تحولات خاورمیانه
فرشید فرهادی؛ افشین متقی
چکیده
عربستان سعودی به عنوان کشوری تأثیرگذار در معادلات نظم منطقهای غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان اصلیترین رقیب منطقهای خود تعریف کرده است. هدف این پژوهش کاربردی، ترسیم و تدوین سناریوهای آیندۀ سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال ایران بر پایه روش GBN بود. جامعه آماری پژوهش شامل دو دسته اسنادی و نخبگی بوده است. جامعه نخبگی نیز ...
بیشتر
عربستان سعودی به عنوان کشوری تأثیرگذار در معادلات نظم منطقهای غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران را به عنوان اصلیترین رقیب منطقهای خود تعریف کرده است. هدف این پژوهش کاربردی، ترسیم و تدوین سناریوهای آیندۀ سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال ایران بر پایه روش GBN بود. جامعه آماری پژوهش شامل دو دسته اسنادی و نخبگی بوده است. جامعه نخبگی نیز دو به دسته افراد دانشگاهی و اجرایی تقسیم شدند. حجم جامعه نمونه بر پایه جدول مورگان محاسبه شد. روش نمونهگیری نیز هدفمند و از نوع انباشتی بود. روش گردآوری اطلاعات نیز دو طریق کتابخانهای و میدانی بوده است. ابزار گردآوری نیز مصاحبه، فیشبرداری و پرسشنامه بود. یافته پژوهش، شناسایی چهار سناریوی «A»، «B»، «C» و «D» بود. در ارزیابی کلی سناریوها میتوان چنین نتیجه گرفت که سناریوی A بر پایه شواهد به نظر میرسد محتملتر باشد. البته در صورتی که پیشرانهای آشوبساز مانند نقش منفی امریکا و رژیمصهیونیستی غالب نشود.
روابط بین الملل
عبدالمجید سیفی؛ حسین دلاور
چکیده
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوعسازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوعسازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا بوده است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم ...
بیشتر
با گسترش توجه ایالات متحده به سمت شرق در تلاش برای مهار چین، پکن عمق بیشتری به سیاست متنوعسازی روابط خود داده تا بتواند آثار منفی تمرکز ایالات متحده بر شرق آسیا را تقلیل دهد. بخشی از این متنوعسازی معطوف به استراتژی باخترگرایی یا تمرکز بر غرب آسیا بوده است. در میان کشورهای غرب آسیا، گسترش روابط چین با عربستان سعودی به دلیل نقش مهم در بازار انرژی و تاثیرگذاری بر طیف وسیعی از دولتهای اسلامی و عربی نمونه خوبی برای استراتژی باخترگرایی چین است. در این راستا، پرسش اصلی این پژوهش مطرح میشود که باخترگرایی چه جایگاهی در رفتار راهبردی چین دارد و جایگاه عربستان سعودی در این استراتژی کجاست ؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که با توجه به وضعیت توزیع قدرت در نظام بینالملل و ایجاد فرصتهای جدید در حوزه-های نیاز به منابع انرژی، مقابله به گسترش نفوذ ایالات متحده و و ابتکاراتی نظیر جاده ابریشم نوین، جایگاه استراتژی باخترگرایی در رفتار راهبردی چین تقویت شده و در این استراتژی عربستان سعودی جایگاه کلیدی دارد. مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و روش تبیینی و انجام شده است.
مهدی هدایتی شهیدانی؛ محمدرضا بابایی
چکیده
ائتلاف عربی به رهبری عربستان در سال 2015 با هدف شکست اهداف انقلاب یمن وارد کارزار این کشور شد. اما نشانههای برجستهای از اختلاف میان اعضای اصلی این ائتلاف در صحنه عملیاتی یمن مشاهده شد. مناطق جنوبی یمن به میدان نبرد و رقابت سعودیها و امارات تبدیل گردید. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله آن است که مهمترین عوامل رقابت بین امارات متحده و عربستان ...
