روابط بین الملل
سیدحسن میرفخرائی
چکیده
روابط ایران و روسیه در طول یک دهه اخیر به طور محسوسی توسعه یافته است. این توسعه مناسبات به نحوی محسوس بوده که حتی مدل شکلگیری آن را میتوان مبتنی بر مشارکت راهبردی در نظر گرفت. این توسعه در برخی از حوزهها نظیر همکاریهای سیاسی و یا مشارکت امنیتی-دفاعی بروندادهای بیشتری داشته و در سطوح اقتصادی و ژئواکونومیک بروز و ظهور کمتری داشته ...
بیشتر
روابط ایران و روسیه در طول یک دهه اخیر به طور محسوسی توسعه یافته است. این توسعه مناسبات به نحوی محسوس بوده که حتی مدل شکلگیری آن را میتوان مبتنی بر مشارکت راهبردی در نظر گرفت. این توسعه در برخی از حوزهها نظیر همکاریهای سیاسی و یا مشارکت امنیتی-دفاعی بروندادهای بیشتری داشته و در سطوح اقتصادی و ژئواکونومیک بروز و ظهور کمتری داشته است. در این چارچوب به نظر میرسد مولفههای ساختاری نقش تاثیرگذارتری بر این مدل توسعه روابط داشتهاند. مقاله حاضر با مفروض قراردادن این شرایط درپی پاسخ به این سوال کلیدی است که چه مولفههای ساختاری برمدل توسعه روابط ایران و روسیه در بازه سالهای 2015 تا 2023 تاثیرگذار بودهاند؟ در پاسخ فرضیهای که مطرح میشود مبتنی براین گزاره است که امضای برجام بین ایران و کشورهای 1+5 به عنوان عامل ساختاری تاثیرگذار بر سیاست خارجی ایران و جنگ اوکراین 2022 به عنوان عامل ساختاری تاثیرگذار بر سیاست خارجی روسیه در این فرایند تاثیرگذار بودهاند. در این چارچوب نوع مواجهه دو کشور با مولفه ساختاری تاثیرگذار بر بازیگر دیگر منجر به بازتولید این مناسبات شده است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی با اتکاء به چارچوب تئوریک نوواقعگرایی ساختاری در پی اثبات فرضیه است.
داود کریمی پور؛ سید امیر نیاکوئی
چکیده
بررسی تطبیقی جایگاه و سیاستهای انرژی کشورهای روسیه و قطر بهعنوان مهمترین عرضهکنندگان نفت و گاز بسیار حائز اهمیت است. این پرسش که دو کشور چگونه با سیاستهای انرژی سعی در ارتقای منافع ملی داشته و با چه راهبردهایی از دیپلماسی انرژی در عرصه سیاست خارجی خود استفاده میکنند، محور اصلی پژوهش حاضر را شکل میدهد. یافتههای پژوهش این ...
بیشتر
بررسی تطبیقی جایگاه و سیاستهای انرژی کشورهای روسیه و قطر بهعنوان مهمترین عرضهکنندگان نفت و گاز بسیار حائز اهمیت است. این پرسش که دو کشور چگونه با سیاستهای انرژی سعی در ارتقای منافع ملی داشته و با چه راهبردهایی از دیپلماسی انرژی در عرصه سیاست خارجی خود استفاده میکنند، محور اصلی پژوهش حاضر را شکل میدهد. یافتههای پژوهش این است که روسیه بهدلیل استفاده از انرژی بهعنوان یک ابزار سیاسی، نتوانسته به خوبی از این ابزار برای توسعه اقتصادی استفاده کند، در حالیکه قطر از رهگذر دیپلماسی انرژی فعال و بینالمللی و اجتناب از اهرمسازی سیاسی از آن، توانسته علاوه بر دستاوردهای سیاسی، درآمدهای ناشی از صادرات گاز را، سکوی پرتاب توسعه اقتصادی و اجتماعی خود قرار دهد و به موفقیتهای قابل توجهی دست یابد. تأثیرگذاری دیپلماسی انرژی در سیاست خارجی قطر و روسیه متأثر از راهبرد صادراتی و نوع روابط با ایالات متحده امریکا نیز است
حشمت اله فلاحت پیشه؛ وحید شربتی؛ محمدمهدی مظفری
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1394، ، صفحه 37-60
چکیده
به قدرت رسیدن حزب" عدالت و توسعه" در ترکیه در سال 2002 میلادی، سیاست خارجی این
کشور در روابط منطقه ای و فرامنطقه ای دستخوش تغییرات جدی شد . سیاست خارجی ترکیه قبل از
2002 یک سیاست خارجی به مراتب غربگرا و تکبعدی بود و این کشور بخش عمده سیاست های
خود را در جهت رابطه با غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا و عضویت در اتحادیه اروپا شکل داده بود .
اما ...
بیشتر
به قدرت رسیدن حزب" عدالت و توسعه" در ترکیه در سال 2002 میلادی، سیاست خارجی این
کشور در روابط منطقه ای و فرامنطقه ای دستخوش تغییرات جدی شد . سیاست خارجی ترکیه قبل از
2002 یک سیاست خارجی به مراتب غربگرا و تکبعدی بود و این کشور بخش عمده سیاست های
خود را در جهت رابطه با غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا و عضویت در اتحادیه اروپا شکل داده بود .
