علی صباغیان
چکیده
با توجه به اینکه همبستگی روح فرآیند همگرایی اروپا در دوران بعد از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که بحران کروناویروس سال2020 چه تاثیری بر همبستگی اروپا داشته و ضعف یا فقدان این همبستگی چگونه فرایند همگرایی اروپا را تحت تاثیر قرار داده است؟ فرضیه این است که ضعف همبستگی اروپایی در مقابله با بحران ...
بیشتر
با توجه به اینکه همبستگی روح فرآیند همگرایی اروپا در دوران بعد از جنگ جهانی دوم محسوب میشود. این مقاله در صدد پاسخگویی به این پرسش است که بحران کروناویروس سال2020 چه تاثیری بر همبستگی اروپا داشته و ضعف یا فقدان این همبستگی چگونه فرایند همگرایی اروپا را تحت تاثیر قرار داده است؟ فرضیه این است که ضعف همبستگی اروپایی در مقابله با بحران کرونا موجب تشدید رویکردهای ملیگرایانه در کشورهای عضو اتحادیه اروپا شده است و تشدید شکافها در اروپا و نیز بیتوجهی به دستاوردهای فراملی، این اتحادیه در پی داشته است. یافتههای مقاله نشان میدهد مواردی همچون ناامید شدن شهروندان اروپایی از وجود همبستگی، تشدید گرایش به سمت سیاستهای ملیگرایانه، تشدید شکافهای شمال و جنوب و مرکز- پیرامون در اروپا و خدشهدار کردن ایده اروپای بدون مرز از مهمترین تاثیرات بحران کرونا بر همبستگی اتحادیه اروپا است. اتحادیه اروپا در واکنش به این بحران با استفاده از تجربیات بدست آمده از مدیریت بحرانهای قبلی، تقویت حکمرانی را مورد توجه قرار داده تا با توسل به آن بتواند تابآوری خود را هر چند با هزینه سیاسی بالا افزیش دهد.
سید یوسف قرشی؛ هادی صادقی اول
چکیده
بررسی ابعاد مختلف ملیگراییِ بلوچ پاکستان و تأثیر آنان بر قومِ بلوچِ ساکن در استان سیستان و بلوچستان موضوع این نوشتار است. اهمیت این مسئله در آن است که از یکسو مناطق مرزی ایران هماره آبستن تحولات ژرف فکری، دینی، قومیتی و بعضاً امنیتی بوده و از دیگرسو، در مرزهای شرقی و جنوبشرقی ایران، کشور پاکستان قرار گرفته که در آن، جریانات عمیق ...
بیشتر
بررسی ابعاد مختلف ملیگراییِ بلوچ پاکستان و تأثیر آنان بر قومِ بلوچِ ساکن در استان سیستان و بلوچستان موضوع این نوشتار است. اهمیت این مسئله در آن است که از یکسو مناطق مرزی ایران هماره آبستن تحولات ژرف فکری، دینی، قومیتی و بعضاً امنیتی بوده و از دیگرسو، در مرزهای شرقی و جنوبشرقی ایران، کشور پاکستان قرار گرفته که در آن، جریانات عمیق بنیادگرا و ملاحظات قومیتی و آموزههای متعارض ایدئولوژیک مطرح هستند. این پژوهش بر آن است تا با بهرهگیری از مفهوم همبستگی مکانیکی امیل دورکیم به واکاوی شاکله تاریخی و اجتماعی قومیت بلوچ در پاکستان و تأثیر آن بر گسستگی قومیتی در مرزهای شرقی ایران بپردازد. یافتههای مقاله نشان میدهد که در چارچوب انگاره همبستگی مکانیکی دورکیم، قومیت بلوچ پاکستان دارای الهامات قومیتی و ایدئولوژیک است و اگرچه دارای شاخههای مختلفی از حیث سازوکار عمل است، آرمان خود را تشکیل کشور بلوچستان بزرگ میپندارد. بر مبنای همین آرمان، برخی از شاخههای منشعب از قومیت بلوچ حتی به سمت مشی نظامی نیز سوق پیدا کردند تا ضمن ناامن کردن مناطق شرقی ایران، بلوچهای ساکن در استان سیستان و بلوچستان را به سمت خود جذب کنند.