <br /><em>منطقة آسیای مرکزی و قفقاز از دیرباز به خاطر موقعیت ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، به خاطر تسلط روسها بر این منطقه امکان حضور دیگر قدرتها کاسته شد، ولی پس از فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای این منطقه، امکان حضور قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این منطقه فراهم گردید. یکی از مواردی که زمینه حضور دیگر قدرتها در این منطقه را فراهم کرده است، ذخائر نفت و گاز </em><em>این منطقه میباشد. همواره کشورها برای سرمایهگذاری در حوزه نفت وگاز به سود اقتصادیِ ناشی از سرمایه گذاری و همچنین ملاحظات امنیتی و فنی مراحل استخراج و به ویژه انتقال آن توجه مینمایند. بهدلیل محصور بودن کشورهای این منطقه در خشکی و عدم دسترسی آنها به آبهای آزاد و همچنین به دلیل بحرانها و درگیریهایی که بین برخی از کشورهای این منطقه وجود دارد باید دید که آیا قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای که پس از فروپاشی شوروی وارد این منطقه برای سرمایه گذاری در حوزه ذخائر نفت و گاز گردیدهاند، ملاحظات اقتصادی، امنیتی و فنی را برای سرمایه گذاری در نظر گرفتهاند؟ فرضیه این نوشتار بدین صورت است که برای کشورهایی که به سرمایه گذاری در این منطقه پرداختهاند ملاحظات سیاسی نسبت به ملاحظات امنیتی، اقتصادی و فنی از الویت بیشتری برخوردار بوده است.</em>دانشگاه علامه طباطباییپژوهش های راهبردی سیاست2345-614031020150318The Process of Integration in Latin America from the Perspective of
the Theories of International Relationsتحلیل روند منطقهگرایی در آمریکای لاتین بر اساس نظریه های روابط بین الملل122680FAالهامرسولی ثانی آبادیدانشگاه یزدJournal Article20140726<em>Abstract</em> <br /><em>The main goal of this paper is the explanation of the integrations </em><em>process in Latin America from International Relations Perspectives. These perspectives are realism and liberalism from the Main Stream and constructivism from reflectivist theories. So, in the first section of this paper we explain the concept of region and regionalism and then we show the main indicators of regional integration in Latin America. Finally we conclude that different International Relations theories such as realism and liberalism and constructivism provide different analysis and </em><em>explanations about </em><em>regional integration Latin America. </em> <br /><em> </em><em>هدف اصلی این مقاله پرداختن به روند منطقه گرایی در آمریکایلاتین به عنوان یکی از مناطق مهم و راهبردی جهان، از دیدگاه های مختلف نظری روابط بین</em><em></em><em>الملل میباشد. از همین رو این پژوهش از میان جریانات نظری روابط بینالملل دو دیدگاه نظری واقعگرایی و لیبرالیزم را از جریان اصلی و دیدگاه سازهانگاری را از جریان غیراصلی رشته به عنوان مبنای تئوریک بحث قرار داده و سعی مینماید از منظر این دیدگاهها روند منطقهگرایی آمریکای لاتین را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. برای رسیدن به این هدف در مبحث نخست این مقاله روند منطقه گرایی در حوزه آمریکای لاتین را با توجه به شاخصهای مختلف مورد بررسی قرار خواهیم داد و سپس در سه مبحث بعد، این روند منطقه گرایی را با توجه به کثرتگرایی تئوریک مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و به این نتیجه خواهیم رسیدکه از منظرهای نظری گوناگون، روند منطقه گرایی آمریکای لاتین به لحاظ توجه به روند منطقه گرایی، هدف منطقهگرایی، نوع کنشگران و کنش آنها و همچنین نوع روش تحلیل به طرق مختلفی معنا و تفسیر میشود. این پژوهش از روش تحلیلی- مقایسهای و به لحاظ گردآوری اطلاعات از منابع استنادی و مجازی استفاده خواهد کرد. </em>