مسعود اخوان کاظمی؛ محمد کریم محمدی
چکیده
پستمدرنیسم به مثابه جریانی که از دل تحولات دنیای مدرن و با بهرهگیری از گفتمان انتقادی مدرنیته سر برآورده است، تاثیرات بسیاری در حوزههای مختلف و از جمله در عرصه سیاسی داشته است. در این مقاله با طرح این پرسش که چه نسبتی میان پست مدرنیسم و امر سیاسی وجود دارد؟ به صورتبندی این فرضیه پرداخته شده است که پست مدرنیسم به هنگام تطبیق ...
بیشتر
پستمدرنیسم به مثابه جریانی که از دل تحولات دنیای مدرن و با بهرهگیری از گفتمان انتقادی مدرنیته سر برآورده است، تاثیرات بسیاری در حوزههای مختلف و از جمله در عرصه سیاسی داشته است. در این مقاله با طرح این پرسش که چه نسبتی میان پست مدرنیسم و امر سیاسی وجود دارد؟ به صورتبندی این فرضیه پرداخته شده است که پست مدرنیسم به هنگام تطبیق در عالم سیاست، متاثر از نگرشهای نسبیگرایانه در حوزههای هستیشناسانه، معرفتشناسانه و حوزه اخلاق، رویکردی بدبینانه و مبتنی بر شکاکیت نسبت به حوزه قدرت و حکومت را ارائه میدهد که امکان هر گونه قضاوت سیاسی و عمل یا کنش سیاسی را به تعلیق میکشاند. جهت آزمون این فرضیه با بهرهگیری از یک چارچوب مفهومی منسجم، ابتدا به تبارشناسی این جریان بر اساس سیر تحولات و تطورات مدرنیته پرداخته شده و سپس با واکاوی وجوه مختلف اندیشه پست مدرن در ساحتهای هستیشناسانه، معرفت شناسانه، حوزه اخلاق و سیاست، پیامدهای این رویکرد بر امر سیاسی و حوزههای مرتبط با قدرت و سیاست، تحلیل شده است.