بیشتر
ائتلاف عربی به رهبری عربستان در سال 2015 با هدف شکست اهداف انقلاب یمن وارد کارزار این کشور شد. اما نشانههای برجستهای از اختلاف میان اعضای اصلی این ائتلاف در صحنه عملیاتی یمن مشاهده شد. مناطق جنوبی یمن به میدان نبرد و رقابت سعودیها و امارات تبدیل گردید. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله آن است که مهمترین عوامل رقابت بین امارات متحده و عربستان سعودی در بحران یمن چیست؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح میشود که برداشت متفاوت دو بازیگر از مولفه دشمن مشترک و تردید هردوی آنها نسبت به نتایج موردنظر، از عوامل اصلی رقابت عربستان و امارت در یمن به شمار میروند. این مقاله میکوشد تا در تشریح مولفههای رقابت دو کشور و همچنین اهداف آنها در یمن، با طرح چشمانداز نظری، بحث را با روش توصیفی-تبیینی انجام دهد و به بررسی تأثیر و پیامدهای رقابت میان ریاض و ابوظبی بر آینده سیاسی یمن بپردازد.
علی آدمی؛ نازنین نظیفی؛ عارف بیژن
چکیده
اگر از گذشته تا به حال، خاورمیانه را در یک کلمه بتوان خلاصه کرد، آن کلمه «بیثباتی» است. در پی تحرکات و تحولات جاری در منطقه، علنی شدن روابط دو کشور در خاورمیانه بیش از سایر اتحادهای منطقهای قابلتوجه است: "رژیم اسرائیل و عربستان سعودی". سؤال اصلی آن است که چقدر رژیم اسرائیل و عربستان توانستهاند در موازنهسازی علیه ایران ...
بیشتر
اگر از گذشته تا به حال، خاورمیانه را در یک کلمه بتوان خلاصه کرد، آن کلمه «بیثباتی» است. در پی تحرکات و تحولات جاری در منطقه، علنی شدن روابط دو کشور در خاورمیانه بیش از سایر اتحادهای منطقهای قابلتوجه است: "رژیم اسرائیل و عربستان سعودی". سؤال اصلی آن است که چقدر رژیم اسرائیل و عربستان توانستهاند در موازنهسازی علیه ایران موفق عمل کنند؟ فرض بر این است؛ آنچه بیشتر از هر چیز دو دولت مذکور را در کنار هم نگاه داشته است، نگرانی از توافق هستهای ایران و به دنبال آن، قدرت و نفوذ شیعه، کاهش حضور و نقش ایالات متحده در منطقه و بحرانهای ناشی از افراطگرایی و جنگ داخلی سوریه است؛ لیکن با توجه به چالشهای موجود از جانب بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، به نظر نمیرسد نزدیک شدن این دو دولت گامی در جهت تحکیمِ اتحادی متوازن در جهت انزوا و مقابله با ایران باشد. برخلاف اشتراکات موجود و عواملِ سببساز در عادیسازی بیشازپیش مناسبات مابین این دو، میتوان بر اساس نظریه «موازنه ناقص» از رندال شوولر، بیان کرد که این دو کشور نتوانستهاند اتحادی قوی بهویژه علیه ایران، بهعنوان دشمن مشترک خود تشکیل دهند.
سجاد بهرامی مقدم
چکیده
این مقالهبه روش تبیینی و از چشمانداز نظریه موازنه منافع نشان میدهد که روابط امریکا و عربستان بر الگوی پیچیده همکاری در عین تعارض منافع در حوزههای ژئوپولیتیکی مبتنی است. تعارض منافع مانع از ارتقای همکاریهای دو دولت به اتحادی استراتژیک شده و همزمان منافع مشترک مانع از فروپاشی روابط دو دولت شده است، بنابراین موضوعاتی مانند ...
