ابوذر عمرانی؛ حسین دهشیار
چکیده
بسیاری از پژوهشگران معتقدند حقوق بینالملل طی قرون اخیر در راستای تحقق اهداف قدرتهای بزرگ و در سایۀ آن شکل گرفته و رشد یافته است. در این راستا اینپرسش مطرح میشود که قدرتهای بزرگ نظام بینالملل چرا و چگونه در شکلگیری و گسترش حقوق بینالملل تعیین کننده میباشند؟ به نظر میرسد قدرتهای بزرگ به علت جایگاهی که به لحاظ توانمندیهای ...
بیشتر
بسیاری از پژوهشگران معتقدند حقوق بینالملل طی قرون اخیر در راستای تحقق اهداف قدرتهای بزرگ و در سایۀ آن شکل گرفته و رشد یافته است. در این راستا اینپرسش مطرح میشود که قدرتهای بزرگ نظام بینالملل چرا و چگونه در شکلگیری و گسترش حقوق بینالملل تعیین کننده میباشند؟ به نظر میرسد قدرتهای بزرگ به علت جایگاهی که به لحاظ توانمندیهای مختلف دارند به طرق مختلفی مانند عرفسازی و شکلدادن به معاهدات بینالمللی میتوانند در ایجاد و گسترش حقوق بینالملل مؤثر باشند. هدف مقاله بررسی نقش قدرتهای بزرگ در تحولات حقوق بینالملل بویژه حقوق فضایی است. همانطور که قدرتهای بزرگ، حقوق بینالملل کلاسیک را که قبلاً وجود نداشت، به وجود آوردهاند؛ در عصر مدرن نیز این جایگاه و توانمندی قدرتهای بزرگ بخصوص در زمینه تکنولوژی و فناوری است که به این قدرتها فرصت داده است تا در این موارد پیشقدم باشند. بنابراین مقاله مدعی است قدرتهای بزرگ شکل دهنده، تثبیت کننده و حامی قواعد حقوقی میباشند. در این راستا سعی بر این است که بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از دادههای تاریخی، نقش قدرتهای بزرگ بویژه ایالات متحده امریکا و روسیه در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد.
معصومه رادگودرزی؛ عسگر صفری
چکیده
از سال 1945 به بعد، غرب و بویژه ایالات متحده آمریکا منافع جهانی خود را از طریق ایجاد و حفظ نهادهای اقتصادی بینالمللی، سازمانهای امنیتی منطقهای و ترویج هنجارهای سیاسی لیبرال که بهعنوان نظم بینالمللی لیبرال شناخته میشود پیگیری کرده است. بااین همه، در سالهای اخیر قدرتیابی کشورهایی مانند چین و ناتوانی ...
بیشتر
از سال 1945 به بعد، غرب و بویژه ایالات متحده آمریکا منافع جهانی خود را از طریق ایجاد و حفظ نهادهای اقتصادی بینالمللی، سازمانهای امنیتی منطقهای و ترویج هنجارهای سیاسی لیبرال که بهعنوان نظم بینالمللی لیبرال شناخته میشود پیگیری کرده است. بااین همه، در سالهای اخیر قدرتیابی کشورهایی مانند چین و ناتوانی غرب و بویژه ایالات متحده آمریکادر مدیریت مسائل جهانی منجر به این مباحث شده است که چه آیندهای را میتوان برای نظم بینالمللی لیبرال متصور بود و آیا باید منتظر جایگزینی نظم لیبرال بود؟ باهدف ارزیابی وضعیت فعلی نظم بینالمللی و نقشآفرینی بازیگرانی مانند چین این مقاله تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چین چه نگاهی به نظم بینالمللی لیبرال دارد و اقدامات این کشور در زمینه نهادسازیهای منطقهای از جمله در آسیای مرکزی را چگونه باید تفسیر کرد؟ یافتههای پژوهش نشان داد که علیرغم گسترش تنش میان چین و غرب، نگاه چین به نظم لیبرالی نگاه اصلاحگرا است و نهادسازی منطقهای چین از جمله در آسیای مرکزی در قالب ابتکاراتی چون یک کمربند–یک راه نیز از این منظر قابل تفسیر است.