اما با رویکار آمدن دولت عدالت و توسعه، سیاست خارجی ترکیه از یک سیاست تک بعدی تبدیل به
یک سیاستخارجی چندبعدی، عملگرا و منافع محور در محیط پیرامو نی و جهانی شد . یکی از ابعاد
مهم این سیاست خارجیِ متحول شده، توجه به مناطق پیرامونی و کشورهای همسایه به منظور افزایش
نقش و جایگاه ترکیه در این مناطق از جمله قفقاز جنوبی میباشد . این مقاله در صدد است با روشی
توصیفی و تحلیلی به بررسی جنبه های سیاست خارجی ترک یه در قفقاز و تقابل منافع آن با دو کشور
قدرتمند ایران و روسیه در این منطقه از منظر جغرافیای سیاسی بپردازد. سیاستهای ترکیه در این منطقه
در تقابل با منافع ایران و روسیه می باشد و سبب تحدید منافع منطقه ای ایران و روسیه شده است . سئوال
اصلی مقاله این است که سیاستهای قفقازی ترکیه چه تأثیراتی بر منافع ایران و روسیه گذاشته است که
سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان آنها در قفقاز شده است؟ فرضیه مقاله حاضر نیز این است که،
سیاستهای ترکیه در قفقاز، به دلیل تأثیرگذاری مستقیم بر منافع منطقه ای ایران و روسیه و تحدید منا فع
آنها، سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان ترکیه با ایران و روسیه در قفقاز جنوبی شده است
مهدی هدایت شهیدانی؛ رمان ولادیمیروویچ پینکفتسف
دوره 4، شماره 12 ، خرداد 1394، ، صفحه 61-85
چکیده
ماهیت پدیده های بین المللی نشان داده است که قدرت های بزرگ در یک ساختار چندجانبه، به موازات همکاری و رقابت، درصدد ثبات معادلۀ قدرت در محیط بین المللی هستند . با وقوع بحران در کشور سوریه نشانه هایی از این نوع روابط میان روسیه و ایالات متحده از سال 2011 مشاهده شده است. مهمترین ویژگیهای این روابط مفاهیمی همچون تشویق، مهار، کناره گیری، ایجاد ...
بیشتر
ماهیت پدیده های بین المللی نشان داده است که قدرت های بزرگ در یک ساختار چندجانبه، به موازات همکاری و رقابت، درصدد ثبات معادلۀ قدرت در محیط بین المللی هستند . با وقوع بحران در کشور سوریه نشانه هایی از این نوع روابط میان روسیه و ایالات متحده از سال 2011 مشاهده شده است. مهمترین ویژگیهای این روابط مفاهیمی همچون تشویق، مهار، کناره گیری، ایجاد توافق و حلوفصل بحران میباشد. در این مقاله برآنیم تا کارکردهای هر یک از این مفاهیم را براساس مدل کنترل بحران جورج مدلسکی مورد بررسی قرار دهیم. سؤال مقاله آن است که مهمترین راهبرد دو قدرت مهم ساختار بین المللی یعنی روسیه و آمریکا نسبت به بحران سوریه چیست؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که روسیه و آمریکا، مدیریت بحران یاد شده را در قالبهای تعاملات دوجانبه میان خود و با در نظر گرفتن سایر علاقمند یهای بین المللی دنبال میکنند و در این راستا، تا حدود زیادی به الگوی رقابت و همکاری - به جا مانده از دوران جنگ سرد- نزدیک شدهاند
هادی آجیلی؛ محمدرضا بهادرخانی
دوره 3، شماره 10 ، آبان 1393، ، صفحه 26-26
چکیده
چکیده منطقة آسیای مرکزی و قفقاز از دیرباز به خاطر موقعیت ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، به خاطر تسلط روسها بر این منطقه امکان حضور دیگر قدرتها کاسته شد، ولی پس از فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای این منطقه، امکان حضور قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای ...
بیشتر
چکیده منطقة آسیای مرکزی و قفقاز از دیرباز به خاطر موقعیت ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، به خاطر تسلط روسها بر این منطقه امکان حضور دیگر قدرتها کاسته شد، ولی پس از فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای این منطقه، امکان حضور قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در این منطقه فراهم گردید. یکی از مواردی که زمینه حضور دیگر قدرتها در این منطقه را فراهم کرده است، ذخائر نفت و گاز این منطقه میباشد. همواره کشورها برای سرمایهگذاری در حوزه نفت وگاز به سود اقتصادیِ ناشی از سرمایه گذاری و همچنین ملاحظات امنیتی و فنی مراحل استخراج و به ویژه انتقال آن توجه مینمایند. بهدلیل محصور بودن کشورهای این منطقه در خشکی و عدم دسترسی آنها به آبهای آزاد و همچنین به دلیل بحرانها و درگیریهایی که بین برخی از کشورهای این منطقه وجود دارد باید دید که آیا قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای که پس از فروپاشی شوروی وارد این منطقه برای سرمایه گذاری در حوزه ذخائر نفت و گاز گردیدهاند، ملاحظات اقتصادی، امنیتی و فنی را برای سرمایه گذاری در نظر گرفتهاند؟ فرضیه این نوشتار بدین صورت است که برای کشورهایی که به سرمایه گذاری در این منطقه پرداختهاند ملاحظات سیاسی نسبت به ملاحظات امنیتی، اقتصادی و فنی از الویت بیشتری برخوردار بوده است.