بیشتر
این مقالهبه روش تبیینی و از چشمانداز نظریه موازنه منافع نشان میدهد که روابط امریکا و عربستان بر الگوی پیچیده همکاری در عین تعارض منافع در حوزههای ژئوپولیتیکی مبتنی است. تعارض منافع مانع از ارتقای همکاریهای دو دولت به اتحادی استراتژیک شده و همزمان منافع مشترک مانع از فروپاشی روابط دو دولت شده است، بنابراین موضوعاتی مانند توافقهای تسلیحاتی و یا مواضع متفاوت دو دولت در بحرانهای خاورمیانه به تغیری اساسی در روابطشان منجر نمیشود. همچنین یافتهها نشان میدهد که شکلگیری و تداوم پیوندهای دو دولت دلایلی امنیتی دارد و پادشاهی سعودی در بطن این مشارکت، از قدرت امریکا برای مقابله با رقبای منطقهای خود بهره گرفته است و ترس از ایران بویژه در طول دهه گذشته محرکی نیرومند در سیاستهای خاورمیانهای عربستان بوده است، ترسی که شدت آن ریشه در سوء برداشتها و آسیب پذیریهای پادشاهی سعودی نسبت به ایران دارد، به گونهای که پادشاهی سعودی نفوذ تدافعی ایران را در خاورمیانه نفوذی تهاجمی همراه مقاصدی مخاطرهآمیز دریافته است. بر این اساس نگارنده در پایان ضرورت یک مجمع گفتگوی منطقهای در حوزه خلیج فارس را با هدف تخفیف سوء برداشتها از رفتار و نیات همسایگان خاطرنشان کردهاند.
محمدجواد فتحی؛ مجتبی عبدخدایی؛ صارم شیراوند
چکیده
بهرهگیری از مفاهیم سایر علوم، گاه میتواند در فهم بهتر مناسبات سیاسی و بینالمللی راهگشای پژوهشگران باشد. یکی از بهرههای مفهومی که در منظومه ژئوپلیتیک کاربرد یافته است، مفهوم «کد» و «ژنوم» ژئوپلیتیک است. ژنوم ژئوپلیتیک، نقشه ژنتیک سیاست هر کشور است که رفتار کشورها را در عرصه داخلی و بویژه خارجی تحت تأثیر ...
بیشتر
بهرهگیری از مفاهیم سایر علوم، گاه میتواند در فهم بهتر مناسبات سیاسی و بینالمللی راهگشای پژوهشگران باشد. یکی از بهرههای مفهومی که در منظومه ژئوپلیتیک کاربرد یافته است، مفهوم «کد» و «ژنوم» ژئوپلیتیک است. ژنوم ژئوپلیتیک، نقشه ژنتیک سیاست هر کشور است که رفتار کشورها را در عرصه داخلی و بویژه خارجی تحت تأثیر قرار میدهد. کشورها ژنومهای سایر بازیگران را به عنوان کدهای ژئوپلیتیک در نظر میگیرند. درخور توجه است که تعامل یا تقابل کد/ ژنوم کشورها، فضایی را ایجاد میکند که میتواند همراستا یا مغایر با منافع ملی و منطقهای باشد. در این پژوهش تلاش میشود تا ضمن شناسایی مؤلفههای تاثیرگذار ژئوپلیتیک دو کشور ایران و عربستان سعودی، به این پرسش پاسخ داده شود که ابزارهای ژئوپلیتیک چه تاثیری در سیاست خارجی ایران وعربستان سعودی دارند؟ فرضیه مقاله عبارت است از اینکه ژنم ژئوپلیتیک و ویژگیهای وراثتی و جغرافیایی عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران در شکلگیری کدهای ژئوپلیتیک، جهتگیری و استراتژیهای این دو کشور در عرصه خارجی بسیار تاثیرگذار هستند و هر دو بازیگر در تلاش هستند تا ژنهای منفی و قدرتزدای خود را خاموش و ژنهای مثبت و قدرتزا را فعال نمایند و در عین حال رویکرد ژئوپلیتیک بر روابط این دو بازیگر حاکم است.
