چکیده با پیروزی انقلاب اسلامی و اتخاذ رویکرد «صدورانقلاب» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، سه گونه اهداف «ناشی از ذات ملت- دولت»، «برخاسته از ذات ایدئولوژیک نظام سیاسی» و «مبتنی بر ذات دینی نظام» مطرح شدند. با بروز جنگ تحمیلی و رخداد 11سپتامبر، شاهد شکل گیری دو دکترین «امالقری» و «تعامل فزاینده» در سیاست خارجی ایران هستیم. در این نوشتار سعی شده تا به این سئواال اصلی پاسخ داده شود که چگونه رویکرد «صدور انقلاب» با معیار امتگرایی در دکترین های فوق جلوه گر شده است؟ بر این اساس، فرضیه مقاله مدعی است «سیاست خارجی ایران، تحت تأثیر شرایط محیطی (منطقهای و بینالمللی) ضمن حفظ آرمانها به واقعگرایی و عملگرایی تمایل پیدا نموده و از این رهگذر، محملی برای رسیدن به آرمان های خودساخته است». بر این اساس، به ارزیابی مفردات و شکل گیری دکترین «امالقری» و «تعامل فزاینده» پرداخته ایم که طی آن، ایران با مشارکت در نهادهای ببین المللی و با توسل به دو اصل «عدالت» و «صلح عادلانه» در پی مقابله با تهدیدات و خشونت های پنهان و نیمهپنهان بهوجودآمده پس از 11 سپتامبر برآمد.