شایان جوزانی کهن؛ شاهین جوزانی کهن؛ محمدرضا دهشیری
چکیده
چینبادارابودنقدرتاقتصادیچشمگیر،زیرساختهاوتجهیزاتنظامی گسترده،قدرتسیاسیوتأثیرگذاریبرکشورهایمنطقهاسیایشرقی،بیشترینظرفیترا برایزیرسئوالبردنسیاستهایایالاتمتحده،درمنطقهاسیایشرقیدارد.درسالهایاخیرنوسازینظامی چیندرکناررشداقتصادیاینکشورتداومیافتهاست. کاهشتمرکزایالات متحدهبرمنطقهاسیایشرقیدردورانریاستجمهوری«جورجدبلیوبوش»،موجبگسترشنفوذچیندرمنطقهاسیایشرقیوافزایشمنافعوتعاملاتگستردهاقتصادیباکشورهایمنطقهشد. ...
بیشتر
چینبادارابودنقدرتاقتصادیچشمگیر،زیرساختهاوتجهیزاتنظامی گسترده،قدرتسیاسیوتأثیرگذاریبرکشورهایمنطقهاسیایشرقی،بیشترینظرفیترا برایزیرسئوالبردنسیاستهایایالاتمتحده،درمنطقهاسیایشرقیدارد.درسالهایاخیرنوسازینظامی چیندرکناررشداقتصادیاینکشورتداومیافتهاست. کاهشتمرکزایالات متحدهبرمنطقهاسیایشرقیدردورانریاستجمهوری«جورجدبلیوبوش»،موجبگسترشنفوذچیندرمنطقهاسیایشرقیوافزایشمنافعوتعاملاتگستردهاقتصادیباکشورهایمنطقهشد. بارویکارامدناوباماواتخاذسیاست "چرخشبهسویاسیا"اختلافاتواشنگتنوپکنافزایشیافت. درپاسخبهاینسئوالکه«اختلافاتموجودبینچینوایالات متحدهچهتأثیریبرروابطدوکشورگذاشتهاست؟»نگارندگانمعتقدندکهاختلافاتسیاسی،اقتصادیوامنیتی -نظامیبویژهدردورهریاستجمهوریاوباماموجب افزایشتنشدر منطقه و روابط بینالمللی دوکشوردرحوزههایاقتصادی،سیاسیوامنیتی- نظامیشد. دراینمقالهاختلافاتمیانچینوایالات متحدهدرسهزمینهسیاسی،اقتصادیوامنیتی،تبیین میشود که موجبافزایشتنشدرروابطدوکشورنیز شده است.
فریبرز ارغوانی پیرسلامی؛ مرتضی اسماعیلی؛ ابوذر بهزادی آقایی
دوره 4، شماره 15 ، اسفند 1394، ، صفحه 95-124
چکیده
تحولات عملی و نظری در عرصه سیاست بینالمللی با ایجاد تغییر در دستورکار سیاست خارجی کشورها باعث شد تا مناطق با ویژگیهای متنوع خود موردتوجه قدرتهای فرامنطقهای قرار گیرد. این مقاله با تمرکز موضوعی بر منطقه امریکای لاتین و طرح این سؤال که نوع رویکرد و اهداف چین و ایران در افزایش تعامل با این منطقه که حوزه نفوذ سنتی و ژئوپلیتیک امریکا ...
بیشتر
تحولات عملی و نظری در عرصه سیاست بینالمللی با ایجاد تغییر در دستورکار سیاست خارجی کشورها باعث شد تا مناطق با ویژگیهای متنوع خود موردتوجه قدرتهای فرامنطقهای قرار گیرد. این مقاله با تمرکز موضوعی بر منطقه امریکای لاتین و طرح این سؤال که نوع رویکرد و اهداف چین و ایران در افزایش تعامل با این منطقه که حوزه نفوذ سنتی و ژئوپلیتیک امریکا نیز محسوب میشود دارای چه تفاوتها و تشابهاتی است با تکیه بر روشی مقایسهای بر این نظر است که باوجود اشتراک نظر تهران و بیجینگ در انتقاد از نظم موجود بینالمللی چینیها راه گسترش نفوذ خود را در امریکای لاتین با شناخت نیازهای متقابل اقتصادی خود و منطقه دیده و این در حالی است که نگرش ایران در این منطقه با توجه به جهتگیریهای سیاست خارجی غالباً اولویت مسائل سیاسی – امنیتی را در نظر دارد. بررسی ظرفیتها و جذابیتهای امریکای لاتین و نوع نگاه ایالات متحده امریکا به آن در راستای شناخت دلایل رویکرد کشورهای منطقه به قدرتهای فرامنطقهای و بررسی بنیانهای راهبردی و روندهای روابط ایران و چین بهویژه در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد در ایران و هو جینتائو در چین بخشهای این مقاله در راستای تأیید این ادعاست.