احسان فلاحی؛ نوذز شفیعی
چکیده
چین از اوایل دهه 1980 برای مصون ماندن از پیامد بحرانهای بینالمللی به سیاست خارجی کمهیاهو روی آورده است. بر این مبنا بیجینگ در عین همسویی با روسیه و ایران در بحران سوریه، مایل به پرهیز از تنش با طرفهای مقابل نیز بوده است. لذا رفتار چین در سوریه به نوعی در مقابل ...
بیشتر
چین از اوایل دهه 1980 برای مصون ماندن از پیامد بحرانهای بینالمللی به سیاست خارجی کمهیاهو روی آورده است. بر این مبنا بیجینگ در عین همسویی با روسیه و ایران در بحران سوریه، مایل به پرهیز از تنش با طرفهای مقابل نیز بوده است. لذا رفتار چین در سوریه به نوعی در مقابل آمریکا و متحدانش قرار دارد؛ اما این به معنای ورود چین به رقابتهای ژئوپلیتیکی نیست. اگرچه بیجینگ بهطور مستقیم درگیر بحران سوریه نشده است اما درصدد کسب جایگاه اقتصادی مناسب در دوران پسابحران است. دستیابی به هدف مذکور نیازمند یک الگوی رفتاری ویژه است. از اینرو جای پرسش است که رویکرد چین در بحران سوریه چگونه بوده است؟ و نقش این کشور در سوریه پسابحران چگونه خواهد بود؟ در چارچوب نظریۀ موازنه نرم و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه بررسی شده است که «چین بهطور غیرمستقیم به موزانه قوا در سوریه کمک کرده است. اما بیجینگ بیش از اینکه نگران سرنوشت سیاسی و ژئوپلیتیکی سوریه باشد درصدد تقویت جایگاه اقتصادی خود در سوریۀ پسابحران است.» شواهد حاصل از این پژوهش نشان از تقویت جایگاه احتمالی چین در سوریه پسابحران دارد.
علی اسمعیلی؛ احمد جانسیز
چکیده
اتحاد استراتژیک ایران و سوریه از جمله اتحادهای دیرپای منطقهای در خاورمیانه محسوب میشود. اما فاصله زمانی 2003 تا2011 یعنی از حمله امریکا به عراق در مارس 2003 تا شروع نا آرامیها در مارس 2011 در سوریه، روابط استراتژیک جمهوری اسلامی با سوریه گسترش بیشتری یافته است. در همین راستا هدف اصلی این پژوهش پاسخگویی به این سوال محوری است که چرا ...
بیشتر
اتحاد استراتژیک ایران و سوریه از جمله اتحادهای دیرپای منطقهای در خاورمیانه محسوب میشود. اما فاصله زمانی 2003 تا2011 یعنی از حمله امریکا به عراق در مارس 2003 تا شروع نا آرامیها در مارس 2011 در سوریه، روابط استراتژیک جمهوری اسلامی با سوریه گسترش بیشتری یافته است. در همین راستا هدف اصلی این پژوهش پاسخگویی به این سوال محوری است که چرا ایران در فاصله زمانی مارس 2003 تا مارس 2011 در مقایسه با سالهای 2003- 1979،گرایش بیشتری به تعمیق روابط استراتژیک خود با سوریه داشته است؟ یافتههای این پژوهش بر این مبنا است که فشارهای سیستمیک به عنوان یک متغیر مستقل، از جمله یک جانبهگرایی امریکا در نظام بینالملل، اشغال عراق توسط امریکا در سال 2003 و مسئله هستهای ایران، متغیرهای اساسی در تمایل ایران به گسترش روابط استراتژیک با سوریه در بازه زمانی 2011- 2003 میباشد. تاثیرگذاری این متغیرها بدون واسطه نبوده بلکه فشارها و تهدیدهای سیستمیک از طریق متغییرهای سطح واحد به خصوص ادراک نخبگان از نظام بینالملل، منجر به تمایل ایران به گسترش روابط استراتژیک با سوریه در این فاصله زمانی شده است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی- تحلیلی بر مبنای روش کیفی و روش گردآوری دادهها، منابع کتابخانهای و اسنادی است.
