محمد مهدی اسماعیلی
چکیده
حرکتهای اسلامی در دو سده اخیر در جهان اسلام، بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پرسشهای متعددی را در ماهیت و عملکرد آنها ایجاد کرده است. پس از انقلابهای جدید عربی در منطقه و قدرتیابی گروههای خشونتطلب با هویت دینی، به دغدغهای فراگیر و عمومی در حوزه نظام بینالملل و تحلیلگران جهانی تبدیل شده است. در این میان، یکی از پرسشهای ...
بیشتر
حرکتهای اسلامی در دو سده اخیر در جهان اسلام، بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پرسشهای متعددی را در ماهیت و عملکرد آنها ایجاد کرده است. پس از انقلابهای جدید عربی در منطقه و قدرتیابی گروههای خشونتطلب با هویت دینی، به دغدغهای فراگیر و عمومی در حوزه نظام بینالملل و تحلیلگران جهانی تبدیل شده است. در این میان، یکی از پرسشهای اصلی، فهم نگاه آنها به رضایت عمومی یا استفاده از زور و غلبه در ایجاد حکومت دینی و حفظ و بقای آن است. در این مقاله با بررسی مقایسهای آرای امام خمینی و سید قطب، دو اندیشمند انقلابی معاصر جهان اسلام، درخصوص جمهوریت و تغلب و توجه به مبانی و ریشههای نظری و آبشخورهای تاریخی، بازتاب آنها را در جنبشهای متأثر از هر یک از این دو نگاه مطالعه و مشخص میشود که عنصر خشونت محصول نگاه معطوف به نفی جمهوریت و مشروع دانستن تغلب است. تلقی ایجابی امام خمینی در قبال جمهوریت و نفی خشونت باعث شده است که گروههای اسلامیِ متاثر از انقلاب اسلامی و امام راحل (ره) رویکردی دموکراتیک و عمدتاً مسالمتجویانه در مواجهات سیاسی خود داشته باشند؛ در مقابل؛ تلقی منفی از جمهوریت و پذیرش خشونت در راه ایجاد حکومت اسلامی توسط سید قطب، شکلگیری و گسترش روحیه نظامیگری و تغلب را در میان هوادارانش به دنبال داشته است.