سجاد مرادی کلارده؛ مجید روحی دهبنه؛ رضا سیمبر
چکیده
سیاست منطقهای عربستان سعودی به عنوان کشوری تاثیرگذار در خاورمیانه و جهان عرب در طول دهه اخیر متاثر از تحولات جدید خاورمیانه به ویژه نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران بهویژه در عراق شکل گرفته است. اغلب تحلیلها پیرامون سیاست خارجی ریاض در قبال دولت جدید عراق، بر مبنای رویکردهای واقعگرایانه شکل گرفته و کمتر به نقش عناصر ...
بیشتر
سیاست منطقهای عربستان سعودی به عنوان کشوری تاثیرگذار در خاورمیانه و جهان عرب در طول دهه اخیر متاثر از تحولات جدید خاورمیانه به ویژه نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران بهویژه در عراق شکل گرفته است. اغلب تحلیلها پیرامون سیاست خارجی ریاض در قبال دولت جدید عراق، بر مبنای رویکردهای واقعگرایانه شکل گرفته و کمتر به نقش عناصر هنجاری و هویتی توجه شده است. نوشتار سعی دارد با روش تحلیلی- توصیفی و نظریه سازهانگاری با تحلیل سیاست خارجی عربستان، به این سوال پاسخ گوید که انگارههای هویتی چه نقشی در سیاست خارجی عربستان در قبال عراق داشته است؟ همچنین این فرضیه را به آزمون میگذارد که سیاست خارجی عربستان در قبال عراق را علاوه بر رویکردهای مادی و واقعگرایانه، میتوان بر اساس انگارههای هویتی این کشور نیز تبیین کرد. یافتهها نشان میدهند که سیاست خارجی عربستان در قبال عراق در حوزههای منطقهای و بینالمللی در واقع از تلفیق انگارههای هویتی این کشور از قبیل عربیت، اسلام وهابی، سیستم سیاسی سلطنتی و نفتخیزبودن شکلیافته که نقش بسزایی در رویکرد آن در مداخله، تغییر وضع موجود و افزایش بیثباتی در عراق داشته است.
علیرضا کوهکن؛ سعید تجری
دوره 3، شماره 10 ، آبان 1393، ، صفحه 113-128
چکیده
چکیده با شروع بحران سیاسی در سوریه، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بر اساس منافع خود جهتگیریهای مختلفی را در رابطه با این کشور، که از اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه برخوردار است، اتخاذ نمودهاند. در این میان تلاش پیگیر برخی دولتها برای اعمال فشار و ساقط کردن حکومت اسد، از جلوههای بارز تحولات ...
بیشتر
چکیده با شروع بحران سیاسی در سوریه، بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بر اساس منافع خود جهتگیریهای مختلفی را در رابطه با این کشور، که از اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه برخوردار است، اتخاذ نمودهاند. در این میان تلاش پیگیر برخی دولتها برای اعمال فشار و ساقط کردن حکومت اسد، از جلوههای بارز تحولات سوریه محسوب میشود که بر پیچیدگی اوضاع این کشور افزوده است. در میان بازیگران منطقهای، عربستان سعودی با توجه به استراتژی سیاست خارجیاش، که بخشی از آن را مهار و جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه تشکیل میدهد، نقش بارزی در تحولات این کشور ایفا نموده است و اقدامات گستردهای، از حمایت مالی و معنوی از شورشیان القاعده گرفته تا مشارکت فعال در محور غربی – عربی در جهت متقاعدکردن دیگر کشورها برای حمایت از مخالفان حکومت سوریه، و در نهایت تلاش بیوقفه برای حمله به این کشور انجام داده است. این مقاله ضمن بررسی سیاست خارجی عربستان، به منافع و تلاشهای گسترده این کشور در تحولات داخلی سوریه میپردازد. نتیجه این بررسی نشان میدهد عربستان سعودی با هدف ارتقای جایگاه منطقهای خود وارد بحران سوریه شده است و در همین راستا سیاستهایی اتخاذ کردهاست که در آینده موجب صدمه به منافع بلندمدت این کشور خواهد شد.