یدالله دهقان؛ محمود کتابی؛ مسعود جعفری نژاد
چکیده
از زمان آغاز بحران سوریه درسال 2011 تاکنون بسیاری این بحران را ناشی از توطئهای میدانند که از خارج از این کشور و بهوسیلۀ امریکا و انگلیس و متحدان منطقهای آنها؛ یعنی اسرائیل و عربستان برنامهریزی و اجرا شده است. اما علیرغم هدایت بحران از خارج، وجود برخی شکافهای اجتماعی در جامعۀ سوریه مانند: شکافهای قومی ومذهبی ...
بیشتر
از زمان آغاز بحران سوریه درسال 2011 تاکنون بسیاری این بحران را ناشی از توطئهای میدانند که از خارج از این کشور و بهوسیلۀ امریکا و انگلیس و متحدان منطقهای آنها؛ یعنی اسرائیل و عربستان برنامهریزی و اجرا شده است. اما علیرغم هدایت بحران از خارج، وجود برخی شکافهای اجتماعی در جامعۀ سوریه مانند: شکافهای قومی ومذهبی که در قالب تعارضهای درون گروهی شیعه- سنی و برون گروهی کردی– عربی بروز نموده بود، نیز بر افزایش دامنه بحران و رشد سریعتر گروههای رادیکال تأثیر گذاشته است. پرسش اصلی پژوهش عبارت است از اینکه شکافهای اجتماعی موجود در کشور سوریه بویژه شکافهای قومی و مذهبی چه تأثیری در شکلگیری و رشد افراطگرایی در این کشور داشته است؟ فرضیه مقاله این است که به نظر میرسد وجود دو شکاف عمدۀ قومی و مذهبی در کشور سوریه و نا توانایی دولت در مدیریت دخالتهای گستردۀ خارجی باعث بالارفتن شدید سطح تعارضها و نارضایتیهای اجتماعی در این کشور شده است. لذا با آغاز بحران در سال 2011 و پس از هجوم گسترده شورشیان خارجی به سوریه، شکافهای قومی و مذهبی نیز بشدت فعال شده است و بر رشد و قدرتگیری گروههای افراطی تأثیر زیادی گذاشته است.
علیرضا سمیعی اصفهانی؛ محسن شفیعی سیف آبادی
دوره 4، شماره 14 ، آذر 1394، ، صفحه 199-227
چکیده
مقالۀ پیشِ رو م یکوشد بر پایۀ سناریوپردازی که یکی از مه م ترین رو ش های تحلیلآیند ة گروه ک ها ی تکفیری چون » آیند هپژوهی است، به این پرسش اصلی پاسخ دهد کهداعش و جبهۀ النصره در خاورمیانه به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ به عبارت دق ی ق تر ،جریا نهای تکفیری چگونه پیش خواهند رفت و کدام تمایلات مردمی وضعیت این نظا مها رابه نظر م یرسد در این خصوص ...
بیشتر
مقالۀ پیشِ رو م یکوشد بر پایۀ سناریوپردازی که یکی از مه م ترین رو ش های تحلیلآیند ة گروه ک ها ی تکفیری چون » آیند هپژوهی است، به این پرسش اصلی پاسخ دهد کهداعش و جبهۀ النصره در خاورمیانه به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ به عبارت دق ی ق تر ،جریا نهای تکفیری چگونه پیش خواهند رفت و کدام تمایلات مردمی وضعیت این نظا مها رابه نظر م یرسد در این خصوص پنج سناریو را م یتوان مطرح ساخت «؟ در آینده رقم خواهد زدکه در سه دست هبندی عبار تان د از: الف . سناریو ی مطلوب: 1. نابودی نهایی اسلا م گرایانتکفیری و تقسیم دموکراتیک قدرت با رهبری تشریفاتی بشار اسد. 2. سرکوبی گروه کها یتکفیری و حاکم شدن حکومت جمهوری اسلامی، به جای حکومت جمهوری عربی سوریه وجمهوری عراق. ب. سناریوی محتمل: 1. نابودی داعش و تقسیم قدرت داخلی میان کردها،. شیعیان و سن یها در سوریه 2. تجزیه عراق و استقلال کردستان عراق. ج. سناریو ی ممکن: 1تسخیر بغداد و بیروت و تشکیل حکومت موسوم به حکومت اسلامی توسط گروه ک هایتکفیری. البته نظا مهای سیاسی سوریه و عراق نیز با توجه به بحرا نهای پیشرو، ب همنظور ابقایخود م یبایست دست به اصلاحاتی بزنند که عمدتاً در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابلبحث است.