محمد محمودی کیا؛ محمدرضا دهشیری
چکیده
این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که سهم ایدئولوژی و عملگرایی در کنش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان است و کدام یک از این دو، اصالت بیشتری در عمل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارند؟ نتیجه این تحقیق حاکی از آن است که هر چند در اکثر کشورها، هنجارها و ارزشهای ایدئولوژیک به درجاتی در عمل سیاست خارجی تأثیرگذار هستند، ...
بیشتر
این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال است که سهم ایدئولوژی و عملگرایی در کنش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان است و کدام یک از این دو، اصالت بیشتری در عمل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارند؟ نتیجه این تحقیق حاکی از آن است که هر چند در اکثر کشورها، هنجارها و ارزشهای ایدئولوژیک به درجاتی در عمل سیاست خارجی تأثیرگذار هستند، ولی این ارزشها سهم قابل توجهی در سیاستگذاری و اجرای سیاست خارجی ایران داشته و در حکم اصول راهبردی آن محسوب میشوند. در واقع، علیرغم دیدگاه غالب که سیاست خارجی ایران را سیاستی عملگرایانه میداند، فرضیه اصلی این تحقیق بر این گزاره استوار است که ماهیت اصلی سیاست خارجی ایران همچنان ایدئولوژیک بوده و رویکرد عملگرایانه در سیاست خارجی ناشی از وجود منافع متعارض در نظام بینالملل و نیز محدودیتهای ناشی از منابع قدرت ملی بر اساس نگاه تاکتیکی و نه راهبردی قابل توجیه است. این تحقیق با کاربست نظریه رئالیسم نئوکلاسیک به عنوان چارچوب نظری، به بررسی نسبت ایدئولوژی و عملگرایی در رفتار سیاست خارجی ایران در چارچوب یک الگوی تعاملی سهجانبه مشتمل بر عوامل سطح داخل همچون منافع ملی و هنجارها و نیز ماهیت و ساختار نظام بینالملل میپردازد.